واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: 1- گذاشتن اسم روى بچه ها: «لال » یا «بچه بد»
اگر کودکان را به نام هایى مانند احمق و تنبل بنامید باور مى کنند که داراى این صفات و خصوصیات هستند. به علت آسیبى که به کاربردن این نام هاى منفى به شخصیت بچه ها وارد مى کند اعتماد به نفس او از بین مى برد. اگر کودکى به صفت « زشت » نامیده شود ممکن است از حضور در جمع و بازى با دیگران خوددارى کند. اگر بگویید: « کمرو» از ارتباط با همسالان و بزرگترها پرهیز مى کند. چه باید گفت؛ با جمله اى مثبت توجه بچه را به رفتارى معطوف کنید که باید تغییر دهد: « این اتاق نامرتب و به هم ریخته است» یا « کاغذ و مدادهایت روى زمین پخش شده و باید جمع شود.»
۲- طرد کردن بچه ها:«اى کاش به دنیا نمى آمدى » یا « هیچکس تو را دوست ندارد» طرد کردن بچه ها، نشان دادن نفرت یا تمایل به جدایى از آنهاست. براى یک کودک دوست داشته نشدن از طرف فردى که او را به دنیا آورده به معنى دوست نداشتن از طرف همه افراد است. آنچه یک کودک باید بداند این است که پدر و مادر بدون هیچ قید و شرطى دوستش دارند.
۳- منفى بافى:« لیاقت چیزى را ندارى» یا «جات تو زندونه»
بچه ها با کلمات و جمله هایى که به آنها مى گوییم، بزرگ مى شوند. یک پژوهشگر با عده اى زندانى گفت وگو و مصاحبه کرد. از آنها پرسید که به چند نفر از آنها هنگام بچگى گفته شده که زندانى خواهند شد، با کمال تعجب دریافت که تقریباً پاسخ همه آنها به این سؤال مثبت بود. والدین باید آینده خوبى را براى بچه ها ترسیم و پیش بینى کنند.
۴- مقصر دانستن بچه ها هنگام بروز مشکلات: « تو دلیل دعواى من و پدرت هستى» مقصردانستن کودک هنگام مشکلات به این معنى است که او به دلیل کارى که دیگران انجام داده اند سرزنش مى شود. بچه ها هدف آسان و در دسترس براى به گردن گرفتن تقصیر دیگر اعضاى خانواده هستند. اگر بچه ها باید یاد بگیرند که مسؤولیت کارهایشان را به عهده بگیرند، ما باید نمونه اى از مسؤولیت پذیرى در برابر اشتباهات و ضعف هایمان باشیم. چه باید گفت؛ اگر عصبانى شدید به محض به دست آوردن خونسردى از کودک معذرت بخواهید و مثلاً بگویید: « ببخشید دعوات کردم، امروز خسته بودم. »
۵- انتظارات نابجا:« نمره ات ۱۷ شده پس ۳ نمره دیگر چه شده است تو فقط باید ۲۰ بگیرى.»
پدر و مادرانى که از فرزندان خود انتظارات بیجا دارند آنها را مجبور مى کنند که بهترین بازیکن باشند یا در مدرسه نمره ۲۰ بگیرند. پیامى که پشت این عمل پنهان شده این است که تو در مدرسه به اندازه کافى خوب نیستى. داشتن انتظار بیجا تنها اعتماد به نفس کودک را از بین مى برد. چه باید گفت؛ با تاکید به نکات مثبت بگویید: «خیلى عالى است که نمره هاى ۲۰ زیادى در کارنامه ات دارى، اشکالى ندارد نمره ۱۷ گرفتى چون تو تمام سعى خود را کردى و هر انسانى ممکن است اشتباه کند. سعى کن اشتباهاتت در آینده کمتر شود لزومى ندارد همیشه و همه کس نمره ۲۰ بگیرند.»
۶- مقایسه کردن :«چرا مثل پسرخاله ات نیستى؟»،«وقتى به سن تو بودم، دو کیلومتر پیاده به مدرسه مى رفتم.»
وقتى به کودک مى گویید که رفتارش مثل خواهرش خوب نیست، تخم حسادت و بددلى را بین فرزندان خود مى کارید. بچه ها نباید در خانواده و فامیل مقایسه شوند، چون در مقابل خواهران و برادران خود احساس بى ارزشى و بد بودن را خواهند داشت. حتى تعریف مثبت هم مى تواند همین نتیجه را داشته باشد. وقتى مى گوید: « تو در بازى فوتبال از برادرت بهترى » همان احساس مقایسه و ناسازگارى را بین آنها به وجود مى آورید. بهتر است بگویید: « تو در بازى فوتبال به اندازه برادرت هنگامى که به سن تو بود خوب هستى» ،« از سال گذشته تا به حال در زبان پیشرفت کرده اى.»
۷- شرم زدگى: « باید از خودت خجالت بکشى. درست مانند یک بچه رفتار مى کنى. نمى توانم باور کنم از این گربه کوچک مى ترسى.»
هنگام خجالت کودک احساس مى کند نقص دارد یا بى لیاقت است. خجالت کشیدن بیشتر از این که رفتار او را درست کند موجب از دست رفتن روحیه و تحقیر او مى شود. برخى پدرها و مادرها با انگشت گذاشتن روى ضعف هاى کودک- مانند شب ادرارى- او را تحقیر مى کنند. خجالت زده کردن کودک موجب مى شود که او عوامل تحقیرش را پنهان کند. بهتر است بگویید: «گریه نکن تو دیگر بزرگ شده اى. گربه آنقدرها هم ترسناک نیست»
۸- تهدید کردن:
«اگر نیایى مى روم و اینجا تنها مى مانى. اگر دوباره این کار را انجام دهى، به پلیس مى گویم تو را ببرد.» تهدید، گفتن جمله یا کلمه اغراق آمیزى است که پدر و مادر به کار مى برند تا کودک را بترسانند، مانند این جملات: « اگر درست رفتار نکنى تمام استخوان هایت را مى شکنم ». تهدید موجب ترس در کودک مى شود و او احساس مى کند که در محیطى ناامن و پر از دشمن زندگى مى کند. تهدید به تنها گذاشتن کودک برایش بسیار دردناک و سخت است چون او بسیار حساس است و براى نیازهاى اساسى و اولیه زندگى به پدر و مادرش نیاز دارد. آنچه باید گفت؛ به بچه ها باید هشدار داد، نه تهدید. برخلاف تهدید هشدار واقعى و معقول است. با گفتن جمله « اگر ق€•. در نتیجه ق€•» به او هشدار مى دهید که نباید به رفتار بد خود ادامه دهد، مانند « اگر دوباره خواهرت را بزنى، دیگر نباید با او بازى کنى».
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 142]