واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ - مرتضی احمدی میهمان کافه خبر بود تا مثل همیشه از دغدغه حفظ فرهنگ زادگاهش تهران سخن بگوید،فرهنگی که شاید یکی از آخرین راویانش خود اوست. محمدرضا رستمی: کافی است کنار مرتضی احمدی بنشیند،جایش خیلی فرق نمیکند؛توی خانهاش، در حاشیه یک مراسم رسمی یا نه همین جا توی «کافه خبر».چند دقیقه ای که بگذرد و حرف ها گل بیندازد؛خواسته و ناخواسته سفر شما در دل زمان شروع میشود،آرام آرام تهران امروز را فراموش میکنید،حتی دود و دم هوا و صدای همیشگی بوق ها را .به خودتان که میآیید، میبینید همراه احمدی راه افتادهاید توی خیابان های تهران دهه 20 و دارید به آوازهای کوچه باغی مردی گوش میکنید،که خاطره خوشش پس از چند دهه، هنوز در حافظه این بازیگر تئاتر،تلویزیون و سینمای ایران باقی ماندهاست؛«زمستون بود،اومدم توی حیاط ،یه هو صدای یه نفر رو شنیدم که داشت آواز کوچه باغی میخوند،دست خودم نبود،همین طور وایسادم و گوش کردم،بعد در و باز کردم و دنبالش راه افتادم ،پیاده پشت سرش ،تا خانی آباد رفتم ،تا حالات صداش رو یاد بگیرم.یاد گرفتم،اما فرداش حسابی مریض شدم.»بعد از آن شب او ذات و ریه میگیرد و حسابی اذیت میشود، اما حالا که به بهانه انتشار آلبوم موسیقی «صدای طهرون»توی کافه خبر روزنامه نشسته ،از آن همه تلاشی که کرده تا فرهنگ موسیقایی این شهر را توی ذهنش ثبت و ضبط کند،راضی است،آنقدر که میشود برق رضایت را توی چشم هایش دید،اما وقتی بحث به حفظ این موسیقی و مجوز گرفتن برای آلبوم جدیدش میرسد،اوقاتش تلخ میشود.او عاشق تهران است و همین عشق باعث شده تا هر بار به شکلی بخش هایی از فرهنگ این شهر را روایت کند.گاهی با کلماتی که روی کاغذ مینشینند و میشوند کتابی در مورد فرهنگ برو بچه های تهرون ، یا نواهایی که از سینه اش بر می خیزند و می شوند صدای طهرون.همین عشق او را به دائره المعارف شفاهی این شهر و آدم هایش تبدیل کرده است.قدیمی ها را خیلی خوب می شناسد،مخصوصا آن هایی که مثل خودش کارمند راه آهن بوده اند،آدرس نوه نتیجه هایشان را هم بخواهی،میدهد. با کلی خاطره که چاشنی حرفهایش میکند.اصلا و ابدا دوست ندارد از غم و غصه حرف بزند، دلش می خواهد مردم همیشه لبخند به لب داشته باشند؛«فکر نمیکنم شاد بودن کار سختی باشد.» جدا از تهران او عاشق پرسپولیس هم هست،بابک چمن آرا مدیر مرکز موسیقی بتهون و ناشر آلبوم جدید مرتضی احمدی که همراهش به کافه خبرآمده ،خاطره جالبی از کار کردن با مرتضی احمدی دارد؛«قبل از شروع ضبط کار به من گفت،هر طور که برنامه بریزید،من هستم،اما فقط از همین حالا بگویم،هر روزی که پرسپولیس بازی داشته باشد،من از یک ساعت جلو تر کار را ول میکنم تا برسم خانه و بازی را ببینم.»تقریبا اکثر بازیهای پرسپولیس را دیده است،زمانی توی ورزشگاه و از نزدیک بعد هم پای تلویزیون.دربیها را که از دست نداده مگر یکی دوبار«یک بار دیگر هیچ کاری نمیتوانستم بکنم،بازی افتاده بود سر ماه .درست زمانی که باید حقوق بچههای راه آهن را میدادیم.منم مسوول بودم و نمیشد کار را ول کرد.رفتم سر کار،رادیو را بردم،چند بار البته بین کار وقفه انداختم به بهانه چایی دادن به همه تا راحت گوشکنم.»او که سال 1303 به دنیا آمده ،حالا در سن 86 سالگی نگران ثبت و ضبط فرهنگ موسیقایی تهران است.فرهنگی که اصلا دوست ندارد،روزی از بین برود،به همین خاطر تمام یک سال گذشته، وقت گذاشته تا بیش از 100 قطعه از موسیقی ضربی این شهر را ضبط کند.اما از این تعداد تنها 12 قطعه برای انتشار مجوز گرفته است.ماجرای شکلگیری این آلبوم و همکاری اش با مرکز موسیقی بتهون هم شنیدنی است.چمن آرا می گوید:«برای عید دیدنی رفته بودیم خانه آقای احمدی که بحث موسیقی تهران پیش آمد و همین طور در مورد کار صحبت کردیم و بعد به این نتیجه رسیدیم که کار را شروع کنیم،به همین سادگی.»احمدی هم حرف های او را تکمیل می کند«یعنی در و تخته با هم جور شدند.»این آلبوم حالا روانه بازار شده و طی مدت کوتاهی توانسته به یکی از آلبوم ها پرفروش بازار موسیقی ایران تبدیل شود.آلبومی که قطعاتش نه شاعری دارد و نه سازنده ای،اما کاملا مشخص است که کلمه به کلمه اش سال های سال همنشین غم و شادی مردم این شهر بوده است.شاید به همین خاطر است ک بیضایی پشت جلد این آلبوم نوشته «آن مرد گنجی در سر دارد که میان شما پخش می کند.گنج مردم نادار؛گنج مردمان دریغ شده!گنجی از ناداری،گرد آوری شده از روزمرگی در جهان روبه دگرگونی !آن مرد سرود گمشده میخواند؛تاباز یابد خود بی خویش خویش را در بم و زیرهای آن ،در تهران گمشده،»مشروح گفتگو با مرتضی احمدی میهمان دیروز کافه خبر را میتوانید به زودی در صفحه فرهنگ بخوانید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 593]