تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 30 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):کمترین کفر این است که انسان از برادرش سخنی بشنود و آن را نگه دارد تا او را با آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1855067346




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زندگینامه: مهدی آذر یزدی (1301- 1388)


واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: مهدی آذر یزدی سال 1301 در محله‌ خرمشاه یزد متولد شد

آذریزدی که او را پرتیراژترین نویسنده‌ تاریخ ادبیات کودک و نوجوان ایران می‌دانند، در مجموع، بیش از 20 عنوان کتاب برای بچه‌ها نوشته است.

چند جلد «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» نوشته و «قصه‌های تازه از کتاب‌های کهن» را از «قند و عسل» شعر گفته و از «گربه‌ی ناقلا» و «گربه‌ی تنبل»، داستان.

برای «بچه‌ خوب»، «مثنوی» سروده و «مجموعه قصه‌های ساده» را نوشته و البته برای بزرگ‌ترها هم «مثنوی» مولوی را تصحیح کرده است، که می‌گفت، برایش ادعای زیادی هم دارد.

پیرمرد تنها در سال‌های پایانی عمر از کنج اتاقش با دیوارهای کاهگلی و انبوه کتاب و سکوت از کوچه پس‌کوچه‌های محله قدیمی خرمشاه یزد هر از گاهی به تهران و نزد فرزندخوانده‌اش به کرج می‌آمد و دوباره هوای شهر خود را می‌کرد.

بعد از 50 سال زندگی در تهران، به یزد که برگشت، فکر می‌کرد در محیط ساکت و آرام، کارهای نیمه‌تمامش را تمام می‌کند و فکرهایش را برای بچه‌ها روی کاغذ می‌آورد؛ اما زمانی اصلاً دلش نمی‌خواست کار کند.

در دیداری در سال 83 می‌گفت، از وقتی چند سالی به ‌خاطر یک واژه، چاپ کتاب «گربه‌ تنبل»اش با وقفه مواجه شد، دلسرد شده است. می‌گفت، بنویسد که چه شود؟ دوباره چند سالی معطلی و تغییری ناخواستنی؟!

او شرط کتاب‌خوان شدن را برداشتن ممیزی عنوان می‌کرد.

بزرگ‌ترین لذت زندگی آذریزدی، کتاب خواندن بود و می‌گفت، هراسم از این است که عمرم به ‌پایان برسد و حسرت کتاب‌های نخوانده را با خود به ‌همراه داشته باشم.

در واقع، تنها لذت زندگی‌اش، کتاب خواندن بود و عنوان می‌کرد: سرم را که توی کتاب می‌کنم، مثل یک آدم مست، دنیا روی سرم خراب می‌شود. این تنها لذتی است که می‌شناسم.

کودک سالیان دور هیچ‌گاه مدرسه نرفت و در 54سالگی وقتی برای اولین‌بار یک کلاس درس دید، نتوانست جلو گریه‌اش را بگیرد.

مهدی آذریزدی الفبا را از پدر یاد می‌گیرد که موافق رفتن او به مدرسه نبود، پای منبرهای مذهبی بزرگ می‌شود و خسته از قصه‌های تکراری، وقتی بعد از بافندگی، در کتاب‌فروشی مشغول به کار می‌شود، می‌بیند که دنیا از خرمشاه هم بزرگ‌تر است و چند سال بعد، زمان تصحیح «کلیله و دمنه»، متوجه جای خالی این «قصه‌های خوب» می‌شود.

کار بازنویسی‌اش با استقبال مواجه می‌شود. دکتر پرویز ناتل خانلری به مدیر انتشارات امیرکبیر می‌گوید: «کار خوبی است، بگویید ادامه دهد»، و مهدی آذریزدی بعدها فکر می‌کرد کارش خوب بوده است.

می‌گفت، اخلاص داشته؛ نه شهرت می‌خواسته و نه پول؛ فقط نوشتن برای بچه‌هایی که کتاب نداشتند، برایش مهم بوده است و برکت کار را به ‌خاطر اخلاصش می‌دانست. شعر «قند و عسل» او هم آن سال‌ها جای خود را باز می‌کند و محمدعلی جمالزاده‌ در سال 46 نامه‌ی بلندی را در تأیید این مجموعه از ژنو می‌نویسد.

پیرمرد قصه‌گو از بعضی کتاب‌های این سال‌ها دل خوشی نداشت؛ کتاب‌هایی که سراسر تصویر است و با یک ورق زدن در کتاب‌فروشی، خواندنش به پایان می‌رسد؛ هرچند می‌گفت، امروز جوان‌های تحصیل‌کرده هم روی کار آمده‌اند؛ کسانی که بچه‌ها را می‌شناسند.

می‌گفت، ‌بچه‌هایی که کتاب‌هایش را می‌خرند، خرج او را می‌دهند و اگر این بچه‌ها نباشند... خدا زیادشان کند (بچه‌ها را)، هرچند حالا بچه‌های فوتبالیست را زیاد می‌کند، کاش کتابخوان‌ها را زیاد کند!

از فوتبال دل خوشی نداشت، همچنان که از مرغ؛ تا جایی که زمانی 180 بیت درباره‌«مرغ همسایه» سروده؛‌ اصلاً از صدا خوشش نمی‌آمد...

مهدی آذریزدی که عمرش را برای کتاب گذاشت و کتاب‌هایش را برای بچه‌ها، با گله می‌گفت: این اجتماع جواب مرا نداده است.

راوی «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب»‌ به این موضوع اشاره می‌کرد که دوستان غایب زیادی در سراسر ایران دارد که گاهی یک تلفن‌شان قند توی دلش آب می‌کند؛ اما می‌گفت: الآن زندگی من نباید این‌طور باشد که پول دوا و درمان نداشته باشم. در این سن و سال و با این وضع باید پرستار داشته باشم.

می‌گفت، از زندگی طلب‌کار است و به هیچ‌کس بدهی ندارد. «‌همش خدمت کردم، همیشه صرفه‌جویی کردم و سوختم. هرگز جز مهمانی و این‌جا (خانه‌ پسرخوانده‌اش)، غذای خوب نخوردم. لباس خوب نپوشیدم. بعضی‌ها به‌خاطر صرفه‌جویی می‌گویند خسیس‌ام؛ اما وقتی درآمد ندارم، صرفه‌جویی می‌کنم. ولی بدنام نشدم، بدی نکردم و الهی شکر!»

او همچنین عنوان می‌کرد: به همه گفته‌ام کتاب بخوانید؛ اما حالا فکر می‌کنم کتاب خواندن برای من لااقل چیزی جز سرگردانی نداشته است. اگر به ‌جای نویسنده شدن، سبزی‌فروش می‌شدم، الآن آرامش و آسایش داشتم!

این نویسنده‌ پیشکسوت کودکان و نوجوان کتاب‌هایش را به کتابخانه اهدا کرده بود؛ اما علاقه‌اش به کتاب به گونه‌ای بود که ‌500هزار تومان بن کتاب می‌گیرد و ‌506هزار تومان کتاب می‌خرد؛ کتاب‌هایی را که لازم داشته؛ مثل فرهنگ لغت.

نام آذریزدی همیشه همراه است با «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب»... می‌خواسته برای بچه‌هایی که مثل خودش کتاب نداشتند، کاری بکند، که این قصه‌ها را می‌نویسد. اولین جلد مجموعه را سال ‌1335 منتشر می‌کند که با گذشت سال‌ها همچنان مورد توجه است.

مهدی آذریزدی که هرگز ازدواج نکرد، خاطره‌ای را بازگو می‌کرد از سخنرانی در یک دبیرستان دخترانه. آن‌جا به پرسشی درباره‌ ازدواج نکردنش دو پاسخ داده؛ یکی شوخی و دیگری جدی. شوخی این‌که: من با زن دیوانه نمی‌توانم زندگی کنم؛ چرا که زن اگر عاقل باشد، زن من نمی‌شود! و جواب جدی این‌که: پیش نیامده؛ با استناد به این گفته‌ آناتول فرانس که پیشامدهای حساب‌نشده‌ی زندگی، خدایان روی زمین‌اند.

آذریزدی تکیه‌گاه سال‌های پایانی زندگی‌اش را از سال‌های ‌1327، ‌1328 داشت. زمانی در یک عکاسی کار می‌کرده و یک پسربچه‌ی هفت، هشت‌ساله‌ بی‌سواد برای کار آن‌جا می‌رود. وقتی به‌خاطر سواد نداشتن، ناامید از گرفتن کار روی پله‌ها گریه می‌کرده، آذریزدی با پیشنهاد همکارش، او را پسر خود می‌داند. «بهش گفتم پسر من و حالا بچه‌هایش به من می‌گویند پدربزرگ».

مهدی آذریزدی آخرین‌بار به کرج آمده بود تا نوشتن را سر بگیرد و دو کارش را کامل کند و به چاپ بسپرد که راهی بیمارستان شد و 18 تیرماه 1388 جان به جان‌آفرین تسلیم کرد.[مهدی آذریزدی با یک دنیا قصه رفت]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 92]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن