واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: مشوق مولف، محرك مخاطب
نگار حسينخاني
نگاهي به عناوين جوايز برگزار شده در سالهاي اخير نشان از تعدد آنها دارد. «جايزه ادبي ايران» كه هر دو سال يكبار به كتابهاي شعر و داستان اختصاص مييابد، «جايزه منتقدان و نويسندگان مطبوعاتي» كه به رمان و مجموعه داستان برگزيده اهدا شده و در هر دوره آن از چهرهاي برجسته در ادبيات داستاني ايران تجليل ميشود، «كتاب سال جمهوري اسلامي ايران» كه البته مختص ادبيات نيست و به آثاري در حوزههاي مختلف كتاب تعلق ميگيرد، جايزه «جلال آل احمد» كه به تازگي از سوي موسسه خانه كتاب راهاندازي شده، جايزه «صادق هدايت»كه سالانه به برگزيدگان بخش داستان و نقد اهدا ميشود و جوايز «انجمن قلم»، «روزي روزگاري»، «مهرگان ادب»، «شعر نيما»، «شعر خبرنگاران» و چند جايزه ديگر به علاوه چندين جايزه اينترنتي. اما حالا و با برگزاري چندين جايزه دولتي و غيردولتي – هر چند دست و پا شكسته – اين سوال مطرح است كه آيا اين جوايز توانستهاند فروغ جوايزي چون «فروغ» و «گردون» را به همراه داشته باشند و نيز تاثيري كه آن جوايز بر آثار توليد شده پس از برگزاريشان داشتند، آيا قابليت همسانسازي وضعيت با جوايز امروز را دارد؟
گذشته از همه اينها سوالي بنيانيتر نيز مطرح است؛ آيا حوزه ادبيات و در كل ميدان امر خلاقه ميتواند به مثابه زميني براي رقابت توليدكنندگان فرض شود؛ خالقاني كه براي پيشي گرفتن از هم و رساندن توپ به تور(!) با هم رقابت كنند. براي پاسخ دادن به سوال موقعيتشناسانه نخست و پرسش ماهوي دوم سراغ چند چهره ادبي رفتهايم كه در سالهاي اخير يا جزو برگزاركنندگان يا داوران جوايز ادبي بوده يا بهعنوان شاهدان بيرون گود ناظر بر چگونگي كمي و كيفي برگزاري چنين جوايزي بودهاند. در خلال پاسخ به اين دو سوال بود كه پرسشهاي ديگري نيز مطرح و به ديگر مباحث پيرامون اين جوايز پرداخته شد.
جايزه به بضاعت يكسال توليد ادبي ايران
فرزانه طاهري از پايهگذاران بنياد و جايزه گلشيري معتقد است، جايزه براي قدرشناسي از نويسندگان است و در همه جاي دنيا رواج دارد مثل كارگاه داستاننويسي كه همه جاي دنيا هست و اين دخالت در امر خلاقه نيست. طاهري درباره ميزان تاثيرگذاري جوايز قديمي در مقايسه با جوايز اخير ميگويد: «جايزه فروغ دهه 50 برگزار ميشد، من قبول ندارم تاثير خاصي بر افراد (برندگان جوايز) گذاشته و اعتبار خاصي به آنها داده باشد. كساني كه آن جايزهها را گرفتند اغلب چهرههاي معتبر ادبيات ما بودند. به نظر او هميشه آدمهاي شناخته شده نيستند كه بايد جايزه بگيرند در اين ميان چهرههايي هم با جوايزي مثل گلشيري شناخته شدند. به هر حال برگزاري جايزه در هر دورهاي بستگي به آثار منتشر شده در همان دوره دارد. يعني به بضاعت يكسال توليدات ادبيات ايران. او به جايزه گردون اشاره كرده و ميگويد: «در دوره برگزاري اين جايزه، صحنه ادبيات خيلي خلوتتر بود. تعداد آثار كم بود. آن سالها اين همه داستاننويس نبود.» مترجم كليساي جامع ادامه ميدهد: «يكي از وظايف جايزهدهندگان شناساندن چهرههاي جديدتر است. جايزه اول ما به احمد محمود داده شد. در اصل اين جايزه بود كه از اين نام (احمد محمود) اعتبار گرفت نه احمد محمود از جايزه.» اين مترجم در پاسخ به سوال ما مبني بر اينكه جايزه ميتواند به عنوان انگيزه بيروني باعث خلق اثري ادبي شود، افزود: «داستاننويس بنابر ضرورتهاي دروني و بيروني خود مينويسد. جايزه در اصل پيشنهاد اثر به خواننده است و آشنا كردن او با چهره و اثري جديد.»
نوبل هم زير سوال است
علي باباچاهي از داوران جايزه نيما بر اين گمان است كه در فضاي ادبي اين سالها هر حركت يا شبهحركتي قابل تحسين است. اين حركت چه از سوي يك فرد چه از سوي گروهي شكل بگيرد ارزشمند خواهد بود. شاعر مجموعه شعر «فقط از پريان دريايي زخم زبان نميخورد» درباره جوايز قديمي ميگويد: «گردون» جا و موقعيت زماني خود را داشت. كارنامه هم همينطور. من اعتبار بيشتري براي جايزه كارنامه قائل بودم چون داوران افراد معتبري بودند. هر چه داوران جايزه معتبرتر باشند جايزه هم اهميت بيشتري دارد.» باباچاهي در ادامه اضافه ميكند: «بحث دريافت جايزه مطرح نيست، بحث شركت در اين كار است و اينكه برگزاركنندگان، شعرهاي منتشر شده در آن سال را بخوانند. شخصا اعطاي جايزه به يك نفر را قبول ندارم. در حركتي كه به ارائه جايزه ميانجامد فرد اول مطرح نيست. اوليها مطرحند. من اگر بنيانگذار جايزهاي باشم كه نخواهم بود چون صلاحيت و شرايطش را ندارم؛ به پنج نفر اول جايزه ميدهم. «شاعر مجموعه «پيكاسو در آبهاي خليجفارس» به اعتبار جايزه نيما اشاره كرده و ميگويد با توجه به نام نيما، پايهگذار شعر نو ايران اين جايزه بايد از برگزاركنندگان و داوراني با اعتبار و درجه سيروس طاهباز برخوردار باشد. يا حداقل بنيادي معتبر كه در حال حاضر نيست. يعني آن اتفاقي كه در كارنامه افتاد اينجا نيفتاده. در صورتي برگزيدگان جايزه ميتوانند فخرآفريني و خوشحالي كنند كه جايزه را از افراد معتبري گرفته باشند.»
انگيزهاي براي كتاب اوليها
عليرضا محمودي ايرانمهر كه از داوران جايزه «منتقدان و نويسندگان مطبوعاتي» بوده بر اين باور است كه اهميت و تاثيرگذاري جوايز ادبي در دورههاي قبل يكي به اين دليل بوده كه جوايز و جايزه دادن در اين حوزه كم و تازه بود و دوم اينكه خيلي دستاندازيهاي رسمي در جايزه وجود نداشت. اين داستاننويس ميگويد: «ما نهادي داشتيم به نام «گردون» كه مستقل بود و بهترين داور را در خود جمع كرده بود و جايزه ميداد. » او ادامه ميدهد: «در فضاي امروز ايران جايزههاي خصوصي سلامت خود را ثابت كردهاند. اين به معني آن نيست كه جوايز رسمي الزاما ناسالمند.» او كه با اكثر گزينشهاي جايزه كتاب سال جمهوري اسلامي، در اين دوره موافق بوده است بحثاش را به سالهاي اخير معطوف نميكند. به نظر نويسنده «ابر صورتي» با اينكه جوايز رسمي خوبي مثل كارنامه يا اصفهان تا به حال بسيار سالم برگزار شدهاند و طي چند داوري كه او داشته هيچگونه معذوريت اخلاقي برايش پيش نيامده اما معتقد است ضريب خطا در اين جوايز بيشتر است تا جوايز خصوصي. ايرانمهر ادبيات را بهطور صددرصد قضاوتپذير نميداند و حوزه ادبيات را نسبي دانسته و ميگويد:« ادبيات با اخلاق و ارزش سر و كار دارد و به فن برميگردد و قانون كه در همه جهان رعايت ميشود و اصول داستاني اصولي جهاني است. خلاقيت معيار كاملي براي ارزشگذاري ادبيات محسوب نميشود، درست است كه جوايز گاهي به همين خلاقيت داده ميشوند اما جايزه بهانه است.» او اظهار ميكند: «يك جايزه است كه به ديگران حق ميدهد خوانده شوند. همين جايزه رابطهاي است بين نويسنده و خواننده. در اصل معرفي اثر است به مخاطبان كه چه آثاري را بخوانند.» محمودي ايرانمهر علاوه بر نقد كه آن را محرك مناسبي براي خواندن آثار ميداند جايزه را نيز عاملي براي خوانده شدن معرفي ميكند و ميگويد: «اغلب آثاري كه جايزه گرفتهاند به چاپهاي بالا رسيدهاند و همين به ادبيات مدرن – داستان كوتاه و رمان – كمك ميكند كه در بين خوانندگان جا باز كنند.» اين منتقد ادبيات داستاني درباره جايزههاي كنوني ميگويد: «جايزههايي داده ميشود كه بهترينهاي ادبيات را معرفي ميكند يا انگيزهاي ميشود براي كتاب اوليها.» ايرانمهر معتقد است جايزه بايد كمك بكند تا كساني كه پتانسيل كاري بالايي دارند خوانده شوند و بهتر كار كنند. او در پايان در پاسخ به اينكه آيا ادبيات ميتواند ميداني براي رقابت و رسيدن به پيروزي و جايزه باشد، ميگويد: بايد اينطور باشد و اين جايزه است كه بايد كمك كند، آثاري كه پتانسيلهاي ادبي بالايي را دارا هستند بيشتر ديده و خوانده شوند. او ادامه ميدهد: در اين صورت است كه آثار بعدي اين افراد با پيشرفت روبهرو ميشود.
بايد تنور را گرم نگه داشت
راضيه تجار در پاسخ به اين سوال كه آيا جايزه ميتواند به حوزه ادبيات تعلق بگيرد و آيا رقابتي بين نويسندگان ايجاد ميكند؟ ميگويد: بايد اين تنور را گرم نگه داشت. خيليها يكبار مصرف مينويسند. بازارشان گرم است ولي در حيطه هنر كارشان ارزشيابي نميشود. بايد معياري باشد براي انتخاب بين بهتر و بهترين كه البته قابل تشخيص هم هست. او كه داوري چند جايزه را عهدهدار بوده، ميافزايد: «كساني كه در امر تشخيص تبحر دارند اثر را كارشناسي ميكنند. مثل حوزه فيلم، فيلمها جايزه ميگيرند.» نويسنده «نرگسها» با اشاره به اينكه در نگاشتن هم مانند فيلم اين رقابت وجود دارد، ميگويد:« اين به آن معنا نيست كه حقي ناحق نميشود و مويي لاي درزش نميرود. هيچ چيز در اين حوزه صددرصد نيست. » راضيه تجار درباره داوريها نيز ميگويد: «داوران جوايز بدون هيچ غرضورزي جايزه ميدهند. با قطعيت تمام عرض ميكنم كه در اين سالها چه من داور بوده باشم چه نه، داوران سعي در شناخت اثر و رسيدن حق به بهترين اثر و نويسنده بودهاند.»
داور جايزه جلال آل احمد و جايزه پروين اعتصامي افزود: «برندگان در هر دورهاي مثل عليخاني يا گيتا گرگاني با صبغههاي روشنفكري كه داشتند و بدون اتصال به جريان اصولگرا جايزه گرفتهاند. پس سعي در تقدير از اثر خوب است. » راضيه تجار در ادامه صحبتهايش بهويژگيهاي بارز يك داور اشاره ميكند و خداترسي را شاخصه مهمي در قضاوت درست تلقي و اعلام ميكند كه پاكي و سلامت رفتار و همچنين جسارت و صد البته موارد ديگري بايد سرلوحه كار داوران جوايز باشد. گاهي سه جايزه در جشنوارهاي داده ميشود كه چهارمين نفر خيلي به سه نفر اول نزديك است اما داور مجبور است انتخاب كند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 239]