واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: (صادق هدایت) نمونه کامل وتمام عیار روشنفکران وابسته درروزگار پهلوی است. جماعتی که به رغم ادعای آگاهی ودانش و فرهیختگی ،کمترین توجهی به سرنوشت مردم و طبقات فرودست جامعه که بی رحمانه ازسوی قدرت های استعماری استثمار می شدند و بخاطردرخواست ابتدایی ترین حقوق انسانی ، اسیر ضرب و شتم نیروهای حکومتی بودند و درسیاه چاله های قرون وسطایی جان می دادند ، نداشتند ، و تنها در اندیشه کسب منافع مادی ، ولذایذی برای خود بودند.
برای هدایت ، تنها برخورداری از لذایذ زود گذر زندگی مطرح بود. همین که اسباب و وسایل خوشگذرانی برای او مهیا باشد ، همه چیز خوب و عادی ، و همه کار جهان بر وفق مراد است: (امروز رفتم به یکی از کافه های خیابان لاله زار و به یاد تئاتر های اوانگار اروپا کمی مزقون گوش کردم ) (۱)
صادق هدایت - عاشقونه دات کام
می بینید که غم هدایت ازچه نوع غمی است. این نویسنده اشراف زاده از کمبود ساز و ضرب و مزقون در زندگی اش گله دارد. او در آشفته بازار بعد از جنگ جهانی اول ، وقتی که جریان (تجددطلبی) دستور کار دولت هاست ، به صورت پنهانی با حکومت هم صد امی شود و برای تخریب بنیان های سنتی و اعتقادی مردم این سرزمین دست به کارمی شود و دراین راه به هیچ چیز رحم نمی کند حتی دین وآئین مردم و همه چیز را بازیچه قرار می دهد.کتاب(علویه خانم)را که محصول همان سال هاست ازنظر بگذرانید. اوگروهی از زوار امام هشتم شیعیان رانشانه می گیرد و آن ها را به عنوان مشت نمونه خروار ، مرکز تمام تباهی ها و انحرافات و ابتذالات اخلاقی معرفی می کند. ویا اگر(بوف کور)را از نظر بگذرانید به نمونه های فراوانی ازسمپاشی های او علیه دین و خدا برخورد می کنید: (… ولی هیچ وقت نه مسجد و نه صدای اذان و نه وضو(اخ وتف) انداختن ودولا و راست شدن در مقابل یک قادر متعال و صاحب اختیار مطلق که باید تنها بازبان عربی با اواختلاط کرد ، درمن تأثیری نداشته است.) (۲)
از جمله آثار ضداسلامی هدایت باید از(افسانه آفرینش) نام برد. این اثرکه یک نمایشنامه(خیمه شب بازی) درسه پرده است مملو ازتوهین به خداوند و فرشتگان و اساس خلقت است . هدایت که عنصری ضد اسلام است وکاملا همگام با ماشین حکومتی رضاخان عمل می کند ، انتظار دارد تا این خوش خدمتی جبران کمبود و (مدرک تحصیلی) او را بنماید و زعمای حکومت او را در مسیر رشد و ترقی قرار دهند.
تلاش او در فراگیری زبان های اوستایی و پهلوی و تلاش و همکاری اش برای ترجمه متون پهلوی ، در راه وصول به همین هدف و با انگیزه کمک به (اسلام زدایی) و خوش آمد رژیم انجام می پذیرد. آشنایان و دوستان هدایت گه گاه و به صورت پراکنده به این خصلت هدایت اشاره کرده اند و متذکر شده اند که او کینه و خصومتی ریشه دار با اسلام داشت. صادق چوبک در تازه ترین نوشته خود درباره هدایت ، می گوید: (تا به حال هرچه درباره زندگی هدایت نوشته شده ، ازترس حکومت ، خانواده و یا ملاحظه کاری های دیگربوده است. من هدایت را از سال ۱۳۱۵ شمسی شناختم که تازه از هندوستان برگشته بود ، او دشمن شماره یک دین اسلام بود و اعتقاد داشت که تمام بدبختی ها از رهگذر حمله اعراب و دین اسلام برما وارد شده است. او در حقیقت یک ملحد تمام عیار بود و علاقه شخصی من به او بیشتر ناشی ازهمین عداوتی بود که او با دین اسلام داشت…) (۳) دوران دیکتاتوری رضاخان مقارن با دوران نوجوانی و بلوغ فکری هدایت بود و او با اینکه حضور نفس گیر استبداد را در وجب به وجب این سرزمین لمس می کرد ، بی اعتنا به آن ، راه خود را می رفت. وی می دانست رضاخان عامل مستقیم انگلیسی هاست. اما هیچ گاه درجهت افشای این عامل وابسته و در جهت مبارزه با او گام برنداشت. البته عده ای از جماعت شبه روشنفکر و همپالکی های هدایت بعدها و تحت تأثیر رشد تفکر(تعهد و مسئولیت) کوشیدند تا او را نویسنده ای متعهد و مسئول و عنصری وفادار به مردم جلوه دهند و با مدد گرفتن از تعابیر مختلف نمادگرایی و سمبولیسم ، مدعی شدند که هدایت دربرخی از آثارش مخالفت بارژیم پهلوی را ابراز کرده و یادیکتاتوری رضاخان را تصویر نموده است. درحالی که این ادعا ها کاملا ساختگی است و بر اثر نیاز زمانه و از سوی کسانی که نام و آثار او را (نان دانی) خود کرده بودند ، عنوان شده است.
چرا که زندگی یک نویسنده در آثار مکتوب او بازتاب پیدا می کند. همان طور که خشم وکینه جلال آل احمد نسبت به رژیم پهلوی را دربرخی آثار او می توان دید ،(۴) بر همین اساس سازش کاری وعدم احساس مسئولیت هم علامت مشخصه هدایت شده است. عده ای هدایت را تنها به خاطر (بوف کور) می پذیرند و او را به خاطر خلق این اثر مورد ستایش و تمجید قرار می دهند ، در حالی که در اصالت بوف کور و این که آیا این اثر از قلم صادق هدایت جاری شده باشد ، جای تردید بسیار است و گروهی ازخبرگان و صاحب نظران ، حتی برخی یاران و عشاق سینه چاک هدایت بر این باورند که هدایت بوف کور را از نوشته دیگری اقتباس کرده است. عنایت الله دستغیبی(سعید) در یاد داشتی با عنوان(بوف کور ، اثری از هدایت یا ایرونیک؟) می نویسد: ( وقتی که دانشجو بودم یک مجموعه منتخب از آثار شعرا و نویسندگان آمریکا ( ازابتدای قرن هفدهم تاقرن بیستم) راخریده بودم. سال هاست که گاه گاهی صفحاتی را می خوانم و یا مرورمی کنم. چند هفته پیش داستان کوتاهی از واسکین ایرونیک (نویسنده قرن نوزدهم آمریکا) را باعنوان (ماجرای دانشجوی آلمانی) می خواندم…اکنون می دیدم که فصل اول کتاب بوف کور که در واقع هسته اصلی کتاب ولپ مطلب است ، عینا از داستان کوتاه (ماجرای دانشجوی آلمانی) واسکین ایرونیک اقتباس شده است… هیچ شکی نبود زیبایی اثیری وخیره کننده یک زن خیالی که قهرمان داستان نا دیده عاشقش شده است… حتی بعضی جملات و فضا سازی ها هم عینا تقلید شده است…)(۵)
هدایت موجودی برتر وشخصیتی انچنان برجسته واستثنایی که عده ای عنوان می کنند ، نیست. او نویسنده ای بسیارمعمولی است که حتی به خاطر عدم توجه به مسئولیت های اجتماعی در شمار نویسندگان قابل سرزنش قرار می گیرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 182]