واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: سوءظن
اشاره:
نوشتار پیش رو، به صورت گزینشی به شرح احادیث شیعی می پردازد، بیشتر احادیث این مجموعه توسط مرجع عظام تقلید، آقا مجتبی تهرانی(سخنرانی معظم له در مسجد بازار تهران)، شرح و بسط یافته اند.
رُوِیَ عَن رَسوُل الله صلّی الله عَلیه وَآله و سَلَّم قال:
خِصلَتانِ لا تَجْتَمِعانِ فی مُؤمِنٍ اَلْبُخْلُ وَ سُوءُ الظَّنِّ بِالرِّزْقِ 1
ترجمه:
پیامبر اکرم«صلّی الله علیه و آله و سلَّم» فرمودند:
دو صفت است که در مؤمن جمع نمیشود؛ بخل و گمان بد به روزی.
شرح حدیث:
در گذشته روایتی را مطرح كردیم در باب اینكه انسان نباید نام مقدس خدا را با قسم خوردن برای امور دنیاییاش وسیله قرار بدهد. عرض كردم این اثر وضعی دارد. قسم راست هم اثر وضعی دارد. بركت را از انسان میگیرد.
گاهی نه! از نظر درونی، انسان در ارتباط با امور دنیاییاش بعد هم نعوذ بالله در ارتباط با خدا این جور میشود. آن روایت از نظر ظاهری بود كه از طریق نام خدا مرتّب قسم میخورد كه از این راه چیزی بدست آورد. از آن طرف عكسش، اگر بدست نیاورد را میخواهم بگویم. چون دوتاست؛ هم جنبه های مثبت و هم منفی. مثبتش آن بود كه گفتم. حالا میروم سراغ منفیاش.
در این روایت كه از پیغمبر اكرم هست، حضرت می فرماید كه دو خصلت هست كه هیچ وقت در مؤمن نمیآید و در او جمع نمیشود:
اوّل: مسأله بخل را میفرمایند. بخل؛ از رذائل نفسانی است و معنایش هم این است که انسان در جایی كه شرعاً و عقلاً سزاوار است از نعمتهایی را كه خدا به او داده مصرف كند، مصرف نكند. (شرعاً و عقلاً). یك بخل داریم، یك اسراف داریم. بخل معنایش این است به اینكه من شرعاً وظیفه دارم مصرف بكنم، خرج نمیكنم. دارم ولی استفاده نمیكنم. اسراف معنایش این است که بیجا خرج میکنم. نباید مصرف کنم ولی مصرف میکنم. كنار بخل که بگذاری اسراف معنایش این است به اینكه جایی كه آدم شرعاً سزاوار نیست خرج بكند، نعمت الهیّه را هدر بدهد. این راجع به بخل بود که نسبت به خودمان است.
مطلب دوّمی كه در این روایت پیغمبراكرم میفرماید، میگوید: «وَ سوُءِالظَّنِّ بِالرِّزْقِ». این یعنی چه؟ این آن جاهایی است كه تو هر چه خدا را خواستی وسیله بكنی، كارسازی پیدا نكرد. من تقریباً سعی میکنم روایاتی كه میخوانم كمی مرتبط با هم باشد. بگو ببینم در دلت چه خبر است؟ اینجاست كه سوءظن و بد گمانی نسبت به رزق پیدا میكنی. یعنی به اینكه اینجا سزاوار بود خدا به من بده، نداد. میفهمی معنایش یعنی چی؟ خوب دقت كنید كلمه اوّل راجع به خودت است. آن راجع به خودت را میآیی روی خداوند پیاده میکنی. یعنی خدا نعوذ بالله بخل ورزید. بخل را معنا كردم دیگر؛ یعنی سزاوار بود به من بده، نداد. این عین بخل است . یك وقت بخل را نسبت به خودت میگویی، یك وقت نعوذ بالله نسبت به خدا « سوء ظَّنِ بالرِّزق»، معنایش بخل نسبت دادن به خداست؛ كه سزاوار بود به من بده بخل ورزید و به من نداد. نعوذ بالله. فهمیدی؟ اگر آنجا كارسازی پیدا نكرد از نظر ظاهری، میآیی از این طرف از نظر درونی چه كار میكنی؟ گاهی هم به شما بگویم که شما به زبان میآورید و متوجّه هم نمیشوید. همه شما این حرف من را گوش كنید. میخواهم اینها را بگویم یاد بگیرید؛ كه یك چیزهایی از دهانتان بیرون میآید، مواظب باشید! میگویی خدا نخواست. بگو ببینم اینكه میگویی خدا نخواست، با این جمله غرضت این است كه مصلحتم نبود و بجا نبود خدا به من بده، نداد. این را میخواهی بگویی؟ كه در عمق دلم راضیام. یا نه! میخواهی بگویی خدا نعوذ بالله بخل ورزید؟! كدام اینها را میخواهی بگویی؟ حواست جمع باشد. «خدا نخواستهایی» كه از دهانتان بیرون میآید، یك وقت نكند كنارش بخواهی بگویی خدا بخل ورزید!! یعنی بجا بود به من بدهد نداد... آن وقت خیال میكنی كه تو خداپرستی؟
مشكلت اینجاست. نمیفهمی این كه از دهانت بیرون آمد، اگر با نارضایتی نسبت به خدا باشد، یك گره دیگر میاندازی در كارت. اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد 2
گروه دین و اندیشه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 170]