تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خدايا روزى كن مرا محبّت خودت و محبّت دوستدارانت را و محبّت آنچه مرا به تو نزديك مى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804761163




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ماجرای مرد نمک‌نشناس و همسر فداکار!


واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: من و معصومه زندگي بسيار شيريني را با حمايت هاي پدرش آغاز کرديم و صاحب پسر شيرين زباني شديم که امسال به مهد کودک مي رود. همسرم، زني بسيار باوقار و فهميده است و حتي با خيانت و ظلم بزرگي که در حق او کرده ام دلداري ام مي دهد و مي گويد انسان جايزالخطاست و غصه نخور همه چيز درست مي شود. کاش مي مردم و اين روزها را نمي ديدم.
خراسان: مرد جوان در دايره اجتماعي کلانتري مصلي مشهد داستان تلخ و عبرت آموز زندگي خود را اين گونه تعريف کرد: ۳۳ سال سن دارم و ۸ سال قبل با دخترعمويم ازدواج کردم. پدر همسرم به عنوان هديه عروسي يک واحد آپارتمان براي ما خريد و يک دستگاه خودرو سواري هم زير پايم انداخت.

من و معصومه زندگي بسيار شيريني را با حمايت هاي پدرش آغاز کرديم و صاحب پسر شيرين زباني شديم که امسال به مهد کودک مي رود. همسرم، زني بسيار باوقار و فهميده است و حتي با خيانت و ظلم بزرگي که در حق او کرده ام دلداري ام مي دهد و مي گويد انسان جايزالخطاست و غصه نخور همه چيز درست مي شود. کاش مي مردم و اين روزها را نمي ديدم.

در اين لحظه صداي هق هق گريه مرد جوان بلند شد. او پس از مکث کوتاهي ادامه داد: يک روز براي خريد از خانه بيرون رفته بودم که زني بزک کرده در مسير راهم قرار گرفت و دست بلند کرد. من ناخودآگاه پايم را روي پدال ترمز فشار دادم و او را سوار کردم.

سوسن با لبخندي شيطاني روي صندلي جلو خودرو در کنارم نشست. او پس از طي مسافت کوتاهي گفت: اگر وقت داري برويم و با هم گشتي بزنيم. من به چشمانش نگاهي کردم و جواب دادم: امشب ميهمان دارم و بايد زودتر به خانه برگردم.

سوسن شماره تلفن همراهش را روي تکه کاغذي نوشت و به دستم داد و به اين ترتيب بود که من اسير هوس هاي شيطاني ام شدم و با او رابطه پنهاني برقرار کردم. مدتي گذشت و از عذاب وجدان شب ها خواب راحت نداشتم خيلي پشيمان شده بودم و مي خواستم به اين رابطه شوم خاتمه بدهم اما سوسن ۵ ميليون تومان پول به حسابم واريز کرد و گفت: قرار است حدود ۲۰۰ميليون تومان سهم ارث از پدرش بگيرد و چون نياز مالي به کسي ندارد ما مي توانيم با ازدواج موقت، سال هاي سال همدم و مونس هم باشيم.

با شنيدن اين حرف وسوسه شدم و عقلم را باختم. من با او به طور موقت ازدواج کردم و چند هفته از اين ماجرا گذشت تا اين که يک روز گفت قصد خريد يک باب آپارتمان دارد.متاسفانه با اعتمادي که به سوسن پيدا کرده بودم همراهش به بنگاه رفتم و يک خانه براي او خريديم. اما ۲ برگ چک به مبلغ ۴۸ميليون تومان به تاريخ يک ماهه از دسته چکم کشيدم تا همسر مخفي ام مبلغ مورد نظر را به حسابم واريز کند و من ساده لوح، نقش خود را به عنوان شوهر، خوب بازي کرده باشم.

بعد از انجام اين معامله، سوسن گفت: خاله اش در تهران بيمار است و براي چند روز بايد به ديدنش برود. مي خواستم به بهانه ماموريت همراهش بروم اما او گفت مرخصي ات را نگه دار تا با هم به شمال برويم.او رفت و ديگر هيچ خبري نشد و گوشي تلفن همراهش نيز خاموش بود. از اين برخورد به شک و ترديد افتادم تا اين که چند روز قبل از بانک زنگ زدند و گفتند ۴۸ميليون تومان چک هاي شما برگشت خورده است.

با تعجب و نگراني موضوع را پي گيري کردم و متوجه شدم سوسن خانم چند روز پس از خريد خانه، منزل را به فرد ديگري فروخته و با نقد کردن پول آن به خارج از کشور فرار کرده است.من با اعلام شکايت شاکيان پرونده دستگير شده ام و معصومه نيز فهميد که چه دسته گلي به آب داده ام. گرچه همسرم گفت خانه اي که پدرش براي مان هديه خريده را براي پرداخت بدهي هايم مي دهد و نمي گذارد پشت ميله هاي زندان بمانم.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 108]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن