واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: در اين مرحله بيمار حاضر به قبول تشخيص بيماري سرطان نيست و فاميل وي نيز در تشخيص با وجود علائم آشکار شک مي کنند و به پزشک مختلف مراجعه مي کنند و به راحتي حاضرند جمله تشخيص غلط است را بپذيرند. انکار در واقع مکانيسمي دفاعي در مقابل اضطراب ناشي از خطر مي باشد. اين مکانيسم خود مي تواند در چند مرحله انجام پذيرد، در ابتدا با مطلع شدن بيمار از ابتلاء به سرطان يک سري بحرانهاي اوليه، به صورت شوک، خشم وافسردگي در او ايجاد مي گردد و به دنبال اين مرحله انکار بروز مي نمايد که مي تواند موجب يک آرامش نسبي گردد. انکار مي تواند رفتاري در بيمار ايجاد کند که گويي از بيماري خود به کلي بي اطلاع است. افراد به طور جدي تر به انجام آداب ديني روي مي آورند. چنين رفتاري در اکثريت آنها ديده مي شود. ممکن است به زيارت بروند. سوال اينکه ما مي توانيم به مشهد برويم بسيار زياد است. بايد در زمان مناسب ضمن تشويق اينگونه بيماران براي رفتن به زيارت، برنامه درماني به جاي خود انجام شود و بايد همواره در اين باورها به بيمار کمک نمود و به او فرصت داد که از آن استفاده کند. در مرحله انکار بيماري اشکالات درماني را مي توان با ملاقات ها و معاينات زود به زود حل کرد. زيرا بيمار و فاميل او حاضر نيستند بيماري را پذيرا شوند و خطر قطع درمان و بروز عوارض ناگوار آن بسيار زياد است. در آن مرحله برخي از بيماران مي خواهند براي تاييد تشخيص به خارج سفر کنند. __________________ مرحله خشم: در اين مرحله بيماراني که سابقه اختلالات رواني داشته اند و حتي اشخاص بدون اينگونه اختلالات عصبي مي شوند. مسئله اينکه چرا وي بايد مبتلا به سرطان شود موجب بروز رفتار غيرمنطقي ميشود. بيمار سعي ميکند بيماري خود را به حوادث گذشته مربوط کند. مثلا بيماري خود را به تصادف اتومبيل در سالهاي قبل يا مشکلات خانوادگي نسبت ميدهد يا به مشکلات محيط کار و يا اداره مربوط ميسازد. ممکن است خشم خود را بدون دليل متوجه اطرافيان نمايد و حتي ممکن است نسبت به پزشک معالج خود خشمگين شود. معمولا بدون علت بر سر مسائل جزئي بهانه گيري مي کنند. اين اعمال ممکن است از ناراحتي بيمار بکاهد در عين حال افرادي که هدف خشم بيمار هستند چنانچه از اينگونه مکانيسم هاي دفاعي بيمار آگاه نباشند دچار ناراحتي بيشتري مي شوند. مرحله افسردگي: افسردگي يک واکنش دفاعي رواني- زيستي( سايکو بيولوژيک) عادي در مقابل فشارهاي رواني يا استرس مي باشد در اين مرحله بيمار که از مراجعه مکرر خسته شده است حالت افسردگي در او بروز مي کند. در اين مرحله علاقمند به شناسايي علت بيماري مي شود. درباره بيماري خود اطلاعات مي خواهد و هر چه درباره سرطان مي يابد مي خواند و مي خواهد درباره بيماري خود بحث کند ولي به طور کلي در مرحله افسردگي بيمار کمتر حرف مي زند و بيشتر در خود فرورفته است. اختلالت خواب، از دست دادن اعتماد به نفس، ناتواني درک واقعي از وضعيت خود، خستگي، نداشتن انرژي، مردم گريزي، کاهش ميل و قواي جنسي، بي اشتهايي، کاهش وزن، تحريک پذيري، ترس، زود رنجي و برخي ناراحتي هاي جسمي ديگر به تدريج بروز مي کنند. البته به ندرت همه اين علائم با هم بروز مي کند ولي معمولا برخي از آنها با بيماري همراه است. مرحله خودگرايي: ناراحتيهاي ناشي از بيماري توجه بيمار را بر تظاهرات بيماري از جمله درد و خستگي و ترس معطوف ساخته و او را خودگرا مي سازد .او به مسائل خود بيش از حد توجه مي نمايد و حتي به اتفاقاتي که در کنار او رخ مي دهد و مربوط به او نيست بيشتر از حد توجه و شکايت مي کند و او به يک فرد بهانه گير تبديل مي شود و در ارتباط با ديگران همواره خود را طلبکار مي داند. به اطرافيان سوء ظن پيدا مي کند و نسبت به صداقت رفتار ديگران درباره خود شکايت دارد و احساس ترس از طرد شدن توسط اطرافيان بر او مستولي مي شود. مرحله وابستگي: در اين مرحله بيمار به اطرافيان خود و گاهي به يکي از اطرافيان يا يکي از پرستاران وابستگي بسياز زياد پيدا مي کند. اين وابستگي گاهي بيش از حدي است که متناسب با شدت بيماري باشد و در اوج حالت وابستگي رفتار کودکانه را پديد مي آورد. اين وضعيت يکي از عوارض رواني جسمي مبتلايان به بيماريهاي سخت و از جمله مبتلايان به سرطان مي باشد که بخشي از حالت به اصطلاح پسرفت را تشکيل مي دهد که بيمار استقلال و اعتماد به نفس خود را از دست مي دهد و گاهي موجب رفتاري مي شود که براي کادر درماني و اطرافيان مشکلاتي را فراهم مي سازد. مرحله قبول: زماني که مکانيسم هاي دفاعي مختلف دوران خود را توسط بيماري سپري نمودند، بيمار بالاخره تسليم مي شود. ممکن است حالت تسليم کامل با حالت نزول رواني فيزيولوژيک همراه باشد زماني که بيمار از بهبود خود مايوس مي شود تسليم سرنوشت مي گردد و اين واکنش نيز در واقع يک نوع مبارزه با اضطراب مي باشد. بيمار با احساس درماندگي به بهبود توجه ندارد، بلکه از بين رفتن درد و طولاني شدن عمر به هر قيمت مورد علاقه اوست. مرحله جدا شدن: در اين مرحله بيمار توجهي به اطراف و نظافت خود ندارد. به همه چيز بي علاقه مي شود و بدون نشان دادن احساس درباره بيماري خود و چگونگي پيشرفت آن بحث مي کند . انزواطبي از خصوصيات مراحل پيشرفته سرطان ها مي باشد. بيماران، به خصوص آن دسته از آنهايي که داراي عوارض نامطلوب ظاهري در سر و صورت هستند علاقه اي به ملاقات ديگران ندارند. اين حالت در افراد ميانسال و در زنان شدت بيشتري دارد. مراحل ذکر شده غالبا حد و مرزکاملا مشخصي ندارند، بلکه گاهي به طور تدريجي و با حالات و بخشهاي مشترک از مراحل مختلف و گاهي با توقف بيشتر در يک مرحله و گذر سريع در مراحل ديگر سپري مي شوند. کيفيت اين مراحل متناسب با نوع سرطان ، سير بيماري، شخصيت، تربيت و آگاهي هاي قبلي و حالات رواني قبلي بيمار و عوامل ديگر مي باشد که در رفتارهاي بيمار در مراحل مختلف اثر مي گذارند. آشنايي با خصوصيات رواني بيمار در هر مرحله اثر فراواني در نحوه رفتار و درمان و باز تواني او دارد. به طور کلي مکانيسم هاي دفاعي بيمار سرطاني را به دو دسته تقسيم نمود: 1- مکانيسم هاي انطباقي: بيمار اين نوع مکانيسمها را بيمار در جهت انطباق با بيماري و شرايط مختلف آن به خود مي گيرد و اين مکانيسمها موجب کاهش فشارهاي رواني در بيمار مي گردد. 2- مکانيسم هاي غير انطباقي: اين نوع مکانيسمها متناسب با شرايط بيمار و اطرافيان و محيط او نيست و در ايجاد ارتباط منطقي مشکلاتي را به وجود مي آورد و در مجموع در جهت بهبود و آرامش بيمار نمي باشد بلکه مشکل زا هستند. منبع : عصر جوان پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 805]