تبلیغات
تبلیغات متنی
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راهاندازی کسبوکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وبسایت
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
دلایل ممنوعیت استفاده از ظروف گیاهی در برخی کشورها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1860640189
![archive](https://vazeh.com/images/2archive.jpg)
![نمایش مجدد: نقاشی مدرن ایران ریشه درسنت دارد refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
نقاشی مدرن ایران ریشه درسنت دارد
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تجسمی - پرویز کلانتری معتقد است که جوانان در حوزه هنرهای تجسمی حضور فعال و تاثیر گذاری دارند و توانستهاند به دستآوردهای خوبی در این زمینه برسند. مریم آموسا: پرویزکلانتری نقاشی است که عاشق درس دادن است؛ شیرینترین دوران زندگیاش را زمانی میداند که به دانشجویان معماری نقاشی درس میداده؛ وقتی که با آنها به ارگ بم، کاشان و یزد میرفته و قلم بر بوم میزده است. اما حالا سالهاست که دیگر تدریس را بوسیده و کنار گذاشته است، اما هنوز شیرینترین خاطراتش به دوران تدریس در دانشگاه بر میگردد. او از نسل دوم نقاشان نوگرای ایران است. نقاشی که چهرهای جهانی دارد. تابلوی «شهرایرانی از نگاه نقاش ایرانی» زینت بخش دیوارهای سازمان ملل است. اثر دیگری از او هم به صورت تمبر از سوی سازمان یونسکو منتشر شده است. او که با بهره گیری از کاه گل در نقاشیهایش شیوه تازهای را در حوزه هنرهای تجسمی ایران پایه گذاشته، این روش را زمانی کشف می کند که دانشجویانش را برای نقاشی به ارگ بم میبرد.پرویز کلانتزی در آستانه هشتاد سالگیاش دست از سر قلم مو و بومش بر نداشته و همچنان در آتلیهاش مشغول خلق آثار مختلف است. در اولین ماه زمستان میزبان او در کافه خبر بودیم تا دفتر خاطراتش را ورق بزنیم. به نظرشما هنرمدرن درایران چگونه شکل گرفت؟هنرمدرن دردنیا به نوعی با پشت پا زن به سنت آغاز میشود و همواره عمرکوتاهی دارد؛ چون شیوههای جدید خیلی زود از راه میرسند و شیوههای قدیمی را کنار میزنند. هنرمدرن درایران برخلاف سایر کشورهای جهان، بر روی سنت بنا شده است. به نظرمن و برخی ازمنتقدان، مهمترین اتفاق هنری که درایران رخ داده، نگارش رمان «بوف کور» هدایت است. بوف کور زمانی نوشته شد که سورئالیستها در پاریس دورهم جمع میشدند و ایدههای جدید خود را مطرح میکردند. هدایت درهمین زمان مهم ترین و شگفت انگیزترین اثرسورئالیستیاش را نوشت. اما نکته حیرت انگیز این است که این اثرمدرن روی محور سنتیترین هنر ایران یعنی مینیاتور بنا شده است. اولین مینیاتور مدرن ایران را هم حسین کاظمی تحت تاثیر و برای رمان بوف کورکشیده است. پس از او هنرمندانی چون جوادی پور، اسفندیاری، منوچهرشیبانی تجربیات خود را در قالب هنر مدرن ارائه کردند. پرویز تناولی هم نیز در نقاشی و مجسمههایش نیم نگاهی به سنت دارد. ژازه تباتبایی هم که ازهم دورههای من در دانشکده بود؛ دریکی از بینالها مجسمه «مرغ نه، آدم نه» را ارائه کرد که جایزه هم گرفت، این مجسمه مرغی بود که سرفرشته گونه داشت و تصاویر پردههای قلمکار را در ذهن مخاطب زنده میکرد. گویی این اجداد مدرنیست ژازه بودند که این مرغ را با موی گربه برروی پردههای قلمکارکشیده بودند و او در دورهای بعد؛ این نقاشی را با ماشین آلات اسقاطی جان بخشیده بود. بخشی ازهنرمندان مدرن نیز متاثر از مکتب سقاخانهای هستند، نقاشانی چون زنده رودی و پیل آرام به سمت نقاشی خط گرایش پیدا کردند. عدهای هم روی طلسمها و عناصری که در سقاخانهها وجود دارد، کار کردند که من هم در شمار این هنرمندان قرار میگیرم. هنر مدرن ازچه دوره ومتاثر از چه فضای درایران شکل گرفت؟هنر مدرن ایران پس ازجنگ جهانی دوم و با آغاز به کاردانشکده هنرهای زیبا تهران درسال 1319 به سرپرستی «آندره گدار» معمار مشهور فرانسوی؛ در ایران شروع شد.دانش آموختگان این دانشگاه برای ادامه تحصیل به خارج ازکشوررفتند و پس ازبازگشت به ایران تجربههای خود را ارائه کردند. یکی از این هنرمندان «جلیل ضیاپور» بود که در شکل گیری ذهنیت و هنرمدرن ایران نقش بسزایی داشت. او با راه اندازی انجمن «خروس جنگی» در برابر تمام سنتهای متدوال قد علم کرد. او در آن زمان حرفهایی زد و کارهایی کرد که برای خیلیها عجیب وغریب بود.در دانشکده هنرهای زیبا به دانشجویان اجازه نمیدادند که فراترازاصول آکادمیک کار کنند، اما کتابخانه دانشکده بسیار مدرن و غنی بود و آثار تمام مدرنیستها از پیکاسو، ونگوگ، گوگن و ... در این کتابخانه وجود داشت، اما با این حال به ما اجازه نمیدادند که فراتر از اصول آکادمیک دانشگاه نقاشی کنیم.در چنین شرایطی ژازه تباتبایی که برای پروژهاش؛ تابلوهای بسیاربزرگی با دیوهای آبی کشیده بود به دلیل اینکه پروژهاش قبول نشد، دانشکده را رها کرد و هنرمندانی چون بهمن محصص و ناصراعصار، چون فراتر از دانشکده بودند، دانشکده را رها کردند و به اروپا رفتند، حتی آیدین آغداشلو که به دلیل ترس ازسربازی 7 سال دانشگاه را طول داده بود، درسش را نیمه تمام رها کرد و رفت.ما دردانشکده هنرهای زیبا بیشتر از آن که ازاستادانمان یاد بگیریم، از شاگردان سال بالایی که فارغ التحصیل شده بودند، میآموختیم .مثلا خود من از منوچهرشیبانی بسیار آموختم.برای من بسیارعجیب است که چرا این روزها دیگر یادی از منوچهرشیبانی نمیشود. در حالی که او که نقاش و شاعرخوبی بود، اما متاسفانه به نظر میرسد نام او در میان نقاشان مدرن ایران گم شده است. منوچهرشیبانی یکی از تاثیرگذارترین نقاشان مدرن ایران است. وقتی من به دانشکده هنرهای زیبا رفتم او درساش را تمام کرده بود، اما هر روز به آتلیه دانشگاه میآمد و در آتلیه سه پایهاش را میگذاشت و شروع به نقاشی میکرد. به مرور دوستی بین ما شکل گرفت و من از او بسیار آموختم و تحت تاثیرش هم بودم.او نه تنها شعرمیگفت، بلکه منظومههای بسیارزیبایی نیز میسرود که یکی از زیباترین منظومههای او درباره میترا بود که اجرا هم شد. به نظر شما پاتوقهای وکافهها درگسترش هنرمدرن ایران چه نقشی داشتند؟متاسفانه هنرمندان در ایران پاتوق ندارند. پاتوقها در شکلگیری و گسترش هنرمدرن ما نقش مهمی را ایفا کردند. یکی ازمهترین پاتوقهای فرهنگی ایران کافه نادری بود که در ابتدا گروه اربعه(صادق هدایت،بزرگ علوی،مجتبی مینوی و مسعود فرزاد) آنجا جمع میشدند و بعدها هنرمندان دیگری به این جمع اضافه شدند. کافه فیروز هم یکی ازکافههای مهم آن روزگاربود که من با بهمن نوایی، شمس آل احمد و اسلام کاظمیه آنجا جمع میشدیم. در آن دوره پاتوق شاعران بیشترکافههایی بود که به کافههای «بیست رو یک تومنی» معروف بود، این کافهها بعد ازجنگ جهانی دوم در تهران باز شدند و اگر یک تومان میدادی یک ساندویچ و یک نوشابه به تو میدادند، نصرت رحمانی بیشتر وقتش را در این کافهها میگذراند. شاعران در این کافهها شعرهایشان را رد و بدل میکردند و اتفاقا دعواها و بحثهای ادبی و غیر هنری -که گاه به تسویه حساب میکشید -دراین کافهها اتفاق میافتاد . این ضد و خوردها هم به دلیل این که بیشتر شاعران در صفحه ادبی و هنری مطبوعات مینوشتند، در روزنامهها منعکس میشد. این ضد و خوردها درمیان نقاشها هم رواج داشت؟در دوره ما بسیاری از نمایشگاهها با ضد و خورد تمام میشد، درواقع تسویه حسابهای مدرنیستها و سنتگراها گاهی با کتک کاری همراه بود، دریکی از همین نمایشگاهها بهمن محصص سیلی محکمی از یک نقاش سنتی خورد که شرحاش مدتها در محافل هنری نقل میشد. چه شد که شما هم وارد حلقه خروس جنگی شدید؟من دانش آموز دبیرستان شرف در امیریه بودم که ضیا پور از پاریس آمد و معلم نقاشی ما شد وخیلی زود ما تحتتاثیر او جوجه خروس جنگی شدیم، جلسات خروس جنگی را میچرخاندیم. عموما دراین جلسات یک فیلم نمایش داده میشد و سخنرانیهایی درباره هنرکه بیشتر اوقات با سروصدا تمام میشد. میشود یکی ازخاطرات دورانی که وارد جلسات خروس جنگی شده بودید را برای ما بگوید؟در همان دورهای که دبیرستان شرف میرفتم، پیش از آن که جلیل ضیاپور معلم نقاشی ما شود، معلمی داشتیم به نام مصطفی نجمی که با آمدن ضیاپور کارهایش در چشم ما تبدیل شد به نقاشی بازاری و از چشممان افتاد. در یکی از روزها که از جلسه خروس جنگی بر میگشتیم و فیلمی درباره پیکاسو دیده بودیم -و اتفاقا حال و هوای خروس جنگی داشتیم- تصمیم گرفتیم که سری به آتلیه نجمی در لاله زاربزنیم. او هم وقتی دید شاگردان مدرسهاش به آتلیهاش آمدهاند، بسیارخوشحال شد وشروع کرد به نشان دادن نقاشیهایش. در یکی از نقاشیهایش خودش را کشیده بود که مشغول ویلون زدن بود و دخترجوانی در حال اشک ریختن. در حالی که مشغول نشان دادن نقاشیهایش به ما بود؛ تلفن زنگ خورد. او که رفت تلفن را جواب بدهد، یکی از خروس جنگیها سرهمین تابلو بلایی آورد که وقتی نجمی برگشت و دید چه بلایی سرتابلویش آوردهایم؛ چنان عصبانی شد که فردا با پلیس به مدرسه آمد تا تکلیف ما را روشن کند. ناظم هم وقتی ماجرا را فهمید، ما را خواست و گفت همین جا همه چیز را تمام کنید، تا کارتان به دادگاه نکشد. نجمی به همراه پلیس و ناظم برای صورت جلسه به کلاسمان آمد و یکی از خروس جنگیها که قرارنبود حرف بزند، بلند شد و درباره برادران کارامازوف و ژان پل سارتر حرف زد و پلیس هم گفت صبرکن صبرکن، اسم برادران کاراموزاف را اول توی این شکایتنامه بنویسم بعد. یکی از بچهها هم رفت دست نجمی را بوسید و از او عذرخواهی کردیم و ناظم هم برگه شکایتنامه را مچاله کرد و درجیب نجمی گذاشت و همه چیز تمام شد. وضیعت فعلی نقاشی ایران را چگونه می بینید؟به نظرمن نقاشی در دهههای اخیر رشد چشمگیری داشته و آثار ارزشمندی نیز در این دوران خلق شده. در دوره ما تعداد نقاشان از تعداد انگشتهای دست هم تجاوز نمیکرد، اما امروزه تعداد نقاشان خوب سه رقمی شده. چندی پیش نمایشگاه نقاشی با عنوان «جوانان پیشروی ایران» در پردیس سینمایی ملت برپا شد که دراین نمایشگاه شاهد آثار ارزشمندی بودیم. یکی ازمشخصههای اصلی این نمایشگاه روح زنانه حاکم بربسیاری از آثار بود. ازهنرمندانی که آثارشان در این نمایشگاه مورد توجه من قرارگرفت میتوانم به نقاشیهای لیلا رشیدی، افشین پیرهاشمی و مجید عباسی فراهانی اشاره کنم. به نظر من پس ازانقلاب دخترها بیشتر به هنرهای تجسمی گرایش پیدا کردند. من جزو هیات داوران نخستین بینال مجسمهسازی بودم، با اینکه مجسمه سازی فعلی مردانه است، اما آنجا با حجم زیادی ازمجسمه روبروشدم که توسط زنان مجسمه ساز ساخته شده بودند. به نظر من نقاشهای جوان کارشان را خوب بلد هستند، درآتلیهشان نشستهاند و وئدیو آرت میسازند، نقاشی میکند وکارشان را برای گالریهای خارجی میفرستند و در اروپا و آمریکا نمایشگاه میگذارند. سرشان هم کلاه نمیرود و پول خوب هم بدست میآورند. امروزه مواد و شیوه کار نقاشان عوض شده، در دوره ما نقاشان یک سه پایه و بوم جلویشان میگذاشتند و شروع به کارمیکردند. اما امروزه آتلیه یک نقاش تبدیل به فضای جدیدی شده، وقتی وارد برخی از آتلیهها میشوی فکر میکنی که وارد کارگاه شیمی شدهای. در دورهای که سمیع آذر در موزه هنرهای معاصرمشغول به کارشد، بینالی راه انداخت و دراین بینال یک هنرمند جوان با یک گلوله کاموا اثرهنری خود را خلق کرد، او برروی حوض جیوه - اثر یک هنرمند ژاپنی که در وسط موزه هنرهای معاصر نصب شده و تصویرفضا بر رویش منعکس میشود- تارعنکبوت ساخت و در واقع با این اثر به مخاطب نشان داد که دیگر دوره این کار به پایان رسیده است. جوانان دوره شما در وضیعت بهتری قرار داشتند یا جوانان امروز؟عصرکنونی بر عصر من و امثال من خیلی برتری دارد و به طبع هنرمندان جوان درمقایسه با جوانی من در وضیعت بهتری قراردارند. من درباره نسل جوان خیلی کنجکاو هستم. دوست دارم بدانم چه چیزی میخوانند، چه موسیقی گوش میدهند و چه گرایش و علاقه ای دارند. به نظر من نسل جوان از تیزهوشی خاصی برخوردار است. نسل امروز بسیار عصیانگر است و این عصیان هم در شیوه زندگی و هم آثار آنها به چشم می خورد و من این عصبان را بسیار دوست دارم. نظرتان درباره حراجیهایی اخیر چیست؟ حراجیهای اخیرنشان میدهد که نقاشان ایرانی نسبت به نقاشان کشورهای همسایه در وضیعت بهتری قرار دارند و آثارشان هم مورد توجه حراجیها و مجموعه داران خارجی قرار میگیرد. امروزه درمقایسه با دوران ما اتفاقات خوبی برای هنرمندان افتاده زمان ما کدام بانک میآمد روی اثر هنری سرمایه گذاری کند و کار او را بخرد، و یا کدام حراجی اثر هنری بود که ما شرکت کنیم. مثلا پویا آریان پور هم سن نوه من است، اما وقتی میبینم این قدرخوب نقاشی میکند و کارهایش بازارخوبی دارد، لذت میبرم ، وقتی من هم سن او بودم چنین فضایی وجود نداشت. من واقعا به این حراجها خوش بین هستم، ولی نمیدانم چه کسی آثار هنرمندان ایرانی را میخرد، اما شنیدهام که در امارات موزهای در حال ساخت است که بیشتر این آثار برای این موزه خریداری میشوند. به نظرشما ضرورت راه اندازی موزهای دائمی برای نمایش گذاشتن هنرمدرن ایران وجود دارد؟با این پیشینه 70 ساله هنرمدرن؛ متاسفانه هنوزیک موزه به معنای واقعی که درغرب وجود دارد در ایران نداریم تا اگر پژوهشگری خواست مقاله ای مثلا درباره آثارمحمد احصایی بنویسد، مجبورنشود تا راهی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس شود. البته آثار هنرمندان ایرانی در انبارموزهها به شیوه خوبی نگهداری نمیشوند و روی هم تلنبارشده و در معرض نابودی قرار دارند. یکی از این آثارکه هنوز تکلیفاش مشخص نشده، مجسمه «بهمن محصص» است. شهرداریها درتوسعه وتجهیز موزهها چه نقشی میتوانند داشته باشند؟متاسفانه در ایران شهردارها فکر میکنند که کارشان تنها ساخت پل، عریض کردن خیابانها وجمعآوری زباله است. زمانی که غلامحسین کرباسچی شهردار تهران بود، به او پیشنهاد کردیم که حداقل آتلیه «ژازه تباتبایی» که یکی از مراکز مهم شکلگیری هنرمدرن ایران است را به همراه کارهای ژازه بخرد و موزهای راه بیندازد، اما هرچه سعی کردیم نتوانستیم به او اهمیت این موضوع و ساخت موزه در شهر تهران را بفهمانیم. «جعفرشهری» با قلمش و ثبت خاطرات و فرهنگ تهران ازگم شدن بخش عظیمی ازتاریخ و فرهنگ تهران جلوگیری کرد، متاسفانه ما ایرانیها علاقه عجیبی برای نابود کردن خاطرات و فرهنگمان داریم وکسی نیست به ما بگوید چرا میدان توپخانه چنین وضیعتی دارد و یا تکیه دولت با آن عظمت چه برسرش آمده است. چه شد که تصمیم گرفتید کاه گل را درنقاشیهایتان استفاده کنید؟من جزو کسانی هستم که پراکنده کاری زیاد کردهام و هربار به دلیلی درگیر سبک وسیاق خاصی شدهام. مثلا دورهای نقاشی سقاخانه کارکردم. دورهای هم به دلیل راهاندازی موزه عشایر، رفتم سراغ مجموعه با عشایر. سال 1960 که ازآمریکا برگشتم، معلم طراحی دانشجویان رشته معماری شدم، آنها دوست نداشتند که توی آتلیه بیاستند ونقاشی کنند، ازاین رو آنها را میبردیم ارگ بم، کاشان، یزد و اردستان. درنتیجه سالیان دراز چنین چشم اندازهایی را میدیدم و همین موضوع موجب شد که کاه گل نیز به نقاشیهای من راه پیدا کند. آیا درنقاشیهایتان اتفاق تازهای افتاده است ویا همچنان کاه گل را ادامه میدهید؟اسم مجموعه جدیدم موبایل و اساطیراست. گفتم حالا که خودم موبایل ندارم، بگذار اساطیرموبایل داشته باشند. در واقع تصمیم گرفتم که این گونه با اساطیر شوخی کنم. یکی از نقاشیهای این مجموعه را در نمایشگاه «گوش ونگوگ» به نمایش گذاشتم. دراین نقاشی، ونگوگ گوش خودش را بریده و توی موبایل میگوید صدا نمیآید، پس چیز جالبی باید باشد که آدم گوش خودش را ببرد و بگوید صدا نیست. اما معنای پنهانش این است که ونگوگ نماینده هنرمندان برجستهای است که آثاربرجستهای را خلق کردهاند؛ اما از هیچکس پیامی دریافت نکردهاند. در نقاشی دیگرم؛ یک دختر جوان با کوله پشتی در یکی ازقلعههای ارگ بم مشغول راه رفتن و حرف زدن با موبایل است و در این نقاشی بازهم ازکاه گل استفاده کردهام. دغدغه این روزهای شما برای بیان هنریتان چیست؟دغدغه فعلی من مساله هویت است. هویت مقولهای سیال است. وقتی ازهویت حرف میزنیم، معلوم نیست منظورمان ازهویت کدام دوره است، هویت قبل ازاسلام، هویت بعد ازاسلام، صفوی، قاجاریه و یا دوره ای که درآن هستیم. امروزه ما در جهانی زندگی میکنیم که به زور نمیتوان هویت جعلی ساخت. ما ایرانیها ملتی هستیم که هویتمان از دیروز تا امروز تداوم داشته است. آشنایی با همایون صنعتی زاده چه تاثیری درزندگی و کار شما گذاشت؟آشنایی با همایون صنعتیزاده زندگی و آینده من را ساخت. زمانی که 25 ساله بودم به عنوان گرافیست مرا در موسسه فرانکلین استخدام کرد. من با اینکه نقاشی خوانده بودم، اما سالها بود که به عنوان گرافیست در بازار و مطبوعات کار میکردم. همایون صنعتیزاده با نگاهی که به کتاب داشت، مرا به همراه گروهی برای آموزش تصویرسازی به استودیو«دن رو» نیویورک، قلب تپنده دنیای مدرن فرستاد و آنجا ما تصویرگری یاد گرفتیم و برگشتیم ایران و به طورحرفهای مشغول به کار شدیم. درموسسه دن رو، تفکیک رنگها و اینکه چگونه کتاب درسی را هفت رنگ کارکنیم؛ یاد گرفتیم. کارهای درخشانی هم کردیم، اما رفته رفته با پیشرفت تکنولوژی دیگر روش ما کاربردی ندارد. تصویرگری کتاب درسی، مقوله بسیارمهمی است و در تصویرسازی کتاب درسی نمیتوانی آرتیست بازی درآورد؛ تصویرگری باید درخدمت مطالب آموزشی باشد. چگونه درکانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشغول کارشدید ؟اولیل دهه 50 بود که درکانون پرورش فکری کودکان برای بخش آموزش مدیر میخواستند و چون من سالها درسازمان برنامه در بخش آموزش کار کرده بودم، ازآنجا مرا مامورکردند که دربخش آموزش کانون فعالیت کنم. به مرور مدیرکانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شدم و فعالیتم را تا پس ازانقلاب ادامه دادم تا اینکه ازکانون بازنشسته شدم. چه شد که دیگر در دانشگاه تدریس نکردید؟من عاشق درس دادنم و شیرینترین دوره زندگیم زمانی بود که به دانشجویان معماری؛ نقاشی درس میدادم، و همراه آنها به بیابانهای ایران میرفتیم و نقاشی میکردیم. پیش از انقلاب زمانی که مهندس «سیحون» ازدانشکده هنرهای زیبا رفت و «میرفندرسکی» مدیردانشکده هنرهای زیبا شد، از من خواست که به صورت تمام وقت در دانشگاه درس بدهم، اما ساواک اجازه نداد. وقتی ازساواک پیگیرشدم، به من گفتند که با ما بحث نکن به دستور شاه کسانی که کارسیاسی کردهاند؛ نمیتوانند در دانشگاه درس بدهند. من در دوران دانشجویی سر جریان دستگیری دکترمصدق فعالیت کرده بودم؛ به همین دلیل یک ماهی زندان رفتم و همین پروندهای برای من شد. پس ازانقلاب هم پیشنهاد تدریس در دانشگاه را دادند؛ اما چون تازه بازنشسته شده بودم وکشف کرده بودم که لذت نقاشی کردن فراتر از هرکاری دیگری است، حاضربه تدریس نشدم. این روزها چه میکنید؟این روزها تبدیل به یک آدم دو وجهی شدهام؛ آدمی که دوست دارد بنویسد و نقاشی کند. نقاشی کردن برای من هرگز دشوار نبوده، اما نوشتن کار دشواری است، خصوصا نوشتن داستان با رگه طنز. در شرایط فعلی هم که امکان انتشار آن فراهم نیست، ترجیح میدهم فقط نقاشی کنم. 52
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 882]
صفحات پیشنهادی
مجموعه پس زمينه هاي فوق العاده زيبا براي موبايل
نقاشی مدرن ایران ریشه درسنت دارد · عدم تناسب ( کوچکی و بزرگی ) سینه درخانم نشانه بیماری ؟ عکس های تکان دهنده از دختری یکساله که 9 ماهه باردار است ...
نقاشی مدرن ایران ریشه درسنت دارد · عدم تناسب ( کوچکی و بزرگی ) سینه درخانم نشانه بیماری ؟ عکس های تکان دهنده از دختری یکساله که 9 ماهه باردار است ...
چگونه ذهن همسرم را بخوانم؟
نقاشی مدرن ایران ریشه درسنت دارد · شایعه دریافت يك ميليون از رييسجمهور بر مبنای عدد سمت راست کارت ملی · كانال 24 ساعته انتخابات راه اندازی شد ...
نقاشی مدرن ایران ریشه درسنت دارد · شایعه دریافت يك ميليون از رييسجمهور بر مبنای عدد سمت راست کارت ملی · كانال 24 ساعته انتخابات راه اندازی شد ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران
تمامى جوامعى كه در مسير “مدرن شدن قرار دارند،فارغ از هر گونه قضاوتى كه پيرامون اين فرآيند ... در نقطه مقابل اين نظريه، نظريه ديگري وجود دارد كه ريشه در سنت يوناني دارد. .... سركنسولگري روسيه در اصفهان ، نمايشگاه عكس و نقاشي برپا كرد ...
تمامى جوامعى كه در مسير “مدرن شدن قرار دارند،فارغ از هر گونه قضاوتى كه پيرامون اين فرآيند ... در نقطه مقابل اين نظريه، نظريه ديگري وجود دارد كه ريشه در سنت يوناني دارد. .... سركنسولگري روسيه در اصفهان ، نمايشگاه عكس و نقاشي برپا كرد ...
كار روشنفكری و كار تجسمی
كاملا امكان دارد كسی كه در این موضوع خاص، و در این لحظه، كاری روشنفكرانه انجام داده و ... هنوز در سنت فكری جامعه هنرهای دیداری خاصه هنرهای تجسمی كار منسجمی در به ... از كله تا كاندینسكی و بعدتر، هنر مدرن اعلام میكند یك نقاشی چیزی نیست جز ..... رییس مرکز تجارت جهانی ایران ممنوع الخروج است؟/سبزعلیپور:داماد سرخانه ام ...
كاملا امكان دارد كسی كه در این موضوع خاص، و در این لحظه، كاری روشنفكرانه انجام داده و ... هنوز در سنت فكری جامعه هنرهای دیداری خاصه هنرهای تجسمی كار منسجمی در به ... از كله تا كاندینسكی و بعدتر، هنر مدرن اعلام میكند یك نقاشی چیزی نیست جز ..... رییس مرکز تجارت جهانی ایران ممنوع الخروج است؟/سبزعلیپور:داماد سرخانه ام ...
تقليد زندگي يا زندگي
واكنش خانواده ها مي تواند تا حدودي متفاوت باشد ، در سنت گرايان افراطي توجه سختگيرانه ... يا اسير سنت هاي سخت شكن و بي مفهوم ، يا گرفتار مدرنيته ظاهري و بي محتواست يا اينكه گرفتار ... وزير صنايع:دوري از ارزشها کاهش رشدمادي را به همراه دارد ... رییس مرکز تجارت جهانی ایران ممنوع الخروج است؟/سبزعلیپور:داماد سرخانه ام ...
واكنش خانواده ها مي تواند تا حدودي متفاوت باشد ، در سنت گرايان افراطي توجه سختگيرانه ... يا اسير سنت هاي سخت شكن و بي مفهوم ، يا گرفتار مدرنيته ظاهري و بي محتواست يا اينكه گرفتار ... وزير صنايع:دوري از ارزشها کاهش رشدمادي را به همراه دارد ... رییس مرکز تجارت جهانی ایران ممنوع الخروج است؟/سبزعلیپور:داماد سرخانه ام ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها