واضح آرشیو وب فارسی:مهر: سينما در آفسايد ـ 3/بهترين فيلمهاي ورزشي تاريخ سينما را بهترينها ميسازند
سينماي ورزشي يكي از ژانرهاي محبوب تاريخ سينماست و در اين بين تعدادي از فيلمها از جمله "گاو خشمگين" مارتين اسكورسيزي به خاطر ارزشهاي هنري در فهرست بهترين فيلمهاي ورزشي تاريخ سينما جاي دارند.
به گزارش خبرنگار مهر، يكي از دلايل مهجور ماندن ژانر فيلمهاي ورزشي در ايران را شايد بتوان دوري فيلمسازان و بازيگران صاحبنام از ورود به اين عرصه دانست. اتفاقي در كه در سينماي جهان عكس آن به وفور اتفاق ميافتد و فيلمهاي موفق ورزشي با حضور كارگردانان برجسته و ستارگان سرشناس توليد ميشوند. نگاهي به چند فيلم موفق اين عرصه مويد اين ادعاست:
رابرت دنيرو در "گاو خشمگين"
* "گاو خشمگين" (1980). هر فهرست جدي از بهترين فيلمهاي ورزشي تاريخ سينما با "گاو خشمگين"، حماسه سياه و سفيد مارتين اسكورسيزي آغاز ميشود. داستان درباره جيك لاموتا، يك مشتزن ميانوزن آشفته است كه پارانويا، احساس ناامني و خشم او را از پا درمي آورد. "در بارانداز" به اضافه "راكي" منهاي هر چيز اضافه. نقطه اوج رابطه چند ساله اسكورسيزي، پل شريدر فيلمنامهنويس و رابرت دنيرو. دنيرو براي بازي در نقش لاموتا برنده اسكار شد.
* "هوسيرز" (1986). خيليها اين را بهترين فيلم بسكتبالي تاريخ سينما ميدانند. فيلم بر مبناي داستان واقعي يك تيم كوچك دبيرستاني در ايالت اينديانا ساخته شد كه در دهه 1950 به مقام قهرماني رسيدند. فيلمي با بازيهاي زيبا، فيلمبرداري بسيار خوب و موسيقي دلنشين جري گلدسميت. جين هكمن نقش مربي جديد تيم را بازي ميكند و باربارا هرشي و دنيس هاپر ديگر بازيگران فيلم هستند.
* "راكي" (1976). راكبي بالبوا با بازي استالونه به نقش يك مشتزن درجه چندم و گمنام كه به مقام قهرماني ميرسد ثابت ميكند صرفا يكي ولگردان محله نيست. او قلب تماشاگران را به دست ميآورد. فيلمنامه را خود استالونه نوشت و فيلم را جان جي. آويلدسن كارگرداني كرد.
"راكي" تنها با 2/1 ميليون دلار و در 28 روز ساخته شد، اما 2/117 ميليون دلار فروخت، برنده سه جايزه اسكار از جمله اسكار بهترين فيلم شد و استالونه را كه تا آن زمان بازيگري درجه چندم بود به اوج شهرت رساند. پنج دنباله بر فيلم ساخته شد: "راكي 2" ( استالونه، 1979)، "راكي 3" (استالونه، 1982)، "راكي 4" (استالونه، 1985)، "راكي 5 (آويلدسن، 1990) و اين اواخر "راكي بالبوا" (استالونه، 2006).
* "ترانه برايان" (1971). فيلمي بسيار تاثيرگذار درباره زندگي برايان پيكولو (با بازي جيمز كان)، يك بازيكن فوتبال كه با سرطان مبارزه ميكند و دوستي او با گيل سيرز (بيلي دي ويليامز) همتيمي خود در شيكاگو بيرز. فيلمي گريهآور كه روابط بيننژادي را به بهترين شكل ترسيم ميكند. اين فيلم تلويزيوني به قدري موفق بود كه بعدها در سينماها نيز نمايش داده شد.
* "ميدان روياها" (1989). كوين كاستنر نقش مردي كشاورز را بازي ميكند كه تحت تاثير صدايي از غيب تصميم ميگيرد وسط مزرعه ذرت خود يك زمين بيسبال بسازد با اين اميد كه يك قهرمان افسانهاي بازگردد و بار ديگر بازي كند.
فيلم "ميدان روياها" را فيل آلدن رابينسن بر مبناي رمان "جو بي كفش" دبليو. پي. كينسلا كارگرداني كرد و ايمي مديگان، جيمز ارل جونز، ري ليوتا و برت لنكستر ديگر بازيگران فيلم هستند. فيلم نامزد سه جايزه اسكار شد و براي تماشاگران آمريكايي حكم نامهاي عاشقانه به گذشته خود را داشت.
* "مرد سيندرلايي" (2005). روايت پرشور ران هوارد از جيمز براداك، مشتزني در دوران ركورد اقتصادي كه بر اثر فشارهاي اقتصادي به رينگ باز ميگردد و به پيروزي دست مييابد. نقش اصلي را راسل كرو بازي مي كند و رني زلوگر نقش همسر او را دارد. پل جياماتي به نقش مدير برنامههاي براداك نامزد اسكار شد. فيلمي 88 ميليون دلاري كه فروش جهاني آن 5/108 ميليون دلار بود.
* "دانشجوي سال اول" (1925). اولين كمدي ورزشي بسيار خوب سينما. هارولد لويد نقش هارولد "اسپيدي" لمب، يك دانشجوي سال اول دست و پا چلفتي را بازي ميكند كه با پيوستن به تيم راگبي دانشگاه ميكوشد محبوب شود. يكي از بهترين فيلمهاي لويد كه شوخيهاي آن پس از حدود 80 سال هنوز تازگي دارد.
* "بيلياردباز" (1961). اقتباسي از رماني به همين نام نوشته والتر تويس. پل نيومن به نقش ادي فلسن بيلياردباز جوان، اما ماهر كه براي مسابقه سلطان اين ورزش به نيويورك ميآيد، عالي است. يكي از بهترين فيلمهاي آمريكا در دهه 1960 و روايتي از قدرت نابودگر طمع. سكانس اولين بازي ادي با جكي گليسن عالي است. پايپر لوري و جرج سي. اسكات ديگر بازيگران اين فيلم به كارگرداني رابرت راسن هستند.
* "ارابههاي آتش" (1981). تحليلي بسيار هوشمندانه از آنچه به يك قهرماني وقتي پاي پول در ميان نيست، اهميت ميبخشد. فيلم به كارگرداني هيو هادسن بر مبناي داستان واقعي دو قهرمان انگليسي ساخته شد كه خود را براي حضور در مسابقات المپيك تابستاني سال 1924 آماده ميكنند. "ارابههاي آتش" نامزد هفت اسكار شد و چهار جايزه از جمله بهترين فيلم را برد. موسيقي ونجليس فراموشناشدني است.
پل نيومن در "بيلياردباز"
* "وقتي سلاطين بوديم" (1996). روايتي مستند از مبارزه تاريخي سال 1974 محمد علي و جرج فورمن در زئير كه به "مبارزه قرن" معروف شد. فيلم، حاصل صدها ساعت تصاوير مستند از آن مسابقه بزرگ و گفتگوهاي جديد است. ضربآهنگ و ريتم فيلم آن قدر فوقالعاده است كه تماشاگر را يكسره جذب ميكند و وقتي علي، مشتزن افسانهاي در مركز صحنه است، امكان ندارد بتوانيد روي خود را برگردانيد.
* "فرار به سوي پيروزي" (1981). فيلمي به كارگرداني جان هيوستن و به جرات مطرحترين فيلم فوتبالي تاريخ سينما. اسراي جنگي برگزاري مسابقه اي ميان تيم زندانيها و تيم ارتش آلمان را بهترين فرصت براي فرار از زندان ميبينند، اما در نهايت ترجيح ميدهند بازي را به پايان برسانند.
حضور ستارههاي دنياي فوتبال مانند پله، بابي مور و آرديلس در كنار چهرههاي شاخص سينما همچون مايكل كين، ماكس فن سيدو و سيلوستر استالونه بر جذابيت فيلم افزوده است. با وجود سوراخهاي داستاني حاصل كار دلنشين و بخصوص شيرينكاريهاي پله به يادماندني است.
* "المپيا" (1936). اولين و شايد بهترين فيلم مستند تاريخ سينما درباره بازيهاي المپيك. لني ريفنشتال فيلمساز محبوب هيتلر مانند "پيروزي اراده" فيلم 1934 خود، رويدادي واقعي را به رويدادي هنري تبديل ميكند و براي اين كار بازيهاي المپيك 1936 برلين را دستمايه قرار داده است. اينكه "پيروزي اراده" ريفنشتال تبليغي براي نازيها بود غيرقابل ترديد است، اما تبليغاتي بودن "المپيا" هميشه مورد بحث بوده است.
شنبه 5 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 570]