تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خوش اخلاقى در بين مردم زينت اسلام است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798960523




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آقایان، کارزار یک میلیون امضا کارزار شما هم هست


واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: ما ایرانیان از حول و حوش انقلاب 22 بهمن 57 تا به حال روزگار پرتغییر و تنش و سراسر زد و خورد پنهان و آشکاری را تجربه کرده ایم. جنگ با خودی و بیگانه وتحریم اقتصادی و ترور و کشتار و سرکوب و مهاجرت و از این دست را از سر گذرانده ایم. از شور حسینی و تب انقلابی، مشی چریکی و براندازی قهرآمیز، زنده باد و مرده باد، بت سازی و قهرمان پروری، باور به "هدف وسیله را توجیه می کند" و "هرکه با ما نیست برماست" گویا گذشته ایم و رسیده ایم به اینجا که مایل به پیروی از عقل سلیم، میانه روی، و رد حرکت های سیاسی اجتماعی خشونت آمیز شده ایم. جوانان وقت انقلاب حالا نیم قرن عمر را پشت سرگذاشته اند. بچه های انقلاب جوان شده اند و دنیایی را که پاره هایش آن به آن به هم پیوسته تر می شوند از دریچه دیگری می بینند. گویا دیگر در میان مردم تند روی های نا بخردانه، باورها و جزم های کورکننده، چپ و راست زدن های بی حساب و کتاب، و تقلید اگر نه هیچ، دست کم به اندازه گذشته خریدار ندارد. گویا مردم خواهان صلح و پیشرفت و آزادی، ثبات ورفاه اقتصادی، شکوفایی فرهنگی، و آرامش خیال اند؛ و برای رسیدن به این ها نیازمند یک ساختار سیاسی-اجتماعی دموکراتیک مبتنی برقانون هایی عادلانه و سازگار با اصل برابری زنان و مردان ایرانی از هر نژاد و قوم و آیین وزبان. گویا ناگزیریم با تمام توان به همه راه های ممکن دگرگون ساختن قوانین - از قانون مدنی گرفته تا قانون اساسی -بپردازیم؛ گفتمان نافرمانی مدنی را محوری کنیم و پی شیوه های انجام آن بگردیم؛ جنبش زنان را نه جدا از جنبش دموکراتیک، که بخش کار آمد آن ببینیم؛ میان کار های فردی، گروهی، وجمعی پل بزنیم؛ و تلاش های جاری در بستر های گوناگون را به هم نزدیک کنیم. اگر این صغرا و کبرا درست باشد، آقایان، کارزار جمع آوری یک میلیون امضا برای رفع نابرابری های قانونی و برابری حقوق زن و مرد کارزار شما هم هست.



قانون حکم یا مجموعه ای از احکام مدون یا نا مدون است که چه از سوی قانون گزار وضع شده باشد و چه بنا به شرع و یا عرف شکل گرفته باشد، هدفش سامان دادن به روابط اجتماعی سیاسی افراد جامعه است. بر پایه قانون باید مناسبات میان مردم قانونمند و به سامان شود تا نظم اجتماعی بر قرار شود و پایدار بماند. برای رسیدن به این هدف قانون ناگزیراست که پاسدار حقوق افراد جامعه باشد. در روزگاری که جهان بر محور جهانی شدن می گردد و دیوار های بی خبری از احوال دیگران فرو ریخته است، روشن است که افراد هر جامعه ای ، اگر نه به ضرورت نیاز ها و خواسته های خود و یا از روی عقل یا انصاف، دست کم به دلیل ساده با خبر شدن از برخورداری دیگران از حقوق انسانی و اجتماعی، خواهان برابری خود در برابر قانونند. اگر قانونی برابری حقوقی را نقض کند یا تضمین نکند، گروهی که قانون بر آن ها تبعیض روا داشته است طبعاً به آن گردن نمی نهند. اگرهم ناچار به گردن نهادن باشند، به نوعی نا خشنودی خود را به شکل واکنش های فردی و اجتماعی بروز می دهند و به دشواری ها، ناهنجاری ها، و نا به سامانی های جامعه می افزایند. حکم و قانونی که اصل و اقتضای ناگزیر زمانه، یعنی برابری حقوق انسان ها را نادیده بگیرد، جز آن که میان افراد جامعه، میان حق دار ها و حق خورده ها، کدورت و دشمنی به پا کند کارکردی ندارد. هم آداب و رسوم وعرف، هم شرع، وهم قانون مدنی آشکارا ناقض برابری حقوق زن و مرد است. این بی اعتنایی به نیمی از جمعیت یک کشور نه تنها نیمه دیگر را در جای برتر و کرسی قدرت نمی نشاند، که با ایجاد کشمکش و تنش قوزی به قوز های همه افراد جامعه، از جمله نیمه به ظاهر برتر، اضافه می کند. اگر این صغرا و کبرا درست باشد، آقایان، کارزار برابری در برابر قانون کارزار شما هم هست.



روشن است که این گونه حکم ها و قانون ها فقط محدود به حوزه قانون های نوشته شده و رسمی نیست. در واقع آن حکم های نانوشته سنت و عرف علیه برابری زنان با مردان به مراتب از حکم های شرعی و قانون های مدنی جان سخت ترند و مبنای آن ها هم هستند.هم چنین قانون های بیدادگرانه فقط گریبانگیر زنان نیست و گروه های اجتماعی دیگر هم از این گونه بی عدالتی نصیب می برند. با این حال قانون های تبعیض آمیزی که حقوق زن را به عنوان انسان آزاد وبرابر جامعه زیر سوال می برند هم دامنه گسترده ای دارند و هم بزرگترین گروه اجتماعی، یعنی نیمی از جمعیت، را فرا می گیرند. افزون بر این در حالی که مبارزه با آداب و رسوم تبعیض آمیزمبارزه ای فرهنگی و نیازمند زمان دراز برای دگرگون سازی ذهنیت های جزم اندیش است ، درافتادن با قانون هایی که کارکردی عینی دارند و تاثیرشان بر زندگی روزمره مردم آشکاراست هم آسان تراست و هم راه را برای دگرگونی های ذهنی باز می کند. اهمیت قانون مدنی هم در همین شاید باشد که در صورت اعتبار داشتن، یا به بیان دیگر به دیده گرفتن شان و منزلت انسانی همه افراد جامعه، می تواند از آسیب های اجتماعی-روانی ناشی ازکژ اندیشی ها و باور ها و عادت های آزارنده فرهنگی بکاهد. پس می توان گفت که کوشش برای جایگزین کردن قانون های ناعادلانه دامنگیر زنان با قانون های مبتنی بر اصل برابری پتانسیل آن را دارد که به ت***** فراگیر و ملی بدل شود؛ به دگرگونی های بنیادی در شالوده ساختار اجتماعی سیاسی، یعنی قانون اساسی، بیانجامد؛ و فرهنگ سنتی را متحول کند . اگر این صغرا و کبرا درست باشد، آقایان، کارزار زنان علیه قانون مدنی تبعیض آمیزکارزار شما هم هست.



وقتی راه های قهر آمیز کنار گذاشته می شوند و دگرگونی هم ناگزیر است، یا باید به امید معجزه ای آسمانی نشست یا دست به نافرمانی مدنی زد. نافرمانی مدنی شکلی یگانه و دامنه ای تنگ ندارد و به گروه و دسته خاصی هم تعلق ندارد. به تناسب وضعیت ها و نیزمتناسب با میزان هوشمندی افراد و گروه های شرکت کننده در آن تنوع و گستردگی پیدا می کند و پیروزی آن در گرو گزینش شکل درست در زمان به هنگام و میزان رواج آن در میان مردم و استمرار آن است. آشکارترین شکل نافرمانی مدنی گردن ننهادن به قانونی است که جبری را به گروهی یا همه تحمیل می کند بی آن که منطقی پذیرفته شده از سوی افراد جامعه داشته باشد. حجاب اجباری نمونه ای از قانونی است که به زنان تحمیل شده است. حال اگر زنان حجاب اجباری را رعایت نکنند، نافرمانی مدنی کرده اند. اما سرپیچی ازانجام آنچه که بنا به قانون اجباری است مستوجب مجازات است. از همین رو هم بوده است که ما از همان آغاز این تحمیل به جای بی حجابی به مثابه نافرمانی بد حجابی را داشته ایم که از سیاست کهنه و تاریخی ایرانیان، یعنی کج دار و مریز، آب می خورد. نمونه دیگر نافرمانی می تواند می نوشی باشد که هرچند از همان آغاز به حدت تمام صورت گرفته و می گیرد به سبب نا همخوانی اش با باورها و عادت های فرهنگی و مذهبی نمی تواند به یک نافرمانی مدنی آشکار و جمعی بدل شود. در این حال مخالفت قاطع و عیان با قانون های تبعیض آمیزی که به جان و روان شمار بسیاری از زنان آشکارا آسیب می زند و پنهان و آشکار جان و روان مردان وابسته به آنان را هم می آزارد اهمیت چند گانه ای پیدا می کند: این مخالفت قانون نا مناسب را بی پرده به چالش می طلبد و در نتیجه به جای رواج فرهنگ پنهانکار ی و ریا فرهنگ صداقت وصراحت را پیش می کشد؛ این مخالفت به مردم نشان می دهد که می توانند بدون توسل به خشونت به نابرابری و بی عدالتی قانونی اعتراض کنند و با این شیوه میزان خطر خشونت پاسداران قانون ناعادلانه را کاهش دهند؛ و نیزاین مخالفت بیانگر آن است که می توان و باید اعتراض را از شکل فردی و شخصی به شکل جمعی و همگانی بدل کرد تا به نتیجه ای اجتماعی و پایدار رسید. اگر این صغرا و کبرا درست باشد، آقایان، کارزار مخالفت صریح با همه نابرابری های قانونی کارزار شما هم هست.



هربار که زنان حرکتی جمعی برای برابری حقوقی خود با مردان را سازمان داده اند، خواسته و ناخواسته، مسئله پشتیبانی مردان از آن یا بی اعتنایی شان به آن مطرح شده است. درمیان مردانی که با اصل برابری میان زن و مرد مخالفتی ندارند این گرایش دیده می شود که "مبارزه زنان برای برخورداری از حقوق انسانی-اجتماعی باید از سوی خود آنان دنبال شود و مردان در آن سهمی ندارند". همچنین در میان جنبش زنان نیز گرایشی همانند دیده می شود که خواهان پشتیبانی مردان نیست. در این تردیدی نیست که رفع تبعیض تحمیل شده به هر گروه اجتماعی در گرو آگاهی و اراده آن گروه به براندازی آن تبعیض است. به بیان دیگر این راست است که زنان از شر قانون های نوشته ونانوشته زن ستیز و تاثیر ها و پیامد های ناگوار آن خلاص نمی شوند مگر آن که خود دست به کار شوند. دستاورد های حقوقی زنان در غرب همه حاصل کوشش و تلاش گسترده جنبش فمینیستی و آگاهی و اراده خود زنان بوده است. زنان ایران هم از این قاعده کلی مستثنا نیستند و تا خود ندانند و نخواهند و نجنبند و بهای لازم را نپردازند به برابری و آزادی درخور شان انسانی دست نمی یابند. این همه اما نافی همیاری مردان ایرانی موافق با برابری اجتماعی زن ومرد با زنان در کارزارشان علیه نابرابری نیست. جنبش زنان در ایران به ویژه دراین برهه از زمان گرچه در راستای رسیدن زنان به حقوقشان پیش می رود، بعدی فراتر از آن را در بر می گیرد و به حقوق همه افراد جامعه گره می خورد. این که زنان کوشنده جنبش شعار "حقوق زنان حقوق بشراست" را برگزیده اند، حکایت از گره خوردگی انکار ناپذیر حقوق بشر و حقوق زن در بستر وضعیت سیاسی-اجتماعی- فرهنگی جامعه ایران در این زمان دارد. شمار مردانی که یا از روی اندیشه و درایت یا از روی غریزه و احساس این به هم تنیدگی دشواری های زندگی زنان را با دشواری های زندگی خود دریافته اند آن قدر که می نماید اندک نیست. از جمله چیزهایی که این دسته از مردان را از پشتیبانی آشکار و موثر از مبارزه زنان بازمی دارد یکی می تواند تحلیل های نادرست از وضعیت باشد. نمونه اش آن که در حول وحوش انقلاب و به ویژه زمانی که فشار بر روی زنان شدت گرفت، بسیاری از نیروهای سیاسی وابسته به گروه های "انقلابی" رادیکال، چه زن چه مرد، تاکید بر مسئله زنان را به دلیل همان تحلیل های "حزبی"/"تشکیلاتی" رد می کردند. بازدارنده دیگر کژاندیشی های فرهنگی مرد سالاراست که اگردر ذهن عوام آشکارا خانه دارد در ذهن بسیاری از درس خوانده ها و روشنفکران موذیانه رسوب کرده است و وقت و بی وقت دم خروس خود را نشان می دهد. واقعیت آن است که همرایی آشکار با زنان و درکنار آنان بودن درعرصه ها و فضا های عمومی برای مردان ایرانی بار آمده در فرهنگ مروج تفکیک فضا های زنانه و مردانه و جدایی زن و مرد آسان نیست. نمونه ای تاریخی از نتیجه این بازدارنده ها را می توان در تظاهرات زنان علیه حجاب اجباری در سال های آغازین انقلاب یافت که مردانی مدعی آزاد اندیشی در حاشیه خیابان و یا از پشت پنجره ها در سکوت سرکوب زنان را در خیابان تماشا می کردند. همچنین در گذر این سال ها سیاست های جداسازی فضا ها، از اتوبوس و مترو و تاکسی گرفته تا کلاس درس و مجلس عروسی و عزا، هرگز آن قدر جدی گرفته نشده است که از سوی مخالفانش به جد به آن پرداخته شود. در واقع باور به این که این جدا سازی ها برای امنیت و راحت زنان است و آنان را از آزار های جنسی خیابانی و مزاحمت از سوی مردان دور نگه می دارد، فقط منحصر به قشریون نیست و بسیاری از مردان- و نیز زنان- ایرانی، گریزان از ژرف نگری در این زمینه، به این گونه جدا سازی ها به چشم راه حلی برای کم کردن گرفتاری های زنان در فضا های عمومی می نگرند. اما اگر جدا سازی و حجاب می توانست امنیت و مصونیت به بار بیاورد، جامعه با فحشا و تجاوز و آزار جنسی و اعتیاد و جنایت تا این حد و میزان درگیر نبود. اگر این صغرا و کبرا درست باشد، آقایان، از پیوستن به زنان و دیده شدن در کنار آنان پرهیز نکنید که این کارزار کارزار شما هم هست.



حالا بیایید فرض کنیم که همه این صغرا و کبرا ها یا نادرست است یا مشکل و مسئله ما نیست. فرض کنید ماجرا را این طور می بینیم که:

گروهی فمینیست راه افتاده اند در خیابان ها به این خیال که یک میلیون امضا جمع کنند. شماری زن و مرد سرشناس هم با کلام پشتیبانشان شده اند. در نهایت گیرم که یک میلیون امضا هم جمع شد، از کجا که

به تغییرقانون و رفع تبعیض بیانجامد؟ تازه اگر هم بیانجامد آیا به صرف این همه نیرو و وقت می ارزد؟

پاسخ به این برداشت را کسانی، اعم از زن و مرد، که از آغاز تاکنون با قلم و عمل خود پشتیبان این حرکت جمعی بوده اند، داده اند و از این به بعد هم می دهند. من هم همه صغرا و کبرا های خود را کنار می گذارم و فقط مصرانه از شما آقایان می خواهم که اگر به این حرکت جمعی فقط از زاویه دید مردان نگاه می کنید، از یاد نبرید که آن ناحقی ها که بر زنان، خواهران، مادران، و دختران شما می رود به شوهر کشی ها و پدر کشی ها و برادر کشی ها، "بی آبرویی " ها، خیانت ها، و فریبکاری ها می انجامد. این را کسی می گوید که خود را نه فمینیست یا کوشنده، که تنها نویسنده ای می داند که نمی تواند رنج ها و زخم ها را نانوشته بگذارد. این نوشته به اشاره ازسنگسار و اعدام و قتل و خود سوزی زنان، اززجری که آنان از قانون های مربوط به طلاق و سرپرستی کودکان می برند، و از سختی ها و خواری هایی که در نتیجه نابرابری با مردان در برابر قانون نصیبشان می شود گذشته است تا سوی دیگر سکه را نشان کند. این سوی دیگر، آقایان، قتل مردانی است که به دست زن و یا دختر خود کشته می شوند، تباهی زندگی پدر و برادر و شوهری است که برای پاسخ به ناموس پرستی جامعه دختر و خواهر و زن خود را می کشند، عذاب شوهرانی است که خیانت می بینند و دروغ می شنوند، و از همه رایج تر رنج پسران شاهد ستم پدر بر مادر و یا پدران شاهد زورگویی داماد به دختر است. آقایان،زنانی که به فکرچاره جویی افتاده اند، از مریخ و مشتری نیامده اند؛ اینان دختران و زنان و مادران و خواهران شمایند و کارزارشان کارزار شما هم هست.
:b (47)::b (47):





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 467]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن