تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بزرگ ترين مصيبت ها، نادانى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805267189




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

قبر و برزخ در قرآن


واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: قبر و برزخ در قرآن
عالم قبر نوعى زندگى است كه بين دنيا و قيامت قرار گرفته است قرآن مجيد در تعدادى از آيات از آن سخن گفته است و از امورى كه در آنجا براى انسان اتفاق مى‏افتد خبر داده است كه در اين مقاله به پاره‏اى از اين مباحث اشاره شده است.
اگر لحظه جانكاه مرگ را نخستين منزل انسان پس از دنيا بدانيم، و طبعا مراسم غسل و كفن و نماز بر ميت ادامه همان منزل خواهد بود، بايد نزول در قبر را منزل دوم بشماريم.خانه‏اى كه انسان كوچكترين سابقه‏اى با آن ندارد، خانه بسيار تنگ، و مقدار گنجايش آن به پهناى نيم‏متر، و طول كمتر از دو متر مى‏باشد، و انسان پس از سائيدن «چهره بر خاك» ، به تدريج از چشمهاى انسانهاى مادى نگر، پنهان مى‏گردد، و با گذاردن چند آجر بر روى ديواره قبر، خروارها خاك بر آن ريخته مى‏شود و ارتباط مادى انسان با جهان پيشين قطع مى‏گردد.
البته اين نوع از منزل يك مسأله حسى است، قرآن نيز به اين منزل به مناسبتهايى اشاره مى‏كند و مى‏فرمايد: «ثم أماته فأقبره» (عبس/8) .سپس او را ميراند، پس وارد قبر كرد .
و در آيه ديگر مى‏فرمايد: «و أن الله يبعث من فى القبور» (فاطر/22) .
خدا كسانى را كه در قبرها هستند بر مى‏انگيزد. (1)
ولى با ديده واقع بينانه، دومين منزل واقعى انسان از نظر قرآن همان برزخ است كه روح و روان انسان با بدن متناسبى در آن محيط بسر مى‏برد، و انسان براى خود در آنجا حالاتى دارد كه متذكر مى‏شويم و مقصود از «قبر» در مواردى همان جهان برزخ است.
قرآن از اين منزل دوم در آيه ياد شده در زير حكايت مى‏كند و مى‏فرمايد:
«و من ورائهم برزخ الى يوم يبعثون» (مؤمنون/100) .
و در پيشاپيش آنان برزخى است تا روزى كه بر انگيخته مى‏شوند.
«وراء» در اين آيه بر خلاف آنچه كه غالبا در آن استعمال مى‏شود، به معنى پيش رو است، چنانكه در برخى از آيات ديگر نيز در اين معنى بكار رفته است.آنجا كه مى‏فرمايد:
«و كان ورائهم ملك يأخذ كل سفينة غصبا» (كهف/79) .
پيش روى آنان فرمانروائى بود كه كشتى‏ها را به يغما مى‏برد.
«برزخ» در لغت عرب به معنى فاصله است چنانكه مى‏فرمايد:
«بينهما برزخ لا يبغيان» (الرحمن/20) .
ميان دو دريا، فاصله و حائلى است كه به هم سرايت نمى‏كند.
علت اين كه اين نوع از حيات را، حيات برزخى مى‏نامند، اين است كه اين قسمت از زندگى فاصله‏اى است ميان زندگى دنيوى و زندگى اخروى، ولى از آيه ياد شده وجود حيات برزخى استفاده نمى‏شود.و بيش از اين دلالت نمى‏كند كه ميان دنيا و آخرت فاصله‏اى وجود دارد، ولى آيات ديگر واقعيت اين حيات برزخى را روشن مى‏سازد.
1ـ آياتى كه با آنها بر تجرد نفس و بقاء روح پس از مرگ استدلال شد، بر وجود چنين حياتى براى انسان گواهى مى‏دهند.
اين آيات به روشنى ثابت مى‏كنند كه انسان در عالم برزخ، هم داراى آثار روحى و روانى مانند فرح و شادمانى، حزن و اندوه، و هم داراى آثار جسمانى است مانند: «رزق» و «روزى» ، و كلمه‏هاى «فرحين» و «يستبشرون» و «يرزقون» و «بنعمة من الله» همگى حاكى از چنين آثار حيات مى‏باشند (2) همچنان كه آيات مربوط به عرضه آل فرعون بر آتش، و ورود قوم نوح بر آن كه توضيح آن در بحث تجرد نفس گذشت گواه بر شكنجه شدن كافران در آن منزل مى‏باشد.
از جمله آياتى كه به گونه‏اى بر حيات برزخى دلالت مى‏كند آيه ياد شده در زير است:
«قالوا ربنا امتنا اثنتين و احييتنا اثنتين، فاعترفنا بذنوبنا فهل الى خروج من سبيل» (غافر/11) .
(كافران در روز قيامت مى‏گويند) پروردگارا دوبار ما را ميراندى، و دوبار زنده كردى پس ما به گناهان خود معترفيم، پس آيا راهى براى بيرون رفتن از آتش دوزخ وجود دارد؟
در اين آيه سخن از دو ميراندن و دو زنده كردن به ميان آمده است، مفسران در اينكه مقصود از اين دو ميراندن و زنده كردن چيست؟ آراء مختلفى دارند، آنچه از ميان همه آنها واقع بينانه‏تر بوده و با آيه سازگارتر است اين است كه مقصود از دو «اماته» يكى ميراندن در همين جهان است و ديگرى اماته‏اى است كه پس از حيات برزخى به هنگام نفخ صور نخست، تحقق مى‏پذيرد و مرگ همه را فرا مى‏گيرد چنانكه مى‏فرمايد:
«و نفخ فى الصور فصعق من فى السموات و من فى الأرض الا ما شاء الله» (زمر/68) .
آنگاه كه در صور دميده شد آنكه در آسمانها و زمين است مى‏ميرد مگر آنچه را كه خدا بخواهد .
تا اينجا با دو نوع «اماته» آشنا شديم.
اما دو «احيا» يكى عبارت است از احياء پس از مرگ دنيوى كه حيات برزخى نام دارد، و ديگرى احيائى كه پس از دومين نفخ در صور انجام مى‏گيرد كه همگان در رستاخيز محشور مى‏شوند چنانكه مى‏فرمايد:
«و نفخ فى الصور فاذا هم من الأجداث الى ربهم ينسلون» (يس/51) .
در صور دميده مى‏شود ناگاه مردگان از قبرها به سوى م****** مى‏شتابند.
و اگر بخواهيم اين دو نوع اماته و دو نوع احياء را به صورت روشن‏تر ترسيم كنيم چنين مى‏گوئيم:
1ـ اماته نخست: مرگ در اين جهان به هنگام فرا رسيدن اجل قطعى.2ـ اماته دوم: مرگ در نخستين نفخ صور. 3ـ احياء اول: زنده شدن انسان در برزخ پس از مرگ دنيوى. (3)
4ـ احياء دوم: زنده شدن انسان پس از دومين نفخ صور.
گاهى گفته مى‏شود كه مقصود از دو ميراندن عبارت است:
1ـ ميراندن به هنگامى كه انسان جماد يا نطفه بود (قبل از پيدايش روح در انسان) .
2ـ ميراندن در پايان زندگى دنيوى.
و مقصود از دو احياء عبارت است از:
1ـ احياء و زنده كردن پس از آنكه جماد و نطفه بود (انشائاه خلقا آخر) .
2ـ زنده كردن در روز رستاخيز.
ولى يك چنين تفسير خالى از اشكال نيست زيرا در آيه از دو ميراندن و دو زنده‏كردن، سخن به ميان آمده است، و در بيان گذشته اگر چه دو نوع زنده كردن به گونه‏اى كه بيان شد واقعيت دارد، ولى دو نوع ميراندن حقيقى وجود ندارد، زيرا ميراندن حقيقى آنگاه تحقق مى‏يابد كه قبلا حيات و زندگى در كار باشد، در حالى كه جماد و نطفه زنده نبوده است تا بگوئيم ميرانده شده است و به همين خاطر در قرآن كريم نسبت به اين مرحله (مرحله جماد و نطفه) كلمه موت بكار رفته است، نه لفظ «اماته» چنانكه مى‏فرمايد: «كيف تكفرون بالله و كنتم امواتا فاحياكم» (بقره/28) .
چگونه به خداوند كفر مى‏ورزيد در حالى كه مرده بوديد و او شما را زنده كرد.
حيات برزخى در روايات مسأله حيات برزخى و تنعم و عذاب ارواح پس از مرگ و قبل از رستاخيز در روايات بسيارى مورد تصريح واقع شده است كه نمونه‏هائى از آن را متذكر مى‏شويم:
1ـ ابو بصير گويد از امام صادق (ع) درباره ارواح مؤمنان پرسيدم در پاسخ فرمود: ارواح مؤمنان در خانه‏هائى از بهشتند، از غذاى آنجا مى‏خورند، و از نوشيدنيهاى آنجا مى‏نوشند، و پيوسته مى‏گويند پروردگارا قيامت را بر پا كن و وعده‏هاى خود را درباره ما محقق ساز . (4)
2ـ و نيز درباره ارواح مشركان فرمود: در آتش معذبند و پيوسته مى‏گويند پروردگارا قيامت را بر پا مساز، و وعده‏هاى خود را درباره ما محقق ننما. (5)
سؤال در قبر
قبر ـ همان طور كه ياد آور شديم ـ يك معنى ظاهرى دارد و آن همان گودالى است كه انسان در آن دفن مى‏شود ولى هرگز نمى‏توان گفت آن احكام مخصوص قبر از قبيل سئوال و جواب و فشار و نظائر آن، مربوط به اين قبر عنصرى و خاكى باشد زيرا در روايات وارد شده است:
1ـ قبر باغى است از باغهاى بهشت و يا گوشه‏اى است از گوشه‏هاى دوزخ. (6)
شكى نيست كه قبر خاكى و ملموس براى ما داراى چنين نشان و وصفى نيست، و طبعا بايد قبر در اين جا معنى ديگرى داشته باشد كه اين قبر به گونه‏اى حاكى از آن است.
2ـ مردى از امام صادق (ع) سؤال مى‏كند كه من از شما شنيده‏ام كه شيعيان ما همگى در بهشتند، فرمود راست مى‏گوئيد گفتم بسيارى از آنان داراى گناهان كبيره‏اند، فرمود در آخرت مشمول شفاعت پيامبر و يا وصى او مى‏شوند.در اين جا افزود: به خدا سوگند من بر شما از برزخ مى‏ترسم، گفتم برزخ چيست؟ فرمود: «القبر منذ حين موته الى يوم القيامة» . (7)
مقصود از برزخ قبر انسان است از لحظه مرگ تا روز رستاخيز.
از آنجا كه چنين برزخى جنبه همگانى دارد، بايد همه نوع مردگان را شامل شود، اعم از كسانى كه طعمه درنده مى‏گردند، يا در آب غرق مى‏شوند، و يا در دل آتش مى‏سوزند، و كسانى كه پس از تبديل به خاك در قبر، خاك بدن آنها از طريق باد و طوفان در اطراف جهان پراكنده مى‏شود.مسلما همه آنان برزخى دارند به نام قبر، آيا اين قبر در كجا است اين جاست كه بايد به قبر ديگرى غير از اين قبر خاكى انديشيد كه با همگان سازگار باشد.
اكنون كه به نوعى با واقعيت قبر آشنا شديم، به طور فشرده پيرامون مسأله سئوال در قبر به گفتگو مى‏پردازيم نخست نمونه‏هائى از آراء محدثان و متكلمان اسلامى را در اين باره يادآور مى‏شويم:
شيخ صدوق مى‏فرمايد: «عقيده ما در مورد سئوال در قبر اين است كه آن حق است و هر كس كه پاسخ صحيح گويد براى او در قبر، سرور و شادمانى است، و بهشت در سراى ديگر و آن كس كه پاسخ صحيح نگويد، در قبر و سپس در عالم آخرت معذب خواهد شد» . (8)
شيخ مفيد مى‏فرمايد: «در اخبار صحيح از پيامبر روايت شده است كه فرشتگان به قبور فرمود آمده و از آنان درباره دين آنها سؤال مى‏كنند، در برخى از روايات آماده است كه دو فرشته كه به آنها «ن****** و منكر» مى‏گويند بر ميت نازل مى‏شوند و از پروردگار و از پيامبر و امام و دينش سؤال مى‏كنند پس اگر پاسخ درست گويد او را به ملائكه نعمت و شادمانى تسليم مى‏كنند و گرنه او را به ملائكه عذاب واگذار مى‏كنند» . (9)
محقق طوسى در اين باره مى‏گويد: «عذاب در قبر، واقع خواهد شد زيرا كارى است شدنى و ممكن و دلائل سمعى در حد تواتر بر آن اقامه شده است» . (10)
مسأله سئوال و فشار قبر يك عقيده عمومى اسلامى است كه همه فرق اسلامى جز يك نفر به نام «ضرار» ، به آن معتقدند.
احمد بن حنبل در رساله خود كه رؤس عقائد اهل حديث را در آن نوشته است مى‏گويد: «عذاب قبر حق است و در آن از گناهان بندگان و از پروردگارشان و از بهشت و دوزخ سؤال مى‏كنند و مسأله دو فرشته به نام «منكر و ن******» نيز حق است» . (11)
ابو الحسن اشعرى مى‏گويد: ما به عذاب قبر و منكر و ن****** و سؤال آنان از مردگان در قبور ايمان داريم. (12)
قاضى عبد الجبار از سران معتزله در آغاز قرن پنجم مى‏گويد: «در ميان امت شكى در عذاب قبر نيست، فقط يك نفر از ما به نام «ضرار بن عمرو» ، به انكار آن برخاسته است ولى او پس از مدتى از گروه ما جدا شد و به گروه «مجبره» پيوست و اگر «ابن راوندى» چنين نسبتى را به ما داده است روى همين اساس است» . (13)
اين نوع عقيده بر خاسته از رواياتى است كه در اين مورد وارد شده است.
شماره روايات در حد تواتر است و همگى ناظر اين است كه از مردگان سئوال مى‏شود ولى در روايات چيزى كه گواهى دهد كه بدن عنصرى زنده مى‏شود، و به پرسشها پاسخ مى‏گويد، چيز صريحى جز يكى دو روايت (14) به چشم نمى‏خورد ولى با توجه به آياتى كه براى انسانها حيات برزخى ثابت مى‏نمايد و با توجه به روايات كه قبلا ياد آور شديم كه در آنها واقعيت برزخ و قبر يكى قلمداد گرديده است طبعا مسأله سئوال و فشار و عذاب قبر همگى مربوط به بدن ديگر غير از بدن عنصرى خواهد بود، بدنى كه متناسب با حيات برزخى باشد كه در اصطلاح متكلمان به آن بدن يا قالب «مثالى» گفته مى‏شود و در روايات نيز همين تعبير درباره آن وارد شده است. (15)
از مطالب گذشته سه مطلب روشن گرديد:
1ـ واقعيت قبر همان برزخ است.
2ـ مسأله سئوال و عذاب قبر مورد قبول اكثر قريب به اتفاق متكلمان اسلامى است.
3ـ سئوال و عذاب قبر مربوط به بدن مثالى است.
همان گونه كه يادآور شديم مسأله سئوال قبر در روايات بسيارى وارد شده است و مهمترين مطالبى كه در آنها مطرح شده است، عبارتند از:
1ـ از چه چيزهائى سئوال مى‏شود؟
2ـ از چه كسانى سئوال مى‏شود؟
اينك شايسته است اين بحث را با ذكر نمونه‏هائى از روايات درباره دو موضوع ياد شده پايان دهيم:
از چه چيزهائى سئوال مى‏شود؟
1ـ در روايتى از امام سجاد (ع) نقل شده است كه آن حضرت هر روز جمعه مردم را موعظه مى‏كرده و از آن جمله مى‏فرمودند: اى فرزند آدم از مرگ غافل مباش، به همين زودى قبض روح خواهى شد، و به منزلى منتقل مى‏شوى، روح به تو باز گردانده مى‏شود و دو فرشته منكر و ن****** براى سئوال بر تو وارد مى‏شوند، و اول چيزى كه مى‏پرسند از پروردگار تو است، آنگاه از پيامبرى كه به سوى تو فرستاده شده است، و از دينى كه پذيرفته‏اى، و از كتابى كه تلاوت مى‏كردى، و از امامى كه ولايت او را قبول كرده بودى، آنگاه از عمرت مى‏پرسند كه در چه راهى آن را فانى كردى و از مال و ثروت كه از كجا كسب نموده و در چه راهى مصرف نمودى؟ . (16)
2ـ از على (ع) روايت شده است كه فرمودند: آنگاه كه انسان را در قبر مى‏گذارند دو فرشته به نام منكر و ن****** نزد او مى‏آيند و اولين سئوال آنان درباره پروردگار او است، آنگاه از پيامبر او سپس از كسى كه ولايت او را پذيرفته است پس اگر پاسخ صحيح گويند، نجات مى‏يابد و اگر از پاسخ عاجز شود عذاب مى‏شود. (17)
از چه كسانى سئوال مى‏شود؟
در اين باره نيز روايات متعددى نقل شده است كه نمونه‏هاى را متذكر مى‏شويم:
1ـ ابو بكر حضرمى مى‏گويد از امام باقر (ع) شنيدم كه فرمود در قبر سئوال نمى‏شود مگر از كسانى كه ايمان محض داشته و يا كافر محض بودند گفتم پس وضع ديگران چگونه است؟ فرمود : به حال خود واگذار مى‏شوند. (18)
2ـ محمد بن مسلم گويد: امام صادق (ع) فرمود: لا يسأل فى القبر الا من محض الايمان محضا و محض الكفر محضا. (19)
در قبر سئوال نمى‏شود مگر از كسانى كه عقيده محض و قطعى از نظر ايمان و كفر داشته باشند .مقصود از ايمان و كفر محض اين است كه از نظر فكرى مستضعف نبوده و براى خود عقيده‏اى را (ايمان و كفر) برگزيده است.
در روايات، بحثهاى اخلاقى و آموزنده‏اى در رابطه با فشار قبر و عوامل آن، و نيز نقش كارهاى شايسته و اعتقاد به ولايت خاندان پيامبر در سعادت و آسايش انسان در قبر و حيات برزخى، مطرح شده است كه بررسى آنها نياز به رساله جداگانه‏اى دارد، و ما بحث مربوط به قبر و برزخ را با پاسخ به يك اشكال در زمينه بدن مثالى پايان مى‏دهيم و آن اينكه.
برخى گمان كرده‏اند تعلق روح در عالم برزخ به بدن مثالى كه مورد اعتقاد متكلمان اسلامى است و در روايات نيز بدان اشاره شده است يك نوع «تناسخ» است در حالى كه تعلق روح به بدن مثالى ارتباطى به آن ندارد زيرا حقيقت تناسخ اين است كه روح و نفس انسان پس از مرگ بار ديگر به اين جهان باز مى‏گردد و به سلول نباتى يا نطفه حيوانى يا جنين انسانى تعلق مى‏گيرد.و بار ديگر سير تكاملى خود را ادامه داده و به صورت يك انسان كامل در آيد.به طور مسلم اين شيوه از بازگشت، با حكمت حق منافات دارد زيرا مفاد آن اين است كه انسان پس از طى مراحلى به صورت يك موجود كامل در آيد آنگاه با پسگرائى خاصى به حالت نخست برگردد، و اين فرضيه را يك اصل استوار فلسفى مردود مى‏شمارد و آن اينكه «فعليت به قوه بر نمى‏گردد» . (20)
به طور مسلم در تعلق روح به بدن مثالى چنين مشكلى وجود ندارد زيرا آن بدن مثالى از نظر كمال هم آهنگ با روح تكامل يافته است و تعلق روح به چنين بدن همگام، مستلزم رجوع فعليت به قوه نيست حتى از نظر برخى از فلاسفه بدن مثالى از شئون نفس و مخلوق و آفريده او است و نفس مقتدر با خالقيت خاصى كه در اين جهان و در جهان ديگر دارد چنين بدنى را از طريق تصور مى‏آفرينند و مدتى با آن بسر مى‏برد تا رستاخيز الهى تحقق پذيرد.
پى‏نوشتها:
1) در اين زمينه به آيات 84/توبه، 22/فاطر، 13/ممتحنه، 9/عاديات، و 2/تكاثر مراجعه شود .
2) عند ربهم يرزقون، فرحين بمآ آتاهم الله من فضله، و يستبشرون بالذين لم يلحقوا بهم من خلفهم الا خوف عليهم و لا هم يحزنون، يستبشرون بنعمة من الله و فضل...
(آل عمران/169ـ 171) .
3) و در حقيقت احياء نخستين چيزى جز اين نيست كه تعلق تدبيرى روح از بدن عنصرى به بدن برزخى انتقال يابد.
4) سألت ابا عبد الله (ع) عن ارواح المؤمنين فقال فى حجرات فى الجنة يأكلون من طعامها، و يشربون من شرابها، و يقولون ربنا اقم لنا الساعة و انجز لنا ما وعدتنا.
5) و سألته عن ارواح المشركين فقال فى النار يعذبون، و يقولون ربنا لا تقم لنا الساعة و لا تنجز لنا ما وعدتنا (بحار الانوار ج 6 باب احوال برزخ ص 269 حديث 122 و صفحه 270، حديث 126) .
و در حقيقت اين دو قسمت يك حديث است كه مرحوم مجلسى آن را تحت دو شماره آورده است.
6) روايت از امام سجاد نقل شده است قبل از اين جمله، امام درباره آيه «و من ورائهم برزخ» مى‏فرمايد مقصود قبر است آنگاه پس از تلاوت آيه «و من ورائهم برزخ الى يوم يبعثون» فرمود : هو القبر، و الله ان القبر لروضة من رياض الجنة، او حفرة من حفر النار. (بحار الانوار، ج 6، باب «سكرات الموت» حديث 19) .
7) بحار، ج 6، باب احوال برزخ، حديث .116
8) بحار ج 6، ص .279
9) تصحيح الاعتقاد، ص .45
10) و عذاب القبر واقع للامكان و تواتر السمع بوقوعه.كشف المراد مقصد 6 مسأله .14
11) طبقات الحنابله ص 226 نگارش قاضى ابو الحسين محمد بن ابى يعلى و در اين كتاب، رساله احمد به صورت كامل نقل شده است و نيز به طور جداگانه به نام كتاب السنه چاپ شده است .
12) ابانه ص .27
13) شرح الاصول الخمسة، ص .730
14) بحار، ج 6، ص 222، حديث 22، ص 224، حديث .25
15) بحار، ج 6، ص 268 حديث 119 امام صادق مى‏گويد: «و لكن فى ابدان كابدانهم» .و در حديث شماره 124 مى‏فرمايد: «فاذا قبضها الله عز و جل صير تلك الروح فى قالب كقالبه فى الدنيا فيأكلون و يشربون» .و در حديث شماره 32، ص 229 مى‏فرمايد «فاذا قبضه الله صير تلك الروح الى الجنة فى صورة كصورته» .
16) بحار الانوار، ج 6، ص 223، باب احوال برزخ، حديث .24
17) ان العبد اذا دخل حفرته اتاه ملكان اسمهما منكر و ن****** فاول من يسألانه عن ربه، ثم عن نبيه ثم عن وليه، فان اجاب نجى و ان عجز عذباه (بحارج 6 ص 233 حديث 46) .
18) بحار الانوار، ص 2335.حديث 52.ابوبكر حضرمى همين مضمون را از امام صادق نيز در روايت ديگر نقل كرده است.حديث 97.اين مضمون را عبد الله بن سنان از امام صادق و ابن ب****** از امام باقر (ع) نيز روايت كرده‏اند (حديث: 98 و 99، ص 260) .
19) بحار، ج 6، ص 260، حديث .100





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 105]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن