واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا ۞
سوره احزاب ؛ آبه ۲۳
از مومنان مردانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا کردند
بعضی بر سر پیمان خویش جان باختند و بعضی چشم به راهند و هیچ پیمان خود دگرگون نکرده اند
وفای به عهد
اشاره:
در مضامین مختلفی از معارف امامت، امامان معصوم(ع) به كشتی روان در میان امواج بیامان دریا، تشبیه شدهاند كه هركس سوار بر آن شد، نجات یافت و هركس آن را ترك گفت، غرق گردید؛ آنكه از آنها پیشی گرفت، از مرز دین خارج گردید و آنكه از آنها عقب ماند نابود شد؛ و آنكه دوش به دوش ایشان حركت كرد، به آنان پیوست و همراهشان خواهد بود.
در سخنان مختلفی از امامان(ع)، پیدایش مأمومان منتظر، مقدمة ظهور امام زمان(ع) معرفی شده است. و بیتردید، اقتدای كامل به صاحبان این مكتب، قبل از شناخت شیوة زندگی فردی و اجتماعی و سیاسی آنان ممكن نیست.
در قسمت گذشتة این نوشتار، به بیان موضوع «عزت نفس» در زندگانی ائمه اطهار(ع) پرداختیم، در این قسمت به بررسی آموزة «وفای به عهد» در رفتار آن اسوههای حیات میپردازیم.
معنا و اقسام عهد
واژة «عهد» كه در فارسی به آن پیمان، قول و وعده میگویند، نوعی قرارداد است كه بین دو نفر، یا دو گروه، یا چند نفر و چند گروه، یا بین امّت و امام (به عنوان بیعت) بسته میشود كه اگر به طور مشروع و صحیح باشد، حتماً باید به آن پای بند بود.
عهد و پیمان معنای وسیعی دارد و در وهلة اول بر دو قسم است:
الف) عهد و پیمان با خدا؛
ب) عهد و پیمان با مردم.
عهد و پیمانی كه شامل عهدهای سیاسی، تجاری، اخلاقی، حقوق و اجتماعی میشود؛ گاهی در سطح وسیع بینالمللی است و گاهی به صورت بیعت است كه هم سیاسی است و هم مذهبی، اجتماعی و حقوقی. گاهی عهد و پیمان در سطح كوچكتر بین دولت و پیمانكاران است و گاهی بسیار كوچك و به صورت عهد و پیمان بین دو نفر است؛ مانند اینكه با دوستمان عهد میكنیم كه در ساعت معیّنی به مكان خاصی برویم. همة این موارد، در صورت مشروعیت آن، زیر پوشش اصل وفای به عهد قرار میگیرند.
وفای به وعده و عهد و پیمان همچون شیرازهای است كه روابط اجتماعی، سیاسی و ... را محكم نگه میدارد.
متأسفانه این اصل بزرگ، در جامعة ما كم رنگ و ضعیف شده، و بسیاری خیلی ساده و راحت به پیمانشكنی پرداخته، چنین خلاف بزرگی را یك امر عادی تلقّی میكنند؛ غافل از اینكه گناه بزرگی مرتكب شدهاند.
اهمیّت وفاداری به عهد و پیمان با خدا
عهد و پیمان با خدا نیز از شاخههای مهم عهد و پیمان است و مانند نذر، مخالفت با آن از گناهان بزرگی است و كفّارة آن هم چون كفّارة روزهخوردن در ماه رمضان میباشد.
در قرآن، آنان كه به عهد خود با خدا عمل نكردند؛ به عنوان منافق معرّفی شدهاند:
فأعقبهم نفاقاً قلوبهم إلی یوم یلقونه بما أخلفوا الله ما وعدوه و بما كانوا یكذبون؛1
این پیمان شكنی، نفاق را در دلهایشان، تا روزی كه خدا را ملاقات كنند، برقرار ساخت. این به سبب آن است كه از پیمان الهی تخلّف جستند و دروغ گفتند.
دامداری گوسفندهای خود را كنار درختی برد و خود به بالای آن رفت. باد شدیدی وزید، او خود را در خطر بسیار سخت دید. با خدا عهد كرد و گفت: خدایا اگر من به سلامتی از درخت پایین آیم، همة گوسفندانم را در راه تو صدقه میدهم.
سپس آرام آرام از شاخههای بالا به شاخههای پایین آمد و كمی احساس آرامش كرد، و گفت: خدایا! قیمت گوسفندها گران است و دلم نمیآید صدقه بدهم. اگر سالم به پایین آیم، پشمهای آنها را صدقه میدهم. از آنجا به قسمت پایینتر آمد، بیشتر احساس آرامش كرد و گفت: خدایا! اگر سالم به زمین برسم كشكهای به دست آمده از آنها را صدقه میدهم. وقتی كه پایین آمد و كاملاً احساس آرامش كرد، گفت: پشم چی؟ كشك چی؟ ولش كن هیچی! و این جمله به عنوان مثل در تاریخ باقی ماند.
خداوند میفرماید:
و أوفوا بعهدی أوف بعهدكم و إیای فارهبون؛2
به پیمانی كه با من بستهاید وفا كنید، تا من نیز به پیمان شما وفا كنم، و تنها از من بترسید.
اهمیت وفای به عهد از دیدگاه قرآن
در قرآن، در آیات متعددی به وفای به عهد تأكید شده است كه در اینجا به عنوان نمونه، به ذكر چند آیه اكتفا میشود:
1. قرآن در بیان شمارش نیكی و نیكان میفرماید:
والموفون بعهدهم إذا عاهدوا؛3
آنان كسانی هستند كه به عهد خود، هنگامی كه عهد میبندند وفا میكنند.
2. نیز در قرآن میخوانیم:
یا أیهّا الّذین آمنوا أوفوا بالعقود؛4
ای ایمان آورندگان! به قرار دادها و عهدهای خود وفا كنید.
3. قرآن در وصف مؤمنان رستگار میفرماید:
والذّین هم لأماناتهم و عهدهم راعون؛5
آنان امانتها و عهد خود را رعایت میكنند.
4. نیز در قرآن میخوانیم:
و أوفوا بالعهد إن العهد كان عنه مسئولا؛6
و به عهد (خود) وفا كنید، كه (در روز قیامت) از عهد، سؤال میشود.
5. خداوند در قرآن حضرت اسماعیل(ع) را به سبب آن كه در وفای به عهد، راستگو و جدی بود ستود و فرمود:
إنّه كان صادق الوعد؛7
همانا اسماعیل در وعدههایش راستگو بود.
6. نیز در قرآن میخوانیم:
و لا تكونوا كالّتی نقضت غزلها من بعد قوّة...؛8
و همانند آن زن (سبك مغز) نباشید كه پشمهای تابیدة خود را پس از استحكام، باز میكند!
امام باقر(ع) در تفسیر این آیه فرمود: «زنی به نام ریطه از قبیلة بنی تیم كه احمق و سبك مغز بود، نخهایی از مو را میتابید و وقتی كه به پایان میرسید، تابیدههایش را باز میكرد. سپس دوباره به تابیدن آنها میپرداخت! خداوند متعال آنان را كه عهد شكن هستند، به چنین زن سبك مغزی تشبیه نموده است.
از مجموع این آیات فهمیده میشود كه وفای به عهد در اسلام، اصلی استوار و دستوری محكم و ارزشمند است و سفارش شده است مسلمانان به آن وفا كنند، چون اگر عهد بشكنند، از صف نیكان و مؤمنان رستگار خارج میشوند.
اهمیت وفای به عهد در گفتار امامان(ع)
امامان(ع) با صدها گفتار، پیروان خود را با تأكیدهای فراوان به وفای به عهد دعوت كردهاند، و شاید بتوان گفت به كمتر چیزی مانند رعایت عهد و پیمان، تأكید نمودهاند. در اینجا چند حدیث را در این باره میآوریم:
1. حضرت علی(ع) فرمودند:
إن العهود قلائد فی الأعناق إلی یوم القیامة، فمن وصلها وصله الله، و من نقضها خذله الله؛9
همانا عهدها و پیمانها، گردنبندهایی در گردنها هستند تا روز قیامت. كسی كه پیوند آنها را نگهدارد (و وفای به عهد كند) خداوند او را به مقصود میرساند، و كسی كه آن عهدها را بشكند، خداوند او را به خودش وامیگذارد.
2. نیز فرمودهاند:
إذا نقضوا العهد سلّط الله علیهم عدوّهم؛10
هرگاه مردم، پیمانشكنی كنند، خداوند دشمنان را بر آنان مسلط كند.
3. رسول اكرم(ص) میفرمایند:
لا دین لمن لا عهد له؛11
آنكه وفا ندارد، دین ندارد.
4. امام صادق(ع) فرمودند:
عدة المؤمن أخاه نذر لاكفارة له، فمن أخلف فبخلف الله بدأ، و لمقته تعرّض؛12
وعدة مؤمن به برادر دینیش همچون نذر است كه كفّاره ندارد و كسی كه به آن وفا نكند، به مخالفت با وعدة خدا برخاسته و خود را در معرض غضب خدا قرار داده است.
5. حضرت رضا(ع) فرمودند:
إنّا أهل بیت نری مَا وَعَدْنَا علینا دَیْناً كما صنعَ رَسولُالله؛13
ما خاندانی هستیم كه وعدههای خود را، قرضی برگردن خود میبینیم، چنانكه رسول خدا(ص) چنین بود.
6. حضرت زینب(س) در سرزنش مردم بیوفا و بیعتشكن كوفه، در قسمتی از خطبهاش چنین فرمودند:
إنّما مَثَلُكُم كمثل الّتی نقضت غَزْلَها من بعد قوّةٍ أنكاثا تتّخذون أیْمانكم دخلاً بینكم؛14
شما همانند آن زنی هستید كه رشتههای خود را پس از تابیدن باز میكرد، و سوگند و پیمان خود را وسیلة خیانت و فساد قرار میدهید.
7. امام صادق(ع) فرمودند:
ثلاثةٌ لاعذَر لأحدٍ فیها: أداءُ الأمانة إلی البرّ و الفاجر، و الوفاء بالعهد للبرّ و الفاجر، و برُّ الولدین برّین كانا أو فاجرین؛15
سه كار است كه برای هیچ كس در مورد آن، عذر و بهانه پذیرفته نخواهد بود: دادن امانت به صاحبش، خواه نیكوكار باشد یا بدكار؛ وفای به عهد، خواه آن عهد با شخص نیكوكاری باشد یا شخص بدكاری و نیكی به پدر و مادر، خواه آنان نیكوكار باشند یا بدكار.
نمونهها
برای تكمیل این بحث، به چند نمونه از سیرة عملی پیامبر(ص) و امامان(ع) در خصوصِ عهد و پیمان و وفای به آن اشاره میكنیم:
نمونة اوّل: عمّار یاسر میگوید: قبل از آنكه حضرت محمد(ص) به پیامبری برسد، مدّتی گوسفندان مردم مكّه را برای چراندن به دامنة كوه و دشت میبرد، من نیز در همان عصر، چوپان بودم. روزی با آن حضرت عهد كردیم كه فردای آن روز، با هم، گوسفندهایمان را به علفزار بین دو كوه ببریم. فردای آن روز من دیر كردم و وقتی كه رسیدم دیدم محمد(ص) گوسفندانش را به علفزار رسانده، ولی آنها را از چریدن در آن علفزار باز میدارد. عرض كردم: چرا گوسفندان را از آن سرزمین باز میداری؟ فرمودند:
إنّی كنت واعدْتك فكرهتُ أن أرعی قبلك؛16
من با تو عهد و پیمان بسته بودم كه با هم به آن علفزار برویم. دوست نداشتم گوسفندانم را از قبل از رسیدن تو به چراگاه ببرم.
نمونة دوم: رسول خدا(ص) همراه مردی بودند، و آن مرد خواست به جایی برود. رسول خدا(ص) كنار سنگی توقّف نمود و به او فرمودند: «من همینجا هستم تا بیایی.» آن مرد رفت و نیامد. نور خورشید بالا آمده بود و بهطور مستقیم بر چهرة مباركش میتابید. اصحاب عرض كردند: ای رسول خدا(ص) از اینجا به سایه بروید. آن حضرت در پاسخ فرمودند:
قد وَعَدْتُه إلی هَهنُا؛17
من با او عهد كردهام كه همینجا بیاید.
نمونة سوم: رسول خدا(ص) وعدههایی به مردم داده، ولی بر اثر بروز حوادث نتوانسته بودند به آنها وفا كنند آن حضرت هنگام رحلت، حضرت علی(ع) را به حضور طلبیدند، و چنین وصیّت كردند:
یا أخی! تقبل وصیّتی و تنجز عدّتی و تقضی عنّی دینی؛18
ای برادرم! وصیّتم را بپذیر، و به وعدههایم وفا كن، و قرضهایم را بپرداز.
علی(ع) عرض كرد: «وصیّت را انجام میدهم».
نمونة چهارم: هنگامی كه آتش بس تحمیلی بین امام حسن(ع) و معاویه برقرار شد، امام حسن(ع) به این پیمان و قرارداد وفا كردند. امام حسین(ع) نیز تا معاویه زنده بود، به این قرار داد و پیماننامه، احترام گذاشتند و برخلاف آن رفتار نكردند، با اینكه آن حضرت حدود ده سال بعد از امام حسن(ع) در عصر معاویه میزیستند.
عالم بزرگ شیخ مفید (م 413 ق) مینویسد:
امام حسین(ع) پس از شهادت امام حسن(ع)، مردم را، به علّت تقیّه و پیمانی كه با معاویه انجام شده بود به سوی امامت خود دعوت نمیكرد:
وألتزم الوفاء بها؛19
امام حسین برخود لازم میدانست كه به آن پیمان وفا كند.
نمونة پنجم: امام سجّاد(ع) از شخصی مطالبة دههزار درهم قرض كردند، او گفت: در مقابل این پول و قرضی كه میدهم، وثیقه (گرو) میخواهم.
امام سجاد(ع) نخی را از عبایشان جدا كردند و به او دادند و فرمودند: «این نخ پیش تو وثیقه باشد».
آن شخص از چنین وثیقة ناچیزی اظهار ناراحتی كرد.
امام سجاد(ع) فرمودند:
أنا أولی بالوفاء أم حاجب؟20
آیا من به عهدی كه میكنم با وفاتر هستم یا حاجب بن زراره؟
او گفت: شما با وفاتر هستی.
امام سجاد(ع) فرمودند: با اینكه حاجب بن زراره كافر بود، عهد او با وثیقه نهادن یك كمان چوبی كم ارزش در برابر صد درهم، پذیرفته شد، آیا عهد من با وثیقه قرار دادن یك نخ از عبایم، وفا نمیشود؟»
آن شخص قانع شد و دههزار درهم به امام سجاد(ع) قرض داد و یك نخ از عبای آن حضرت را به عنوان وثیقه گرفت و در جعبه كوچكی نگه داشت.
مدّتی بعد وضع مالی امام رونق گرفت، آن حضرت پول طلبكار را نزدش برده، فرمودند:
«وثیقه را بده تا پولت را بدهم».
او عرض كرد:
وثیقه (نخ) را گم كردهام.
امام سجاد(ع) فرمودند: «در این صورت مال خود را از من نگیر، آیا مثل من عهد خود را سبك میشمرد؟»
سرانجام وثیقه پیدا شد، امام سجاد(ع) آن را گرفتند و پول طلبكار را پرداختند.
در این ماجرا امام سجاد(ع) در اهمیت وفای به عهد سخن گفتند، و با این تعابیر، اصل وفای به عهد را از اصول قطعی در زندگی امامان(ع) معرّفی كردند:
أنا أولی بالوفاء؛
من به وفای بر عهد و پیمان از دیگران، برتر هستم.
أمثلی یستخفُّ بذمّته؛
آیا مثل من، عهد و پیمانش را سبك میشمرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 215]