واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: گفتگو با دكتر محمود طالقاني،استاد دانشگاه و برنده جايزه جشنواره خوارزمىاصلاحات در ساختار پژوهشى كشور ضرورى است
اشاره:تكيه بر نمادهاى بومى يكى از اصلى ترين مولفه هاى حفظ و پويايى فرهنگ يك سرزمين است.اين قاعده در خصوص كشورما نيز صادق است.تنوع اقليمى موجود در نقاط مختلف كشور،مولد و تثبيت كننده زيباييهايى است كه در دل سنتهاى ايرانى نهفته است.موزه ميراث روستايى گيلان )Guilan Rural Heritage Museum( اولين اثرى است كه توانسته است در حوزه علوم انسانى و معماري،در جشنواره خوارزمى مقام كسب نمايد.در اين خصوص گفتگويى با دكتر”محمود طالقاني”استاد دانشگاههاى ايران و فرانسه و مبدع اين اثر ارزشمند انجام داده ايم كه از نظرتان مى گذرد:
لطفا كمى در خصوص سوابق پژوهشى و مديريتى خود براى خوانندگان روزنامه توضيح دهيد .
اينجانب محمود طالقانى به ترتيب مدارك ليسانس جامعه شناسي”،”فوق ليسانس مطالعات شهري”،”فوق ليسانس جامعه شناسى ارتباطات “و در نهايت دكتراى مطالعات شهرى را از دانشگاه پاريس كسب كرده ام.من در دانشگاههاى تهران و تربيت معلم به تدريش پرداخته ام و از سال تحصيلى 1379 تا 1381 در دانشسراى عالى ملى زبانها و تمدنهاى شرقى فرانسه )INALCO(استاد تمام وقت بوده ام. عضويت پيوسته مركز ملى تحقيقات علمى فرانسه )CNRS( ، عضويت پيوسته دانشراى عالى زبانها و تمدنهاى شرقي،عضويت در هيات علمى دپارتمان مطالعات شهرى دانشگاه پاريس 10 (نانتر)، عضويت هيات علمى دانشگاه تهران،عضويت درهيات مديره و معاونت انجمن بينالمللى مطالعات كاروانسراهاى جاده ابريشم،- عضويت درهيات علمى و موسس انجمن مطالعات آسيايى - فرانسه و... از ديگر سوابق پژوهشى بنده بوده است. مديريت مركز پژوهشهاى اجتماعى نخستوزيرى از سال 1359 الى 1362 معاون پژوهشي، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى از 1362 تا 1372 ،مديريت بخش مطالعات شهرى موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى دانشگاه تهران ،رياست موسسه پژوهش هاى كاربردى فرهنگ ايرانى دانشگاه تهران ،اجراى پروژه موزه ميراث روستايى گيلان( ازسال 1380تا كنون )،اجراى پروژه اطلس جامع كارتوماتيك ايران با همكارى دانشگاه نانتر پاريس واجراى پروژه اطلس تاريخى خليجفارس با همكارى دانش سراى عالى مطالعات كاربردى )EPHE( پاريس نيز در سوابق مديريتى اينجانب مشاهده مى شود.
اثر “موزه ميراث روستايى گيلان”توانست در جشنواره علمى و پژوهشى خوارزمى ،به عنوان اولين اثر در حوزه هاى غير فنى و در زمينه پژوهشهاى كاربردى مقام كسب نمايد.لطفا در خصوص اين اثر معمارى و فرهنگى توضيح دهيد.
موزه ميراث روستايى گيلان در زمينى به مساحت حدود 260 هكتار در پارك جنگلى سراوان، واقع در كيلومتر 18 جاده رشت - تهران در دست اجراست. فكر تاسيس اين موزه پس از زمين لرزه خرداد 1369 گيلان كه روند تخريب بناهاى سنتى را تندتر كرد، پيدا شد، اما فاز مطالعات مقدماتى آن از اوايل سال 1381 آغاز گرديد.
در ارديبهشت 1384 اولين كارگاه اين طرح (حوزه فرهنگى و معمارى جلگه شرق گيلان) با حضور مقامات كشورى و استانى و تعدادى از كارشناسان و مشاوران داخلى و خارجي، راه اندازى شد. برپايه مطالعات مردم شناسى و معمارى 9 حوزه فرهنگى و معمارى در گيلان شناسايى و براى هر يك از آنها مكان ويژهاى در محل موزه در نظر گرفته شده است. تاكنون 6 مجموعه مسكونى شامل 27 سازه مربوط به حوزه فرهنگى و معمارى جلگه شرقى گيلان در محل موزه بازسازى شده است. مجموعه هاى ديگر نيز در آينده نزديك بازسازى خواهند شد.
در سايت موزه 2 مجموعه مهمان پذير هر يك به ظرفيت 150 واحد 3 تا 5 نفره طراحى شده است. اين مجموعه ها با بهره گيرى از معمارى روستايى گيلان و با استفاده از مصالح بادوام و جديد ساخته خواهند شد.در طراحى سايت محل هاى جداگانه براى نمايشها و بازيهاى سنتي، پرورش گياهان دارويى و درختان بومي، بازار روز، كارگاه صنايع دستي، مزارع برنج و باغات چاي، معمارى روستايى ملل، پارك بازى كودكان، چايخانه ها و رستورانهاى سنتي، اردوگاه تفريحى و پژوهشكده معمارى و مردم شناسى در نظر گرفته شده است.
لطفا در خصوص محدوده آثار موجود در اين موزه و تنوع موجود در آن براى خوانندگان توضيح دهيد.
معمارى روستايى گيلان به دليل تنوع اقليمى (ييلاقي، كوهپايه اي، جنگلي، جلگه اي)، رنگارنگى فرهنگى و همزيستى اقوام گوناگون (گيلك، تالش، ترك، گالش، كرد) جلوه هاى متنوع، هر يك هماهنگ با طبيعت مناطق و نيازهاى ساكنان آن، دارد. بى ترديد بازسازى 27 سازه مربوط به حوزه فرهنگى و معمارى جلگه شرق گيلان، خود نمايشگاهى باشكوه، زنده و چشم نواز است. با اين همه براى نشان دادن دستاوردهاى اين پروژه بزرگ كه در نوع خود براى اولين بار در خاورميانه به اجرا درآمده است، نمايشگاهى از عكسها و نقشه هاى معمارى خانه هاى روستايى گيلان در محل موزه داير است. در اين نمايشگاه ويژگيهاى خانه هاى انتخاب شده، شيوه هاى واچينى و حمل و نقل اجزاى ابنيه و مراحل دوباره چينى آنها به نمايش گذاشته شده است.
درباره هر يك از مجموعه هاى مسكونى منتخب، پژوهشهاى گسترده مردم شناسى توسط كارشناسان طرح انجام مى شود. در اين پژوهشها: شيوه زندگي، آداب و سنن هر يك از حوزه هاى فرهنگى گيلان، كاربرى بخشهاى گوناگون هر بنا، ابزار و اثاث و ديگر ملزومات زندگى روستايي، روش سنتى زراعت، باغداري، پرورش دام، طيور، نوغاندارى و . . . به دقت ثبت و ضبط مى شود.كوشيده ايم تا در فضاى خانه ها و محوطه موزه گوشه هايى از اين فرهنگ رنگارنگ و غنى را نشان دهيم.
اين موزه بخشهايى ديگر نيز دارد.به عنوان مثال در بخش سفره گيلانى غذاهاى رايج در گيلان را به مخاطبان عرضه مى نماييم.همچنين پوشاك روستاييان گيلان در عين تنوع گونه ها، غالبا رنگهاى شاد، چشم نواز و هماهنگ با طبيعت زيباى اين منطقه دارد كه رد اين وزهب ه نمايش گذاشته شده است.كارشناسان موزه، نمايشها و بازيهاى خاص يا بومى شده گيلان را نيز طى پژوهشى مفصل جمع آورى و ثبت كرده اند. همچنين كارشناسان موزه از آغاز تاكنون، تعداد قابل توجهى از ابزار كشاورزي، تزئينات خانه ها و ديگر وسايل مورد استفاده روستاييان را جمع آورى كرده اند. نمايش اين اشياء، كه بسيارى از آنها را اهالى روستاها به موزه اهدا كرده اند، بازديدكنندگان را با جلوه هاى گوناگونى از هنر و زندگى روستايى آشنا مى كند.
به عنوان يك استاد دانشگاه در داخل و خارج از كشور،موانع اختراع و پژوهش در كشورمان را چه مى دانيد و اين موانع چگونه بايد اصلاح شوند؟
حدود 6 سال قبل و در هفته پژوهش،من مقاله مفصلى را در اين مورد در وزارات فرهنگ و ارشاد ارائه نمودم .به نظر من اصولا نظام آموزشى كشورما قادر به تربيت پژوهشگر نيست.پيش فرض اصلى تربيت پژوهشگر اين است كه ساختار آموزشى پژوهش محور و استاد تربيت كننده نيز پژوهشگر باشند.اما اين دو پيش شرط اصلى در كشور ما به چشم نمى خورد.نظام آموزشى ما از خانواده گرفته تا سطوح عالى دانشگاهى مبتنى بر حفظيات است و نه استدالال و چرايابي.اين مانعى اصلى است كه تا رفع نشود پژوهش به معناى واقعى صورت نمى گيرد.دستگاههاى اجرايى ما ،به دليل ضعف بسيارى از پژوهشها نمى توانند از آنها در حوزه هاى تصميم گيرى و اجرايى استفاده نمايند.بر اين اساس تحقيقات حداقل پاسخ نيازهاى تصميم گيرى را برآورده نمى سازد و همين مسئله ضعف بزرگى محسوب مى شود.متاسفانه انجام پروژه هاى تحققاتى و پژوهشى در كشور ما تابع ارتباطات فرد با مراكز پژوهشى است اين در حاليست كه محققين واقعى معمولا از اين ارتباطات بى بهره هستند .از اين رو به جرات مى توان گفت كه كيفت كارهاى پژوهشى مطلوب و مورد نياز واقعى دستگاهها نيست.به راستى چرا بايد برخى كارهاى پزوهشى در اواسط كار و پس از صرف هزينه هاى زياد به علت ناكارآمدى محقق رها شود؟البته دراين جا معضل ديگرى نيز وجود دارد،اين كه خود دستگاههاى اجرايى نيز نسبت به نتايج و كاربردهاى پژوهش در كشور ما باور ندارند.از اين رو مسئله كاملا دوطرفه است،يعنى كيفيت تحقيقات و پژوهشها و نوع نگاه مسئولين اجراى نسبت به مقوله پژوهش مطلوب نيست.
عليرغم اينكه بودجه پژوهشى كشور نسبت به دهه اول انقلاب افزايش پيدا كرده است،اما كيفيت پژوهش هنوز در سطح نازلى است.ما در خصوص پژوهش مشكلاتى ساختارى داريم كه تا آنها حل نشود،با افزايش بودجه نمى توان نسبت به احيا و اصلاح امر پژوهش اميدوار بود.در اين خصوص لازم است “ضابطه”جاى “رابطه”را بگيرد تا محققين واقعى بتوانند پروژه هاى مهم و كارآمد را هدايت نمايند.هر فردى كه “حق التحقيق”مى گيرد لزوما محقق نيست،بلكه “تحقيق”با استناد به معيارهايى متعالى تعريف مى شود.بعضا مشاهده مى شود كه يك دانشجو در طول دوران تحصيلى خود چندين پروژه تحقيقاتى را بدون اينكه ارتباط و اشتراكى با يكديگر داشته باشند به صورت سطحى انجام مى دهد.البته اين معضل در علوم انسانى و جامعه شناسى بيشتر به چشم مى خورد.
برخى اساتيد راهنماى دانشجويان ،مدرسين خوبى هستند اما محققين خوبى نيستند.اين در حاليست كه ما نيازمند تربيت محقق در كشور هستيم.متاسفانه من در خارج از كشور شاهد بوده ام بسيارى از دانشجويانى كه از ايران به آنجا مى آيند،پس از فراگيرى چگونگى تحقيق ديگر به كشورمان بازنمى گردند و در همانجا مشغول به كار مى شوند.جهت رفع اين آسيبها ساختار علمى و پژوهشى كشور نيازمند اصلاح است.
با تشكر از شما كه در اين گفتگو شركت كرديد.
من هم از شما متشكرم.
جمعه 4 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 466]