واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > موسیقی - جام جم نوشت: سمفونی فردوسی به زعم شاهین فرهت یکی از بهترین آثار اوست، این سمفونی که از چهار موومان (بخش) تشکیل شده، ضمن آنکه به واسطه منظومه حکیم توس، وجهی حماسی دارد، تصویرهای خیالانگیز بسیاری را نیز در ذهن شنونده میسازد. فرهت دراینباره گفتوگویی انجام داده است. گفتوگو را با تازهترین اثرتان ـ سمفونی فردوسی ـ شروع میکنم. این اثر به وسیله ارکستر سمفونیک اکراین ضبط شده است. چرا در داخل ایران به ضبط این کار نپرداختید؟ببینید وقتی قطعهای ضبط میشود و میخواهد به صورت سیدی عرضه شود، بیتردید باید اجرایی تقریبا بینقص داشته باشد. در ایران ارکستر سمفونیک ما نه وقت انجام چنین کارهایی را دارد و نه این که صدای ارکستر سمفونیک برای من مطلوب بوده که بخواهم ضبط این سمفونی را به وسیله آن انجام دهم. یعنی کار ارکستر سمفونیک تهران را در سطح پایین ارزیابی میکنید؟نه. این به معنی این نیست که ارکستر سمفونیک کارش خوب نیست، نه خیلی هم خوب است. من سالها با این ارکستر کار کردهام، برای آن قطعه نوشتهام و از سالها پیش آن را میشناسم، یعنی از زمان حشمت سنجری. ارکستر سمفونیک این روزها اجراهای خوبی هم دارد که در سطح بالایی است، اما باید بدانید بین یک اجرای زنده و ضبط یک اثر تفاوت بسیار زیادی وجود دارد. چون انتشار سیدی کاری است که میماند، ضبط و اجرای اثر باید خالی از هر عیب باشد تا کار در سطح مطلوبی ارائه شود. به همین دلیل من ترجیح دادم این کار در خارج از ایران ضبط شود. این سمفونی فقط برای ضبط نوشته شده و به فکر اجرای زنده آن نیستید؟امیدوارم این کار در قالب کنسرت نیز اجرا شود و مردم برای تماشای آن بیایند. همچنین آرزو میکنم ارکستر سمفونیک تهران نیز در آینده، فراغ بال و وقت بیشتری داشته باشد تا بتواند ساخته آهنگسازان ایرانی را اجرا کند. تا آنجا که میدانم در مورد یکی از آثارتان این اتفاق به زودی رخ میدهد. سمفونی خلیجفارستان که قرار است طی روزهای آتی اجرا شود، گویا در حال حاضر در مرحله تمرین به سر میبرد؟بله درست است. در ضمن درباره سئوال قبلی شما بهتر است یک مطلب دیگر اضافه کنم و آن این است که در ایران، طریق ضبط یک سمفونی به شکل جداگانه است. یعنی در ایران برای ضبط به استودیو میرویم و هر قطعه جداگانه نواخته و بعد با یکدیگر میکس میشوند، در حالی که در ارمنستان و اکراین این طور نیست. همه نوازندگان همزمان با هم مینوازند و اگر اشتباهی هم در این میان رخ دهد، اصلاح میشود و گروه دوباره از سر میزنند. این مسئله مهمی است که در ایران ما آن را مشاهده نمیکنیم. آنها در این حیطه بسیار دقیق هستند و دقیق عمل میکنند. برگردیم به مقوله سمفونی فردوسی. این سمفونی آنطور که از نامش پیداست وامدار اثر سترگ و ماندگار شاهنامه و ادبیات کهن ماست. در زمینه موسیقی این امر به چه شکل است و این که شما در ساخت سمفونی فردوسی چقدر از تعامل ادبیات بهره بردهاید؟سمفونی فردوسی در واقع، توصیف داستانهای شاهنامه نیست. عکسالعمل و احساس من نسبت به این حماسه بزرگ است. من همیشه بر این باور بودهام که شاهنامه نیازمند دانش و زمان مخصوص به خود است. شاهنامه اثری است که از بعد احساسی وسیعی برخوردار است و در آن گسترهای وسیع از خیال، رویا، خشم، محبت، کینه و... دیده میشود. حتی رویای انسان به وسیله سیمرغ در شاهنامه طرح میشود که کارکردی نمادین دارد. اصلا شکلگیری سمفونی فردوسی چطور اتفاق افتاد؟ از سوی ارگان خاصی سفارش داده شد یا این که خود شما احساس کردید جای پرداختن به چنین مبحثی خالی است؟من احساس کردم که جای آن خالی است و باید به آن پرداخته شود. در عین این که همیشه به ستارههای ادبیات کلاسیک به ویژه فردوسی، سعدی، حافظ، مولانا، خیام و نظامی ارادت داشتهام. بیتردید این شخصیتها، برجستهترین غولهای ادبیات ما هستند. سالها پیش من تز دکتری خود را با موضوع خیام نوشتم. بعد هم به نوشتن یک کانتات (قطعهای که به همراه آواز با نیایش به درگاه خداوند است) پرداختم. روی شعر مولانا هم یک کرال نوشتم و در برههای از زمان برای سعدی هم همین طور. البته در قالب سمفونی فقط برای خیام کار کردم و برای دیگر شاعران به صورت قطعه اثر نوشتم، اما از زمانی که ساخت سمفونی دماوند را شروع کردم، ایده ساخت سمفونی فردوسی در ذهنم بود. البته تمام این کارها با مشورت گرفتن از استادم هرمز فرهت توام بوده است که او روی هر کدام از این کارها، توضیحاتی داده است. شما استاد دانشگاه هستید و برایتان بیشک بحث پژوهش خیلی مهم است. وضعیت موسیقی ما را در این عرصه چگونه ارزیابی میکنید؟ با وجود غنای موسیقی در ایران، متاسفانه ما سابقه پژوهشی خوبی در این عرصه نداشتهایم. البته کارهایی در این زمینه شروع شده که هنوز بسیار کم است و باید دانشجویان را به این سمت سوق دهیم و مراکز دانشگاهی و فرهنگی از آن حمایت کنند. یک نکته دیگر هم که در ارتباط با موسیقی به ذهنم میرسد این که در حال حاضر ما کتابهایی که تالیف و پژوهش خودمان باشد کم داریم. نظر شما در این باره چیست؟من هم با شما هم عقیده هستم. البته آثاری در حیطه موسیقی تالیف کردهایم، اما در برخی از آنها اشتباه نیز وجود دارد. ضمن این که فراموش نکنیم مقوله پژوهش درایران، مقوله تازهای است و عمر چندانی ندارد، اما به هر حال، موسیقی ردیف دستگاهی و فولکلور مثل چاه نفت استخراجنشدهای است که در کتابهای تالیفی به آن شکلی که شایسته بوده به آنها پرداخته نشده است. 58301
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 565]