واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: سوره «نجم » بيست و سومين سوره قرآن در نزول و پنجاه و سومين سوره در تدوين است كه با 62 آيه ، 308كلمه و 1405 حرف در شهر مكه بر وجود مقدس پيامبر اسلام (ص ) نازل شد. سوره هاي مكي براساس شرايطاجتماعي ، سياسي و فرهنگي مشركان مكه در برخورد با نبوت حضرت رسول (ص ) نازل مي شد. آيات سوره نجم در حمايت از پيامبر(ص ) و ملامت و توبيخ كفار مكه با استناد به عذاب ملتهاي گذشته نازل شده است . در روايات آمده است آنچه كه پيامبر(ص ) براي كفار مكه از غيب ، معراج و حتي تعيين وحي خود سخن مي گفت ، جاهلان ومتكبران مكه نمي پذيرفتند و پيامبر(ص ) را گمراه و كاذب مي دانستند، ولي خداوند با نزول آيات الهي ، پيامبرش را تاييد و كفار مكه را توبيخ كرد.
قسم و تاييد پيامبر(ص )
«سوگند به نجم ، آن گاه كه طلوع و غروب مي كند».
«نجم » در لغت به معناي ستاره و جمع آن نجوم است ، همچنين به معناي گياه بدون ساق و چوب نيز مي باشد.
«النجم و الشجر يسجدان »، (سوره الرحمن ، آيه 7)
و «هوي » به معناي فرودآمدن و طلوع و غروب است ، اما واژه نجم در اينجا به چهار احتمال گفته شده است ;اول قرآن مراد باشد; چون عرب «تنجيم » را «تفريق » نيز مي گويد و قرآن به خاطر تفرق در نزولش طي بيست وسه سال ، نجم ناميده مي شود و دوم ; ستاره ثريا مراد است كه مجموعه ستاره هاي هفتگانه اي است كه معمولا شش تاي آن به وضوح و ستاره هفتم به سختي ديده مي شود; يعني «قسم به ثريا، آن گاه كه با غروب خورشيد، طلوع وبا طلوع فجر، غروب مي كند».
احتمال سوم هر ستاره اي كه طلوع مي كند، مي باشد و چهارم ; احتمال رجم و هدف قراردادن شياطين توسطشهابها و اشياي درخشاني است كه بر سر شياطين در فضاي آسمان فرود مي آيند.
به هر تقدير خداوند با سوگند به نجم به هنگام فرود و فراز آن ، خطاب به كفار مكه مي فرمايد: «صاحب و همراه شما (يعني پيامبر(ص )) گمراه نيست و كسي را گمراه نكرده » و پيامبر (ص ) به دلخواه خود از سر هوا سخن نمي گويد، بلكه مطالب او درباره توحيد، نبوت و جانشيني وحي براي امامت ، كلام حضرت حق است و آن نيست مگر وحي الهي كه به حضرت رسول (ص ) القا مي شود.
وحي القاي علم به ديگري به صورت پنهاني از اسباب مادي است كه ديگران بر آن آگاه نشوند و متعلم به وسيله آن ، به آموخته پنهاني خود يقين مي كند. ماهيت وحي از نظر علمي قابل تعريف و شناخت نيست ; چون امري متافيزيكي است .
«علي بن مغازلي شافعي »; از مشاهير علماي اهل سنت با اسناد خود از ابن عباس نقل مي كند كه : من با جمعي ازبني هاشم در مجلس حضرت رسول (ص ) بوديم كه ناگهان نوري از آسمان جدا شد و به سوي زمين هبوط كرد.حضرت خطاب به حاضران فرمود: «نظر كنيد به سوي چه منزل و سرايي پايين مي آيد». پس از مدتي خبرآوردند آن نور به سوي منزل حضرت علي (ع ) پايين آمد و حضرت رسول (ص ) خشنود و خرم شد و در توصيف محبت به علي (ع ) و وصيت ايشان سخن فرمود كه جمعي كافر و منافق زبان به اعتراض گشودند و گفتند: «محمددرباره پسر عموي خود غلو مي كند». چون حضرت رسول متوجه اين اهانت شد، دلگير و ناراحت گشت ، سپس خداوند براي تسكين خاطر آن حضرت و تاييد فرموده هاي ايشان درباره وصيت حضرت وصي و ساير اخبارغيبي سوره «النجم » را نازل فرمود.
تعليم پيامبر(ص )
خداوند دانش آموزي و معلم پيامبر(ص ) راچنين تشريح مي فرمايد كه : «فرشته صاحب قدرتهاي شديد، او را آموزش داد» كه مراد از آن فرشته جبرئيل است . اين كه ساختمان وجودي اين فرشته چگونه است ، تبيين آن از نظر علم تجربي ممكن نيست و تنها به آثار و اعمال او،حسب آنچه كه در متون ديني آمده است ،مي توان رسيد.
نقل است كه جبرئيل پيك مخصوص اطلاع رساني خداوند به انسان مي باشد و به خاطرمعصيتها و گناهان شنيع انسان ، مامور عذابهاي سخت كه نياز به قدرت و توانايي فوق تصور انسان شده است دارد، به طور نمونه جبرئيل قوم لوط را،كه همجنس باز بودند، از زمين كند و چندان به آسمان نزديك رساند كه صداي ناله ها وضجه هاي انسانها و حيوانات را فرشتگان ساكن آسمان شنيدند و بعد آنها را وارونه به زمين كوبيدو قوم ثمود را به يك صيحه نابود ساخت . گرچه دراين امر معلم واقعي خداوند بود، اما جبرئيل امين حامل پيام خداوند به رسولش بود كه با تمام قدرتهاي مافوق تصور بشر، محكم و استوار نزدرسول خدا(ص ) ايستاد، در حالي كه گستره هستي او از افق مشرق يا مغرب بود، سپس به وجودمقدس پيامبر(ص ) نزديك و نزديك تر شد، تا اين كه فاصله اش تا پيامبر به اندازه دو قوس كمال يانزديك تر شد. در اين حالت جبرئيل آنچه را كه مي بايست به وجود پيامبر(ص ) وحي كند، ابلاغ كرد و بدينسان پيامبر(ص ) آنچه را كه مي بايست ازسوي حضرت حق فراگيرد، آموخت و همان مفاهيم و معاني را براي مردم مكه بيان كرد، درحالي كه آنها او را تكذيب كردند.
نجاري و سلم از ابن مسعود روايت كردند كه :چون پيامبر(ص ) جبرئيل را در افق اعلي ، با آن هيبت عظيم و بالهاي فراوان مشاهده كرد،بي هوش شد و پس از مدتي كه به خود آمد،جبرئيل به صورت انساني نزديك او نشست ودستي بر سينه و دستي بر كتف مبارك او نهاد وكاملا در مجاورت پيامبر(ص ) قرار گرفت و پيام الهي را وي وحي و ابلاغ نمود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]