محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832947236
جامعه - فانوس قرمز را بردار
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: جامعه - فانوس قرمز را بردار
جامعه - فانوس قرمز را بردار
ترجمه: آرش فرحزاد : كنفوسيوس كه مهمترين شخصيت تاثيرگذار بر فرهنگ چين محسوب ميشود و انديشههايش در زمينه ايجاد جامعه هماهنگ، به تبيين روابط اجتماعي در سطوح مختلف متمركز است، به كانون خانواده و چگونگي تنظيم روابط در آن، توجه خاصي نموده است. او هماهنگي ارتباط بين شوهر و همسر و فرزندان را مانند هماهنگي تارهاي موسيقي ميدانست. او به ارتباط مستقيم بين خانواده باثبات و دولت باثبات قائل بود. كنفوسيوس سه موضوع را در مورد خانواده توصيه ميكرد: 1- خانواده گسترده باشد (كاملترين خانواده در نظر چينيها آن بود كه پنج نسل كنار هم در يك مجموعه زندگي كنند). 2- فرزندان از پدر و مادر اطاعت كنند3- برادر كوچكتر از برادر بزرگتر اطاعت كند. الگويي كه كنفوسيوس ارائه نمود راهنماي چينيان در طول تاريخ در اداره امور خانوادگي بوده است. در كنار آموزههاي كنفوسيوس، عوامل ديگري در چگونگي ساختار خانواده در چين موثر بودهاند از جمله نظام ديرپاي فئودالي در آن كشور و جايگاه مهم زمين در آن سيستم اجتماعي و اهميت خانواده در تدوام آن سيستم. رمان «زمين خوب» شايد يكي از بهترين كتابهايي است كه سيستم سنتي خانواده در چين و موقعيت زنان را به تصوير كشيده است. نويسنده رمان PEARL S. BUCK متولد سال 1892 ميلادي است و پدر و مادرش كه ميسيونرهاي مذهبي بودند براي تبليغ مسيحيت به چين رفتند و دختر سه ماهه را همراه خود بردند. آنها 40سال در چين مقيم شدند. خانم پرل در ميان كودكان چيني و همزمان با آنها بزرگ شد. او از طريق مشاهده و مطالعه، آشنايي خوبي با فرهنگ چين پيدا كرد و بعدها نويسندهاي توانا شد. رمان «زمين خوب» او در سال 1931 منتشر گرديد. او در سال 1938 جايزه ادبي نوبل را بهخاطر اين رمان، دريافت كرد. اين رمان حاصل اطلاعات دست اولي است كه خانم پرل بوك بهخاطر زندگي در محيط آن روز چين كسب كرده بود. اين رمان ابعاد مختلف فرهنگ و جامعه چين را مورد كنكاش قرار داده است. زواياي زندگي خانوادگي در لابهلاي حوادث رمان قابل درك است. يكي از نكاتي كه در سيستم خانوادگي سنتي چين بهخوبي مورد توجه پرل بوك، همانند ديگر محققان تاريخ و فرهنگ چين، قرار گرفته، مظلوميت زن در جامعه سنتي چين است كه در «بستن پاي دختران» بهخوبي قابل لمس است. رمان زمين خوب به تمايل مردان چيني به چند همسري و ارتباطات خارج از چارچوب خانوادگي نيز پرداخته است. بستن پاي دختران رفتار غير انساني رقتباري بود كه براي هزار سال در چين رواج داشت. مردم چين گمان ميكردند كه پاي كوچك، زن را زيبا و جذاب ميگرداند. مادران، پاي دخترانشان را وقتي به سنين پنج تا هفت سالگي ميرسيدند، با باند محكم ميبستند. بهجز انگشت بزرگ، همه پا تا زير زانو با پارچه و باند محكم بسته ميشد تا از رشد و نمو آن جلوگيري كند. بسته ماندن طولاني پا، باعث كوچك ماندن استخوان ميشد، اما ناهنجاريهايي نيز بهدنبال داشت. زنها عموما از پاهاي ضعيف و مريض، مخصوصا در سنين كهولت رنج ميبردند. فروش دختران از سوي خانوادهها، اجبار دختران به ازدواج بدون آنكه همسر خود را ديده باشند، اهميتي كه خانوادهها به فرزند پسر ميدادند و بقاي خود را در داشتن پسر ميديدند و... تصويري است كه از خانواده چيني سنتي در اين رمان ترسيم شده است.
خانواده پس از انقلاب كمونيستي
كمونيستهاي چين پس از پيروزي و تشكيل حكومت در سال 1949، قبل از آنكه قانون اساسي كشور را تدوين كنند به اصلاح قانون ازدواج و خانواده پرداختند. آنها سنت بستن پاي دختران، دو همسري يا چند همسري، تفاوت بين دختر و پسر و... را غير قانوني اعلام نمودند. كمونيستها ماهيت جديدي براي خانواده قائل شدند و گفتند ساختار خانواده بايد در خدمت دولت باشد. از سال 1949 چين وعده برابري به زنها داد. مائو در جمله معروفي گفته بود: زن نصف آسمان است. انقلاب كمونيستي جامعه و خانواده را وارونه كرد، سرمايه خانوادگي را برچيد و شغل خانوادگي با بوروكراسي سخت را جايگزين آن نمود. برچيدن سنت ديرينه؛ «بستن پاي دختران» از خدمات بزرگ مائو به زنان تلقي شد. در آن برهه كمونيسم دوست خوب دختران محسوب ميگرديد. قانون ازدواج سال 1950 زن ومرد را لااقل در تئوري برابري قرار داد. اين قانون فروش دختران را ممنوع كرد.
خانواده در دوره اصلاحات
بهرغم تصويب قوانين تند در جهت حمايت از حقوق زنان از سوي دولت كمونيستي، ساختار سنتي و قديمي خانواده در چين همچنان به حيات خود ادامه داد. اما دو تحول مهم در اواخر دهه 1970 ميلادي باعث پيدايش تغييرات اساسي در اين ساختارگرديد:
1- سياست تكفرزندي
2- اصلاحات دنگ شيائو پينگ در سال 1979.
از آن زمان تغييرات زيادي در شوونات مختلف از جمله دخالت دولت در امور خانواده رخ داد و دوره پدرسالاري به پايان رسيد.
با گذشت ربع قرن از اصلاحات و اتخاذ سياست تكفرزندي در چين و متاثر از رشد سريع اقتصادي كشور و پيشرفت حيرت انگيز تكنولوژي ارتباطات، نشانههاي تغيير در ساختار خانواده و چگونگي ارتباط اعضاي خانواده آشكار شده است. كوچك شدن خانواده، كاهش دخالت دولت در امور خانواده، حذف پدرسالاري، آزادي بيشتر دختران درامر ازدواج و انتخاب همسر، افزايش نقش زنان در كسب درآمد و هزينههاي خانواده، افزايش طلاق، پيدايش زندگيهاي مشترك جديد كه قبلا متعارف نبود، پيدايش نسلي از انسانها كه برادر و خواهر ندارند و نسل بعدي آنها كه نهتنها برادر و خواهر، بلكه عمه، خاله، دايي و عمو هم نخواهند داشت، زندگي تنهاي پدر و مادر در سنين پيري، افزايش سن متوسط جامعه كه ممكن است تا سال 2020 حدود 40درصد جمعيت بيش از 60 سال سن داشته باشند، از اهم تغييراتي است كه در خانواده چيني رخ داده و يا خواهد داد. فرزندان در خانوادههاي تك فرزند چيني، از بابت نگهداري از والدين خود در سنين پيري نگران هستند. آنها ميگويند كه پدر و مادر، با هم، از يك كودك نگهداري كردهاند. اما آن كودك كه الان بزرگ شده به تنهايي بايد از دو نفر، پدر و مادر، نگهداري كند (قانون چين فرزند را مكلف به نگهداري از پدر و مادر در سنين پيري كرده است). قانون ازدواج و خانواده بارها مورد بازبيني و اصلاح قرار گرفته و در مقام حل مشكلات جديد خانوادهها بوده است. بهعنوان مثال افزايش موارد روابط مردان متاهل با زنان اجنبي، باعث شده كه قانون در سال 2001 براي زني كه شوهرش چنين باشد حق طلاق قائل شود (اتحاديه زنان ميخواست كه اين مورد براي مردان جرم تلقي شود. ولي قانون نپذيرفت و به اعطاي حق طلاق به زنان در صورت اثبات چنين موضوعي بسنده نمود). گفته ميشود نسبت نامتوازن تعداد پسران به دختران (هر117تا 120 پسر در مقابل 100دختر) باعث خواهد شد كه حدود 40 ميليون مرد طي 10 سال آينده بدون همسر بمانند و چين صاحب بزرگترين كلوپ مردان مجرد شود كه تبعات خاص اجتماعي خواهد داشت.
انتخاب همسر
خانواده چيني با ثبت ازدواج در يك دفتر ثبت ازدواج شكل ميگيرد. تا سال 2003 زندگي مشترك بدون عقد ازدواج در چين ممنوع بود. تشريفات قانوني ازدواج در چين بسيار آسان شده است. زوجين شمارهاي ميگيرند، در صف ميايستند و ظرف يك ساعت كار انجام ميشود. ازدواجنامه فقط يك دلار و نيم هزينه دارد. در فرمهاي ازدواج در آغاز حكومت كمونيستي تا چند سال پيش، سوالات زيادي درباره وابستگي والدين عروس و داماد به حزب كمونيست ميپرسيدند. زوجين بايد از محل كار خود رضايتنامه و اجازهنامه ميآوردند. از سال 2003 ازدواج، ديگر به دفتر امنيت عمومي ربطي ندارد. امروزه خانواده چيني با دو نيروي محركه شكل ميگيرد: عشق و پول. در 200 شهر چين كه بيش از يك ميليون جمعيت دارند عشق و پول تغييري تاريخي را به خانوادههاي سنتي تحميل كرده است. خانوادههايي كه بهخاطر سياست تكفرزندي دولت بهشدت كوچك شدهاند. قرارهاي عشقي و رمانتيك رواج يافته و زندگي با پدر و مادر كمكم كنار گذاشته ميشود. مجموعهاي از رفتارها و ارزشهاي جديد، بناي خانواده چيني را متحول كرده است.
دخترهاي چيني ميگويند: امروزه ملاقات و آشنايي، آسان، اما يافتن فرد مناسب سخت شده است. در گذشته از هر 10 جوان چيني فقط دو نفر شخصا همسر خود را انتخاب ميكردند. اما امروزه 9 نفر از هر 10 نفر اذعان ميكنند كه خود شخصا اين كار را انجام داده يا ميدهند. بيان «احساس» و «علاقه» كه قبلا فقط در لايههاي بالاي جامعه مشاهده ميشد امروزه عموميت يافته است. اگر داماد به عروس ابراز علاقه ميكرد ممكن بود حمل بر عدموفاداري او به پدر و مادر تلقي شود. در بروز مجادلات خانوادگي پسر بايد طرف بزرگترها را ميگرفت نه همسر. پسرها به والدين وابسته بودند و با طلاق بهشدت مخالفت ميشد. ازدواج از خانواده يا از واحد كاري منشأ ميگرفت. مهمترين شرط، اعتبار كمونيستي خانواده همسر بود. در واحدهاي كار، ازدواج به افراد تحميل ميشد، در حاليكه نسل جوان كنوني چين اولين نسلي هستند كه به عشق اهميت ميدهند و واقعيت آن است كه آنها اولين نسلي هستند كه بايد خود كار كنند و خود درآمد كسب نمايند. ديگر به آپارتمان سوبسيد داده نميشود و مشاغل دائمي نيستند.
ثروت باعث شده است تعداد زيادي از شهرنشينان چيني به گونهاي فكر و عمل نمايند كه هميشه خانواده را شامل نميشود. در دهه گذشته مدارس شبانهروزي سه برابر شدهاند. روابط خارج از عقد زناشويي زياد شده است. هر چه قيمتها در مناطق شهري افزايش مييابند تعداد زيادي از زنان جوان كه معمولا از خارج شهر آمدهاند از مردان، در قبال آشنايي و روابط، سوبسيد ميگيرند.
زنها در چين دنبال راه ميانبر براي امنيت اقتصادي و زندگي مرفه هستند. جملهاي در ميان آنها شايع است كه: «يك قرار خوب از شغل خوب بهتر است.» مقامات دولتي دنبال قوانين روشني هستند كه شوهر درآمد خانوادگي را به اطلاع همسر برساند. طلاقهاي زيادي امروزه رخ ميدهد كه همسر ناگهان خود را با يك دست مبل رها شده ميبيند.
چين بيش از سه هزار سال سابقه نظم فئودالي دارد؛ نظمي كه فقط با خانوادههاي باثبات تضمين ميشود. اما خانواده تغيير جدي مييابد. در اين تغيير «قرار» مفهوم جديدي است كه شايد فقط چهار يا پنج سال سابقه دارد. قبل از آن هرگز از دوست پسر يا دختر صحبت نميشد. «دوست ويژه» را شريك ميگفتند كه نشان از ازدواج در آينده ميداد. مفهوم آمريكايي «قرار هشتدقيقهاي» پكن را تسخير كرده است. در چين با ورود كشور به «بازار آزاد» يك منبع مهم تحميل ازدواج كه «رئيس واحد كاري» بود از بين رفته است. «رئيس» براي پنجاهسال همه كاره شركت دولتي بود. رفتار كاركنان را از زن و مرد تحت نظر داشت و مشكلات خانوادگي آنها را برطرف ميكرد. او دختران را كه در آستانه 30سالگي بودند به ازدواج ميكشاند. عروسي در چين قبل از 1980 ساده و كوتاه و ارزان بود. امروزه 70درصد ازدواجها كه در «تالار ارغواني» (يك آژانس امور ازدواج در پكن) انجام ميشود سبك غربي دارند: لباسهاي سفيد، پذيرايي، كليسا و ... ازدواج كه در آن روزها فقط 40 دلار هزينه داشت امروزه بهآساني از 4000 دلار فراتر ميرود. امروزه 60 تا 70 درصد زوجها با ازدواج از والدين جدا ميشوند. طلاق كه روزي در چين پديدهاي «ضد اجتماعي» محسوب ميشد بهشدت در حال افزايش است. يكسوم ازدواجهاي سال 2001 در شانگهاي به طلاق منجر شده است. سياست تكفرزندي سالهاي گذشته با توانايي امروزي زوجهاي جوان براي خريد آپارتمان، دست به دست هم داده تا والدين سالخورده دوره جديدي از تنهايي را تجربه كنند. يك محقق آكادمي علوم اجتماعي چين ميگويد: در گذشته فرض بر اين بود كه فرزندان از والدين نگهداري ميكنند، امروزه ديگر چنين نيست. در گذشته بزرگترها بر خانواده مسلط بودند و جوانان چارهاي جز احترام به آنها نداشتند. جايگاه والدين بر پول و قدرت استوار بود. اگر به آنها احترام نميگذاشتيد از حمايت آنها محروم ميشديد. امروزه، به خاطر توسعه بازار، جوانها به پيرها وابسته نيستند، ميتوانند روي پاي خود بايستند، دانشگاه بروند... در 27 نوامبر سال 2004 فيلمي مستند از ميكل آنجلو آنتونيوني فيلمساز ايتاليايي كه در سالهاي سخت انقلاب فرهنگي از پكن گرفته شده بود در چين اجازه نمايش يافت كه پكن آن روز را با ساختمانهاي كوتاه، الاغ و خوك در خيابان و شمار زيادي كودكان متبسم با لباسهاي پاره به تصوير كشيده بود اين فيلم نشان ميدهد كه چين با چه سرعتي به جهان مدرن رسيده است. همه چينيها قبول دارند تحولي در نظام خانواده و ارزشها رخ داده اما نظر آنها در مورد اين تحول متفاوت است. بعضي بينظمي اجتماعي را در آينده پيشبيني ميكنند، بعضي ديگر بعد از شوك كوتاه مدت، آينده را روشن ميبينند. خيليها در چين از فرهنگ حاكم شده «پول» ناراضي هستند، اما بازگشت به دوران دخالت دولت در زندگي خصوصي را نيز نميپسندند. آنها نوع جديدي از آموزههاي اخلاقي ميخواهند كه با شرايط جديد مطابق باشد.
خانواده كوچك
در چين انواع جديدي از خانواده در حال شكلگيري است: «خانواده فقط با پدر يا مادر» «خانواده با درآمد دو نفره بدون فرزند» «مجرد» «زندگي مشترك بدون عقد ازدواج» «ازدواج دوم». خانوادهها كوچك شدهاند «شوهر، همسر، فرزند» دور از بزرگترها. قبلا خانواده در چين اينگونه نبود. آن روزها خانواده وسيلهاي براي توليد و ازدواج، تصميمي اجتماعي بود اما امروز تصميمي فردي است. سيستم خانوادگي چين ساليان درازي «پدرسالار» بود. زن با خانواده شوهر زندگي ميكرد. سلسله مراتب خانوادگي از آن پسران بود. اما از دوره اصلاحات تغييرات زيادي رخ داده است. LI YIN HE، يك جامعهشناس خانواده ميگويد كه 60درصد خانوادهها در پكن «كوچك و هستهاي» هستند. در گذشته بقاي خانواده در چين به پسر بود. آنقدر فرزند متولد ميشد تا يكي پسر شود. امروزه 50درصد خانوادهها پسر ندارند و اكثرا از اين بابت نگران نيستند. قريب دو دهه از شروع معجزه اقتصادي چين كه حاصل نيروي كار ارزان و مجموعه كارخانههاي سواحل شرقي كشور و استعداد ملي براي سازمانپذيري و همچنين تطبيق با محيط بوده، ميگذرد. خانوادهها در اين مدت كوچك شده و عمه و خاله ديگر وجود ندارد. درسال 1980 هر خانواده شامل 2/4 نفر بود. امروز به 4/3در هر خانواده رسيده است. در سال 1949 اين رقم 3/5 نفر در هر خانواده بوده است. يعني خانواده امروزي عبارت است از پدر و مادر و يك فرزند. خانوادههاي شهري توجه زيادي به آموزش يگانه فرزند خود مينمايند. هر خانواده ميخواهد پسري اژدها يا دختري عنقا داشته باشد (كنايه از فرزندان موفق).خانوادههاي پولدار فرزاندانشان را به خوابگاه و آنها كه پول كمتري دارند نزد پدربزرگ و مادربزرگ ميفرستند. در سال 2003 هشتميليون ازدواج رخ داده است. طلاق در دو دهه گذشته سهبرابر شده است. در سال 2003 حدود 155 هزار مورد طلاق بيشتر از سال 2002 رخ داده است. در سال 2001 حدود 7درصد جمعيت چين بيش از 65 سال سن داشتند. در سال 2020 حدود 34درصد جمعيت بيش از 65 سال خواهند داشت. در سال 2000حدود 60درصد خانوادههاي چيني دو نسلي بودند (پدر و مادر و فرزند) و 30درصد جمعيت شهري سه نسلي بودند. قبل از 1949 همه خانوادهها سه نسلي بودند. هشت ميليون خانواده تك سرپرست وجود دارد. 10درصد دانشآموزان شهري نزد پدر تنها يا مادر تنها هستند. در سال 1985 حدود 505هزار ازدواج دوم عمدتا بهخاطر مرگ همسر رخ داد. در سال 1998 قريب 977هزار ازدواج دوم عمدتا بعد از طلاق رخ داده است. در سال 2002 حدود 500هزار نفر در پكن زندگي مجردي داشتند كه 60درصد آنها دختر بودهاند. چين 40 ميليون همجنسگرا دارد كه 3درصد جمعيت را تشكيل ميدهند. 600 هزار خانواده در چين دو حقوقه و بدون فرزند ميباشند.
بهبود موقعيت زن در ازدواج
ازدواجهاي امروزي در هتل صورت ميگيرد. تالار عروسي با بادكنكهاي ارغواني و كاغذهاي رنگي تزيين ميشود. والدين عروس و داماد به سن ميروند و صحبتهايي ميكنند. ظاهر ازدواج مانند خيلي امور ديگر، مخصوصا براي عروس، تغييراتي كرده است. تا 20 سال قبل خانواده عروس در مراسم عروسي شركت نميكردند. عروس را از خانه بيرون ميفرستادند تا در خانه شوهر به وظايفش عمل كند. فقط در چند سال اخير است كه خانواده عروس در مراسم، شركت و سخنراني ميكنند. در گذشته عروس جرات نداشت خانوادهاش را در مراسم دخيل كند. با افزايش تحصيلكردههاي شهري در چين، دختران و خانمها جايگاه و قدرت جديدي در خانواده پيدا ميكنند. قدرت كسب درآمد آنها زياد شده، سخنان جديدي از عشق و توجه دوجانبه رواج يافته است. صداهاي شكايتآلود بيشتري در مورد بيوفايي مردان و سلطه مردان در محيطهاي كاري شنيده ميشود.
قانون ازدواج سال 1950 زن و مرد را برابر و فروش عروس را ممنوع و طلاق را قانوني كرد. در چين براي قرون متمادي، مردان اجازه ازدواج با سه يا چهار زن را داشتند. فيلم سينمايي « RAISE THE RED LANTERN» فانوس قرمز رابردار وضع خانوادههاي چند همسري آن دورانها را بهخوبي نشان داده است. مارتين وايت استاد هاروارد ميگويد: تغيير در خانواده چيني به سرعت تحميل شده است. اين تغييرات در اكثر جوامع، نسلها طول ميكشد. در چين دوره مائو اين تغييرات در برهه كوتاهي از زمان، دو يا سه نسل، فشرده شد. تغيير در موقعيت زنان شايد مهمتر از «جهش به جلو» يا «انقلاب فرهنگي» بود. پيشرفت در امور زنان در مراكز بينالمللي كه قانون و فرهنگ مورد تاييد قرار ميگيرند ديده ميشد. شانگهاي هميشه مورد توجه زنان بوده است. داستان رماني كه در نيمه اول قرن بيستم به قلم EILEEN CHANG نوشته شد در شانگهاي اتفاق افتاده و صداي استقلال زنان محسوب ميشود. اين رمان بين قشر دانشجوي چيني بسيار مشهور است. در پايتخت چين در نظام خانواده تحول دائمي رخ داده است. معاشقه بين جوانان آشكارتر شده كه شايد حاصل ثروت جديد، رفتار جديد و موبايل باشد و باعث رشد نوع جديدي از خانواده ميشود؛ يعني حذف نظارت والدين و پيدايش زناني با اعتماد به نفس بيشتر و داراي مطالبات فزونتر. محققان ميگويند پدرسالاري چين نتيجه سيستم فئودالي بوده است. جايي كه زمين مساوي قدرت بود. فرزندان ذكور زمين را به ارث ميبردند. در فرهنگ شهري كه ارزش از آن تحرك و جنبش است و زمين موضوعيت ندارد، استعداد خانمها بيشتر مورد توجه قرار ميگيرد. يك محقق ميگويد: «در شهرها دختران سود اقتصادي هستند. شهر جايي است كه كار فكري از كار بدني با اهميتتر است. زنان در كار فكري از مردان جلوترند. امروز يك چيز روشن است: مردان احساس ميكنند كه زنان قدرت بيشتري از گذشته دارند.» امروزه در چين دختر و پسر در جايي مثلا محل كار آشنا ميشوند. گفته ميشود پسر، دختر را انتخاب و دختر همه چيز ديگر را انتخاب ميكند. امروزه اكثر دختران به نامزدهايشان ميگويند كه اگر خيال ميكني با پدر و مادر تو زندگي ميكنم بهتر است در فكر نامزد ديگري باشي. با اين اوصاف يك فرهنگ شهري معشوقهداري در چين رو به رشد است. فمينيستهاي چين از اين ناراحت هستند كه زنان مورد سوء استفاده قرار ميگيرند. جسم زنان، بيشتر در معرض تماشا قرار گرفته است، در حاليكه در گذشته اينگونه نبوده است.
در سال 1980 قانون براي طلاق پروسهاي شش ماهه را در نظر گرفت. قبلا طلاق دو سال طول ميكشيد، در قانون جديد طلاق پذيرفتني شده بود. قانون جديد به زوجهايي كه به زور به عقد هم در آمده بودند اجازه ميداد جدا شوند. اين قانون براي خيلي از خانمها كه شوهران هوسباز داشتند مفيد واقع شد. اما كمك اصلي اين قانون به مرداني بود كه در طول انقلاب فرهنگي به اجبار به مزارع فرستاده شده بودند و همانجا ازدواج كرده و اكنون پس از انقلاب فرهنگي زن روستايي را نميتوانستند به شهر بياورند. با رواج اقتصاد بازاري در چين، قانون 1980 توسط مردان براي طلاق سريع زنان مورد استفاده واقع شد. قانون خانواده با قانون ازدواج متناسب نبود. قانون جديدي در سال 2001 براي ازدواج تصويب شد كه طبق آن داشتن معشوقه يكي از مجوزهاي گرفتن طلاق از سوي زنها تلقي شد و ثبات اقتصادي بعد از طلاق را مد نظر قرار داد. رقم طلاق در شهرهاي چين در حال افزايش است كه بهعنوان تطبيق طبيعي شرايط ازدواج توجيه شده است؛ ازدواجي كه تصنعي و غير قابل تحمل بود. امروزه زنها استقلال اقتصادي پيدا كردهاند و تحمل رفتار خشن شوهر را ندارند.
منبع: International Herald Tribune
پنجشنبه 3 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 314]
-
گوناگون
پربازدیدترینها