واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: ايسكانيوز گزارش مي دهد كينه جويي خونبار با نارنجك در قمار زندگي
تهران - خبرگزاري ايسكانيوز: مردي كه تازه از زندان ازاد شده است ، مادر زن پيشين خود را در غرب استان تهران با شليك گلوله و پرتاب نارنجك كشت و شش نفر را زخمي كرد.
به گزارش خبرنگار گروه حوادث ايسكانيوز: ساعت شش بامداد چهارشنبه ، تيراندازي و انفجار نارنجك در يكي از خيابان هاي شهرقدس (قلعه حسن خان) وحشت بر جان مردم انداخت و خواي خوش را از چشمها ربود.
همان موقع بازپرس كشيك از كشته شدن زن 65 ساله اي به نام «سكينه» و زخمي شدن شش نفر از اعضاي خانواده اش با انفجار نارنجك با خبر شد.
سپس اين مقام قضايي و پليس شهر قدس به همراه افسران دايره جنايي اداره آگاهي شهريار به ساختمان مورد نظر رفتند و با ديدن جنازه زن نگون بخت ، رسيدگي به جنايت را در دستور كار خود قرار دادند.همچنين شش عضو خانواده «سكينه» از جمله شوهرش كه به شدت زخمي شده اند به نزديك ترين بيمارستان فرستاده شدند.
در آن ميان ، دختر قرباني كه بر سر و صورت خود مي كوبيد گفت: چهار سال پيش از «علي» طلاق گرفتم و دادگاه ، حضانت دو بچه ام را به من داد.علي هم روانه زندان شد و از ما كينه به دل گرفت.او مادرم را باعث و باني تمامي اين اتفاق ها مي دانست تا اينكه سه شنبه از زندان آزاد شد و با نارنجك و اسلحه به خانه ما حمله كرد. بعد به دنبال تيراندازي ، نارنجك پرتاب كرد و گريخت.گزارش ايسكانيوز مي افزايد، هم اكنون تجسس پليس استان تهران براي دستگيري جاني فراري ادامه دارد و بيم اين مي رود كه با توجه به وخامت حال برخي زخميان ، شمار تلفات افزايش يابد.
شهر قدس با 300 هزار نفر جمعيت ، تابعه شهرستان شهريار است و در غرب استان تهران قرار دارد.اين شهر به خاطر تراكم قشرهاي مختلف مهاجران شهرستاني و مستضعف ، بافت فرهنگي و اقتصادي ويژه اي دارد و از جرم خيزترين و آسيب پذيرين منطقه هاي پرجمعيت استان تهران به شمار مي رود كه مي طلبد مسئولان ، توجه بيشتري به مردم آن داشته باشند.
اين جنايت تكان دهنده ، همچنين يادآور فجيع ترين كشتار خانوادگي سال 1385در شهر قدس است كه عامل آن همچنان فراري است.
«علي ـ م» 26 ساله كه پس از مرگ پدر و مادرش در خانه برادر خود ـ كوي وفايي نژاد خيابان هشت متري شورا قلعه حسن خان ـ زندگي ميكرد بين قوم و خويش به جواني سربه زير و آرام شهرت داشت اما از وقتي پايش به تجارت كثيف گلدكوئيست و دام اعتياد كشيده شد ديگر از آن ارج و قرب هميشگي ، حتي پيش نزديكترين كسانش هم محروم شد.
*آنچه گذشت....
«مريم» 25 ساله و دختر كوچولويش «ديانا» كه در تعطيلات نوروز از روستاي «سانقله» ابهر به شهر قدس رفته بودند هرگز نميدانستند براي آخرين بار مهمان مادر و ساير اعضاي خانوادهشان شدهاند.
مادر و دختر شيرين زبانش ساعت 5:45 چهارشنبه - 16 فروردين 85 - با پدربزرگ 52 ساله به نام «ذبيحا...» از شهر قدس رهسپار ابهر زنجان شدند.
اين مرد كه نقاش ساختمان است ساعت 19 همان روز وقتي به خانه دو طبقهاش در كوي وفايينژاد برگشت با كليد خود دروازه را گشود اما هرچه تلاش كرد نتوانست قفل در اتاق پذيرايي را باز كند.از روي چهارپايه فلزي، نگاهي به درون اتاق تاريك انداخت. چهار پتو در طبقه اول به ترتيب كنار هم قرار داشتند و تنها يك رختخواب در طبقه دوم مشهود بود.
ناگهان لرزه به جان «ذبيحا...» افتاد و چند بار با صداي بلند فرياد زد: شمسي! محمود! معصومه! محمد! علي! اما هيچ جوابي نشنيد و بيشتر وحشت كرد. به ناچار سراغ كليد ساز محل رفت و سرانجام وارد اتاق طبقه اول شد. نخستين پتو را كه كنار زد چشمش به جمجمه متلاشي شده پسر 13 سالهاش «محمد» افتاد.آنچه به چشم ميديد باور نداشت. خيال مي كرد در خواب و خيال است!
كليدبرق را زد و وقتي با در و ديوار و رختخوابهاي به خون كشيده شده روبهرو شد ديگر نتوانست پتوهاي ديگر را كنار بزند. فقط فرياد بلندي سر داد و دقايقي بعد افسران كلانتري 19شهر قدس به قربانگاه رفتند. بدين ترتيب جنازههاي خونين شمسي داوودي - مادر 45 ساله - پسر بزرگش «محمود» 30 ساله، پسر كوچكش «علي» 13 ساله در طبقه اول و پيكر «معصومه » 17 ساله در طبقه دوم ساختمان از زير پتوها سر برآورد و خونبارترين كشتار خانوادگي سال 85 شهر قدس به بازپرس كشيك دادسراي عمومي و انقلاب گزارش شد.
سپس سرهنگ كريمي- فرمانده پليس شهريار- و رييس كلانتري 19 شهر قدس نيز به ساختمان جهنمي رفتند و پيگير ماجرا شدند.به گزارش ايسكانيوز ، تحقيق كارآگاهان نشان ميداد مادر و سه فرزندش همگي بين ساعت شش تا هفت بامداد چهارشنبه سياه در بسترشان با ضربههاي پتك به خواب ابدي رفتند و آدمكش به قدري حرفهاي دست به جنايت زده بود كه هيچ يك از همسايگان تا شب متوجه كشتار خانوادگي نشدند.
*برادرم را دستگير كنيد
«ذبيحا...» برادر 26 سالهاش «علي» را به عنوان تنها متهم پرونده معرفي و مسير تجسسها را وارد مرحله تازهاي كرد.
پدر داغدار گفت: علي از هشت سال پيش به دنبال مرگ مادرم با خانواده من زندگي ميكرد. او تازگيها سرخورده و پسر بزرگم «محمود» متوجه اعتيادش به كراك شده بود. محمود، عمويش را براي درمان و ترك اعتياد پيش يك متخصص ميبرد و چون در تجارت گلدكوئيست شكست سنگيني خورده بودند از هم كينه شديدي به دل داشتند.
مرد نقاش افزود: برادرم پس از جنايت به يكباره ناپديد شد و من وقتي به توالت رفتم با مقداري اسناد سوخته مربوط به اموال محمود و شناسنامهاش روبهرو شدم و شك ندارم علي دست به اين كار زده است.
مريم- خواهر بزرگ قربانيان – نيز عمويش را تنها متهم پرونده ناميد و توضيح داد: بعيد نيست «علي» پيش از جنايت ، ويزا و بليت تهيه كرده و به خارج از كشور گريخته باشد ؛ چون طي تعطيلات عيد ، پاسپورتش در خانه نبود و احتمال مي دهم پولهاي برادرم را هم دزديده و بالا كشيده باشد.
در حالي كه چند ماه از اين جنايت تكان دهنده گذشته بود پليس جنايي استان تهران، علي را در مشهد رديابي كرد اما وقتي به مكان مورد نظر رسيد متوجه شد او گريخته است.
اكنون فرار اين آدمكش از مرزهاي شرقي كشور، قويترين فرضيهاي به شمار ميرود كه پاي اينترپل را هم براي دستگيري او به پرونده كشانده است.
«علي» روي ديوار قربانگاه با ماژيك قرمز نوشته بود:«دست شما به زندهام نميرسد، مگر اينكه جنازهام را پيدا كنيد.خداحافظ زندگي با آرزوهاي سوخته» سرهنگ هاديي ـ معاون آگاهي فرماندهي پليس آگاهي استان تهران ـ اعلام كرد: براي هر كس كه سرنخي از مخفيگاه قاتل فراري ارايه دهد جايزه ويژهاي در نظر گرفتهايم.»525/120
چهارشنبه 2 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 84]