واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: راز موفقیت سریال پرستاران «ناهيد شعشعاني» كه علاوه بر مديريت دوبلاژ اين مجموعه در نقش وان رايان پرستار پيشكسوت و با تجربه بيمارستان حرف ميزند، با تركيب جديدي كه از دوبلورها انتخاب كرده است، ثابت كرده كه بعد از امير هوشنگ زند كه اولين مدير دوبلاژ «پرستاران» بوده، توانسته اين تركيب را تا پايان ادامه دهد. او جاي مادر هاچ هم حرف زده، يادتان ميآيد؟
نيره رضاييمطلق ؛ همشهری آنلاین- سهشنبه شبهاي تلويزيون ما يك شباهت اساسي به سهشنبه شبهاي تلويزيون استراليا دارد؛ اينكه شبكه يك ما و شبكه 7 آنها همزمان سريال «پرستاران» را پخش ميكنند. البته با اين تفاوت كه آنها با نام اصلي «all saints» اين سريال را تا سري دهم و ما تا سري ششم تماشا ميكنيم. با اين حساب، اين هفته ما شاهد قسمت 218 هستيم و آنها قسمت 392 آن را ميبينند؛ سريالي كه پس از 8 سال در استراليا و 3 سال در ايران به يكي از پرطرفدارترين سريالها و طولانيترين دنبالههاي تلويزيون تبديل شده است، آنقدر كه سه شنبه هفته پيش خيليها در مرگ دكتر ميچ گريستند. در قسمت هاي بعد، پس از مرگ او كه يكي از شخصيتهاي مهم و تاثيرگذار سريال است، شاهد بخشهاي جذابتري از اين مجموعه خواهيم بود. «پرستاران»، مجموعهاي است كه نويسندگان و كارگردانانش يك جمع سي چهل تايي را تشكيل ميدهند و حالاحالاها قصد تمام كردنش را ندارند. اين مجموعه به سرپرستي جان هولمز در جايي فيلمبرداري ميشود كه اصلا بيمارستان نيست و فقط سكانسهاي مربوط به جراحي در 2 بيمارستان كنكورد و هورنس - كه مهمترين بيمارستان هاي سيدني هستند - گرفته ميشود و برخلاف انتظار، سريالي كمهزينه با كلي بازيگران فرعي و اصلي است. سريال روي داستانهاي متفاوت و هيجانانگيزي تمركز ميكند اما در عين حال، چند شخصيت اصلي در آن هستند كه به عنوان محورهاي اصلي قصه هر بار گوشههايي از زندگيشان را ميبينيم؛ آدمهايي كه حالا به شخصيتهاي دوستداشتنياي بدل شدهاند؛ كساني چون تري ساليوان به عنوان سرپرست بخش 17 كه رابطهاش با ميچ استيونس هميشه برايمان جذاب بوده و دلمان ميخواسته اين دو به هم برسند كه در آخر هم به هم ميرسند و رابطه براون كرگ و بن مالكوم كه به ازدواج منجر ميشود و كلي ارتباطات جذاب و دوستداشتني كه اتفاقات تودرتوي هر قسمت را برايمان شيرينتر ميكند. اگر فكر ميكنيد چطور ممكن است يك گروه كارگرداني بتوانند سريالي را تا اين حد ادامه دهند و هنوز بخشهاي جذابي را براي آن پيدا كنند، بايد به اصل موضوع يعني سوژه بيمارستان و فضاي بخش پرستاري مراجعه كنيد؛ فضايي كه هر لحظه با يك بيمار، يك داستان و اتفاق جديدي را به وجود ميآورد. هميشه قصهاي تازه براي گفتن وجود دارد؛ از پدري كه توسط همسرش آسيب ديده يا برعكس، يا چند جوان لاابالي كه زدهاند دست يك بنده خدايي را شكستهاند و... قصههايي هستند كه هم به مشكلات خانوادگي و روابط انسانها اشاره ميكنند و هم به آسيبهاي اجتماعي و خطراتي كه در جامعه، ما را تهديد ميكنند، نگاهي مياندازند. در لابهلاي اين قصهها هم دوربين از شخصيتهاي اصلياش غافل نميماند و هر چند وقت يك بار، سراغ يكيشان ميرود و خوشي و ناخوشيشان را به ما نشان ميدهد. اگرچه بيشتر تمركز روي دكتر ميچ و تري است اما ما نه از پرستار وان رايان كه باتجربهترين و مسنترين پرستار بخش است، بيخبريم نه از پائولا، نلسون، اسكات و جرارد كه هر كدام هر بار قصهاي را به وجود ميآورند. در واقع، شيوه داستانهاي محدود به همان قسمت و داستانهاي دنبالهدار مربوط به شخصيتهاي اصلي و نيز داستانهايي كه پايهاش در يك قسمت ريخته ميشود و در قسمتهاي بعدي كامل ميشود، سبب شده ما با يك شكل خاص قصهگويي در اين مجموعه روبهرو شويم. با اين حال، اين اتفاق هم محاسني دارد و هم معايبي. مهمترين حسن اين نوع شخصيتپردازي و قصههاي فراوان، اين است كه مخاطب اصلا خسته نميشود. در طول 45 دقيقه سريال، ما با كلي اتفاق در سكانسهاي كوتاه و حتي كمتر از 2 دقيقه روبهرو ميشويم؛ اتفاقاتي كه قرار است تا پايان اين قسمت به يك سرانجامي برسند و نتيجهبخش باشند، ضمن اينكه هر كدام از پرستاران هم با روابطي كه بين خودشان دارند، يك قصه فرعي ديگر را درست ميكنند. در واقع، «پرستاران» را بايد جزو مجموعههايي بدانيم كه با استفاده از الگوي حرفهاي ساخت سريالها به داستانهاي پختهتر و شخصيتهاي جذابتر رسيده است. به گفته خود كارگردانها كه در طول اين 9 سال بارها گروهشان تغيير كرده و هر بار گروه جديدي كار را برعهده گرفته است، قسمتهاي جديد از بخشهاي اوليه، پختهتر هستند و بيشتر با موضوعات روز اجتماعي همراه بودهاند. ترويج فرهنگ وظيفهشناسي و برانگيختن حس نوعدوستانه در ميان آدمهايي كه هر كدام با مشكلاتي روبهرو هستند، مهمترين امتيازي است كه سريال در قسمتهاي اخيرش به آن دست پيدا كرده است. و نكته ديگر، اين است كه برخلاف نام سريال كه تداعيكننده يك سوژه پزشكي و تخصصي صرف است، سريال با پرهيز از مطرح كردن مفاهيم پيچيده و تخصصي و حتي به تصوير كشيدن فراز و نشيبهاي زندگي پزشكان و پرستاران و دوري از نگاه منزه و اسطورهاي به اين نوع افراد، سراغ داستانهاي مختلفي از زندگيشان اين افراد ميرود كه ارتباط مستقيمي به حرفهشان ندارد. اما وجود اين همه شخصيت و اتفاق امكان نگاه دقيقتر و باريكتر به ماجرا را از مخاطب سلب ميكند و او را محدود به همان اتفاق ميكند. مثلا در قسمتي كه مربوط به تصادف يك راننده سر به هوا با يك جوان دانشجو بود، اگر فرصت بيشتري به اين قصه داده ميشد، هم اخلاقي بودن ماجرا بيشتر به چشم ميآمد و هم قضيه اينقدر زود جمع و جور نميشد. در حقيقت، همين تعداد افراد، باعث ميشود كه فرصت پرداخت كامل به هر كدام داده شود و شايد كارگردان فقط در مورد تري و ميچ، بازگشت به گذشته را رعايت ميكند و ما را با ابعاد بيشتر زندگي آنها آشنا ميسازد و بقيه شخصيتهاي اصلي همچنان در حاشيه ميمانند. اما نكته مهم ديگري كه ميشود درباره اين مجموعه گفت، اين است كه كارگردانش از اينكه مجموعه را در حد نازل سريالهاي ملودرام پايين بياورد، بهشدت پرهيز كرده است؛ هرچند فضا و ابزار براي چنين سريالهايي به خاطر سوژه خاص بيمار و پرستار و حوادث مختلف در بيمارستان كاملا مهياست اما گروه كارگرداني به جاي اينكه صرفا سريالي شديدا احساساتي با صحنههاي سوزناك و اشكآور بسازد، فضايي را به وجود آورده كه آدمهايي را با وجدان كاري نشان ميدهد و براي همه ما قابل لمس است. ضمن اينكه در هر قسمت، شايد به اطلاعات عمومي ما هم چيزي اضافه شود و متوجه ميشويم كه فضاي پرستاري ميتواند به دور از زيرآبزني بين همكاران و تميز و براق و بهداشتي از جهت ظاهر باشد؛ به طوري كه گاهي احساس ميكنيم چقدر خوب است كه يك پرستار تا اين حد رعايت حال بيماران را ميكند و تا اين حد دركشان ميكند و عصبانيت بيماران را به دل نميگيرد؛ چيزي كه اغلب در مجموعههاي تلويزيوني خارجي مثل «پزشك دهكده»، «قصههاي جزيره» و حتي «ناوارو» ميبينيم و همه چيز را ايدهآل مييابيم. در انتظار كلي تغيير باشيد آنهايي كه الان در استراليا سريال را دنبال ميكنند، حالا به شكل و شمايل خاصي از سريال عادت كردهاند؛ چرا كه سازندگان سريال براي اينكه تنوعي در سريال به وجود بياورند از سري هفتم به بعد يك خانهتكاني حسابي در سريال كرده و كلي بازيگر هم عوض كردهاند. اينكه الان استرالياييها فقط وان را ميبينند و از تري و ميچ و براون هيچ خبري نيست، نبايد خيلي شوكهتان كند. نگين كيانفر كه صدايش روي صورت اما تورمن در «پالپ فيكشن» و «بيل رابكش 2» كوئنتين تارانتينو اينقدر خوب نشسته است وقتي به جاي تري ساليوان حرف ميزند، جديت را در چهرهاش ميتوانيد پيدا كنيد. صورت استخواني كشيده و شباهت هر دويشان به هم شايد روي صدا هم بيتاثير نبوده است. «ناهيد شعشعاني» كه علاوه بر مديريت دوبلاژ اين مجموعه در نقش وان رايان پرستار پيشكسوت و با تجربه بيمارستان حرف ميزند، با تركيب جديدي كه از دوبلورها انتخاب كرده است، ثابت كرده كه بعد از امير هوشنگ زند كه اولين مدير دوبلاژ «پرستاران» بوده، توانسته اين تركيب را تا پايان ادامه دهد. او جاي مادر هاچ هم حرف زده، يادتان ميآيد؟ كتايون اعظمي هم از دوبلورهاي جوان و تازهنفس است كه به جاي براون كرگ پرستار پرانرژي و خوشحال سريال حرف ميزند. انرژي مثبت و عجيب شخصيت براون باعث شده كه اعظمي كمي متفاوت از نقش همسر شان پن در «21 گرم» در اين نقش صحبت كند.چند سطر بعدي را نخوانيد. به هر حال، بايد به اطلاعتان رساند كه آنقدر اتفاقات جورواجور در بخش 17 ميافتد كه شايد براي شما هم غيرقابل پيشبيني باشد؛ اينكه بين 2 نفر رابطهاي شكل ميگيرد كه اصلا باورتان نميشود و بعد بين 2 نفر ديگر رابطهها همه شكرآب ميشود. اما تا همين جايش را داشته باشيد كه رز مدعي ميشود كه ميچ پدر فرزندش نيست و ميخواهد تست DNA بدهد و بن و براون پس از ازدواج با هم، با خيانت به همديگر روبهرو ميشوند و... هميشه محبوبهرچند در پرستارن چند بازيگر محبوب استراليا از جمله جان هاوارد و جوربي پاركر (تري ساليوان) حضور دارند اما خيلي از بازيگران اين سريال، پس از بازي در چند سريال و فيلم نهچندان مطرح، با اين سريال معروف شدند و اسمشان سر زبانها افتاد. با اين حال، طي يك نظرسنجي كه درمورد اين مجموعه در استراليا صورت گرفته بود، محبوبترين كاراكترها به ترتيب عبارت بودند از: ميچ استيونس (اريك تامسون) 13/39 درصد، تري ساليوان (جورجي پاركر) 78/34 درصد، وان رايان (جوديت مگ گراث) 43/30 درصد، براون كرگ (ليبي تنر) 43/30 درصد، بن مالكوم (رايان ورندز) 70/8 درصد، جرالد (بن توي) 70/8 درصد، لوك فورلانو (مارتين لاينس) 70/ 8 درصد و رزاكولا 35/4 درصد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 574]