محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827842950
جستاري در تأثيرات فرهنگ فاطمي بر انديشه و رفتار امام خميني(ره)
واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: جستاري در تأثيرات فرهنگ فاطمي بر انديشه و رفتار امام خميني(ره)
گروه خبرنگاران افتخاري / سيد جعفر فاطمي نوش آبادي: با توجه به اينكه همه دوست دارند از رفتار و كردار و سيرت و اخلاق نيكوي ائمه معصومين (عليهمالسلام) الگو گرفته و از آنها پيروي كنند امام خميني كه خود رهبري وارسته در همه زمينهها بودند از اين مهم مستثني نبوده و اين وارستگي را از مادر خود خانم فاطمه زهرا(س) آموخته بودند كه در اين مقاله به بعضي از اين خصلتها اشارهاي كوتاه خواهيم كرد.
حضور آگاهانه انسان در فضاي بيكران معنويت و دلدادگي دروني به خضوع و خشوع در برابر پروردگار مهربان ميانجامد و شوق بندگي و عشق عبوديت ميآفريند؛ شيوهاي كه در آن تجارتي جاري براي بهشت و بهشتيان به چشم نميخورد و طريقه زبونان و ترسويان بهخاطر دوري از آتش دوزخ وجود ندارد، بلكه شناخت، معرفت، شوق و عشق است كه چون كيميايي وجود انسان را يكسره طلاي ناب و زرين خالص در روشني معنويات و دلدادگي ميكند، حقيقتي كه خداوند خود اينچنين ترسيم كرد كه «و رضوان من الله اكبر»: بهشت رضايت الهي با عظمتتر است.
زهراي مرضيه(س) براساس چنين باوري رضايت خويش را از مرز توحيد و نبوت به ولايت و امامت توسعه بخشيده، ميفرمايد: رضيت بالله ربا و بك يا ابتاه نبيا و بابن عمي بعلا و وليا: خشنودم كه خداوند پروردگار من است و تو اي پدر پيامبر من و پسرعمويم علي شوهر و امام من است.»
بندگي اين عشق بدانجا انجاميد كه چون روزي رسول اكرم)ص( از دختر عزيز خود پرسيد: فاطمه جان اكنون فرشته وحي در كنار من است و از طرف خداوند پيام آورده است تا هر چه ميخواهي تحقق پذيرد، حال چه درخواستي و حاجتي داري؟
فاطمه(س) پاسخ داد: «شغلني عن مسالته لذته خدمته، لاحاجه لي غيرالنظر الي وجهه الكريم: به دليل لذت خدمت كردن به او مرا از هر خواهشي بازداشته است حاجتي جز اين ندارم كه پيوسته ناظر جمال زيباي خداوند باشم.
آري تا بندگي ما در بندگي ماست و بندگي ما رمز آزادگي، رهايي و وارستگيمان خواهد بود.
صفت نخست رسول اكرم(ص) كه پيش از رسالت او به چشم ميخورد و حتي زمينهساز بعثت او گشته است، عبوديت و بندگي است كه هر روز ما بدان اشاره ميكنيم و ميگوييم: (اشهد ان محمدا عبده و رسوله) شهادت ميدهم كه محمد عبد خداوند و رسول اوست. و برترين كنيه و صفت سيدالشهدا(ع) نيز اين امتياز چشمگير او است كه اباعبدالله است يعني پدر عبوديت و بندگي امام حسين(ع) است.
و امام خميني كه پور شايسته اين پدر و آن جد و مادر است، بدان مرحله از كمال و تابندگي رسيد كه در حريم زندگي و تكاليف و وظايف، هيچ استقلالي براي خود قائل نبود و تنها بالندگي و تسليم به درگاه حضرت حق و رضايت خداوند را يگانه هدف خود ميدانست. آنگاه كه پس از پيروزي انقلاب در 22 بهمن 1357 به شهر مقدس قم رجعت كرد به يكي از نزديكان و دوستان فرمود: «ميخواهم يك شب با هم به يخچال قاضي - منزل سابق - خودم سري بزنم و يكبار ديگر آنجا را ببينم.
پس از چندينشب كه فرصت فراهم شد و حضرت امام وارد شد نگاهي به اطراف حياط اتاقها و بام خانه كرد و به همراه خود فرمود: يادتان هست در قضاياي كشتار مدرسه فيضيه و حوادث آن روز در اين منزل چه خبري بود؟
آري اتاقها پر از جمعيت، حياط و پشت بام لبريز از مردم و كوچههاي اطراف نيز گروهگروه علاقهمندان به شما ايستاده بودند.
امام فرمود: يادتان هست مردم چه شعاري ميدادند؟
بله، همه يك صدا فرياد ميزدند: يا مرگ يا خميني.
امام فرمود: خاطرتان هست كه خبر قتل و كشتار طلاب به ما رسيد و شما نزد من آمديد و گفتيد: آقا اوضاع اينگونه است وضعيت نهضت چه ميشود؟
آري، بهدرستي بهخاطر دارم.
امام پرسيدند: يادتان هست من چه جوابي دادم؟
خير، اين نكته را بهخاطر ندارم.
امام فرمود: من آن روز رو به شما كردم و اشاره به جمعيت و شعارهاي آنان كردم و گفتم: ناراحت نباشيد مردم با ما هستند. اين جمله را كه گفتم خداوند يك سيلي محكمي به صورت من زد و 15 سال تبعيد شدم كه چرا نگفتم:«خدا با ماست و گفتم مردم با ما هستند.»
چنين توجه و هوشياري عميق موجب شد كه چون خبرنگار از امام در هواپيما پرسيد: حضرت آيتالله اكنون كه پس از سالها تبعيد به سوي ايران در پرواز هستيد و ساعتي ديگر در تهران و بين مردم خواهيد بود چه احساسي داريد؟
امام فرمود: هيچ.
گر چه اين «هيچ» همه چيز بود و دايرهالمعارفي عظيم از معرفت، تسليم و بندگي در آن موج ميزد. بدينخاطر در سالهاي بعد كه مردم مشتاق و ارادتمند با مشتهاي آهنين و فريادهاي خالصانه ميگفتند: «ما همه سرباز توييم خميني، گوش به فرمان توييم خميني. امام ميفرمود: «ما همه سرباز خدا هستيم، هر چه هست اوست و ما در برابر او هيچ هستيم.»
به يقين تا آن عزيز سفر كرده به اين مرحله از بندگي و تسليم نميرسيد چنين انقلاب سترگ و حماسه بزرگي به دست او انجام نميشد، حادثهاي كه تمامي انديشمندان جهان شبه معجزه تفسير كردند و كاري خدايي دانستند و بدون ترديد چنين بود، زيرا «العبوديه جوهره كهنها الربوبيه»: حقيقت عبوديت و بندگي انجام كارهاي خدايي به دست انسان خواهد بود.
نوروز سال 1366 كه همزمان با ميلاد اميرمومنان(ع) و بعثت رسول اكرم(ص) بود، در فرازي از سخنان آسماني حضرت امام معارف نابي را ميبينيم: «اين سال نو بين دو عيد بزرگ واقع شده است بين سيزدهم و مبعث كه مال بعث وليالله الاعظم ولي مطلق بالاصاله است و مولود كه باز عيد وليالله بالتبع است و اين دو بزرگوار در عوالم غيب با هم بودند، متحد بودند و در شهادت در اين عالم يكي مظهر آن غيب مطلق است در بعثت و يكي مظهر آن غيب مطلق در امامت. امامت و بعثت دو امر هستند كه اينها به ظهور آن معنويت بزرگ عام است و آن ولايت است... اين دو بزرگوار همانطوري كه در عالم غيب و غيب غيب با هم بودند و متحد بودند در اين دنيا هم كه آمدند برادري داشتند و يك بودند.»
غيرت ديني نسبت به ارزشهاي الهي
فاطمه زهرا(س) را نخستين شهيد در راه دفاع از ولايت و امامت ميدانند و غيرت ديني آن پاك بانو را در عرصههاي مختلف جامعه در دفاع از امامت در جلوههاي مختلف ترسيم ميكنند. بيان ارزشها و ضدارزشها در منطق و استدلال محكم خود، آشكارسازي بيمنطقي دشمن، گسترش محكمه غاصبان به اجتماعات مسلمانان و انتخاب افكار عمومي براي قضاوت، بهرهگيري از شيوههاي برخورد فرهنگي در رويارويي با دشمن و سرانجام اعتصاب سخن و استمرار مبارزه تا شهادت و پس از آن تا قيامت، مراحل مختلف حضور جدي و تاثيرگذاري آن حضرت در جامعه و مبارزه با ضدارزشها و بدعتهاي جاهلي بود.
بيگمان شخص علي(ع) و جلوههاي مادي فدك نميتوانست انگيزهاي اين چنين در مبارزهاي فراگير و همهجانبه براي آن بانو فراهم آورد، بلكه شخصيت حضرت علي(ع) كه «امات و ولايت» آن امام بود و تبلور وجودي فدك كه پشتيباني از صراط مستقيم هدايت و حفظ حدود الهي در آن وجود داشت، زمينهساز مبارزه آن حضرت بود.
دانش و دانايي، بينش و بينايي
دانش و دانايي، بينش و بينايي
فاطمه زهرا(س) افزون بر آگاهي بيكران و پرعظمت، بينايي دقيق و ژرفي داشت. بهگونهاي كه وراي حوادث و عقبههاي ماجراها را به خوبي ميشناخت و با چنين شناختي موضعگيري صحيح و شايستهاي ميكرد. آگاهي او از شعاع هدايتآفرين علم و دانش، شيوهاي ارزشمند در پاسخگويي به پرسشهاي علمي اطرافيان به او داده بود بهگونهاي كه با بردباري و شكيبايي خاصي سوالات افراد را ميشنيد و پاسخ مناسبي ميفرمود گر چه بارها همان سوال را تكرار كنند و همين پاسخ را بخواهند. ماجراي بانويي كه پرسشهاي پي در پي از حضرت كرد و از برخورد مهربانانه و صميمانه زهراي مرضيه(ع) اظهار خجالت كرد، نمونهاي از شناخت واقعي حضرت نسبت به قداست علم و ارزش دانش است زيرا آن حضرت در پاسخ سوالكننده فرمود: «باز هم بيا و آنچه سوال داري بپرس. آيا اگر كسي را روزي اجير كنند تا بار سنگيني به بام بالا ببرد و در مقابل صدهزار دينار طلا مزد بگيرد، چنين كاري براي او دشوار است؟»
-خير، دختر رسول خدا.
حضرت ادامه داد: «من هر پرسشي را كه پاسخ ميدهم بيش از فاصله بين زمين و عرش گوهر و لؤلؤ پاداش ميگيرم. پس سزاوارتر است كه بر من سنگين نيايد.»
چنين شناخت حقيقي و انديشمندانه درباره جايگاه دانش و بينشي به عنوان يكي از محورهاي سعادت و خوشبختي در نگاه امام خميني نيز به چشم ميخورد. چنين باوري او را سرآمد مراجع و پيشوايان ديني در عصر خود كرد به گونهاي كه با استفاده بههنگام و اصولي از آموزههاي ديني و بصيرت آسماني و خدادادي خود توانست نهضتي عظيم بيافريند و همراه با پرورشيافتگان حوزه درسي خويش اوج حماسه و عظمت را در انقلاب ايجاد كند. گاه كه فرصت گفتوگو با جوانان ايرانزمين فراهم ميشد از سر عشق و اخلاص توصيه ميفرمود: «من در اينجا به جوانان عزيز كشورمان به اين سرمايهها و ذخيرههاي عظيم الهي و به اين گلهاي معطر و نوشكفته جهان اسلامسفارش ميكنم كه قدر و قيمت لحظات شيرين زندگي خود را بدانيد و خودتان را براي يك مبارزه علمي و عملي بزرگ تا رسيدن به اهداف عالي انقلاب اسلامي آماده كنيد و من به همه مسوولين و دستاندركاران سفارش ميكنم كه به هر شكل ممكن وسايل ارتقاي اخلاقي و اعتقادي و علمي و هنري جوانان را فراهم سازيد و آنان را تا مرز رسيدن به بهترين ارزشها و نوآوريها همراهي كنيد.»
تهذيب نفس و رهايي از اسارتهاي دنيوي
«تعليم مقدمه تهذيب است گر چه تهذيب مقدم بر تعليم خواهد بود.» حقيقتي كه فاطمه زهرا(س) در سخني كوتاه به بلنداي عظمت آن اشاره كرد و فرمود: از دنياي شما سه چيز نزد من سعادت و محبوب است: «تلاوه كتاب الله و النظر في وجه رسول الله و الانفاق في سبيل الله» تلاوت صحيفه سعادت، قرآن كريم، نگاه به چهره رسول خدا، انفاق در راه خداوند. فرزند شايسته فاطمه(س) حضرت امام خميني نيز از اوان نوجواني تا آخرين لحظات حيات هيچگاه از اين مهم غافل نبود و هماره خود و ديگران را به تذهيب نفس سير و سلوك، پاكسازي درون از عقدهها و تيرگيها دعوت ميكرد و هميشه آيه «قد افلح من تزكي» (رستگار و سعادتمند شد كسي كه خود را تزكيه و پاك كرد) را تلاوت ميكرد. روزي با هشدار به اين نكته كه «علم انسان را تهذيب نميكند گاهي علم انسان را به جهنم ميفرستد» نكتههاي بسيار ارزشمندي فرمودند كه «دردها دوا نميشود الا با اينكه اين خصيصه شيطاني از بين برود، بايد رياضت بكشد و خودش را بزرگ حساب نكند. نگويد من عالمم. نگويد من خودم مقدس هستم، نگويد من ثروتمندم. نگويد من زاهدم... هر يك از اينها... حجاب است... اگر بخواهد كسي تهذيب بشود با علم تهذيب نميشود. علم انسان را تهذيب نميكند. گاهي علم انسان را به جهنم ميفرستد. گاهي علم توحيد، انسان را به جهنم ميفرستد، گاهي علم عرفان انسان را به جهنم ميفرستد. گاهي علم فقه گاهي علم اخلاق انسان را به جهنم ميفرستد. با علم درست نميشود. تزكيه ميخواهد –يزكيهم- تزكيه مقدم است بر همه چيز.»
آراستگي به اخلاق و رفتار شايسته
الف) خوشرويي و مهرباني
انسان رهين احسان است و بهترين احسان نيكي به شخصيت افراد در برخوردهاي اوليه و نشستهاي گوناگون خواهد بود، شيوهاي شايسته در جلب دل و ديده همگان و روشي پرجاذبه براي تمامي افراد بهويژه دينباوران و خداجويان. زهراي مرضيه(س) با توجه به ابعاد ارزشي اين صفت فرمود: «نشر في وجه المومن يوجب الصاحبه الجنه»: پاداش خوشرويي در برابر مومن بهشت است.
ب) سادهزيستي
سلمان فارسي ميگويد: روزي حضرت فاطمه(س) را ديدم كه چادري وصلهدار و ساده بر سر دارد. در شگفت ماندم و گفتم: عجبا دختران پادشاه ايران و قيصر روم بر كرسيهاي طلايي مينشينند و پارچههاي زربفت به تن ميكنند وه اين دختر رسول خداست كه نه چادرهاي گرانقيمت بر سر دارد نه لباسهاي زيبا؟
فاطمه پاسخ داد: «اي سلمان، خداي بزرگ لباسهاي زينتي و تختهاي طلايي را براي ما در روز قيامت ذخيره كرده است.»
افزون بر زندگي ساده و نشست و برخاستهاي بدون تشريفات امام كه چشم تمامي دوستان و دشمنان را خيره ساخته بود، سخنان آن عزيز سفركرده نيز رهتوشه ارزشمندي براي سعادت و خوشبختي ما خواهد بود: «معنويات اساس اسلام است. سعي كنيد معنويات را زياد كنيد و از تشريفات تا آنجا كه مقدور است بكاهيد... خود را به سادهزيستن عادت دهيد و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهيزيد. صبر كليد ابواب سعادات و سرمنشأ نجات از مهالك است... با زندگي اشرافي و مصرفي نميتوان ارزشهاي انساني-اسلامي را حفظ كرد... مقصد هر چه بزرگتر باشد رنج در راه آن هر چه زياد باشد بايد انسان تحمل كند.»
ج) اخلاص
نگاه ژرف و همهسويه فاطمه(س) به اخلاص سبب بيان اين گفتار از آن حضرت شد كه: «من اصعد اليالله خالص عبادته اهبط الله عزوجل افضل مصلحته»: كسي كه عبادتهاي خالصانه خود را به سوي پروردگار بفرستد خداوند بزرگ برترين مصلحت او را به سوي وي فرو خواهد فرستاد.
سراسر زندگاني فاطمه زهرا (س) و امير مومنان علي (ع) بيانگر توجه و اهميت است. زهراي مرضيه كه دخت والاي نخستين شخصيت آفرينش محسوب ميشد خود را همدل و همكار همسر در امور خانه ميدانست. به گونهاي كه گاه دستان آن حضرت از سختي كار پينه ميبست. در كسب رضايت شوي عزيز خود بيشترين تلاش خود را ميكرد و با تقسيم كارهاي منزل با همسر همراه در ساماندهي امور و فراهم ساختن زندگي كوشا بود. گاه كه احتمال ناراحتي علي (ع) را از سخن خود درباره دشواري زندگي و نبود امكانات رفاهي ميداد ميفرمود: «استغفرالله و لا اعوذ ابدا» به خدا پناه ميبرم و ديگر سخني اين چنين نخواهم گفت.
سخن اعجابانگيز و حيرتافزاي آن پاكبانو پس از تحمل دردها و مصايب دشمنان و در پي درخواست اميرمومنان(ع) براي ملاقات آنان در لحظات آخرين عمر حضرت، نشان از اطاعت بيچون و چرا و احترام چشمگير به خواسته همسر بود. سخني كه سراسر ادب، عشق و خضوع در برابر علي(ع) بود كه فرمود: يا علي، (البيت بيتك والحره زوجتك، افعل ماتشا) اي علي، خانه توست و من همسر تو هستم، هر آنچه تصميم داري انجام بده من اطاعت ميكنم.
*****************************************************
منبع:ريحانه درودي_ نشريه نگاه وزارت آموزش و پرورش
سه شنبه 1 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 176]
-
گوناگون
پربازدیدترینها