تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):در روز جمعه هيچ عملى برتر از صلوات بر محمد و خاندان او (ع) نيست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846704041




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نقد آخرين شعرهاي احمدي و سپانلو ترابي: احمدي تأثيرگذارترين شاعر بعد از نيما و شاملوست نادمي: سپانلو همه‌ي هويت و سنت ايراني را با خود دارد


واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: نقد آخرين شعرهاي احمدي و سپانلو ترابي: احمدي تأثيرگذارترين شاعر بعد از نيما و شاملوست نادمي: سپانلو همه‌ي هويت و سنت ايراني را با خود دارد
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب

نشست نقد و بررسي آخرين مجموعه‌هاي شعر احمدرضا احمدي و محمدعلي سپانلو روز گذشته (دوشنبه، 31 تير) در حوزه‌ي هنري برگزار شد.

به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين نشست با عنوان "سه نقد، سه دفتر"، به‌دليل حضور نداشتن صابر امامي، دفتر شعر "از زخم‌هاي آيينه" سروده‌ي ضيا‌ء‌الدين ترابي بررسي نشد و مجموعه‌ي "چاي در غروب جمعه روي ميز سرد مي‌شود" از احمدرضا احمدي توسط ضياء‌الدين ترابي و دفتر "كاشف از يادرفته‌ها"ي محمدعلي سپانلو توسط سيداحمد نادمي مورد نقد و بررسي قرار گرفتند.

در ابتداي نشست، ضياء‌الدين‌ ترابي با اشاره به احمدرضا احمدي و سير آثار شعري او، اظهار داشت: با توجه به حجم كارهاي احمدرضا احمدي، اگر در نقد شعر او تنها به كتاب آخرش بسنده كنيم، كار ما ناتمام است؛ لذا مي‌بايست نگاهي كلي به آخرين اثر وي (چاي در غروب جمعه...) داشت. حركتي كه دراين كتاب ديده مي‌شود و با كارهاي قبلي وي متفاوت است، بحث روايت شاعرانه در شعر است؛ شعري كه به روايت گرايش پيدا كرده و روايتي كه شعرگونه است.

او ادامه داد: دفتر‌هاي "طرح"، "روزنامه‌ي شيشه‌اي" و "وقت‌ خوب مصائب" از دفترهاي شعري احمدي هستند كه سير كار وي را به خوبي نشان مي‌دهند. احمدي در همان كارهاي اوليه، نشان داد كه حركت شاعرانه‌اي از سوي وي در راه است. در مجموعه‌ي "طرح" چيز قابل توجهي به چشم نمي‌خورد و يا در "روزنامه‌ي شيشه‌اي" شاعر تنها كوشيده مدرن باشد؛ ولي فاقد ساختار و يكدستي لازم است و بيش‌تر نثري ا‌ست با ابزار شاعرانه. اما ويژگي‌ خاص احمدي كه اتكا به تصويرگرايي و زبان تصويري‌ است، به تدريج شكل مي‌گيرد و در "وقت خوب مصائب" به اوج مي‌رسد و به شعر نزديك مي‌شود. من اين دفتر را از بهترين سروده‌هاي احمدي مي‌دانم؛ چرا كه پيش از آن، به اين شكل وجود نداشته است.

ضياء‌الدين ترابي همچنين افزود: احمدرضا احمدي تأثير‌گذارترين شاعر بعد از نيما يوشيج و احمد شاملو در دهه‌هاي جديد است. نيما حركتي را آغاز مي‌كند كه با تأثير فو‌ق‌العاده‌اي كه مي‌گذارد، شعر نو يا نيمايي را به‌وجود مي‌آورد. شاملو نيز با ويژگي‌هاي خاص شعري خود، شعر سپيد را به‌وجود مي‌آورد. در شعر نيما با سنت شعري مثل وزن چندان غريبه نيستيم و تنها قافيه كمي كم‌رنگ شده است. زبان نيما نيز چندان نو نيست و همچون دوره‌هاي قبل است. اگر مردم از اين شكل شعر (شعر نو يا سپيد) چندان خشنود نباشند، طبيعي ا‌ست؛ چرا كه مردم به قرينه‌سازي عادت كرده‌اند. تنها اگر دو ستون مقابل هم ببينند، آن را شعر مي‌دانند؛ تنها خيابان دوطرفه را قبول دارند! شاملو با حذف‌ وزن، تنها عنصر موسيقي و كمي قافيه يا قافيه‌واره را باقي مي‌گذارد و به نثر نزديك مي‌شود. زبان او، زبان آركاييك و تاريخ ا‌ست و در شعر اين دوره، شعر اجتماعي، سياسي، رمانتيك و بي‌معني ديده مي‌شود.

اين منتقد شعر همچنين در رابطه با زبان شعري احمدرضا احمدي اظهار كرد: در سال‌هاي اوليه‌، آثار احمدي در حال ابتذال است و شعر او چيزي ندارد كه چنگي به دل بزند. زبانش زبان جديدي ا‌ست كه ارتباطي با ادبيات گذشته ندارد. ساده، بي‌در و پيكر و بي‌ضابطه است. تنها قوت وي، زبان تصويري‌اش است. هرچند اشعار وي ارتباطي با هم ندارند و بدون ساخت و فرم (بخش زيبايي شعر) هستند؛ با اين حال، او در اين سال‌ها طرفداراني به‌دست مي‌آورد و گروهي به تقليد از وي، شعر مي‌گويند و به تدريج شعر موج نو به‌وجود مي‌آيد. خيلي‌ها در ابتداي اين جريان با آن درمي‌افتند؛ اما تأثير اين حركت بعدا در شعر بعد از انقلاب معلوم و مشخص مي‌شود و شعر امروز نيز دنباله‌ي همان حركت موج نوست.

ترابي درباره‌ي سنت شعري احمدي ابراز كرد: احمدرضا احمدي همان‌طور كه در مقدمه‌ي كتاب آخر خود (چاي درغروب جمعه ...) به نقل از پل ‌الوار اظهار مي‌كند، به زبان شعري معتقد نيست. زبان وي، برهنه و خام است و علاقه‌اي هم ندارد كه اين زبان زيبا باشد. براي شعر از واژه‌هاي دم ‌دستي استفاده مي‌كند؛ نه به تركيب‌هاي زيبا توجهي دارد و نه به موسيقي. تنها يك تحول در طول تمام اشعارش هست كه از كتاب "نثرهاي يوميه" (بعد از انقلاب) شروع مي‌شود و در كتاب‌هاي بعدي وي نيز جريان دارد؛ چه شعرهايي كه تقطيع شده باشند و چه شعرهايي كه به‌صورت نثر نوشتده شده باشند.

او با خواندن قسمت‌هايي از شعر "بشقاب سنگي" از مجموعه‌ي "چاي در غروب جمعه..." اظهار داشت: با زبان خاصي كه در اين شعر هم هست، تا آخر كتاب سر و كار داريم. مثلا در جايي مي‌گويد: "من نه چاره دارم بميرم و نه اميدوارم كه درخت انجير در كوچه مانده...". مي‌بينيد كه بيان معمولي و زبان خودكار نيست؛ وگرنه مي‌گفت، من چاره‌اي ندارم كه بميرم. در نوع تركيب‌سازي، رعايت نحو زبان فارسي را نمي‌كند و اين پيچيدگي زباني، مشخصه‌ي زباني وي است.

اين شاعر ادامه داد: زبان احمدي زبان غريبه‌اي نيست. عده‌اي معتقدند احمدي متأثر از هوشنگ ايراني بوده است؛ ولي در واقع پل بين اين دو را فراموش كرده‌اند، كه من آن را سهراب سپهري مي‌دانم. سپهري در كتاب دوم، سوم خود با تحولي دروني از شعر نيمايي جدا مي‌شود و به‌دنبال نوعي عرفان به‌دنبال هوشنگ ايراني مي‌رود و تا "زندگي خواب‌ها" و "آوار آفتاب" پيش مي‌رود؛ با زباني كه هنوز قوام نگرفته؛ ولي در عين حال ساده است.

ترابي شعر "باغي در صدا" از سهراب سپهري و شعر "طرح" از احمدرضا احمدي را براي حاضران خواند و آن‌ها را چنين مقايسه كرد: از لحاظ زبان، ساختار، لحن و بيان، اين دو شعر به هم شبيه هستند. سپهري بعدا اين زبان را كنار مي‌گذارد و دوباره به شعر موزون و نيمايي روي مي‌آورد. در كارهاي آخر وي نظير "حجم سبز"، زبان، بيان و محتوا متفاوت است. احمدي با جنبه‌ي عرفاني سپهري كاري ندارد؛ چون شعرش زميني و مال خودش است و تنها چيزي كه براي احمدي مهم است، سرودن شعر است، كه البته زحمتي براي اين شعر گفتن نمي‌كشد.

اين منتقد همچنين با اشاره به تصوير‌گرايي احمدي گفت: تصويرهاي شعري احمدي زياد رؤيايي‌ است و حتا بعضي آن‌ها را سوررئاليستي مي‌دانند؛ اما به نظر من، اين‌طور نيست. سوررئاليسم در تاريخ يك‌بار اتفاق افتاده كه پس از داداييسم و سمبوليسم به‌وجود آمد و ديگر اتفاق نمي‌افتد. درواقع، اين تخيل است كه شعر را از رئال بودن دور مي‌كند و اصولا شعر چيزي جز كلام مخيل نيست.

ترابي درباره‌ي مفاهيم موجود در شعر احمدي گفت: اغلب اشعار اخير احمدي را به نوعي ارجاع بيروني مي‌دهند. شاعر صبح برمي‌خيزد، صبحانه مي‌خورد و... . شعرهاي اخير او اغلب فضاي تلخي دارند. آغاز كتاب با چيزي مثل مرگ آغاز مي‌شود كه البته شايد به‌دليل تجربه‌ي چندين حمله‌ي قلبي باشد كه شاعر داشته است. دغدغه‌ي شاعر، جدا نشدن از كساني است كه دوست‌شان دارد. شاعر در شعر "نه گل بود..." در برخورد با جنگ نيز شخصي برخورد مي‌كند و آن تأثيري را كه در وجود خود و خانواده‌اش مي‌بيند؛ در موشك‌پراكني به تهران، شاعر و خانواده‌اش به شهرستان مي‌روند و شعر بازگوي آن است.

ترابي درباره‌ي زبان شعري احمدي نيز افزود: زبان مقطع و گزاره‌هاي كوتاه در كل اشعار احمدي به چشم مي‌خورد؛ جز شعرهاي منثور وي كه توانايي خاصي دارند و غيرقابل تقطيع‌اند. واژگان وي نيز محدود به زمان و مكان احمدي‌اند؛ مثلا آن‌چه در فضاي خانه مي‌بيند؛ در، پنجره، ميز و... .

او با اشاره به چند واژه‌ي پربسامد شعرهاي احمدرضا احمدي، اظهار داشت: براي نمونه، كلمه‌ي صيقل ‌دادن در شعرهاي مختلف احمدي زياد تكرار مي‌شود. در كتاب اول يا دوم وي با كلماتي نظير، من، پنجره، زمين، ليوان، زن، تقويم، گلدان و... زياد مواجه مي‌شويم؛ مخصوصا واژه‌ي كبريت؛ در كتاب آخر هم دقيقا با همين واژه‌ها سر و كار داريم. كلمه‌ي جمعه نيز در شعر احمدي زياد به چشم مي‌خورد و نقشي عجيب دارد. جمعه روزي است بسيار كسل‌كننده و گسترده. در كتاب آخر (چاي در غروب جمعه...) 20بار كلمه‌ي جمعه را و 10بار كلماتي را كه يادآور جمعه‌اند، به كار مي‌برد. زمان در شعر احمدي مرتبا تكرار مي‌شود. جمعا 54بار در يك كتاب، اسم فصل‌ها را مي‌آورد و تنها 14، 15 شعر بي‌زمان دارد. حدود 16بار واژه‌ي باران را به كار مي‌گيرد و 11بار برف. در يك‌سوم شعرهاي دفتر آخر، برف و باران را به كار مي‌برد و اين مسأله از آن‌جا ناشي مي‌شود كه احمدي در بند زبان نيست.

ترابي با اشاره به تركيب‌هايي كه احمدي به‌كار مي‌برد، گفت: تركيب‌هايي مثلا نظير "هفته‌ي ظلم‌بار" و "سقوط ميوه" در اشعار وي، در عين حال كه توي ذوق مي‌زنند؛ اما نقش هجاشكني دارند. به عقيده‌ي من، او اين تركيب‌ها را تعمدا به كار مي‌برد و در يك زبان ساده و روايي، فضاي ذهني مخاطب را تكان مي‌دهد. در شعر وي نبايد دنبال تاريخ و اسطوره باشيم؛ چرا كه احمدي اصولا ذهنيت تاريخي ندارد و در كل اشعار وي تنها يك‌بار كلمه‌ي اساطير به كار رفته است.

ترابي در پايان، تكه‌هايي از شعر "بر كرانه‌ي آينه"ي احمدرضا احمدي را براي حاضران خواند و گفت: در كتاب "وقت خوب مصائب"، 50 شعر كتاب به زبان كودكانه اشاره دارد و خود شاعر هم با نوشتن "كتاب ابتدايي" جلو شعر، اين مسأله را تأكيد مي‌كند. همان‌قدر كه زبان شاعري مثل سپانلو عربي‌زده است، زبان احمدي كودكانه است و در كل، زبان هر دو غيرزلال است.

در ادامه‌ي جلسه، سيداحمد نادمي درباره‌ي دفتر شعر "كاشف از يادرفته‌ها" سروده‌ي محمدعلي سيانلو، اظهار داشت: سپانلو شاعر نامداري است. كتاب "كاشف‌ از ياد‌رفته‌ها" 120 صفحه دارد و شامل 58 شعر مي‌شود، كه آخرين اثر سپانلوست. اين كتاب بعد از كتاب "ژاليزيانا" و سه گزيده‌ي آثار به چاپ رسيده، كه به عقيده‌ي من، كار موفقي ا‌ست. سپانلو از شاعران نام‌دار دهه‌ي 40 است. زبان خاصي دارد كه از كتاب اول وي، "آه بيابان" (1342) تا "كاشف از يادرفته‌ها" ماهيت اصلي خود را حفظ كرده است و مانند شاعراني چون منوچهر آتشي و يا مفتون اميني نيست كه زبان در شعر او تغيير كند.

نادمي سپس قسمت‌هايي از شعرهاي "خرابات" و "سرزمين نياكاني" سپانلو را براي حاضران خواند و گفت: سپانلو در شعر "سرزمين نياكاني" دعوت به تفاهم مي‌كند. او آدمي است سياسي و در شعر، موضع‌گير‌هاي‌هاي خود را به راحتي بيان مي‌كند و جاي تعجب است كه كتاب "كاشف از يادرفته‌ها"، برخلاف‌ كتاب‌هاي قبلي وي، توانست بدون درگيري به چاپ برسد.

وي همچنين ادامه داد: سپانلو جزو كانون نويسندگان نيز هست و كار خود را با زبان شعر انجام مي‌دهد، كه از اين لحاظ، شعرهاي وي با ادبيات كهن مطابقت پيدا مي‌كند؛ چرا كه ما اصولا با قصه راحت‌تر مي‌توانيم حرف‌مان را بزنيم.

سيداحمد نادمي درباره‌ي مجموعه‌ي "آه بيابان" سپانلو گفت: سپانلو زماني‌كه اين دفتر شعر را چاپ كرد، بسيار مطرح شد، تا زماني‌كه "منظومه‌ي خاك" را در چاپ‌هاي بعدي با ستايش يدالله رؤيايي منتشر كرد. در اولين شماره‌ي جنگ اصفهان 1344، محمد حقوقي با نگاه بلاغي، شعر "خاك" وي را مورد نقد قرار داد؛ با اين تعبير كه سپانلو از كلمات قلمبه سلمبه استفاده مي‌كند و واژگانش با زبان‌هاي ديگر نظير عربي و فرنگي اختلاط زباني دارد، شعر او انحراف وزني دارد و نكات دستوري در شعرش ناديده گرفته مي‌شود. من نيز تمام ايراداتي را كه حقوقي به شعر "خاك" وارد مي‌كند، به دفتر "كاشف از يادرفته‌ها" وارد مي‌دانم و ناديده گرفتن ويژگي‌هاي شكلي شعر (شعر نثري) را هم به آن‌ها اضافه مي‌كنم؛ مانند شعر "شبح".

او با اشاره به اختلاط زباني شعرهاي سپانلو، تركيباتي نظير رييس اطفائيه، خطاي باصره، قاضيان بلاحق و يا واژگاني همچون رايانه، همايش زنانگي، مورس و مانكن را از نمونه‌هاي آن دانست.

نادمي شعر "عروس خزران" را براي حاضران خواند و از آن به عنوان نمونه‌اي از شعر نثري ياد كرد. همچنين "شعر شبح" را نمونه‌اي از شعرهاي بدون تقطيع وي دانست كه البته مي‌توان آن را به‌راحتي تقطيع كرد.

اين منتقد در ادامه اظهار كرد: با وجود اظهارات حقوقي، من اين كتاب را كتاب موفقي مي‌دانم؛ چرا كه اين شاعر بلاغت خاص خود را تعيين مي‌كند. ما ايراني هستيم و قوم ايراني هويتي پاره‌پاره دارد (درعين سنت‌هاي ايراني - اسلامي خود) و اين شاعر (سپانلو) همه‌ي اين سنت‌ها و هويت‌ها را با خود به همراه دارد و آيا زبان انسان مطابق با هويت‌هاي خودش نيست؟ سپانلو اگر شاعر موفقي نبود، نمي‌توانست از زبان خود، زباني آشنا بسازد و كارهاي موفقي مانند "نام تمام مردگان يحيي است"، "ساعت اميد" و "خانم زمان" به جا بگذارد. سپانلو براي انساني با هويت‌ چهل‌تكه‌ي امروز زباني ساخته است، كه من بسيار به اين حرف معتقدم.

نادمي شعر سپانلو را شمايل‌ساز زبان ايراني امروز دانست و اظهار كرد: خيلي‌ها زبان سپانلو را نامتعارف مي‌دانند و مثلا مي‌گويند چرا به جاي استفاده از واژه‌ي ليوان، كلمه‌ي قدح را به كار مي‌برد؟ اتفاقا من معتقدم كه سپانلو تعمدا مي‌خواهد ادبيات كهن ما را احضار كند و اين است كه غيرشعري‌هاي ما بيش‌تر مي‌توانند با او ارتباط برقرار كنند و مثلا او را "شاعر شهر" و يا "شاعر وطنيه‌سرا" مي‌دانند.

اين منتقد شعر سابقه‌ي تاريخي شعرهاي قصوي سپانلو را به اندازه‌ي طول تاريخ شعر دانست و گفت: بعضا نشرياتي كتاب "كاشف از يادرفته‌ها" را كه شعرهاي دهه‌ي 70 و 80 اين شاعر را دربر مي‌گيرد، مورد ستايش قرار داده‌اند؛ اما به عقيده‌ي من، ايرادات مقاله‌ي محمد حقوقي در " جنگ شعر" به قوت خود باقي است.

نادمي در پايان بخشي از شعرهاي "راز گم‌ شدن حمام شيرطلايي"، "خيابان مقتول" و "سكوت طولاني" سپانلو را براي حاضران خواند.

انتهاي پيام
 سه شنبه 1 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 243]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن