تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):هر کس عبادت خالصش را برای خدا بالا بفرستد، خدا بهتریم مصلحت را برای او نازل می ک...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817228581




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

موسيقي - مي‌خواست تنها زندگي كند


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: موسيقي - مي‌خواست تنها زندگي كند
موسيقي - مي‌خواست تنها زندگي كند

آيدا آزاد:قرار است درباره نسل تازه‌اي صحبت كنيم كه متولد سال‌هاي ۶۵ تا ۷۰-۷۱هستند. اما وقتي درباره اين نسل حرف مي‌زنيم چه ويژگي‌هايي برايشان قائل مي‌شويم؟ كتاب نمي‌خوانند، اصلا نمي‌خوانند. از نسل قبل خودشان خيلي جسورتر و بي‌پرواتر هستند و حواسشان به روزگاري كه مي‌گذرانند، نيست. چه نوع موسيقي‌اي گوش مي‌دهند؟ همان كه مي‌گويد:«ما ديوونه، ديوونه‌ايم هممون»

اين روزها، روزهاي حكمراني ساسي‌مانكن و رضايا و هيچ‌كس و ديگر سران موسيقي رپ ايراني است. آن چيزي كه نوجوان‌هاي امروزي را جذب مي‌كند، همين صداي نكره تازه بالغ‌شده پسري است كه با واژه‌هاي عجيب و غريب هم‌نسلانش را دعوت به رپ‌خواني مي‌كند. مادرم گاهي از شنيدن اين آهنگ‌ها خجالت مي‌كشد، پدرم سعي مي‌كند در مدح موسيقي اصيل با برادر كوچكترم صحبت كند. آن يكي فرزند خانواده ما، گاهي سر تكان مي‌دهد و مي‌گذرد و من، مي‌مانم معلق در فضا و مدام از خودم مي‌پرسم: حق دارد؟ حق ندارد؟ دوست دارد؟ جوگير شده است؟ جواب هيچ‌كدام از سوال‌هايم را پيدا نمي‌كنم. يكي از آهنگ‌هاي جناب ساسي‌مانكن را برايم مي‌گذارد، با شور و شوق فراوان كه يعني گوش كن و خوش باش. اصلا كاري به حس و عاطفه‌‌ات ندارد ولي شيطنت به فضاي ذهني‌ات تزريق مي‌كند. دعوتت مي‌كند كه با او باشي تا برايت يك كمري فول آپشن بخرد و از كنارت مي‌گذرد.
براي شنيدن صداي اين خواننده مجبورم سي‌دي را كامل رايت كنم. كمي گوش مي‌دهم، كمي مي‌خندم، كمي شوكه مي‌شوم. از آن پروداكشني كه ته اسمش چسبانده دلم ضعف مي‌رود. بعضي آهنگ‌هايشان خوب است. مخصوصا وقتي چشم‌هايشان برق مي‌زند و كاملا از فضاي زندگي خودشان صحبت مي‌كنند، انگار دنياي ذهني‌شان محدود به همين واژه‌هاست، واژه‌هاي استثنايي‌شان. اما چه كسي باور مي‌كند كه آهنگ بعدي چنين سي‌دي عجيبي، يكي از آهنگ‌هاي گروه آريان باشد؟ خودم هم باور نمي‌كردم. ميزان تعجبم بيشتر هم شد، وقتي اولين آهنگ فولدر دوم آهنگي از محمد نوري است، « جان مريم چشماتو وا كن». از اين نوجوان‌هايي كه عاشق موسيقي زيرزميني هستند بعيد است كه آهنگ‌هاي آريان به كارشان بيايد. مخصوصا وقتي اين آرياني‌ها از قاصدك مي‌خوانند و اين رپرها دنيايشان، دنياي ديگري است. اما از اينكه آهنگ‌هاي آريان را در سي‌دي انتخابي‌اش جا داده، باورم نمي‌شود. باور نمي‌كنم كه اين نسل تازه هم مي‌تواند آريان گوش بدهد و آن را دوست داشته باشد. مي‌پرسم سي‌دي را خريده‌اي يا كپي كرده‌اي؟ مي‌گويد خريده‌ام، ولي بعدش كپي كردم روي اين يكي سي‌دي.
بحث‌مان درباره آريان ادامه پيدا مي‌كند. براي آنكه حرفش را باور كنم سي‌دي اصل را مي‌آورد و كليپ قاصدك را نشانم مي‌دهد؛ اين، يعني فكر نكن كه دروغ مي‌گويم. عاشق بازي‌هايشان در كليپ شده است و با فضاي شوخي و خنده گروه ارتباط گرفته است. مي‌گويم اين بچه‌ها همه‌شان استعداد بازيگري دارند، فقط محمدرضا گلزار نبود. حالا اوست كه با چشم‌هاي متعجب نگاهم مي‌كند. « اون كه بازيگره» گوش مي‌دهم به شوخي‌ها و خنده‌هاي رپ‌خوان‌ها و جايي كه از دخترهاي هم‌سن و سالشان حرف مي‌زنند و يك جمله دارد، وسط دنياي كمري فول‌آپشن و ميتسوبيشي و آيس‌پك و كرانچي، «بدون استثنا همشون عاشق گلزارن» حالا اوست كه مرا ول نمي‌كند، يك گاسيپ استثنايي پيدا كرده. با خودم فكر مي‌كنم مي‌تواند اين اطلاعات دست اول را براي دوستان هم‌سن و سالش تعريف كند. منتظر است تا برايش از روزهايي بگويم كه محمدرضا گلزار يكي از گيتاريست‌هاي گروه آريان بود. ولي بعد از يك مدت از گروه جدا شد، آنهم دقيقا زماني كه سينما برايش جدي شد. نگاهش هنوز پر از سوال است و من با خودم فكر مي‌كنم، اين نسل از دنياي حاشيه‌هاي گروه آريان هيچ چيز نمي‌داند. از آن درياي خبر و خاله‌زنك بازي دوران محمدرضا گلزار.
دلم برايشان مي‌سوزد. باور نمي‌كنم كه فاصله‌ها اينقدر سريع اتفاق بيفتد. باور نمي‌كنم چنين ماجراي به ظاهر كوچكي براي نسل بعد بيگانه باشد. براي ما كه محمدرضا گلزار را روي صحنه و گيتار به دست كشف كرديم، تصويرش در سينما تصوير اغراق‌شده‌اي است. او، براي آريان يك گيتاريست موفق بود. حالا اگر گروه درباره‌اش بگويند ليد نبود بازهم باورپذير نيست. در آن دوران كه آدم‌ها تازه مي‌توانستند با متر و معيار قيافه خوب و تيپ مناسب شناخته شوند، محمدرضا گلزار پديده بود؛ پديده‌اي كه از دنياي موسيقي مي‌آمد. اما در فاصله‌اي كوتاه او بهترين استفاده‌اش را از گروه موسيقي كرد. به سينما رفت و آنجا جا خوش كرد. در فاصله‌اي كوتاه تبديل به سوپراستار دنياي سينما شد و همان ويژگي‌هاي قديمي را به كار انداخت؛ همان داستان خوش‌تيپي را. ما خبر داريم كه داستان از پشت صحنه كنسرت تالار حركت آغاز شد؛ از روزي كه ايرج قادري به پشت صحنه آمد و رضا گلزار را ديد. چند ماه گذشت و آلبوم آريان به بازار آمد و در اين فاصله آرياني‌ها كنسرت‌هايشان را برگزار مي‌كردند. در يكي از كنسرت‌هاي شمال كشور ايرج قادري آمد و رسما از محمدرضا گلزار دعوت كرد تا در فيلمش بازي كند. آن‌وقت سام و نرگس ساخته شد.
از آن روزها كه مي‌گفتند هديه تهراني يك لنگه‌پا ايستاده تا محمدرضا گلزار بازيگر نقش مقابلش باشد، چند سالي مي‌گذرد؛ چند سال طولاني كه حالا اهالي آريان مي‌توانند با خيال راحت بنشينند و بگويند: هديه تهراني در كنسرت سالن ميلاد براي رضا گل آورد. كنسرت سالن ميلاد به سال ۸۱ برمي‌گردد، به همان زماني كه آلبوم دوم تازه به بازار آمده بود و رضا گلزار هم به تازگي توسط تهيه‌كننده‌هاي سينمايي كشف شده بود. اما حالا و بعد از چند سال به تازگي معلوم مي‌شود كه رضا گلزار عاشق تك‌روي بود، عاشق اين بود كه تنهايي ديده شود و تنهايي چهره شود و به همين خاطر هم گروه آريان با رفتن رضا گلزار ناراحت شدند اما نترسيدند. هنوز هم مي‌گويند او رفت تا به تنهايي زندگي كند. اين همان چند خطي است كه براي برادر كوچك‌تر تعريف مي‌كنم و عجيب است كه او هيچ‌كدام از اين گاسيپ‌هاي استثنايي را نمي‌دانست.
 سه شنبه 1 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 154]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن