تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 13 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگاه دیدید که بنده ای گناهان مردمان را جستجو می کند و گناهان خویش را فراموش کرده...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799244118




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

رضا محبوبي و ضرورت نگاه ملي و سيستمي به استان


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: رضا محبوبي و ضرورت نگاه ملي و سيستمي به استان حامد عطائي يك مديريت هوشمند بايد مقاومتها را به حداقل برساند...بايد قدرت چانه زني داشته باشيم همانطور كه مسئولين ساير استانها در فصلهاي بودجه ريزي دارند...زمانيكه در تهران مسئوليت داشتم حتي يكبار هم از طرف مديران استان مورد مراجعه قرار نگرفتم...سيستم ما قدرت نگه داشتن نيروي نخبه را ندارد...روحيه قناعت ضد تفكر توسعه است...بعنوان يك خدمتگزار هنوز به مرز نااميدي نرسيده ام...

درباره آقاي مدير كل رضا محبوبي ، مدير كل اجتماعي و مشاور استادار آذربايجان غربي از جمله مديراني است كه مسئوليت ملي را قبل ازمسئوليت استاني تجربه كرده و از همه مهمتر قرار گرفتن در سطوح مختلف مديريت در سطح كشور از همان ابتداي مسئوليتها و در دوران جواني و چاشني سالها فعاليت در عرصه جوانان از وي شخصيتي ساخته كه او را يك مدير جوان و آشنا به نيازها و مشكلات قشر عظيم جوانان مي نمايد و البته ايده آلهايي كه مورد نظر محبوبي است نيازمند بستري است كه رسيدن آذربايجان غربي به مرز آن نه محال كه بسيار مشكل است . شروع فعاليت رضا محبوبي در سال گذشته با يك گفتگو همراه شد كه البته سعي بر اين بود تا بيشتر به مسائلي كلي در حوزة تخصصي وي و ريزومه اي از عملكرد و برنامه هاي مورد نظر آقاي مدير كل پرداخت شود اين گفتگو ابتدايي در يكي از نشريات محلي به چاپ رسيد اما زمان نسبتاً زيادي طي شد تا تتمة گفتگو پيگيري شود . نشست دوم با محبوبي به موضوعات مورد سئوال قرار گرفته دقيق تر و تفصيلي تر پرداخت شده و گفتگوي نسبتاً پر باري از آب در آمد . براي شروع بحث خواهش مي كنم يك بيوگرافي كلي از خودتان بفرمائيد . ـ منهم از شما تشكر مي كنم و اميدوارم كه با اين مصاحبه بتوانم مسائل استان را يك مروري بكنيم . اعتقاد دارم به اينكه مسئولان بايد در اتاق شيشه اي باشند و مردم بعنوان ولي نعمتان جامعه در جريان ديدگاه ها ، تحليل ها و برنامه هاي دستگاههاي دولتي باشند . من والدينم اروميه اي هستند و روي همين اعتبار بنده اروميه اي هستم و همسرم هم اروميه اي است و به اعتبار آن ضرب المثل معروف اروميه اي هستم . منتهي اين شانس را داشته ام كه در شهرهاي مختلف زندگي كنم . متولد تهران هستم . چند سالي را اروميه بوديم ، بعد در نقاط مختلف كشور مستقر بوديم و نهايتاً دوران دبيرستان را به طور كامل و دوران دانشگاه را در اروميه بودم .يادم مي آيد در دوران كودكي و نوجواني هر وقت بنا مي شد كه ما به مسافرت بياييم به اروميه چون تمام اقوام ما اينجا هستند ، يك شور و شعف زايد الوصفي در ما وجود داشت . وقتي مي آمديم اروميه احساس مي كرديم ، يك شهر سر زنده ، شاداب ، با مردم خونگرم ، با محيط بسيار زيبا و طبيعت خيلي خوب و دلپسند مواجه مي شويم . چيزي كه به واقع در محيط هايي كه ما زندگي مي كرديم وجود نداشت . بعداً هم به تدريج فرصت آشنايي با محيط هايي غير از محيط زندگي برايم پيش آمد . شايد به وتسطه مسئوليت كاري كه در مركز پژوهش هاي رياست جمهوري داشتم بعد هم در سازمان ملي جوانان به جهت وضعيت كاري كشورهاي زيادي را توانستم سفر كنم و چون گرايش اجتماعي ، فرهنگي داشتم با اين ديد به محيط هاي بيرون از مرزها نگاه مي كردم . . . اگر مي شود اشارهاي به تحصيلاتتان هم بكنيد ممنون مي شوم .

من ديپلم رياضي فيزيك گرفتم از همين دبيرستان معنوي اروميه دوران جالبي هم بود بودن بابچه هاي نسل دوم انقلاب ، من سال59 وارد دبيرستان معنوي شدم و سال 64 دپيلم رياضي گرفتم و در همان سال هم از دانشگاه صنعتي شريف قبول شدم در رشته مهندسي شيمي گرايش طراحي فرآيند هاي نفت و تا مقطع كارداني تخصصي ادامه دادم البته مقطع ام كارشناسي بود منتهي به جهت گرايشاتي كه به مسائل اجتماعي داشتم و فعاليت هايي كه داشتم به دانشگاه علامه رفتم و علوم اجتماعي خواندم گرايش برنامه ريزي اجتماعي و در مقطع ليسانس ، آنجا را هم ظرف دو سال و نيم گذارندم . بعد هم تحيصلاتم را در مقطع كارشناسي ارشد علوم اجتماعي گرايش رفاه اجتماعي ادامه دادم . عرض مي كردم به كشورهاي مختلف آفريقايي ، اسيايي و حوزه خليج فارس به جهت كاري رفتم و آمده ام ، از شمال آفريقا گرفته تا غرب اروپا و شرق آسيا واقعاً احساسم اين است با مقايسه آنچه كه درون كشور ما بود و هست و آنچه كه بيرون از مرز ديده ام ، متاسفانه بايد بگويم اروميه ما و استان ما روز به روز ضعيف تر و ضعيف تر و ضيعف تر شده و دقيقاً بر عكس آن حالتي كه من در نوجواني داشتم براي رفتن به اروميه خيلي احساس شعف به من دست مي داد و فرزندان خود من كه الان در سنين نوجواني قرار دارند وقتي كه شنيدند كه ما تصميم گرفتيم بياييم اروميه براي ادامه خدمت خيلي ناراحت بودند ، مي گفتند چرا بايد برويم اروميه ، مگر اروميه چه دارد و . . . ولي در مجموع قانع شديم به اينكه اين تصميم درست تر است . ما بدون اينكه بخواهيم شاخصي را تعريف كنيم مي توانيم به اعتبار همين استنباط هاي كلي از مقايسه وضعيت استان با جاهاي دديگر مي توانيم بفهميم كه استان آذربايجان غربي آنگونه كه لايقش بوده ، آنگونه كه ظرفيت داشته به پيش نرفته . با همان شتابي كه بقيه نقاط ايران جلو رفته اند اگر استان ما هم جلو مي رفت به اعتقاد من نه تنها بايد فاصله اش با فاصله نسبي كه آنموقع داشته بيشتر مي شد ، حداقل بايد برابر آنها فاصله مي داشت .. .  قبل از اينكه وارد چرايي اين موضوع شويم از شما مي خواهم با توجه به اينكه مدتي هم در تهران و در سطح ملي خدمت كرده ايد, بفرمائيد تفاوت نگاه شما به مسايل استاني از ديدگاه يك مدير ملي با حالايي كه در بطن مسايل قرار داريد و از نزديك مشكلات و نيازمنديهاي اينجا را حس مي كند چيست؟  همانطور كه اشاره كرديد من در حدود 15-16 سال در مركزي ترين دستگاه اداري كشور مسئوليت داشته ام و كاري كردم و از سطوح كارشناسي هم شروع كرديم يعني من از روزيكه در مركز پژوهش هاي اجتماعي رياست جمهوري كارم را شروع كردم بعنوان پرسشگر دم در خانه ها پرسشنامه پر مي كردم. اينطور هم نبود. كه رشد ما براساس يك مراتب خاص مي باشد از آن نقطه شروع كردم و بعد ها بعنوان مدير كل هماهنگي امور استانها و سپس مدير كل برنامه و بودجه سازمان ملي جوانان و... مسئوليت داشتم در تبع همان مسئوليت ام هم با همه دستگاهها مرتبط بودم و هم با مجموعه مجلس و كميسيونهاي . من نماينده سازمان كمسيون فرهنگي هيأت وزيران. تفاوت عمده اي كه وجود دارد بين آنچه كه در دستگاههاي ملي ما و در دستگاههاي استاني ما مي گذرد در به نظر من خلاصه مي شود. يكي اينكه در آنجا نسبت به مسايل با يك ديد وسيعتري نگاه مي شود،سعي مي شود با تحليل عميق تر نسبت به مسايل و نگاه به آينده اي دراز مدت تر برنامه ريزي شود. در حاليكه در استان معمولاً درگير مسايل روزمره هستيم و اساساً مطالباتي كه از مسئولان و خصوصاً از استانداري و جايگاهي مثل اداره اجتماعي هست يك مطالبه بسيار دم دستي و فوري است و اين فرصت را از مديران مي گيرد براي اينكه بخواهند دراز مدت بينديشند و دراز مدت برنامه ريزي كنند. اين يك تفاوت اساسي است به نظر من كه دو طرفه هم هست. نمي خواهم بگويم صرفاً مديران دستگاههاي دولتي اينگونه نگاه مي كنند بلكه سطح مطالبات مردم هم به اين شكل است.

آنجا انتظار از شما اين بود بعنوان يك كارشناس بعنوان مدير برنامه ريز در يك دستگاه كه يك افق بلندتري را ببنيد و با ديد وسيع تري برنامه ريزي كنيد چون همين خواسته وجود داشت. حتي وقتي هم كه در سازمان ملي جوانان بوديم و با 10-12 سازمان ارتباط داشتم اساساً مطالبات آنها اينگونه بود، ما هم اينگونه رفته مي كرديم. تفاوت عمده ديگري كه وجود دارد اينكه زمانيكه ما در سطح ملي چه در نهاد رياست جمهوري و چه سازمان ملي جوانان كار مي كرديم، اين بود كه يك تيم هماهنگ كار را اداره مي كرد. اينجا ما با يك چنين خطائي مواجه هستيم. يعني تيم هماهنگ نداريم، البته منظور من از تيم هماهنگ لزوماً هماهنگي سياسي نيست بلكه يك تيم با يك فهم مشترك از الويت هاي انسان نداريم. فرقي هم نمي كند اين فهم مشترك را فردي با گرايشات چپ داشته باشد يا با گراشيات راست داشته باشد. ما زمانيكه كارمان را در تهران شروع كرديم در زمان رياست جمهوري جناب آقاي هاشمي بود، بعد در دوره آقاي خاتمي اين روند ادامه داشت و دو تا تفكر، متفاوت را تجربه كرديم و اين توفيق را داشتيم كه با همه جريانات كار بكنم. چون راجع به اصل موضوع يعني جوانان كه بايد فارغ از نگاه سياسي برايشان كار تفاهم داشتيم با تحليل علمي يعني تمركز علمي روي يك موضوع توانسته بوديم يك وفاقي را ايجاد كنيم ، پيرامون موضوع جوانان و اين توفيق زيادي را نصيب ما كرد . مثلاً شما فرض كنيد چندين سال بعد از جنگ بودجه ها انقباضي بوده است همين امسال هم با اين مسئله مواجه بوده ايم ما در همين فضا توانستيم يك سازمان بوجود آوريم براي امور جوانان با ميزان توفيق اش كاري ندارم ممكن است در آن حوزه نقد وجود داشته باشد كه حاضريم بحث هم بكنيم . در همين فضا كه بنده مدير كل برنامه و بودجه سازمان هم بودم با يك اعتبار تقريباً 200 ميليون توماني كارمان شروع شد از سال 74 هو ما در سال 76 يعني به فاصله دوسال اعتبار آنجا را به 14 ميليارد تومان رسانديم در چه فضائي ؟ فضائيي كه انقباضي بود دستگاهها بايد كوچك مي شدند به اعتبارات كم مي شدند و . . . اعتبارات 70 برابر شد چرا اين توفيق حاصل شده بود چون مادر مجموعه مديريت آن سازمان بصورت تيمي عمل مي كرديم تيمي كه در آن هم گرايشات سياسي متمايل به چپ وجود داشت هم راست من تفاوت معنا داري كه احساس مي كنم اين است كه در سطح استان متاسفانه با يك تيم كاري همراه مواجه نيستيم . فهم ما از اولويت هاي مسائل استان يك و يكپارچه نشده . امروزه اگر پيش مسئوليت اقتصادي و صنعتي استان برويد مي گويند اولويت استان ما صنعت آنهم صنعت بزرگ مقياس است و بايد صنعت بزرگ درايجاپا بگيرد و الگوي توسعه را يك الگوي موفق مي دانند بدون اينكه به آثار و تبعات آن توجه كافي داشته باشند . به مسئولين حوزة كشاورزي مراجعه كنند مي گويند به دليل مزيت هاي آب و خاك و شرايط اقليمي و . . . بايد اين حوزه تقويت شود كمتر كسي را ديده ام كه بيايد بگويد ما با توجه به اينكه در يك بازار جهاني بايد كالاي ما را عرضه كنيم بايد ببينيم مزيت نسبي مان در اين بازار جهاني چيست آيا امروز مي توانيم به ان كيفيت محصولي كه در همين چين توليد مي شود برسيم تا با استفاده از اين عنصر به توسعه دست پيدا كنيم ؟ يا در بهره برداري از منابع آب و خاك به آن سطح از تكنولوژي و دانش فني رسيده ايم كه با آن ضريبي كه در آن طرف مرزها توليد مي شود بتوانيم محصولات كشاورزي توليد كنيم ؟ مطمئناً پاسخ هر دو تاي اين سئوالات منفي است ولي موفقيت ژئوپولتيك و جغرافيايي كه ما داريم از خيلي جهات منحصر به فرد است و قابل تكرار در هيچ جاي ديگري نيست پس ما مي توانيم روي گردشگري سرمايه گذاري كنيم بدون اينكه در اين حوزه رقيب داشته باشيم البته من نمي گويم توسعه و پيشرفت بايد تك بعدي باشد بايد تمام ابعاد را پوشش بدهد شماهمين سند ملي توسعه استان را اگر نگاهي بكنيد اين مجموعه اي را كه شما مي بينيد متاسفانه مجموعه اي است از يكسري جملات زيبا بدون اينكه رابطه اينها به همديگر معلوم شده باشد به هر حال گذشت آن موقعيكه مي گفتند ما سليقه مان اينطوري است و بايد اينگونه استان را جلو ببريم .ما بايد يك مانيفست داشته باشيم و بر اساس اين مانيفست بايد اموراتمان را تنظيم كنيم فارغ از اينكه آيا اين مانيفست گرايشات سياسي اش چيست يا من كه آمده ام چه تمايلات سياسي دارم. عامل سوم هم سيستم است. سيستم ما اينجا سيستم كم تحرك و بسيار مقاوم در برابر تغييرات است البته مقاومت در برابر تغيير اصولاً جزو ذات سيستم است اما يك مديريت هوشمند بايد اين مقاومت ها را به حداقل برساند و بدون ايجاد عارضه بتواند سيستم را اصلاح كند . اساساً يك چنين تفكري در اينجا وجود ندارد كه ما چگونه به مقاومت هاي سيستم فائق بيائيم يا سعي كرده ايم اين عامل مقاومت را اجرا مي كنيم و بيرون بيندازيم و يا اينكه تسليم اين مقاومت شده ايم . من به يك بخشي از سئوالم رسيدم به بخش ديگر نه. منظور من از نگاه ملي و منطقه اي آن عاملي بود كه سبب عقب ماندگي استان شده به اين معنا كه چه چيزي باعث اين وضعيت است نگاه ملي به استان ما يا نوع ديدگاه و عملكرد مديران استاني ؟ اولاً ما بايد قبول كنيم كشور ما به آن سطح از توسعه دست پيدا نكرده كه همه امورش بر مبناي يك برنامه مشخص مثل ساعت جلو برود حتي در بالاترين سطوح برنامه ريزي كشور معمولاً اينطوري نيست . ما در كل بصورت سيستمي عمل نمي كنيم كه انتظار داشته باشم هر استان يا هر بخش متناسب با نياز واقعي اش از منابع مختلف سهم داشته باشد لذا يكي از روشهاي توجه به نيازهاي استانها و جذب منابع در گذشته و حال معمولاً روش چانه زني است يعني ما نبايد منتظر نگاه مهربانانه مركز نشينان باشيم بلكه بايد همانطور كه مسئولين ساير استانها در مقاطع مختلف و بويژه در فصل بودجه ريزي عمل مي كنند بايد قدرت چانه زني در مركز داشته باشيم. بعنوان مديري كه سالهاي سال در مركز كشور مسئوليت داشته ام حتي يكبار هم از سوي مسئولين استان آذربايجان غربي مورد مراجعه قرار نگرفتم كه نگاه ويژه اي نسبت به استان را در برنامه هاي سازمانم اعمال نمايم. هرچند بنده در حد فهم و وسع خودم اين كار را كردم.  در همين رابطه مي شود يك نقدي را به سفرهاي استاني هيأت دولت و مصوبات آن وارد دانست؟ اگر فقط به چند استان محدود باشد، محل اشكال است نقد اصلي اين است كه از گذشته با نگاه سيستمي برنامه ريزي نشده است.سفرهاي استاني هم اگر بدون بررسي هاي قبلي و فقط به چند استان محدود باشد محل اشكال است.

حداقل در اين دولت به اندازة دولتهاي قبلي به همه استانها سفر شده، با همان نگاهي و معياري كه آقاي رئيس جمهور به زادگاهشان سمنان سفر كرده اند با همان نگاه به سيستان و بلوچستان سفر كرده اند. در دوره هاي قبلي كه اين هم نبود، در طول دورة رياست جمهوري ممكن بود دو تا استان انتخاب شود، 4 تا استان انتخاب شود. من اين روش را روش درستي در تخصيص منابع نمي دانم. داشتم اين را عرض مي كردم كه تخصيص منابع درگذشته براساس شاخص ها و معيارهاي مشخصي نبوده است در نتيجه استان ما به اندازة لياقت و ظرفيت اش از منابع بهره مند نشده است. يك نگاه نقادانه به درون استان هم دارم و آن اينكه طرح مطالبات از سوي اين استان بصورت متمركز پرهياهو و پرسه و صدا نبوده است. من خودم تجربه كرده ام. بنده مدير كل برنامه و بودجه و هماهنگي امور استانها بودم. آنقدري كه بعضي استانها مثل استان گيلان، كرمان، سمنان و... با ما مراوده داشته اند و ارتباط داشتند و تلاش داشتند ما را قانع كنند كه منابع بيشتري به جوانان استانشان تخصيص دهيم، من حتي يك بارهم مورد مراجعه از طرف مديران آذربايجان غربي قرار نگرفتم در حاليكه منتسب به اينجا بودم. هرگز يادم نمي آيد اگر دوستي بامن تماس مي گرفت از اروميه، اردبيل يا تبريز حتي در اتاقم هم اگر مملو از مراجعه كننده بود من فارسي صحبت كنم، حتماً تركي صحبت مي كردم. در اقتصاد كنيزي يك اصل است و آن اينكه عرضه را تقاضا تعيين مي كند. اين خيلي نكته مهمي است. وقتي آنچه او از استان ما منعكس شده اين بود. كه ناهماهنگي هست در بين مديران در كنار نا امني هايي كه بوده، اينها دست به دست هم داد و دلايل عقب ماندگي استان را رقم زد...  كار كردن در اروميه چه لطفي داشت كه آمديد اينجا؟  به هر حال هركس در زندگي خودش براي تصميم گيري هاي مهم پارامترهايي را در نظر مي گيرد و اينطور نيست كه اگر هم بگويم با هدف صرفاً خدمت آمده ام صادقانه گفته ام . من در مقطعي از وضعيت زندگاني قرار داشتم كه بايد اين تصميم را مي گرفتم و البته مسائل شخصي و خانوادگي 20 ـ 30 درصد از تصميم بنده براي آمدن به منطقه بود . 70 ـ 80 درصد به جهت علاقه به پيشرفت و آوردن نگاه ملي به استان بود چرا كه من بخشي از عقب ماندگي استان را ناشي از فقدان چنين نگاهي مي دانم علاقه داشتم بيايم و اين تجربه را در اختيار استان قرار دهم و استنباط من اين بود كه ميشود يك تيم يكپارچه اي تشكيل داد . ما در همان سه ماه اول كه آمديم اينجا ، پانزدهمين كنگره شعر دفاع مقدس برگزار مي شد در 14 گنگره قبلي دوستان بنياد حفظ آثار نتوانسته بودند اين برنامه ها را بصورت زنده از شبكه هاي سيما پخش كنند . من به جهت ارتباطاتي كه با دوستان صداو سيماي مركزي داشتم اينكار را براي استانمان كردم . امروز رسانه تصويري يك رسانه پيشرو در ساخت افكار جامعه است . اين در ديد مخاطبان تاثير مي گذارد . البته اين تنه يك مثال از كارهاي اجرايي بود كه توانست ظرفيت كشوري را به خدمت نياز استاني در آورد . مشابه اين اقدام را در خيلي از حوزه هاي ديگر مي شود سامان داد و من هم اكنون مشغول همين كار هستم .  با ميل خودتان به استان آمديد ؟  البته  فرقي هم نمي كرد در چه حوزه اي فعاليت كنيد ؟  من قبلاً شناخت زيادي از آقاي استاندار نداشتم . چون وقتي كه ايشان مسئول بسيج بودند اينجا ، ما هم در اروميه پايگاه شهيد اميني مسجد امام رضا (‌ع ) محله دره چايي حضور داشتم ولي مراوده اي آنچان با ايشان نداشتم . يك دوست مشترك ما را معرفي مي كرد و ايشان در سفري كه در زمستان سال 84 در مراسمي كه به مناسب شهادت شهيد باكري برگزار شده بود ،مقدماتي كرديم ، سومين جمعه اسفند ماه 84 بود . ايشان فضايي را ترسيم كرد كه آن فضا دغدغه هاي مرا تا حدودي رفع مي كرد اينكه نگاه بايد يك نگاه ملي باشد مديراني كه اين كار مي كنند دوست دارم از يك افق ملي برخوردار باشند استنباط من اين بود كه نگاه سيستمي دارند و خيلي روي گرايشات سياسي تاكيد ندارند چون اگر روي گرايشات خيلي حساس بودند شايد بنده را انتخاب نمي كردند لذا ديدي در من در مورد آقاي قرباني بوجود آمد كه ايشان نمي خواهند روي معيارهاي جناحي تيم شان را بچينند ايشان پيشنهاد دادند و همان زمان هم كه پيشنهاد دادند من داشتم مي رفتم به مجموعه صدا و سيما آنجا هم بنا نبود كه يكي از مدير هايش باشم از نظر سطح سازماني هم تفاوتي نداشت و جذابيتي هم نداشت مدير كلي امور اجتماعي . من همان سال 75 كه مدير كل هماهنگي امور استانهاي شوراي عالي جوانان بودم با 27 مدير كل اجتماعي در سطح كشور كار مي كردم عمده علت تصميم ام اين بود كه فكر مي كردم مي توانم يك تكاني را در اين حوزه بدهم .  بعنوان يك مديري كه هم در سطح ملي هم در استان مشكلات و چالشهايي را كه فرموديد را لمس كرده ايد چه راهكارهايي را براي فائق آمدن برآنها پيشنهاد مي كنيد ؟ شايد اگر بخواهم يك جواب ساده و دم دست به سئوال شما بدهم اين است كه بيايم وآن ايراداتي را كه شمرده ايم بر طرف كنيم يعني نگاه كلان وجود داشته باشد سيستم را اصلاح كنيم و تيم درست كنيم و . . . اما اگر بخواهم پاسخ را دقيق كنم من اگر جاي مسئولين باشم كه اختيار انجام تغييرات را دارند اولين كاري كه مي كنم مي نشينم فكر مي كنم كه چگونه مي توانم نيروي نخبه استان را در استانم نگه دارم و حفظ كنم آنچه كه در دنياي امروز مي تواند تحول ايجاد كند و از منابع محدود بهره وري بالايي ايجاد كند فقط و فقط نيروي انساني است يكي از بزرگترين مشكلاتي كه استان ما داشته اين بوده كه سيستم ما قدرت نگه داشتن نيروي نخبه را نداشته است .  علت ؟ يك مقدارش بر مي گردد به آن بستر تاريخي فرهنگي ما . اينگونه پديده ها خلق الساعه نيستند كه ما بگوييم يكدفعه آمده اند در طول تاريخ يك جامعه اي كه دائماً با نا امني دست و پنجه نرم كرده ايم حتي زمانيكه مركز كشور ما از هجوم هاي تاريخي و اقوام كوچ رو خلاصي پيدا كردند و رفتند وضعيت ناامني همچنان تداوم داشته و اين مسئله در بين شهروندان ما فرهنگ بي اعتمادي و درون گرايي را ترويج كرده البته من معذرت مي خواهم، اينكه شما اين معضلات را مربوط به عوامل تاريخي و فرهنگي مي دانيد يك مقدار براي من جالب است. در بسياري از كشورها حتي عقب مانده ترين كشورها هم جواري با كشورهاي ديگر براي يك منطقه يك امتياز و خدمت محسوب مي شود. و از اين مزيت به نحو حداكثر استفاده مي برند، چرا ما هنوز گرفتار حوادث تاريخي يا موقيت جغرافيايي خودمان مانده ايم؟ شما كمي عجله كرديد، من مسائل را تك عاملي نمي دانم علاوه بر علت و مشكل فوق دلايل ديگري هم هست كه به آنها اشاره ميكنم .پژوهشهاي مردم شناسي و جامعه شناسي مختلف اثبات كرده است كه شرايط تاريخي، فرهنگي وحتي موقعيت جغرافيايي مناطق به شكل اجتناب ناپذيريي در روحيات مردم، فرهنگ مردم، در ادبيات مردم، گرايشات فولكورها و... تأثير گذار است لذا ما نمي توانيم نفي كنيم ويژگي درونگرايي و كم اعتمادي مردم را، اين يك عامل بوده به اعتقاد من. عامل بعدي در بوجود آمدن اين شرايط اين بود كه ما مردم قانعي داريم. ما نبايد به وضع موجودمان قانع باشيم هميشه بايد فكر كنيم به اينكه جامعه اي كه پيشرفت كرده به دليل اين بوده كه از وضع موجود خودش راضي نبوده. شهروندان ما با حداقل هايي زندگي شان را مي گذرانند به نظر من يك چنين درجه اي از قناعت ضد تفكر توسعه است اين مسئله هم هيچ ربطي به مسايل قوميتي ندارد. عامل ديگر اين است كه سطح توسعه دانش در استان ما به نسبت ساير مناطق كم بوده، ما معمولاً وقتي مطالبتمان بالا مي رود و انتظاراتمان افزايش پيدا مي كند كه معياري براي مقايسه داشته باشيم و معمولاً تحصيل كرده هاي ما كه وارد اين جوامع شده اند بهتر مي توانند اين مطالبات را هدايت و رهبري كنند ما هنوز است سطح پوشش تحصيلي آنان به نسبت ساير استانهاي هم رتبه كشوري خيلي پايين است. اما در بحث تأثيرات مسائل امنيتي بايد عرض كنم پايبندي به هويت قومي يكي از المان هاي هويت شخصي افراد است. با يك نگاه جامعه شناسانه اثبات هم شده است. همين امروز جرياني كه به جز انقلاب اسلامي كه آنهم با نگاه اصولگرايانه، در مقابل جريان سرمايه داري جهاني ايستاده، خرده فرهنگ هاهستند كه دارند مقاومت مي كنند در برابر دهكده جهاني. همين الان در كشورهاي اروپايي كشوري كه پيشرو هست در مقابل نهضت جهاني شدن فرانسه است. چرا؟ چون اولين انقلاب بزرگ اجتماعي بشري آنجا بود،. چند سال پيش اهالي سينما و فرهنگ فرانسه اعلاميه بلند بالايي را برعيه سينماي هاليوود نوشته بودند بعنوان يكي از مظاهر ترويج نظام سرمايه داري. بعنوان يك دانشجوي جامعه شناسي اعتقاد دارم كه تنوع فرهنگي و قومي به نفع مردم يك كشور است. شديداً اعتقاد دارم كه پايبندي به آداب و رسومات فرهنگي يكي از مؤلفه هاي توسعه يافتگي يك جامعه است. ولي اين مسئله در بستر طبيعي خودش رشد نكرده ما از حدود صد سال پيش به اينطرف اگر نگاه كنيم از وقتي پاي استعمار به اين مملكت باز شد تنوع فرهنگي و قومي به تعارضات و تعصبات و جنگ و نزاع هاي خونين و ... تبديل شد. به نوعي مي توان گفت جهاني سازي عامل اساسي غليان احساسات قومي و خرده فرهنگهاست؟ بله من قبلاً عرض كردم كه سيستم در مقابل تغيير مقاومت مي كند. فرهنگهاي بومي متأخرتر از فرهنگ امروزي جهان هستند قطعاً در برابر تغيير مقاومت خواهند كرد مشكلي در اين قضيه نبايد داشته باشم. حرف ما بعنوان يك برنامه ريز اجتماعي اين است كه بسيار محتاطانه با دستاوردهاي اين نظام جهاني برخورد كنيم اتاق فكرهاي ما بايد به اين فكر كنند كه آيا ورود يك ابزار به جامعه ما به فرهنگ ما مي تواند كمك كند يا نه، و اينكه آيا گريزي هست و ما بدون توسل به اين ابزار مي توانيم در جامعه جهاني به حيات مان ادامه دهيم يا نه؟ اگر پاسخ اين سئوال منفي بود بايد تلاش كنيم اين ابزار را بومي كنيم بايد تلاش كنيم جايگزين اين خلاهايي كه بوجود مي آيد را ايجاد كنيم. ما تكنولوژي تلويزيون را وارد كرده ايم منتهي انتظار داريم با استفاده از تلويزيون كه براي پر بودن اوقات فراغت كاركرد دارد انسانهاي عميق درست كنيم! انواع و اقسام برنامه هاي و علمي در آن تدارك ديده ايم در حاليكه اصلاً كاربرد اين وسيله اين نيست. البته گريزي از اين وسيله ساخته دانش بشري نيست ولي مي توانيم در مقام برنامه ريزي طوري برنامه ريزي كنيم كه مثلاً در ماه مبارك رمضان بعداز افطار به جاي اينكه اين سريالهاي جذاب تلويزيوني را پشت سرهم بگذاريم يك ساعت اش را خالي كنيم فرصت را به شهروند بدهيم كه برود به مسجد. آن اثري كه مسجد مي تواند در فرهنگ بوي، ملي و مذهبي ما بگذارد هيچ وسيله ديگري نمي تواند بگذارد. اين در واقع همان جايگزيني خلاء ورود تلويزيون به فضاي فرهنگي جامعة بومي ماست. البته اينكه مي گوييد جهاني سازي فرهنگهاي بوي را تحريك مي كنيد قطعاً اينگونه است اما ما نبايد همواره برخورد سلبي با اين قضيه كنيم به شدت با اين تفكر مخالفم ما نمي توانيم مثل الگوي شوروي سابق مرزهايمان را ببنديم. يكي از دلايل عقب ماندگي ما اين است كه الگوهاي توسعه ما الگوهاي برون زا بوده.  براي جمع بندي مجموعة بحث ها اگر حرف خاصي هست بفرمائيد. در كل من فكر مي كنم با همه عقب ماندگي هايي كه استان ما در طول اين سالها با آن دست به گريبان بوده جا براي كار بسيار زياد است و من به عنوان يك خدمتگزار در اين حوزه به مرز نااميدي نرسيده ام. آن مشكل بزرگ عدم مطالبه فكر مي كنم دارد برطرف مي شود يعني جوانهاي ما بعنوان شخصي كه وارد ميدان شده اند و دارند خودشان را مقايسه مي كنند. از آن طرف آموزش عالي دارد از اين استان به سرعت توسعه پيدا مي كند. تجليل از نخبگان را بعنوان يك اولويت كاري برگزار كرديم و در كل فكر مي كنم آينده پيش روي ما آيندة اميد بخشي است و به همين اميد هم در اينجا حضور داريم و فكر ميكنيم بشود خدمت كرد و انتظار هم داريم كه نهادهاي اجتماعي تلاش كنند و نمايندگي كنند مطالبات مردم را ، تشكل هاي مردمي ، هيأتهاي مذهبي و ... هيأتهاي مذهبي نبايد به اين حد از معارف ديني كه به آنها مي رسد بسنده كنند . جوانهاي ما نبايد به اين حد از خدماتي كه دولت به آنها ارائه مي دهد بسنده كنند . معناي اين حرفم اين نيست كه مطالبه لزوماً اشكال قهر آنرا داشته باشد اتفاقاً اشكال ما سمت جويانه اش طرف مقابل را متقاعد كند كه اين حق را بدهد بسيار ثمر بخش تر است تا اين كه ما بخواهيم مطالبات را در يك فضاي چالش و تضادآميز مطرح كنيم .  منبع: آینانیوز  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 496]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن