واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: گزارش مراسم تشييع پيكر خسرو شكيباييخسرو رفيق همه ما بود
عكس:حميد جانيپورنگاه سوم-همه بودند، جمعيت به قدري بود كه به سختي ميشد به حياط تالار وحدت نزديك شد، جايي كه صحنهاي ترتيب داده بودند براي آوردن پيكر خسرو شكيبايي.
در اين ميان از اولين ساعات تشييع يا حتي زودتر جمعيت تمام خيابانهاي اطراف حافظ و انقلاب را پر كرده بودند.اين مساله البته به اشتباه شب گذشته محمد صالح علا در برنامه دو قدم مانده به صبح مربوط بود، گويا گفته بود ساعت تشييع 30/8 دقيقه صبح است كه مردم هجوم آورده بودند.
ياد خاطره تشييع علي حاتمي افتادم، 15 آذر 1375، جمعيت همان بود، همان قدر پرشور و پرعظمت.
نزديك شدن به سن سخت بود
پرويز پرستويي از ساعات اوليه اعلام خبر فوت خسرو شكيبايي به عنوان مسوول مراسم تشييع معرفي شد.
او كه مشخص بود به سختي قادر به صحبت كردن است سعي داشت با سخنانش از هجوم جمعيت به سمت سن مانع شود و با خواهش از مردم آنها را به سكوت دعوت كرد.
به خاطر آرامش روح خسرو:«ايراني بودن خود را نشان دهيد. چون اين مراسم را همه ميبينند و بايد نظم آن حفظ شود. اگر شكيبايي را دوست داريد، ساكت باشيد و مهرباني خود را نشان دهيد. چون ما براي شما اين كار را ميكنيم.»يكي از ميان جمعيت گفت:«خسرو را آوردند!» جنازهاش هم مثل خودش به سختي آمد. مثل آخرين حضورش در جمع منتقدان كه همان سه تا پله صحنه تالار وحدت را به زور بالا آمد و در ژست تكرار نشدنياش انگشت اشارهاش را به سمت آسمان گرفت و به «او» اشاره كرد.اما او خسرو هميشگي نبود. معلوم بود لبخندش را به سختي روي صورتش چسبانده؛ اما به هر حال خوب است كه هست.
اين فكرها مدام در سرم ميچرخيد كه تابوت خسرو به جايگاه رسيد. قرآن خواندند و يكي از دوستان قديمياش تصنيف بهار دلنشين را خواند.
قطرههاي اشك را ميشد در چشمان تك تك آنها كه ايستاده بودند ديد. اين كه ميگويم تك تك آدمها، يعني كارگردانهايي كه با او كار كرده بودند، خب او تقريبا با تمام كارگردانهاي مطرح كار كرده بود و آنها در اينجا قرار گذاشته بودند يادش را گرامي بدارند.
پرويز پرستويي دوباره آمد از ناهماهنگيها گفت:«ما برنامه مفصلي ترتيب داده بوديم و از مسعود كيميايي، سيروس الوند و ژاله علو دعوت كرديم تا در اينجا حرف بزنند، ولي به دليل شلوغي بسيار زياد آنها نميتوانند روي صحنه بيايند.از جمعيت خواهش ميكنم به خاطر خسرو شكيبايي كه در اينجا حاضر است، سكوت كنيد. خسرو رفيق همه بود و ما تنها امروز با اوييم؛ اما او تا ابد در دل ما خواهد ماند.»
يكي از پديدههاي بازيگري از ميان ما رفت
ايرج راد تنها كسي است كه از جمع هنرمندان براي جمعيت سخن ميگويد: «اين همه ازدحام، علاقه، شور و دوست داشتن براي يك هنرمند جاي تشكر بسيار دارد.متاسفانه يكي از پديدههاي بازيگري از ميان ما رفت او از افتخارات هنر مملكت ما بود و شايد سالهاي سال بايد براي ظهور كسي چون او منتظر باشيم.شكيبايي 50 سال خدمت كرد و زحمت كشيد كه به اينجا رسيد. سال 48 بود كه او با گروهي به همراه هادي اسلامي به اداره تئاتر آمد و نمايشنامهاي به اسم روسري قرمز اجرا كرد.از آن سال به بعد تا زمان بازنشستگي او همچنان در اداره تئاتر بود، تا اين كه به سينما رفت و افتخارات زيادي آفريد.»
پدرم در اينجا حضوردارد
پرويز پرستويي در ادامه قصد داشت خاطرهاي را از شكيبايي تعريف كند كه منصرف شد و به جاي آن از «پويا شكيبايي» فرزند خسرو شكيبايي دعوت كرد تا به روي صحنه بيايد. شكيبايي كه به علت تاملات روحي به خوبي قادر به حرف زدن نبود در سخناني گفت: ممنونم از همه جمعيتي كه اينجا ميبينم. پدر من نيز كه اينجا حضور دارد بسيار خوشحال است. ميدانم كه همه چقدر مهربانيم و چقدر او را دوست داشتيم.
او به هنر امتياز و اعتبار داد
در ادامه محمدحسين صفارهرندي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، روي صحنه آمد و ضمن تسليت به خانواده شكيبايي گفت: من مستقيما از جلسه هيات دولت به اينجا آمدم و حامل پيام شخص رييسجمهور هستم. رييسجمهور در مورد آقاي شكيبايي گفته جامعه ما تصوير روشني از شكيبايي در ذهن دارد. هنرمندي كه كارهايش در ذهن ملت است. وي افزود: به نظر من هنرمندان دو دستهاند، عدهاي كه از هنر امتياز ميگيرند و عدهاي كه به هنر امتياز و اعتبار ميدهند و شكيبايي از دسته دوم بود. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
بهترين خاطره از سينما
در همهمههاي جمعيت در راه بازگشت ميشد حرفهايي جالبي شنيد. آمبولانس حامل تابوت خسرو شكيبايي رفته بود و مردم آرامآرام پراكنده ميشدند. به جز آنان كه در اين موقعيت هم بازيگران را رها نميكردند و خواستار امضا و عكس از آنها بودند، عدهاي ديگر سردر لاك خود به تعريف خاطره از او ميپرداختند.
اين جور وقتها آدم ياد لحظههاي شيرين رفتههايش ميافتد و ما نيز ياد يكي از آخرين كارهايش كه در برنامه شب قبل دو قدم مانده به صبح افتاديم، پشت صحنه شب اثر رسول صدرعاملي. لحظه كميك زيبايي بود؛ خسرو شكيبايي در شب آخر كار به گروه ميگويد براي اينكه يك خاطره خوب در اينجا داشته باشيد (در اين لحظه كيك خامهاي را كه در دست دارد به صورت رسول صدر عاملي كه كنارش ايستاده ميكوبد و همه ميخندند) ... اما در چشمان صدرعاملي اشك جمع شده است. او هم خوبيهاي خسرو را به ياد آورد.
سيل تسليتها هنوز ادامه دارد
انجمن بازيگران سينماي ايران، هيات اسلامي هنرمندان و انجمن منتقدان و نويسندگان خانه تئاتر در پيامهايي جداگانه درگذشت خسرو شكيبايي را تسليت گفتند. در بخشي از پيام انجمن نويسندگان و منتقدان خانه تئاتر آمده است: تئاتر و سينماي ايران در سوگ يكي از عزيزان خود نشسته است. بازيگري كه در طول چند دهه فعاليت مستمر نقشهاي بيادماندني از خود بر جاي گذاشت. او بازيگري بود كه با ممارست صحنهها را درنورديد و روي پرده هم نقشي زد به بلنداي هنر ايراني و ملي.
در ادامه اين پيام ميخوانيم: او در تاريخ سينما و تئاتر و تلويزيون پس از انقلاب دردانهاي بود جاودانه. خصوصيت بازي او منحصر به خودش بود و شبيه هيچكس نبود. او متعلق به دوراني بود كه سينما و تئاتر تعريفي متفاوت با امروز داشت. بايد هنرمند ميبودي تا جاودانه شوي. بيشك شكيبايي از مهمترين هنرمندان دوران ما بود. يادش را قاب ميگيريم و برايش علو درجات آرزو داريم.
هيات اسلامي هنرمندان نيز در پيام درگذشت زندهياد شكيبايي آورده است: سينماي انقلاب اسلامي و دفاع مقدس نام و ياد يكي از چهرههاي بيبديل خود را همواره گرامي خواهد داشت و بردباري او را براي خلق هوشمندانه شخصيتها و لحظات ناب و پراحساس همواره به ديده احترام خواهد نگريست.
در بخش ديگر اين پيام آمده است: بدون ترديد درخشش شكيبايي در دهها اثر هنري مانند مدرس، ترن، كيميا، دستهاي خالي و ... تا ابد او را ماندگار خواهد ساخت. باشد كه مشي او، مرام و الگوي همه رهروان هنر متعهد گردد و اميد كه كارگردان هستي با تفضل و مهرباني خويش، آرامش و شادي ابدي را ارزاني روح بلندش قرار دهد.
انجمن بازيگران سينما هم در سوگ زندهياد شكيبايي نوشته است: خسرو شكيبايي از ميان ما رفت و آسمان هنر كشورمان ستارهاي بيبديل را از دست داد. بازيگران سينماي ايران به عنوان صاحبان اين سوگ بزرگ دوشادوش بستگان آن عزيز و آحاد مردم در اين وداع تلخ دلشكسته و داغدارند؛ اما بيترديد نام و يادش همواره با تارك فرهنگ و هنر اين مرز و بوم جاودانه خواهد ماند.انجمن منتقدان و نويسندگان سينمايي ايران در پيام خود نوشته است: مسافر خسته و بيقرار ده بالا دست كه چينههايش كوتاه است و مردمش ميدانند شقايق چه گلي است، به خانه دوست رسيد و سرانجام آن سوي فواره اساطير زمين و در جوار چپرهايي كه جاي پاي خداست، آرامش يافت.
در ادامه اين پيام آمده است: خسرو شكيبايي را ميگوييم كه چه زود بار سفر بست و شتابان از ديار ما رفت. رفت به آنجا كه آبي، آبي است و وقتي غنچهاي ميشكفد، اهل آن باخبرند.
انجمن منتقدان و نويسندگان سينمايي ايران نوشته است: واپسين فرازش در عرصه سينماي ما، بيگمان تقديري صميمانه بود از سي سال رفتن و رفتن در كوچه پس كوچههاي هنر اين مرز و بوم. شبي كه به پاس يك عمر جستوجوي خانه دوست، وي را به عنوان يكي از 5 بازيگر برتر سينماي پس از انقلاب ايران برگزيديم و برگ سبزي تقديمش كرديم تا منتقدان و نويسندگان سينمايي ايران در نقطه اوج هنر يك هنرمند ايراني، قدرداني خود را نثارش كرده باشند.
در پايان پيام اين انجمن نيز نوشته شده كه تارك سينماي ايران و هنر اين مرز و بوم هرگز از نام و ياد و آثار ماندگار خسرو شكيبايي خالي نخواهد ماند و نه تنها نسل ما كه نسلهاي آينده اين سرزمين نيز با «هامون» و «كيميا» و «اتوبوس شب» زندگي خواهند كرد.
«مجيد مجيدي» هم گفت: خسرو شكيبايي با آثارش زنده است و اين آثار براي هميشه در سينماي ايران بهيادگار خواهند ماند. «مجيد مجيدي» در مراسم پاياني جشنواره فيلمهاي ورزشي پس از دريافت جايزه خود، به درگذشت خسروشكيبايي اشاره كرد و گفت: سينماي ايران بار ديگر ضايعه بزرگي را متحمل شد، هر چند «شكيبايي» رفت اما او همچنان با آثارش زنده است.
وي ادامه داد: آثاري كه از شكيبايي در سينماي ما موجود است، براي هميشه به يادگار خواهد ماند. در بخشي از ويژه برنامه ديشب «دو قدم مانده به صبح» نيز كه به صورت زنده روي آنتن شبكه 4 سيما رفت، «هوشنگ توكلي» كارگردان هنري مجموعه تلويزيوني «مدرس»، درباره ويژگيهاي بازيگري وي در اين مجموعه به اظهارنظر پرداخت و درباره چگونگي الگوگيري اين بازيگر فقيد براي ايفاي نقش شهيد مدرس گفت: «شكيبايي» براي ايفاي اين نقش، الگوي يك روحاني خستگيناپذير را در ذهن داشت و به من گفت كه با اين ديدگاه، مقام معظم رهبري كه رييسجمهور وقت بود را الگوي خود قرار داده است.
دوشنبه 31 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 209]