واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: راه حل پيشنهادي معصوه ابتكار براي حل مشكل ديپلماسي دست دادن! پاسخ به سوالات باعث شد جلسه مفصلي داشته باشيم. اما موقع خداحافظي آقاي رييس جمهور پروتكل يادش رفت و دستش را دراز كرد. عذرخواهي كردم و او كه تازه متوجه شده بود زد زير خنده و گفت: ببخشيد، اتوماتيك بود. معصومه ابتكار دروبلاگ خود نوشت: صداي سوت و دست زدن دانشجويان در سالن اجتماعات پيچيد. براي آنها بسيار جالب بود من كه سمت معاون رييس جمهور را به يدك مي كشيدم با شور و شعف دست يك مرد را در دستم مي فشردم و حاضر نبودم آن را رها كنم. از آن همه سر و صدايي كه به راه انداخته بودند خنده ام گرفته بود و از شاديشان به وجد آمده بودم. مراسم تقدير از استادان نمونه دانشكده فني دانشگاه تهران بود و من بر روي سن جزو كساني بودم كه تقديرنامه ها را اعطا مي كردند. اين را گفتم كه بگويم راستش اين ماجراي دست دادن خانم ها و آقايان هم سوژه جالبي براي گاه و بيگاه ما دراين روزگار است كه البته وقتي پاي مسئولين در ميان باشد و حضور خبرنگارو عكاس هم مهيا، به داستان سرگرم كننده اي تبديل مي شود. سال 78 بود و مرحوم پدرم به عنوان استاد نمونه دانشكده فني انتخاب شده بودند. رييس وقت دانشكده از من خواست تا در مراسم حضور يابم. وقتي تقديرنامه را به پدر تقديم كردم دستم را به سوي او بردم و او هم درميان عكس العمل پرهياهوي دانشجويان با شوق دستم را گرفت و فشرد. اما مشابه اين ماجرا بارها برايم اتفاق افتاده كه البته به سرانجامي مانند اين يكي نرسيد! قبل از دوران مسئوليت 8 ساله ام در دولت، همراه هياتي از زنان دانشگاهي آسيا دوره اي را در كره گذرانديم كه در پايان آن ديداري با نخست وزير آن كشور داشتيم. قبل از ملاقات به بخش مربوط به تشريفات يا پروتكل دفتر ايشان اطلاع دادم كه دست نمي دهم. بنابراين موقع ملاقات، نخست وزير دستش را دراز نكرد. ولي بنده خدا به خاطر سوالي كه در ذهنش ايجاد شده بود در ميان صحبت ها يك دفعه رو كرد به نماينده پاكستان و گفت: شما چرا دست داديد؟ در صحنه بين المللي قضيه دست ندادن سفراي ما با مسئولين رده بالاي كشورها از ميان خانم ها كه همه نوعش را از ملكه گرفته تا رييس جمهور و نخست وزير و وزير و وكيل دارند، خيلي وقت ها دشواري هايي را ايجاد كرده است. بيشتر به خاطر اينكه آنها دست ندادن يك مرد با يك زن را ناشي از نگاه مردسالارانه و به صورت نوعي تحقير مي بينند. البته نسبت به عكس آن يعني اجتناب زن از دست دادن با مرد تا اين حد حساس نيستند. علاوه بر اين مي بينند كه مسئولين همه كشورهاي به اصطلاح اسلامي با خانم ها دست مي دهند. بنابراين موضوع برايشان جا نمي افتد. به خاطر همين بود كه آقايان سفرا در سفرهايم تاكيد مي كردند كه حتما نه يك نوبت بلكه چند نوبت با مقامات زن كشورها دست بدهم تا جبران مافات بشود و اتفاقا عكس العمل خانم ها هم كه درحضور سفير مي توانستند بالاخره دست يك مسئول ايراني را بفشرند بسيارخوب و گرم بود. طي سفري به فنلاند در سال هاي اول مسئوليتم، ملاقاتي با رييس جمهور سابق آن كشور آقاي آتي ساري داشتم. دفتر ايشان از پروتكل مربوطه مطلع بود و جلسه براساس آن آغاز شد. آقاي آتي ساري سوالات زيادي در مورد ايران، انقلاب و فرهنگ مردم ما داشت و صراحتا گفت كه مي خواهم دراين موارد بيشتر بدانم. پاسخ به سوالات باعث شد جلسه مفصلي داشته باشيم. اما موقع خداحافظي آقاي رييس جمهور پروتكل يادش رفت و دستش را دراز كرد. عذرخواهي كردم و او كه تازه متوجه شده بود زد زير خنده و گفت: ببخشيد، اتوماتيك بود. مشابه مورد اخير چند بار ديگر هم اتفاق افتاد اما با اداي احترام و عذرخواهي و بعضي وقت ها با ارايه توضيحي به عنوان چاشني عذرخواهي، مشكلي پيش نيامد. چرا كه با دست ندادن زنان آنقدر مشكل ندارند كه با دست ندادن مردان برايشان سوال ايجاد مي شود. بنابراين يكي به نفع زنان كه مسئولين بدانند وجود سفراي زن ايراني حداقل اين مسئله را حل مي كند. به علاوه آنكه درايت زنانه شان هم مي تواند بسياري از مسايل را درمناسبات بين المللي حل كند. البته جالب است بدانيد كه اخيرا برخي گروههاي فمينيست هم خواهان وجود خط قرمز و محدوديت در هر گونه تماس بدني بين زنان و مردان در محيط هاي كاري هستند. آنها به سابقه بهره جويي مردان به ويژه مديران و روساي مرد از كاركنان زن استناد مي كنند. برخورد به اين نكته برايم جالب بود و فكر كردم كه ما اگر مباني و فلسفه احكام عملي اسلام را به درستي جا بياندازيم مي تواند راهگشاي خيلي مشكلات باشد. ولي وقتي هنوز در داخل كشور از چنين موضوع اخلاقي و انساني، به عنوان حربه اي سياسي استفاده مي شود، چگونه قادر به چنين كاري هستيم؟ مگر نه اينكه عملكرد آقاي خاتمي طي سال ها زندگي در داخل و خارج كشور با مسئوليت هاي مختلف و يا در مقام يك روحاني فعال روشن تر از آنست كه اتهامات بي پايه و مغرضانه آن را خدشه دار سازد. من خودم شاهد بودم كه در سفرهاي استاني وقتي مردم با شور و علاقه در اطراف ايشان جمع مي شدند و دوست داشتند بر عبايش دست بكشند يا با او مصافحه كنند، چگونه مقيد به رعايت حدود بود. اگر راست مي گوييد، دست از سر آقاي خاتمي برداريد و به فكر اعزام سفراي زن به كشورهاي خارجي باشيد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 237]