واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: گزارش ويژه: جوايز مشوق هدف گرفتن ستارگان
پيتر ديامانديس ميخواهد با الهام از تلاش ليندبرگ براي بردن جايزه معروفش، انسانهاي معمولي را به فضا بفرستد
پيتر ديامانديس از زمان كودكي ميخواست كه به فضا برود و در رؤياهايش خود را فضانورد ميديد. او ميگويد: «به نظرم ميتوان گفت كه تنها هدفم در زندگي همين بود. من علاقه و عطش تبديل شدن به يك فضانورد در سازمان فضايي ناسا را داشتم، ولي وقتي بزرگتر شدم فهميدم كه چقدر اين كار مشكل است و تعداد بسيار كمي از افراد علاقهمند موفق به انجام آن ميشوند.»
اما سالها بعد ديامانديس راهي پيدا كرد كه به بقيه انسانها براي رفتن به فضا كمك كند. ديامانديس بعدها تبديل به يك كارآفرين در صنايع مربوط به فضا شد و چندين شركت تأسيس كرد كه كارهاي مختلف مربوط به فضانوردي –از طراحي و ساختن ماهواره تا فرستادن انسانها به فضا براي تجربه كردن بيوزني- را انجام ميدهند.
با اين همه ديامانديس هنوز هم ناراحت بود كه چرا مسافرت به فضا منحصر به افراد خاص است. مدتي بعد او كتاب «روح سنتلوئيس» نوشته چارلز ليندبرگ را خواند. در اين كتاب چگونگي طي كردن فاصله نيويورك تا پاريس، بردن جايزه 25 هزار دلاري اورتيگ، و پيشراندن صنعت فضانوري آمريكا توسط ليندبرگ توضيح داده شده است. ديامانديس ميگويد: «به ذهنم رسيد كه يك جايزة مناسب ميتواند باز هم باعث ايجاد خلاقيت و ايجاد نسل جديدي از فضاپيماهاي خصوصي شود.»
اينطور بود كه در سال 1996 آقاي ديامانديس بنياد «جايزه X» را تأسيس كرد. جايزة 10 ميليون دلاري «انصاري X« هم از فعاليتهاي مشابه همين بنياد بود. جايزه «انصاري X» به گروهي تعلق ميگرفت كه با استفاده از سرمايه خصوصي فضاپيمايي با قابليت بردن و بازگرداندن سه نفر به فاصله 100 كيلومتري زمين و بازگرداندن آنها براي دو دفعه در مدت دو هفته بسازد. اين جايزه با نام خانوادة ايراني-آمريكايي انصاري نامگذاري شده است و در سال 2004 به برنده پرداخت شد.
ديامانديس داراي مدرك ليسانس ژنتيك و فوقليسانس مهندسي هوافضا از مؤسسه فناوري ماساچوست (MIT) است. او يك مدرك پزشكي هم از دانشگاه هاروارد دارد. در حال حاضر او از بنياد جايزه X براي اهداي جوايزي در زمينههاي پزشكي، آموزش، ژنتيك، و فضانوردي استفاده ميكند. او همچينن جوايز شركتهايي همچون گوگل و Progressive را نيز مديريت و پشتيباني ميكند.
يكي از نويسندگان بيزنسويك به نام ريچل كينگ به تازگي گفتوگويي با ديامانديس انجام داده و از او سوالاتي در مورد جوايز مشوق و علت مؤثر بودن آنها پرسيده است.
تأثير جايزه اورتيگ در صنعت هوانوردي چه بود؟
اين جايزه باعث پا گرفتن نُه تيم مختلف شد كه بيش از چهارصد هزار دلار براي گرفتن آن جايزة بيست و پنج هزار دلاري خرج كردند. بعد از اين جايزه بود كه تعداد مسافران هواپيما از شش هزار به يكصد و هشتاد هزار نفر در سال رسيد. تعداد خلبانان سه برابر شد و در يك بازه زماني هجده ماهه بعد از آن تعداد هواپيماهاي آمريكايي چهار برابر بيشتر شد.
جمع كردن پول لازم براي اهداي اولين جايزة X هشت سال از عمر شما را گرفت. فكر ميكنيد چرا در ابتدا مديران شركتهاي بزرگ اينقدر از پشتيباني مالي چنين جايزهاي اجتناب ميكردند؟
خب علت اصلي اين اجتناب، طرز فكر غلطي بود كه در طول بيش از چهل سال جا افتاده بود و هدف اصلي ما هم تغيير همين طرز فكر بود. اين فكر كه فضانوري مخصوص دولتها و سازمانهاي دولتي است و گروههاي كوچك نميتوانند هيچ كاري در اين زمينه بكنند. اينكه اين كار بسيار خطرناك است و اصلاح افكار اشتباه ديگر هدف ما بودند.
ما در آمريكا در بسياري زمنيهها قابليت ريسكپذيري خود را ازدست دادهايم. اين عدم ريسكپذيري در سطوح مختلفي خودش را نشان ميدهد: در سطح دولتي، در سطح شركتي، و حتي در سطح فردي. متأسفانه اين پديده باعث شده است كه انجام كارهاي واقعاً نو و متفاوت مشكل شود. چون نوآوري، چيزي كه به يك تحول عمده منجر شود، ريسك دارد و هميشه احتمال عدم موفقيت هم هست.
چطور توانستيد از جايزه X با موفقيت تمام به سراغ جايزههاي ديگر برويد؟
در روز چهارم ماه اكتبر سال 2004 كه جايزه X به برندهاش تعلق گرفت، گوگل لوگوي خودش را عوض كرد و تصوير يك SpaceShipOne در حال پرواز را روي آن قرار داد. گوگل همچنين در صفحه اول خود به ما لينك داد و اين كار آنها براي ما مزاياي باورنكردنياي به همراه داشت.
حتي كار به آنجا رسيد كه به ساختمان گوگلپلكس رفتم و در آنجا براي حدود دو هزار نفر از اشخاص علاقهمند صحبت كردم. بعد از آن يكي از دو مؤسس گوگل به نام لري پيج را ملاقات كردم كه يك تيشرت، شلوار جين، و كوله پشتي به تن داشت و به من گفت كه چقدر عاشق فعاليتهاي ما است. مدتي بعد او از اعضاي هيئت مديره بنياد ما شد و نقشي بسيار اساسي در پيش بردن برنامههاي ما پيدا كرد. هدف اوليه ما اين بود كه ايده جايزه X را در زمينههاي ديگر هم به آزمايش بگذاريم.
آيا انتظار داريد كه هر يك از جوايز X يك صنعت جديد را پايهگذاري كند؟
اميد ما اين است. مدلي كه ما در رأس كار خود قرار دادهايم نشان ميدهد كه يك جايزه 10 ميليون دلاري ميتواند باعث جمع شدن بيش از 100 ميليون دلار سرمايه براي يك هدف معين شود و كسبوكاري كه بعداً به دنبال آن ميآيد ميتواند تا يك ميليارد دلار يا بيشتر گردش مالي ايجاد كند.
شركتهايي مانند گوگل با اميد جا پيدا كردن در صنايع جديد در اين جوايز همكاري ميكنند يا فقط مسئله علاقه شخصي است؟
در مورد جايزة X گوگل مسئله فقط علاقه شخصي سرگي برين و لري پيج بود. اما در وهله دوم بايد گفت كه اين كار يك رويكرد بسيار نوآورانة بازاريابي هم بود. سرگي يك بار به من گفت كه هرگز علاقه نداشته نام گوگل را روي سردر يك استاديوم ورزشي يا هر روش بازاريابي سنتي ديگر ببيند. در واقع اين يك روش بازاريابي بسيار سطح بالا هم بود. در وهله سوم هم بايد گفت كه اين جايزه به آموزش و ايجاد علاقه به رياضيات، علم، و مهندسي كمك كرد و اين براي همه ما يك هدف شخصي مهم بود.
آيا هر كسي ميتواند برندة جايزههاي X باشد؟
بلي؛ و اين بسيار مهم است. اين يكي از بنياديترين اعتعقادات من است كه بزرگترين تحولها در هر صنعتي وقتي به وجود ميآيند كه از يك ديدگاه كاملاً جديد به مسائل نگاه شود. همه ما در ديدگاه محدود خودمان گير افتاديم. بنابراين واقعاً مهم نيست كه كجا به مدرسه رفتهايد، چه شغلي داريد، و مقام دولتي داريد يا نه. اگر قادر به انجام كار تعيين شده باشيد جايزه را ميبريد.
آيا فكر ميكنيد جوايز مشوق به اين علت با استقبال زيادي مواجه شدهاند كه دولت در حمايت از نوآوري كوتاهي ميكند؟
براي رسيدن به يك تحول واقعي بايد آماده باشيم كه ريسكهاي بزرگي بكنيم. چون يك تحول و نوآوري تا قبل از اينكه عملي شود فقط يك ايده ديوانهوار به نظر ميرسد. اما اگر يك سازمان دولتي ايدهاي داشته باشد كه به شكست بينجامد، با بازرسيهاي مقامات قانوني و بررسيهاي كنگره روبهرو خواهد شد. اگر يك شركت بزرگ ريسك كند و شكست بخورد با سقوط ارزش سهامش مواجه ميشود. پس در جامعه امروزي كجا افراد كارآفرين و نوآور ميتوانند ريسكهاي بزرگ بكنند؟ اين كار بسيار مشكلي است و به عقيده من جايزههاي X ميتوانند راهي براي انجام ريسكهاي بزرگ باشند. شما پولي را به جايزه اختصاص ميدهيد و اگر كسي موفق به بردن آن شود، همه سود كردهاند. اگر هم كسي موفق نشود هيچكس چيزي نميبازد.
براي شركتي كه بخواهد يك ايده مشوق تعيين كند چه توصيهاي داريد؟
اين كار اصلاً ساده نيست و بايد آن را به صورت تمام و كمال انجام داد. تلاشهاي بسياري در اين زمينه با شكست مواجه شده است. نبايد در مورد اينكه راهحل چه بايد باشد از پيش تصميم بگيريد و همچنين نبايد هيچ قيد و بندي در سر راه شركتكنندگان بگذاريد.
آيا ميخواهيد جايزههاي X ديگري هم راه بيندازيد؟
ما قصد داريم در هر سال 2 يا 3 جايزه X تعيين كنيم. تا چهار سال ديگر به 10 جايزه X در هر سال خواهيم رسيد. ما به عنوان يك بنياد غيرانتفاعي هميشه به دنبال شركتهايي هستيم كه حاضر باشند پشتيباني مالي جوايز را برعهده بگيرند يا از آن حمايت كنند.
يکشنبه 30 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 92]