تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حكيم نيست آن كس كه مدارا نكند با كسى كه چاره اى جز مدارا كردن با او نيست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834841521




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خسرو شكيبايي درگذشت؛ خداحافظ آقاي خاطره - گروه ادب و هنر- گيسو فغفوري


واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: خسرو شكيبايي درگذشت؛ خداحافظ آقاي خاطره - گروه ادب و هنر- گيسو فغفوري


تصوير آخر؛ مرگ
حالا‌ ديگر خوب خوب مي‌دانيم در اين يك سال و دو سال قبل خوب فهميديم كه رفتن چه آسان شده است، اين بار نوبت بود. او هم رفت. فرقي ندارد، ساعت 9 صبح در بيمارستان پارسيان با سكته يا ايست قلبي يا با سرطان كبد. مهم نيست كه جمعه رفت يا پنجشنبه. مهم اين است كه او، همان ستاره دوره نوجواني‌مان رفته است. ستاره‌اي در دوراني كه قرار نبود كسي ستاره شود.

ستاره‌هاي دوران جنگ با دوران آرامش فرق دارند به همين خاطر بود كه آمد و فيلسوفي شكست‌خورده شد، ستاره روزگار نوجواني ما. هر جا مي‌رفتيم حرف او بود و هر جا مي‌رفتيم مي‌خواستيم مثل او باشيم. فرياد بزنيم و تجربه كنيم و مي‌خواستيم عصيان كنيم. ستاره آن روزها و اين روزهاي ما تنها 64 سال داشت كه رفت. تا روزهاي آخر سرحال بود و اين گوشه و آن گوشه مي‌ديديمش. سرحال بود و يك دفعه خبر رسيد كه بي‌مقدمه رفت. اما خوبي‌اش اين است كه بيش از 60 نمايش، فيلم و سريال برايمان به يادگار گذاشته است. فردا يكشنبه ساعت 9 از جلوي تالا‌ر وحدت او را بدرقه مي‌كنيم تا در كنار دوستاني كه قبل از او رفته‌اند در قطعه هنرمندان بيارامد. ‌

تصوير چهارم، چند روز پيش اينجا بود ‌

از خوش‌شانسي ما بوده كه اين روزها او را زياد ديديم. از جشنواره فيلم فجر و كليپ جشنواره كه هر روز چند نوبت او را مي‌ديديم كه بيست‌وششمين جشنواره فيلم فجر را جلوي موزه سينما تبريك مي‌گفت و آن كشيدگي صدايش هر بار براي همه جالب بود و واكنش نشان مي‌دادند. فيلم صدرعاملي كه با عزت‌الله انتظامي بازي كرده بود را هم ديده بوديم حالا‌ كو تا اين فيلم اكران شود. تو اين فيلم دزدي بود كه دزدي را كنار گذاشته بود و مجاور شده و حالا‌ صاحب قهوه‌خانه بود. با آن پتوي سربازي عكسي است كه تو ذهن‌ها حالا‌ حالا‌‌ها ماندگار است مثل نقش همان راننده اتوبوس با زيرپيراهن سفيد و عينك كلفت به چشم كه كلي از دست آن سرباز جوان حرص مي‌خورد. براي همين نقش بود كه ديپلم افتخار جشنواره فيلم فجر را گرفت. اما چه خوب كه او را اين روزها زياد ديديم. دوشنبه 24 تير كه فيلم اولين و آخرين نقش كمدي‌اش در حوزه هنري اكران شد. ‌

آخرين بارهاي حضور او در فيلم‌هاي تلويزيوني بود، فيلم‌هايي مانند تله‌فيلم‌هاي ساخته يوسف صيادي، ساخته سعيد عالم‌زاده و ساخته حميد طالقاني.

او در انساني واله و شيدا با شعرهايي كه به فيلم اضافه مي‌كند، شيداتر مي‌شود. اما آخرين نمايش فيلمش، حميد طالقاني بود كه به مناسبت روز پدر از تلويزيون پخش شد. فيلم درباره پيدا كردن جايي بود كه آدم‌ها در تنهايي و خلوت تلخ خود به دنبال عملي كردن آرزوهايشان بودند. ‌ او در دومين جشن منتقدان سينمايي، جايزه يكي از برترين بازيگران 30 سال سينماي پس از انقلا‌ب را روي صحنه از دستان شهردار، رئيس انجمن منتقدان و معاون سينمايي ارشاد دريافت كرد و مثل هر بار به تشكري كوتاه و تعظيمي بلند قناعت كرد. او را بارها ديده بوديم كه از صحنه بالا‌ مي‌رود، در حالي كه بر زمين بوسه مي‌زد. در حالي كه تعظيمي مي‌كرد به غرايي نقش‌هايي كه بازي مي‌كرد. شال‌گردن‌هايش را داشت رنگ به رنگ مانند پالتو، كت‌هاي بلندش و كلا‌ه‌هايي كه بر سر مي‌گذاشت. تكيه‌كلا‌م‌هايش را هم به ياد داريم مثل كه راستي چه كسي قبل از او نقش عاشق را به اين خوبي و پريشاني بازي كرده بود؟ همه فيلم‌هايش يك نگاه و رنگي از و عشقش داشت. او هم عاشق بود و هم خشونت مي‌كرد. كسي يادش هست كه او بشقاب را بر دست همسرش خرد مي‌كرد تا بگويد او را دوست دارد. همين روز يكشنبه بود كه در فيلم پخش شد. همان مرد بدجنسي شده بود كه زندگي ديگري را مي‌خواست به هم بريزد اما آخر پشيمان مي‌شود و حلا‌ليت مي‌خواهد. ‌

تصوير سوم: جايزه‌ها، فيلم‌ها و نقش‌ها ‌

اولين بار او با حميد ‌هامون در فيلم داريوش مهرجويي سيمرغ بلورين بهترين بازيگر مرد را در سال 68 و در هشتمين دوره جشنواره فجر گرفت، 5 سال‌بعد مرد از اسارت برگشته و تنهايي شد در ي احمدرضا درويش كه آمده بود دخترش را ببيند، ديد و دوباره اين سيمرغ را به خانه برد. 10 سال بعد بود كه پسرخاله‌اي عاشق شد كه با وجود شكست خوردن در عشق همراه ماند و زخمي شد تا براي بازي در نقش عادل مشرقي فيلم فريدون جيراني سومين سيمرغ را به خانه ببرد. دو سال قبل هم ديپلم افتخار را براي رانندگي اتوبوس اسيرهاي عراقي براي فيلم كيومرث پوراحمد گرفت‌

چند بار هم نامزد دريافت جايزه شد، ‌مثل نامزدي براي بازي در فيلم او همان نقاشي بود كه لكنت زبان داشت و براي پولدار شدن مي‌خواست به ژاپن برود.

- در پانزدهمين جشنواره فيلم فجر 13755) براي بازي در فيلم ، مرد عصباني فيلم كه نهنگ به سوغات مي‌آورد و ناراحت بود كه گرگ خانه شنگول و منگول قصه‌هاي همسرش است، هنوز در يادها مانده است. او براي آخرين ساخته ناصر تقوايي هم نامزد دريافت سيمرغ شد. اگر آنجا جايزه نگرفت تنديس حافظ را براي اين فيلم گرفت. ‌

- برنده آهوي بلورين مردم به عنوان بهترين بازيگر نقش اول مرد از سومين جشن سينماي ايران، به پاس بازي در فيلم ‌ - نامزد دريافت آهوي بلورين مردم براي بهترين بازيگر نقش دوم مرد از سومين جشن سينماي ايران، براي بازي در فيلم ‌

- نامزد دريافت آهوي بلورين مردم براي بهترين بازيگر نقش اول مرد از سومين جشن سينماي ايران، براي بازي در فيلم ‌

- برنده آهوي بلورين بازيگر برگزيده سينماي دفاع مقدس از پنجمين جشن سينماي ايران، براي بازي در فيلم ‌

- بهترين بازيگر نقش اول مرد در اولين جشنواره سينما و زن 13744)، به پاس بازي در فيلم

راستي در او چه بود كه با هر كارگرداني كار مي‌كرد بارها و بارها همكاري ادامه مي‌يافت؛ با مهرجويي 5 فيلم هامون 68، سارا 71، پري 73، دختردايي گمشده 77 و ميكس 78. ‌

‌ با كيميايي سه فيلم خط قرمز61، حكم 83 و رئيس 85، با احمدرضا درويش 3 فيلم ابليس 68، كيميا 73و سرزمين خورشيد 74. با صباغ‌زاده دو فيلم جست‌وجو در جزيره 69 وصبحانه براي دو نفر 1382. با پوران درخشنده دو فيلم رابطه 1365، عبور از غبار 68. با كيومرث پوراحمد خواهران غريب 74. با سيروس الوند يك بار براي هميشه 71 و مزاحم 80. با فريدون جيراني سالا‌د فصل 83 وستاره‌ها (ستاره بود) 85. آنان نيز كه فرصت داشتند تا يك بار همكار او باشند: دادشاه (حبيب كاوش - 1362)، صاعقه 13644)، دزد و نويسنده (كاظم معصومي - 1365)، ترن (امير قويدل - 1366)، شكار (مجيد جوانمرد - 1366)، پرواز را به‌خاطر بسپار (حميد رخشاني - 1371)، بلوف (ساموئل خاچيكيان - 1372)، درد مشترك (ياسمين ملك نصر - 1373)، لژيون (سيدضياءالدين دري - 1373)، سايه به سايه (علي ژكان - 1374)، عاشقانه (عليرضا داوودنژاد - 1374)، رواني (داريوش فرهنگ - 1376)، زندگي (اصغر ‌هاشمي - 1376)، دختري به نام تندر (حميدرضا آشتياني‌پور - 1379)، كاغذ بي‌خط (ناصر تقوايي - 80/1379)، اثيري (محمدعلي سجادي - 1380)، ازدواج صورتي (منوچهر مصيري، 1383)، چه كسي امير را كشت؟ (مهدي كرم‌پور، 1384.) ‌

در اين فيلم‌ها تماشاگر همراه او مي‌شد، همراه پشت خميده او كه ديگر حالتش شده بود، همراه ترسش، همراه لغزش و اشتباهش يا همراه عشق و دوستي‌اش. او متفاوت بود، خيلي‌ها خواستند از او تقليد كنند اما خيلي زود لو مي‌رفتند. مثل صحنه‌اي كه علي مصفا در فيلم صداي او را تقليد كرد تا بداند در دل خواهر كوچك چه مي‌گذرد اما زود شناخته شد.

‌ تصوير دوم: نمايش‌ها، صداها، سريال‌ها ‌

صدايش را خيلي‌ها دوست داشتند به همين خاطر روي نوارها ماندگار شد و روي فيلم‌هايي كه دوبله مي‌كرد. او اولين بازيگر بود در خواندن شعرها، زماني بود كه هر جا مي‌رفتيد مي‌شنيديد: او در فيلم‌ها هم دوبله مي‌كرد به خاطر آن خش صداي بمش.

شعرهاي خيلي از شاعران را خواند مانند شاملو. نقش‌هاي زيادي در تلويزيون و سريال‌ها بازي كرد. او شد و در برابر ايستاد. او در راهزن شد. در همسر سبز بود، در همسرش را از دست داده و همراه پسر آواره شده بود. در عياري بود. پنجه عدالت، زير گذر لوطي صالح، تراژدي كسري، هنگامه شيرين وصال، بليت تئاتر، پنجه به دست آوردن، صيادان، با خشم به ياد آر، بازرس، سنگ و سرنا، همه پسران من، شب بيست و يكم و بيا تا گل برافشانيم، سمك عيار، لحظه، ‌كوچك جنگلي، مدرس، تهران 53، روزي روزگاري، ميثاق خون، خانه سبز، كاكتوس، در كنار هم، پهلوانان نمي‌ميرند و سرزمين سبز تعدادي از نمايش‌ها و سريال‌هايش بود.

تصوير اول: هامون و خط قرمز ‌

مي‌گويند از تئاتر آمده بود، مي‌گويند دوبله هم مي‌كرد. مي‌گويند قبل‌تر خياطي مي‌كرد، كانال‌سازي و آسانسورسازي مي‌كرد. اما از 19 سالگي رفت روي صحنه تئاتر و كه قبلا‌ به او مي‌گفتند با معرفي‌اش به ديگر حرفه‌اي تئاتر شد. اما و كيمياي او را به سينما معرفي كردند. با مسعود كيميايي آمد به سينما و در آخرين فيلم كيميايي هم حضور داشت؛ شايد يك نقش كوتاه، نقش يك دكتر خلا‌فكار كه قسم پزشكي‌اش را فراموش كرده است. اما ساخته مهرجويي او را متفاوت كرد. خيلي‌ها با‌هامون زندگي‌ها كردند.

انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------

------------
 يکشنبه 30 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 286]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن