محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826607157
منشور كارگزاران
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: منشور كارگزاران
اشاره:مالك اشتر نخعي از ياران خاص امير مومنان (ع) و از فرماندهان سپاه او بود كه در جنگها دلاوريهاي زيادي از خود نشان داد. امام علي(ع) وي را در سال 37 هجري به فرمانداري مصر برگزيد و نامه مفصلي برايش نوشت كه جنبههاي گوناگون فردي و اجتماعي را در آن بيان كرد؛ اما مالك پيش از آغاز كار در بين راه به تحريك دشمنان مسموم شد و به شهادت نايل گرديد.آنچه در پي ميآيد،متن كامل آن نوشتار بي بديل است كه بي ترديد براي همه زمانها و مكانهاست.
***
بسمالله الرحمن الرحيم. اين فرمان بنده خدا علي امير مؤمنان است به مالك پسر حارث اشتر در پيمانش با وي، آن هنگام كه او را براي فراهم آوردن خراج و جهاد با دشمنان و شايستهسازي مردم و آباداني شهرها، به اميري مصر گمارد.به او فرمان ميدهد كه: از خدا پروا دارد و طاعت او را بر هر چيز مقدم شمارد و هرچه را در كتاب خداست از بايستهها و شايستهها (فرض و سنت) به كار بندد: دستورهايي كه هيچكس جز با انجام دادن آنها، روي نيكبختي نميبيند و جز با انكار و پايمال كردن آنها، به شقاوت نميافتد. و بدو فرمان ميدهد كه: خداي را به دل و دست و زبان ياري دهد، چرا كه او ياري ياوران خويش و بزرگداشت ارج گزاران به خود را برعهده گرفته است.و بدو فرمان ميدهد كه: صولت شهوت را در نفس خويش بشكند و آن را، بههنگام سركشيها، رام كند؛ زيرا كه نفس همواره به بدكرداري فرمان دهد مگر آنجا كه خدا در پناه گيرد.
در پيشگاه تاريخ
سپس بدان اي مالك كه تو را با كشوري روبرو كردهام كه پيش از تو، بر آن دولتهاي داد و ستم بسيار برگذشتهاند، و بدان كه مردم به كارهاي تو همانگونه خواهند نگريست كه تو در كارهاي زمامداران پيش از خود مينگري و درباره تو همان خواهند گفت كه تو در مورد آنان حكم راندهاي.و تنها استدلال مردم به شايستگي شايستگان همان چيزي است كه خداوند بر زبان بندگانش جاري ميسازد. پس بايد محبوبترين اندوختهها نزد تو، كردار نيك و عمل صالح باشد.
مالك نفس خود باش
بنابراين اي مالك، مالك نفس خود باش و آن را از هر چه بر فاصله تو روا و حلال نيست باز دار، كه همانا سختگيري بر نفس، عين انصاف است، چه در موردي كه آن را دلپسند آيد و چه آنجا كه ناپسند.دلت را از رحمت و محبت به مردم لبريز كن و هرگز با آنان چون جانوري درنده مباش كه خوردنشان را غنيمت شماري؛ زيرا آنان از دو دسته بيرون نيستند: يا در دين با تو برادرند و يا در آفرينش با تو برابر.
(چه بسا) لغزش از آنان بروز كند و دچار سستي و بيماري گردند، يا (حتي) به عمد و خطا، بزهي به دست ايشان انجام شود. پس، برايشان ببخشاي و از عفو و گذشت خويش بهرهمندشان گردان؛ همانگونه كه خود دوست ميداري خداي بر تو ببخشايد و از تو درگذرد؛ زيرا تو بالادست آناني و آن كس كه تو را حكمراني داده، بالا دست توست و خداي تعالي مافوق اوست و اينك هم او اداره امور مردم را به تو وانهاده و تو را به وسيله آنان به آزمون گذارده است.
هرگز خودت را در مقام جنگ با خدا قرار مده كه تو را با خشم خدا هيچ يارايي نيست و هيچگاه بينياز از بخشايش و رحمت او نيستي. چون بخشودي، هرگز پشيمان مشو و چون كيفر دادي، شادمان مباش.هرگز به خشمي كه از آن راه گريزي هست شتاب مكن، و هيچگاه مگو: ؛ زيرا اين كار تباهي و سستي دين است و دگرگوني و سقوط حكومت را نزديك ميسازد.
و چون از قدرتي كه داري، غروري در تو به هم رسد، به عظمت حاكميت خدا بر فراز قدرت خويش، و نيز به توانايي او نسبت به خود در آنچه هيچ قدرتي نداري، بنگر، تا گردنكشي و تنديات را فرونشاند و خرد از دست رفتهات را بازگرداند.زنهار، كه با خدا در عظمت-، همشأني مورزي و در قدرت، خود را با وي همانند مپنداري كه او هر گردنكشي را خوار و هر خويشتن بيني را پست ميكند.
ستمكاران
انصاف را در رابطه با خدا و مردم و در مورد خود و نزديكان و هوادارانت رعايت كن كه اگر چنين نباشي، ستم كردهاي. و آن كس كه بر بندگان خدا ستم كند، خداوند از سوي بندگانش، دشمن او خواهد بود و هر كه خدا با وي درافتد، منطقش را ميكوبد و تا هنگامي كه ستم پيشه به ستم پايان نبخشد و يا توبه نكند، با خدا در جنگ خواهد بود. و هيچ چيز در دگرگون كردن نعمت خدا برانگيختن سريع خشم وي، مؤثرتر از پافشاري بر ستم نيست؛ چرا كه خداوند هماره شنونده فرياد ستمديدگان و در كمين ستمبارگان است.
خواص و عوام
بايد محبوبترين كارها نزد تو، سازگارترين آنها با حق، و گستردهترين آنها در عدالت و فراگيرترين آنها در جلب رضايت مردم باشد؛ چه، نارضايي عموم مردم، رضايت خواص را از ميان ميبرد، در حالي كه از نارضايي خواص، در برابر رضايت عموم مردم، ميتوان چشم پوشيد.
هيچكس در روز تنآسايي گرانبارتر، و به هنگام بلا ناهموارتر، و به موقع اجراي دادگري بيرغيبتر، و در وقت خواستن و طلب پافشارتر، و در برابر بخشش ناسپاستر، و به هنگام رد تقاضا ديرپذيرتر، و در سختيهاي روزگار ناشكيباتر از خواص نيست!و همانا اين توده امت و مردماند كه تكيهگاه بلند دين و جمعيت انبوه مسلمين و نيرويي آماده در برابر دشمنانند. پس بايد پشتيبانيات از آنان، و گرايشت به ايشان باشد.
پرهيز از عيب جويي
و بايد آن كس كه بيشترين عيبجويي را از مردم ميكند، نزد تو دورترين و ناپسنديدهترين كس باشد؛ زيرا مردم البته داراي عيبهايي هستند كه زمامدار بايد بيش از هر كس ديگر در پردهپوشي آنها بكوشد؛ بنابراين به كشف عيبهايي كه بر تو پنهان مانده است، مپرداز؛ زيرا وظيفه تو، تنها زدودن عيبهايي است كه از آنها آگاه شدهاي، و درمورد آنچه از تو پنهان مانده است، تنها خدا داوري خواهد كرد. پس تا ميتواني، عيوب مردم را بپوشان تا خدا نيز آنچه را كه تو دوست داري از مردم پوشيده بماند، براي تو فروپوشاند.
عقده هر كينهاي را از مردم باز كن، و دستاويز هر انتقامي را در خويش بگسل، و هرچه درستي آن بر تو روشن نيست، ناديده انگار. و در راستانگاري حرف سخنچين شتاب مكن؛ زيرا سخنچين اگرچه به چهره خيرخواهان درآيد، دسيسهگر و فريبكار است.
در مشورت، به بخيل رو مياور كه تو را از بخشش باز دارد و از ناداري بترساند، و با ترسو و آزمند نيز رايزني مكن كه تو را در كارها ناتوان كند، و آزپيشگي را ستمگرانه براي تو ميآرايد، و بهراستي بخل و ترس و آز غريزههايي گوناگون هستند كه بدگماني به خداي تعالي آنها را يكجا فراهم ميآورد.
ويژگي ياران
بدترين وزيران تو آناناند كه پيش از تو وزير اشرار بودهاند و آنان كه در گناهان ايشان همكاري داشتهاند؛ پس به هيچوجه چنين كسان نبايد همراز تو گردند؛ زيرا آنان ياران گنهكاران و برادران ستمگراناند.و تو به هر حالت به جاي ايشان جانشينهاي بهتري خواهي يافت؛ كساني كه انديشه آنها را، منهاي وزرو و وبال و بزهكاري ايشان، دارند و با هيچ ستمگري در ستم و با هيچ بزهكاري در بزه همكاري نكردهاند. چنين كسان بر دوش تو سبكبارتر و در ياوريات بهتر و در دوستاري تو، صميمترند و الفتشان با غير تو كمتر است.پس اين چنين كسان را انيس خلوت و جلوت خود كن. سپس از ميان ايشان كسي بايد نزد تو مقربتر گردد كه در بيان تلخ حق، گوياتر باشد و در كاري كه از هواي دل تو سر ميزند، و خدا آن را براي اولياي خود نميپسندد، از همه كمتر همراهي كند.
با زاهدان و صادقان بپيوند؛ اما آنان را عادت ده كه در مدح تو زيادهروي نكنند و تو را به كاري كه نكردهاي، بيجا نستايند؛ چرا كه زيادهروي در مدح، خودپسندي ميآورد و آدمي را به غرور نزديك ميگرداند.و چنين مباش كه نيكوكار و بزهكار نزد تو برابر باشند، كه اين كار، نيكوكاران را به دلسردي نيكويي ميكشاند، و بدان را به بدكاري دلگرم ميسازد. بر هر يك از اين دو دسته همان روا دار، كه خود بر خويش روا داشته است.
و بدان كه هيچ چيز در بر انگيختن خوشگماني حاكم نسبت به رعيت مؤثرتر از آن نيست كه به ايشان نيكي كند و هزينه زندگيشان را سبك گرداند و آنان را به كارهايي كه وظيفهشان نيست، وا ندارد. پس بايد كاري كني كه حسن ظن خود را نسبت به توده مردم فراهم آوري؛ زيرا حسن ظن و خوشگماني، رنج طولاني را از تو دور ميكند.
و همانا شايستهترين فردي كه تو بايد نسبت به او خوش گمان باشي، كسي است كه از آزمون تو سرافراز بيرون آمده باشد و آن فردي سزاوار بدگماني است كه در آزمونت مردود گرديده است.
سنت شايستهاي را كه سران اين امت بدان عمل كردهاند و براساس آن اتفاق نظر بهوجود آمده و كار مردم بدان سامان يافته است، برهم مزن. و بدعتي مگذار كه به سنتها و آيينهاي گذشته لطمه وارد آورد كه در نتيجه پاداش، از آن بنيانگذاران سنت، و وبال وگناه سنتشكني، بر گردن تو خواهد بود.
هرچه بيشتر با دانشمندان و فرزانگان همنشيني و همدمي كن تا موجبات سامانيابي كشور و وسيله حفظ و نگهداري شيوههاي پسنديدهاي كه مردم قبل از تو با آنها مأنوس بودهاند، فراهم آيد.
و بدان كه تودههاي مردم، دستههايي هستند كه هيچيك بدون ديگري سامان نمييابند و هيچ دسته از ديگري بينياز نيست.برخي از ايشان لشكر خدايند و عدهاي كاتبان عمومي يا خصوصياند و دستهاي قاضيان دادگستر و بعضي كارگزاران منصف و اهل مدارايند و گروهي جزيهگزاران و پرداختكنندگان ماليات اعم از مسلمان و غيرمسلماناند. و پارهاي بازرگان و صنعتگرند، و دستهاي طبقه پايين يعني حاجتمندان و مسكينان.و خداوند براي هر يك از آنها، سهمي را نام برده و حد و اندازه واجب آن را در كتاب خويش يا سنت پيامبرش كه سلام خدا بر او و خاندان وي باد - معين فرموده است، كه اين عهد خداست و در نزد ما محفوظ.
لشكريان
اما لشكريان به فرمان خدا دژهاي ملت و زيور زمامداران و عزت دين و مايه امنيتاند و مردم جز بدانها برپا نميتوانند بود؛ اما لشكريان جز با آنچه خداوند از خراج بدانها ميرساند، استوار نميتوانند شد و با اين سهم است كه براي جهاد با دشمنان خويش نيرو ميگيرند و بر آن، در سامان دادن به خود دلگرم ميشوند و در رفع نيازهايشان پشتگرم.
و اما اين دو دسته [لشكر و توده مردم] استواري نخواهند يافت، مگر با گروه سوم يعني قاضيان و كارگزاران و منشيان كه قراردادها را استوار ميكنند و سودها را فراهم ميآورند و مورد اعتماد و امانت مردم در كارهاي خصوصي و عمومياند.و همه اينان استواري نخواهند يافت مگر به وسيله بازرگانان و صنعتپيشگان كه به كار خود به اميد سود رو ميآورند و بازارها بديشان رونق مييابد و كار و كسب آنان، از دست ديگران ساخته نيست.
حق مردم بر والي
سپس، طبقه پايين، از حاجتمندان و درماندگاناند كه شايسته ياري و كمكاند. و همه در گستره رحمت خدا جا دارند، و هر يك تا حد تأمين و اصلاح وضع خويش برگردن زمامدار حق دارند و زمامدار از عهده اين امر كه خدا بر دوش وي نهاده، بهدرستي برنميآيد مگر با تلاش و استمداد از خداوند و آماده ساختن خويش بر پايبندي به حق و شكيبايي در برابر دشواري و آساني اين راه.
از سپاهيان خويش، كسي را زمامدار ديگران كن كه به نظر تو، در حق خدا و رسولش و امام تو، خيرخواهترين باشدو نيز پاكدلترين و بردبارترين؛ يعني آن كسي كه دير به خشم ميآيد و نسبت به عذر آسانپذير و يا ناتوانان، نرمخو و با قويدستان، سختگير است. كسي كه گردنكشي، او را برنميانگيزد و سستي، او را از كار باز نميدارد.و آنگاه با جوانمردان و يا كساني كه خاندان درستكار و پيشينه نيكو دارند و نيز با سلحشوران، دليران، سخاورزان و بزرگواران بپيوند؛ چرا كه آنان مجموعه شرف و شاخسار پسنديدگياند.
و به دلجويي از آنان برخيز، همانگونه كه پدر و مادر از فرزند خود دلجويي ميكنند. و هيچگاه نيرويي را كه بديشان بخشيدهاي، در پيش خود بزرگ مپندار و لطفي را كه نسبت به آنان تعهد كردهاي - هر چند ناچيز باشد - كوچك مشمار، زيرا اين نيرو و اين لطف، انگيزهاي براي آنان در خيرخواهي و خوشگماني نسبت به توست، و هرگز به اعتبار توجه به امور مهم آنان، از توجه به كارهاي جزئي ايشان غفلت مكن، زيرا لطفهاي كوچك تو جايگاهي دارد كه از آن سود ميبرند و الطاف بزرگتر، چنان است كه از آن بينياز نيستند.
رسيدگي ويژه به سران لشگر
بايد برگزيدهترين سران لشگر در نزد تو، كسي باشد كه سپاه را با ياري خويش، همراهي كند و از آنچه در دست دارد، بديشان ببخشد، آنقدر كه آنان وخانوادههايشان كه تنها ماندهاند، رفاه يابند تا در جهاد با دشمن، يكدله شوند.
همانا مهربانيات به ايشان دلهاي آنان را نسبت به تو مهربان ميكند. بيشك، برترين مايه خشنودي زمامداران، برپا داشتن عدالت در كشور و آشكار شدن محبت مردم است. و همانا محبت مردم آشكار نميگردد، مگر هنگامي كه سينههايشان از نارضايي و نفرت، خالي باشد و خيرخواهي آنان محقق نميشود، مگر وقتي كه مردم در اطراف زمامداران خود باشند، و حكومتشان بر دوش مردم سنگيني نكند و پايان يافتن روزگار آنها را انتظار نبرند. بنابراين اي مالك! آرزوهاي مردم را برآور، و پياپي از آنان به نيكي ياد كن، و كار آنهايي را كه تن به رنج دادهاند، بر زبان آور، زيرا بر شمردن كارهاي نيكوي آنان، دلاوران را جرات ميبخشد و سست قدمان را ميانگيزد.
رنجمايه هر كس را بشناس و فداكاري هيچكس را به پاي ديگري مگذار و هرگز در قدرشناسي از فداكاريها، كوتاهي مكن، و هرگز موقعيت اجتماعي اشخاص موجب آن نشود كه تو كار كوچك آنها را بزرگ و ياكار بزرگ ايشان را كوچك بشماري.هرگاه مشكلي پيش آيد و يا در كارها ترديدي به هم رسد، به خدا و پيامبرش رجوع كن؛ زيرا خداوند به مردمي كه ارشاد آنان را دوست دارد، فرموده است: اما رجوع به خدا، گزيدن كتاب اوست و رجوع به پيامبر، انتخاب سنت فراگير او كه امت را از پراكندگي نگاه ميدارد.
توجه ويژه به قاضيان
اي مالك، براي امر داوري بين مردم برترين افرادي را كه ميشناسي برگزين؛ كسي كه دشواري كارها او را در تنگنا نيفكند و كشمكش دادخواهان او را به لجاجت نيندازد و در لغزش و خطا، پافشاري نورزد و چون حق را دريافت، راحت و با سعه صدر به سوي آن بازگردد و بر پرتگاه آز قرار نگيرد و به جاي دقت نظر به فهم اندك اكتفا نكند. و از همه بيشتر در شبههها درنگ كند و در اقامه برهان، تواناترين و در مراجعه دادخواه نستوهترين، و در كشف قضايا بردبارترين و پس از تشخيص حكم قاطعترين باشد. كسي كه نه ستايشهاي نابجا او را به غرور افكند و نه تحريكات مردم او را منحرف كند و البته اينان اندكاند.
شنبه 29 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 76]
-
گوناگون
پربازدیدترینها