واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: دختر شرق
مبارزات انتخاباتي 1996 حتي بيشتر از انتخابات 1990 فاسد و تقلبي بود. وقتي همه چيز گفته و انجام شد، به حزب من تنها 18 كرسي از 207 كرسي نمايندگان پارلمان رسيد و به نواز 137 كرسي داده شد. من دوباره از طريق هيئتهاي مخالف آمادة پيكار شدم.
با اين حال وقتي نواز شريف با لغو اصلاحية هشتم بد نام موافقت كرد - اختيار رئيس جمهوري براي بركنار كردن پارلمان - كه براي يك نسل دموكراسي پاكستان را تضعيف كرده بود، PPP به دور از ملاحظات حزبي از وضع اين قانون حمايت كرد. نواز شريف اين اقدام را براي محافظت از خود كرد، اما با اين همه PPP از حذف اصلاحيه هشتم به عنوان دولتي خوب حمايت كرد.
اما بيشتر دستورالعملهاي نواز از نظر اجتماعي و سياسي مرتجعانه بود. پاكستان به عقب باز ميگشت. نواز شريف به دنبال يافتن پوششي قانوني براي «لايحة اسلامي كردن» خود بود و آشكارا جامعة طالبان را به عنوان جامعهاي كه پاكستان بايد از آن تقليد كند، ستايش ميكرد.
با بركناري دولت من در چهارم نوامبر 1996، اكنون طالبان از امضاي معاهدة افغان براي دولت فراگير كه ما با نمايندة ويژه سازمان ملل طرح آن را ريخته بوديم، امتناع كرد. قرار بود اين معاهده هفتم نوامبر امضا شود، اما امضاي آن به دليل سقوط دولت به تعويق افتاد. اما زمان حكومت نواز، طالبان تغيير رنگ و ماهيت داد. آنان ديپلماتهاي ايراني را به قتل رساندند و به بن لادن اجازه دادند كه در سال 1998، از خاك خود با غرب اعلام جنگ كند. طالبان از يك دولت افغاني ملي به حكومتي چند مليتي تغيير ماهيت داده بود، و اجازه ميداد كه قلمرو افغانستان براي اعمال خشونتآميز عليه ديگر كشورها مورد استفاده قرار گيرد.
از پارلمان پاكستان، كه در آن جا رهبر گروه اپوزيسيون بودم، از اسلام آباد خواستم كه طالبان را به قطع روابط تهديد كند، مگر اين كه آنها حاضر شوند از قوانين روابط بين المللي اطاعت كنند. گفتم كه سياست «ژرفاي استراتژيك» ميتواند تبديل به «تهديدي استراتژيك» براي پاكستان شود.
حزبم از قدرت پارلماني اش در سنا استفاده ميكرد تا جلوي نواز را بگيرد و نگذارد كه پاكستان را از طريق تصويب قوانين به اسم دين و مذهب به كشوري دين سالار تبديل كند. يكبار ديگر براي زنده نگه داشتن دموكراسي پاكستان به طور گستردهاي شروع به سفر به كشورهاي خارجي كردم.
شانس آوردم كه در آوريل 1999 در خارج از كشور سخنراني ميكردم. دستور براي بازداشتم صادر شده بود. من و فرزندانم به دوبي در امارات متحدة عربي نقل مكان كرديم، جايي كه تا امروز هنوز در تبعيد در آن جا به سر ميبريم.
گفته ميشود كه «زير اين خورشيد هيچ چيز تازه نيست». وقتي صحبت از سياست در پاكستان ميشود، اين گفته واقعاً درست به نظر ميرسد. دوستان، متحدان و دشمنان چرخ ميخورند و از كوره در ميروند، درست مثل رمان 1984 اثر جورج اورول. ازدواج مصلحتي نواز شريف با ارتش پاكستان و تشكيلات خيلي طول نكشيد. آنها به ظاهر بر سر جنگ در منطقهاي به نام كارگيل (Kargil) با هم اختلاف پيدا كردند، هر يك ديگري را براي بدبياري مقصر ميدانست.
در حقيقت هند و پاكستان زمان درگيري كارگيل كه در نهايت منجر به كودتاي نظامي عليه نواز شريف شد، به طور جدي براي تبادل هستهاي به يكديگر نزديك شدند. كارگيل كه پايگاهي استراتژيك در رشته كوه هيماليا بود، در بالاي درة كشمير قرار داشت و در زمستان غيرقابل سكونت بود. سربازان هندي و پاكستاني هر بهار مواضع خود را در آنجا اختيار ميكردند. اين بار مجاهدين كشميري مواضع تحت سلطة هند را وقتي كارگيل خالي از سكنه بود محاصره كردند. همين موضوع درگيري كارگيل را به راهانداخت.
وقتي اين درگيري تهديد به جنگ تمام عيار نمود، نواز شريف به سرعت خود را به واشنگتن رساند تا از آمريكا براي متوقف كردن جنگ كمك بگيرد. آنچه وي از رئيسجمهور كلينتون دستگيرش شد، تأديبي علني و درخواست براي عقب نشيني سريع نيروهاي پاكستاني بود. حكومت نواز شريف با شتاب بدون طرح نقشهاي حساب شده عقب نشيني كرد. در نتيجة آن، تعداد بسياري از سربازان وقتي هندوها به ارتفاعات رسيدند، مردند. يك دوست وابسته به ارتش به من اطلاع داد كه اجساد سربازان مرده را در كمدهايي يخي نگه ميدارند و آنها را در دستههاي كوچك آزاد ميكنند تا جلوي گسترش خبر تعداد بالاي قربانيان اين درگيري را بگيرند.
بازي ملامت را نخست وزير با اين ادعا كه وي از اين اقدام مجاهدين بي اطلاع بوده است آغاز كرد، و فرماندهان ضمن مخالفت با وي اظهار داشتند كه او كاملاً از جريان اطلاع داشته و خود از حاميان آن بوده است. نواز شريف تحت فشار قرار گرفت تا مسئوليت كساني را كه در ارتش پاكستان عمليات كارگيل را اجرا كردند به عهده بگيرد، با توجه به ادعايش مبني بر اين كه آنان بدون اطلاع وي دست به چنين كاري زدند. روابط بين نخست وزير و ژنرال مشرف، رئيس ارتش، تا حد يك شكاف تنزل كرد. اكنون آشكار شده بود كه اين رابطه تا حد يك دشمني خونين از بين رفته بود، و تنها يك نفر از ميان آنها زنده خواهد ماند.
شنبه 29 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 174]