محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845870656
تندروها آمريكا را اسرائيليزه كرده اند
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: تندروها آمريكا را اسرائيليزه كرده اند
سرمايه :«عرصه سياست ايران به كساني چون احمد قوام بيشتر نياز دارد تا كساني مثل جلال آل احمد. متاسفانه ايران توسط يك عده روشنفكر سياسي اداره مي شود در حالي كه بايد يك عده سياستمدار روشنفكر كشور را اداره كنند.» اين يكي از بهترين جمله هاي هوشنگ اميراحمدي است كه در لابي هتل استقلال به ما گفت. اين مهندس كشاورزي حدود 20 سال است كه براي بهبود روابط ايران و آمريكا تلاش مي كند. براي همين هم در آمريكا و هم ايران تعداد دشمنانش بيش از دوستانش است. او همچنين بي برنامه بودن ايران و نداشتن يك سياست براي مقابله ديپلماتيك با آمريكا را يكي از بزرگ ترين مشكلات ايران مي داند. رفت و آمدهاي او به ايران و روابطي كه به واسطه دلمشغولي اش ايجاد شده شايعه هاي فراواني را در اطراف او به وجود آورده است. تندروهاي ايران او را عامل آمريكا و تندروهاي آمريكايي وي را عامل ايران مي دانند.
ـــ + آقاي دكتر آيا روابط ايران و آمريكا در آستانه يك تحول جدي است يا همانند گذشته يكسري حركت هاي مقطعي ناموفق براي بهبود در روابط انجام مي شود و سرانجام نسبت به قبل روابط بدتر مي شود؟ من فكر مي كنم در يك آستانه جدي در روابط ايران و آمريكا قرار داريم. ممكن است عبور از اين آستانه چند ماهي طول بكشد. الان به صورت كيفي روابط اين دو كشور در مرحله اي قرار دارد كه بين جنگ و صلح يكي از اين دو را بايد انتخاب كنند. رابطه نه جنگ و نه صلح گذشته ديگر براي همه دنيا، همه كشورها و به ويژه براي دولت ايران و آمريكا خسته كننده و پرهزينه شده است. بايد يكي از اين دو گزينه جنگ و صلح براي پايان يافتن وضعيت ناخوشايند گذشته انتخاب شود. + نشانه هاي برخورد و جنگ در ظاهر بسيار بيشتر از صلح وجود دارد شما چه نشانه هايي از آن رفتارهاي صلح طلبانه مي بينيد؟ نشانه هاي جنگ بيشتر داد و فريادي است و نشانه هاي صلح عمدتاً عملي و واقعي تر هستند. موضع رسمي ايران سال ها اين بود كه با آمريكا وارد مذاكره نمي شود. اما الان مي گويند ما مي خواهيم مذاكره كنيم. من مي دانم دولت جمهوري اسلامي حاضر به مذاكره دوجانبه با آمريكا هم شده است. از مذاكره 1+6 هم فراتر رفته اند. آمريكا هم اگر چه گفته اهل مذاكره با ايران است اما شرايطي را براي پيش از مذاكره در نظر داشته است. الان آنها به اين نتيجه رسيده اند كه با يكسري شرايط آبكي تر وارد مذاكره شوند. + وارد شدن به اين آستانه تحول جدي كه گفته شد يك مذاكره معمولي چون گذشته نيست مي تواند تصوير ژئوپولتيك جهان را دگرگون كند؟ حتماً همين طور است. مشكل ايران و آمريكا مشكل جهان امروز است. تمام مسائل بين روابط ايران و آمريكا در واقع مسائل جهان امروز هستند. تروريسم مساله ايران و آمريكا تنها نيست. گسترش سلاح هاي هسته اي، صلح اعراب و اسرائيل و دموكراسي و حقوق بشر همگي مسائل و مشكلات جهان امروز هستند و تنها به روابط بين ايران و آمريكا ختم نمي شوند. اين مسائل جهاني متاسفانه وارد روابط ايران و آمريكا شده اند و شرايط را براي حل مشكل اين دو كشور بسيار بدتر كرده اند. بنابراين هر حركتي در جهت بهبود روابط بين ايران و آمريكا تاثير عميقي روي كل نقشه ژئوپولتيك جهان و به ويژه خاورميانه خواهد گذاشت. + شما گفتيد يكسري تحولات جدي و اساسي براي بهبود روابط ايران و آ مريكا، برخلاف آن داد و فريادهاي ظاهري جنگ طلبانه بين دو كشور در حال وقوع است. مي خواستم بپرسم آنچه گفتيد مبتني بر اخبار و واقعيت هايي است كه روي داده شده اند؛ يا يك تحليل كارشناسي است؟ اين يك واقعيت و خبر است. تحليل در اينجا وجود ندارد. كارها براي ايجاد رابطه شروع شده است. رئيس جمهور ايران مي گويد براي گشايش دفتر حافظ منافع آمريكا، منتظر پيشنهاد رسمي آنها هستيم. هيچ كس نمي گويد شما پيشنهاد بدهيد تا ما جواب منفي بدهيم. اينها همه واقعيت هايي است كه بايد به آن توجه كرد. ايران مذاكره تحت عنوان 1+6 را قبول كرده است. + نكته اي كه در اينجا وجود دارد اين است كه ما در تروريسم جهاني درگير نبوديم، در مذاكرات صلح اعراب و اسرائيل دخالت عملياتي چنداني نكرده ايم ضمن اينكه مساله اعراب و اسرائيل، مساله ايران نيست، از اواخر رژيم شاه و از ابتداي جمهوري اسلامي ايران مي خواست كه يك قدرت منطقه اي شود اما آمريكا قبول نداشت. پرسش اين است كه آيا تغييري در اين مناسبات ايجاد شده و آمريكايي ها پذيرفته اند با ايراني ها از يك موضع برابر و به عنوان يك قدرت منطقه اي وارد مذاكره شوند؟ من بر اين باورم كه آمريكايي ها هيچ وقت با قدرت منطقه اي شدن ايران مساله اي نداشته اند. مشكل كشورهاي ديگري بوده و هستند. اسرائيل مشكل داشته و دارد. اعراب هم همينطور. قدرت منطقه اي شدن ايران براي آمريكايي ها جذابيت هاي بسياري دارد و آن را مي پذيرند. در زمان شاه، نيكسون يك بار چنين كاري را انجام داد و نتيجه خوبي هم گرفت. مشكل آمريكا با ايران اين است كه نمي توان يك قدرت منطقه اي بود با آن كشور رابطه نداشت و در عين تضاد با منافع آن هم حركت كرد. مشكل آمريكا با ايران اين است. اگر ايران با آمريكا مشكلي نداشت آمريكا خودش شرايطي را براي تبديل شدن ايران به قدرت منطقه اي فراهم مي كرد كما اينكه به نظر من به دنبال چنين تفكري هم هست. اما نيروها و قدرت هاي ديگري وجود دارند كه مانع شكل گيري روابط صحيح و درست اين دو كشور شده اند. بنابراين بي دليل نيست كه اعراب، اسرائيل و ترك ها به دنبال اين هستند كه روابط ايران و آمريكا به همين حالت نه جنگ و نه صلح بماند و بهبود نيابد. + به نكته جالبي اشاره كرديد. اگر روابط تهران و واشنگتن بهبود يابد، موضع كشورهايي چون روسيه، تركيه، اعراب و اسرائيل چه خواهد بود، آيا كنار گذاشته شده اند؟ اسرائيلي ها آمريكا را به زور وارد عراق كردند و آمريكا را به اعتقاد من اسرائيليزه كردند اما حالا ناسيوناليست هاي آمريكايي متوجه اين كلاه بزرگ اسرائيل شده اند؛ آدم هايي مثل كارتر، بوش پدر، جيمز بيكر، اوباما و هزاران نفر ديگر. الان آنها مي گويند بايد مواظب بود و فريب ديگري نخورد. اتفاق عراق و افغانستان موجب شد زبان خيلي از كساني كه به دنبال آوردن آمريكا به ايران بودند، كوتاه شود ولي هنوز به اندازه كافي كوتاه نشده كه بگوييم خطر رفع شده است. اگر آمريكايي ها در عراق موفق بودند، الان آنها در ايران بودند. در اين هيچ شكي نكنيد. + اين نگراني وجود ندارد كه نيروهايي در اسرائيل با توجه به خلاء قدرتي كه در آمريكا به واسطه نزديك بودن به انتخابات وجود دارد و همين طور ضعف دولت ايران و ضعف دولت اولمرت، تلاش كنند اتفاقي روي دهد كه اوضاع را برگشت ناپذير جلوه دهند مثلاً حمله اي به ايران انجام دهند؟ من به شما قول مي دهم كه آنها اين برنامه را دارند. اما آمريكايي ها بارها به اسرائيل گفته اند مواظب باشند و همچون گذشته فكر نكنند، اگر جنجالي راه بيندازند آمريكا پشت سر آنها قرار خواهد گرفت. اسرائيل مي تواند يك جنگ را با ايران شروع كند اما نمي تواند آن را تمام كند. اگر اسرائيل شروع كند بايد آمريكا آن را تمام كند؛ چيزي كه الان آمريكايي ها نمي خواهند بنابراين اسرائيلي ها با توجه به اين آگاهي دنبال اين هستند شرايطي را فراهم كنند كه اگر شروع كردند، آمريكا كار را تمام كند. اسرائيل مي داند كه آمريكا اين آمادگي را ندارد تا در يك چارچوب سياستگذاري شده وارد درگيري نظامي با ايران شود اما تنها اتفاقي كه مي تواند بيفتد، اين است كه با يك اتفاق و حادثه آمريكايي ها را وارد اين جريان كند مثلاً سفارت آمريكا در عربستان منفجر شود يا يكي از كشتي هاي آمريكا در منطقه غرق شود. بعد هم بلافاصله تبليغات گسترده و متهم كردن ايران روي خواهد داد. تا در اين فاصله ايران و ديگر آمريكايي هاي وطن پرست بخواهند ثابت كنند كار ايران بوده يا خير شرايط براي حمله به ايران و در نهايت جنگ فراهم مي شود. در آن حالت آمريكايي ها وارد خواهند شد. به نظر من اسرائيل براي اين كار نقشه هاي فراواني دارد اما خوشبختانه جمهوري اسلامي و آمريكا خيلي جدي دنبال اين هستند كه چنين اتفاقي نيفتد. من اطلاعاتي دارم كه نيروهاي ضد جنگ در منطقه به شدت دنبال حفظ منافع آمريكا و جلوگيري از ايجاد چنين اتفاقات و حوادثي هستند كه اسرائيلي ها به دنبال آن هستند. من بر اين باورم كه به درستي در اين رابطه همكاري اطلاعاتي وجود دارد. بنابراين يكي از مهم ترين خطرهايي كه بهبود اين رابطه را تهديد مي كند، حادثه و اتفاق است كه بايد جلوي آن گرفته شود. + الان سه گروه راديكال در سه پايتخت ايران، آمريكا و اسرائيل وجود دارند كه بخش مهمي از حاكميت را هم در اختيار دارند. فكر نمي كنيد اين راديكال ها يا راديكاليسم بر اراده اي كه به دنبال بهبود روابط و شرايط است، غلبه كند؟ به نظر مي رسد هر سه اين راديكال ها به يك برخورد نظامي ولو محدود نياز دارند. شكي نيست كه در اين سه كشور نيروهايي وجود دارند كه چنين آرزوهايي دارند اما براي پيشبرد اهداف شان مشكلات فراواني دارند. راديكال ها در هر سه كشور به مقدار بسياري قدرت شان را از دست داده اند. بخشي از آنها پراگماتيسم شده اند. بعضي از آنها به واسطه مسائل و مشكلات موجود در جامعه شان دچار كمي اعتبار و نفوذ كلام شده اند و بخشي ديگر هم به اين نتيجه رسيده اند كه يك برخورد نظامي بين ايران، آمريكا و اسرائيل نمي تواند محدود بماند و گريبان همه از جمله خودشان را هم خواهد گرفت. اگر كسي فكر كند اين برخورد نظامي محدود خواهد بود، ديوانه است. اين جنگ مي تواند شروع يك جنگ حداقل منطقه اي شود. اين آتشي است كه در تحليل نهايي همه به خصوص راديكال ها را خواهد سوزاند البته در كنار اين راديكاليسم يك جريان معقول ديگري در حال شكل گيري است. نه تنها در اين سه كشور بلكه در ميان اعراب كه فكر مي كنند بهترين راه حل مذاكره و بهبود شرايط است. من اعتقاد دارم نه آمريكا آماده جنگ با ايران است و نه ايران و نه حتي اسرائيل اما هميشه يكسري آدم ديوانه وجود دارند كه ممكن است كارهايي بكنند اما خوشبختانه تعداد ديوانه ها در هر سه كشور در حال كم شدن است. در ارتش آمريكا، سيا وزارت دفاع و خارجه آمريكا جنگ نكردن با ايران طرفداران بسياري دارد. خيلي ها اگر دچار فشار شوند استعفا خواهند داد و ممكن است بسياري از ژنرال هاي آمريكا در صورت جنگ با ايران حاضر به ادامه همكاري نباشند براي اينكه يكسري از نيروهاي طرفدار منافع ملي آمريكا بر اين اعتقاد هستند اين اقدام شيطنتي است كه مي خواهد منافع آمريكا را در منطقه تخريب كند. پس زير بار آن نمي روند. با اين همه خطر هست و جدي هم هست. اما بايد با آن جدي برخورد كرد. + در اثر حدود 30 سال مناقشه ايران و آمريكا قدرت ها و كشورهايي وارد اين روابط شده اند كه بسيار هم تاثيرگذار هستند. روسيه و عربستان دو تا از اين كشورها هستند، به ويژه اينكه با افزايش قيمت نفت توان اقتصادي و تاثيرگذاري بسيار بالايي هم به دست آورده اند. موضع اين كشورها درباره احتمال بهبود روابط ايران و آمريكا چيست؟ اگر اين كشورها يا كشورهاي ديگر مخالف رابطه ايران و آمريكا باشند، امكان ايجاد اختلال را دارند يا خير؟ كشورهايي كه در اين بين نقش دارند و موثرند سه دسته هستند؛ دسته اول كشورهايي اند كه يا تعدادشان كم است يا تاثيرگذار نيستند. اين كشورها طرفدار رابطه ايران و آمريكا هستند مثل كشورهاي اسكانديناوي و سوئيس، برخي از كشورهاي آفريقايي، تعدادي از كشورهاي جنوب شرق آسيا و چند كشور كوچك آمريكايي. اينها نه مي خواهند بين ايران و آمريكا جنگ شود و نه اصولاً مي خواهند رابطه به اين شكل موجود ادامه پيدا كند. دسته دوم كشورهايي هستند كه در مقابل دسته اول قرار دارند؛ كشورهايي كه مي خواهند بين ايران و آمريكا جنگ روي دهد. در راس آنها هم اسرائيل قرار دارد. تعدادشان هم بسيار كم است. دسته سوم تعدادشان هم بسيار زياد است و قدرت لابي و تاثيرگذاري بالايي هم در اين رابطه دارند البته اينها مي خواهند رابطه ايران و آمريكا در حالت نه جنگ و نه صلح باقي بماند؛ همين حالتي كه الان وجود دارد. اين كشورها در اين نگراني قرار دارند كه روابط ايران و آمريكا به سمت صلح برود ضمن اينكه نگران هم هستند كه به سمت جنگ نيز كشيده شود. عربستان و روسيه به اعتقاد من از اين گروه هستند. اروپاي غربي هم جزء اين گروه است كه نه جنگ و نه صلح را مي خواهد. بهترين حالت براي آنها وضعيت نه جنگ و نه صلح پايدار بين ايران و آمريكاست يعني همين شرايط 30 سال گذشته چرا كه نمي خواهند آمريكا در بازار ايران رقيب آنها باشد. + خودشان هم كه امكان ورود به اين بازار را به طور درست و اصولي نداشته اند؟ براي اينكه آمريكا به آنها اجازه نمي دهد. آنها تا اين اواخر فكر مي كردند بدون حضور آمريكا مي توانند بازار ايران را داشته باشند اما حالا فهميده اند بدون آمريكا نمي توانند. اروپايي ها با ايران به دنبال مذاكرات سازنده بودند. تجارت خود را داشتند و سفارت خود را. آمريكا برخلاف آنچه در عراق عمل كرد، اروپايي ها را هم قبضه كرد. هم براي اصلاح روابط و هم براي اينكه ايران يك لقمه بسيار بزرگ و گلوگير است كه به تنهايي امكان بلعيدن آن وجود ندارد. با ورود آمريكا مشكل آنها هم با ايران شروع شد. تمام امكانات خود را به كار برد كه اروپايي ها با ايران به توافق نرسند و موفق هم شد. در تحليل نهايي اروپايي ها به همان نتيجه آمريكا رسيدند كه با ايران نمي توان كار كرد. حالا ديگر خود اروپايي ها پيشقدم برخورد با ايران شدند. به همان نقطه اي اروپايي ها رسيدند كه آمريكا پيش از اين رسيده بود. دو راه در پيش مي گذارد؛ يكي اينكه ايران قابل مذاكره نيست و بايد با آن برخورد شود و يكي هم اينكه بهتر است با كمك آمريكا به سمت مذاكره و بهبود شرايط با ايران بروند؟ ايده آل اروپا اين است كه در روابط با ايران شريك تجاري نداشته باشد. الان آنها به دنبال عادي شدن روابط ايران و آمريكا هستند چون مي دانند اين رابطه ديگر غيرعادي است و قابل كنترل نيست. بازي هاي گذشته به هم ريخته شده است. ايران به سمت اتمي شدن پيش رفته است و با نزديك شدن خطر جنگ به نظر مي رسد اروپايي ها خواستار وجود رابطه عادي بين ايران و آمريكا شده اند. + شما فكر مي كنيد روند عادي شدن روابط ايران و آمريكا تا مرحله مبادله كاردار بين دو طرف، حداقل چقدر زمان ببرد؟ رابطه ايران و آمريكا رابطه اي است كه اگر قرار باشد حل شود به سرعت حل مي شود. نه ايران و نه آمريكا هيچ كدام حوصله مذاكره طولاني مدت ندارند. اين موضوع بحث رابطه اعراب و اسرائيل نيست. فرهنگ سياسي ايران هم اين گونه نيست كه يك مذاكره را پنج، شش سال طول بدهند. آنها هم همين طور. ايراني ها يا سياه هستند يا سفيد. ظرف 24 ساعت ممكن است عاشق آمريكا شويم و در همين مدت دشمن آن، 30 سال رابطه غيرعادي بوده حالا نوبت روابط عادي است. آمريكايي ها عاشق ايراني ها هستند. هنوز هم وقتي با يك آمريكايي وطن پرست صحبت مي شود، ايران را بر كشورهاي عربي ترجيح مي دهد. پيش بيني من اين است كه اگر اين جريان وارد مرحله عادي شدن روابط شود به سرعت سفارتخانه هاي دو كشور داراي سفير خواهند شد. اگر دفتر منافع راه بيفتد، مثل سدي خواهد بود كه آب پشت آن جاري شده و ديگر نمي توان جلوي آن را گرفت. + پيش بيني مي شود به طور متوسط سالانه اقتصاد ايران حدود 15 ميليارد دلار بابت تحريم هاي آمريكا صدمه مي بيند. شما فكر مي كنيد اين تحريم ها چه زماني برداشته شود؟ من فكر مي كنم ضربه اي كه اقتصاد ايران از تحريم مي خورد خيلي بيشتر از اينهاست. شما بايد هزينه فرصت هاي از دست رفته ايران را نيز در نظر بگيريد؛ هزينه هايي كه به خاطر تحريم مانع به دست آوردن آنها توسط ايران شده است. تحريم ها موجب شده لوله هاي انتقال نفت آسياي ميانه كه بايد از ايران عبور مي كرد به سمت تركيه تغيير مسير دهد. اين هزينه هاي از دست رفته را با هيچ پولي نمي توان حساب كرد. به نظر من مشكل ايران و آمريكا يك مشكل سياسي است. هيچ وقت اين مشكل اقتصادي، فرهنگي و مذهبي نبوده است. يكي از اشتباهات آقاي هاشمي در دوران رياست جمهوري اش اين بود كه فكر مي كرد مشكل ايران و آمريكا اقتصادي است. اين تصور را داشت كه اگر يك قرارداد با كونوكو منعقد شود، مشكل حل است يا آقاي خاتمي بر اين باور بود كه مشكل فرهنگي است بنابراين موضوع روابط فرهنگي و گفت وگو و ديالوگ با غرب را پيش كشيد يا آقاي احمدي نژاد كه در ابتدا بر اين تصور بود كه مشكل مذهبي است، بنابراين بايد چند نامه بفرستد و با راه انداختن بحث مذهبي، مشكل ايران و آمريكا را حل كند. البته خيلي زود ياد گرفت كه اشتباه رفته و مشكل سياسي است. براي همين رفتار وي در مقابل آمريكا تغيير اساسي كرد و به دنبال حل سياسي مساله هستند. ميزان فراگيري آقاي احمدي نژاد خيلي زياد است بنابراين اگر مشكل سياسي بين اين دو كشور حل شود، موضوع تحريم نيز حل خواهد شد.
شنبه 29 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 141]
-
گوناگون
پربازدیدترینها