محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840254231
مرورى بر كارنامه بازيگرى خسرو شكيباييخداحافظ خسروى نازنين
واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: مرورى بر كارنامه بازيگرى خسرو شكيباييخداحافظ خسروى نازنين
فرهنگوهنر،اميررضانورىپرتو-اگرچه سينماى ايران در زمينههاى محتوايى و فنى كمبودهاى بسيارى را تجربه كرده، اما از همان سالهاى شكلگيرى و حركتش در مسير حرفهاى شدن و جا افتادن در اذهان جامعه هنرى ايران به عنوان يك صنعت و هنر، پذيراى بازيگران تواناى بسيارى بوده است. با وجود آن كه حتى در دل همان سينماى پيش از انقلاب هم بزرگانى همچون بهروز وثوقى در كنار اساتيد اهل تئاتر نظير عزت الله انتظامي، على نصيريان، جمشيد مشايخى نقش آفرينىهاى ماندگارى را در حافظه ماندگار سينماى ايران خلق كردند، اما در سالهاى ابتدايى دهه شصت با توجه بيشتر بانيان سينما به اهميت مقوله بازيگري، پاى خيلى از بازيگران تحصيلكرده و تئاترى به سينماى ايران باز شد و در گذر اين سالها هنرنمايىهاى چشمگيرى را از اين بازيگران توانمند در فيلمهاى خود شاهد بودهايم. بدون شك خسرو شكيبايى يكى از اين هنرپيشگان توانا است كه محبوبيت او در ميان عامه مردم كمتر از مقبوليتش در ميان منتقدان و نويسندگان سينمايى و پيگيران جدى سينماى ايران نيست. متاسفانه در ظهر روز جمعه خبرگزارىها اعلام كردند اين بازيگر بزرگ سينماى ايران در ساعت 9 صبح روز جارى در اثر ابتلا به سرطان كبد در بيمارستان پارسيان درگذشته است. پس از انتشار اين خبر تمام دوستدارانش به هر صورتى كه ممكن بود يكديگر را از مرگ استاد آگاه كردند و طولى نكشيد كه تا نيمههاى روز جمعه همگان از اين خبر ناگوار بااطلاع شدند و خيلىها به سوگ او نشستند.
خسرو شكيبايى در سال 1323 در تهران به دنيا آمد و پس از پايان تحصيلات متوسطه به دانشگاه تهران رفت و در رشته بازيگرى در دانشكده هنرهاى زيبا مشغول به تحصيل شد. او در همان دوران دانشجويى و پس از فراغت از تحصيل، روى صحنه تئاتر و در كنار بسيارى از بازيگران مشهور امروزى تحت هدايت اساتيد شناخته شده تجربه اندوزى كرد و خيلى زود با بروز استعداد نابش در حفظ و بيان كوبنده ديالوگها و مونولوگهاى طولانى و نفسگير نگاههاى اهل نمايش را به سمت خود جلب نمود. با اين حال شكيبايى تا نزديك به يك دهه خواست كه در حاشيه بماند و بيشتر از آن كه به فكر رسيدن به شهرت در نزد عوام باشد، سعى داشت در هر فيلم يا مجموعهاى كه ظاهر مىشود، نقشى متفاوت در كارنامه خود خلق كند و بهتر از گذشته عمل كند. او اولين بار در فيلم خطقرمز (مسعود كيميايي، 1360) در نقش جمال، يكى از مبارزان مسلح عليه حكومت پهلوي، ظاهر شد اما به دليل توقيف فيلم بازى خوبش در آن نقش مكمل آن طور كه بايد به چشم نيامد. بازى شكيبايى در نقشهايى نه چندان مطرح در فيلمهاى دادشاه (حبيب كاوش، 1363) و صاعقه (سيدضياءالدين دري، 1364) بيشتر از آن كه اعتبارى براى او باشد، تنها بهانهاى براى باز شدن پاى او به مناسبات حرفهاى سينماى ايران به حساب مىآمد. شكيبايى در فيلم رابطه (پوران درخشنده، 1365) در نقش معلم آن نوجوان كر و لال بازى محكمى از خود نشان داد و سكانسى كه او با آن پسر مشغول صحبت است، مهر تاييدى بود بر توانمندى او در رعايت ريزهكارىهاى فن بيان. دزد و نويسنده (كاظم معصومي، 1365) فيلم ديگر شكيبايى بود كه اين فرصت را براى او به وجود آورد تا در كنار على نصيريان به ايفاى نقش بپردازد و انصافا هم توانست در كنار استاد نصيريان بازى خوبى از خود نشان دهد. بازى در نقش كاراكتر مصطفى در فيلم شكار (مجيد جوانمرد، 1366) نقش آفرينى ديگرى از او در نقش يك مبارز زمان حكومت سابق بود. نكته حائز اهميت اين فيلم همبازى بودن شكيبايى با پرويز پرستويى است كه هر دوى آنها بعدها توانستند استعداد والاى خود را بروز دهند و به ستارههاى محبوب سينما و تلويزيون تبديل شوند. كاراكتر آن جوان لوكوموتيوران در فيلم ترن (امير قويدل، 1366) هم نتوانست موفقيت چندانى براى خسرو شكيبايى به وجود آورد و بازى قابل قبول او در سايه حضور درخشان فرامرز قريبيان چندان به چشم نيامد. با اين وجود علاقه او به بازى در صحنههاى خطرناك و پرتحرك فيلم، آن هم بدون استفاده از بدل، نشان داد كه بازيگرى در خون و شكيبايى جريان دارد و او براى باورپذيرتر شدن نقش حاضر بود هر خطرى را پذيرا باشد.
اما سال 1368 اوجى در كارنامه خسرو شكيبايى به حساب مىآيد. هنرنمايى بىچون و چراى شكيبايى در نقش حميدهامون در فيلمهامون (داريوش مهرجويي) يكى از بهترين بازىهاى تاريخ سينماى ايران را رقم زد. مهرجويى در زمان نگارش فيلمنامه درخشان فيلمهامون مىدانست كه اجرايى درست از نقش قهرمان فيلمش كار هر كسى نيست. همين خاطر او در پيدا كردن هنرپيشهاى مناسب وسواس خاصى پيدا كرده بود تا اين كه روزى اجراى شكيبايى را بر صحنه يكى از تئاترهاى آن زمان مىبيند و بلافاصله به او پيشنهاد بازى در نقش كاراكتر حميدهامون را مىدهد. شكيبايى به مدد هوشمندى مهرجويى در خلق يك كاراكتر جاندار و جذاب و آزاد بودنش در سر صحنه فيلم بردارى آن قدر در جلد نقش فرو رفت كه همگان را به تحسين واداشت. شكيبايى با رعايت جزئيات خيرهكننده در بازىاش و بهرهگيرى از توانايى ذاتىاش در اداى ديالوگها آنقدر استادانه عمل كرد كه حميدهامون به شمايلى دوستداشتنى و ماندگار براى نسل سينماروهاى دهه شصت تبديل شد. در واقع شكيبايى حميد هامون را بازى نكرد، بلكه آن را روى پرده سينما زنده و جاودان كرد. گستره بازى پرانرژى و خيرهكننده خسرو شكيبايى در اين فيلم آن قدر زياد بود كه در سالهاى بعد بسيارى از نسل سومىهاى علاقه مند به سينما هم عاشق كاراكتر حميدهامون شدند. اين شيفتگى نسبت به بازى شكيبايى و كاراكترهامون در برخى از پيگيران سينما به اندازهاى است كه آنها خود را يك «هامون باز» مىخوانند و در بسيارى از محفلهاى دوستانه و نزديك ديالوگهاى ماندگارهامون را با يكديگر مرور مىكنند. بازى شكيبايى در اين فيلم از چشم داوران هشتمين دوره جشنواره فيلم فجر دور نماند و سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد به او اهدا شد. منتقدان و نويسندگان سينمايى هم در آن سال متفق القول بازى شكيبايى را ستودند و او را به عنوان بهترين بازيگر سال انتخاب كردند. بعدها خود شكيبايى اعتراف كرد كه تا مدتها پس از پايان فيلمبردارى اسير حال و هواى نقش حميدهامون بوده و نمىتوانسته حتى براى لحظهاى از فكر آن خارج شود. حتى با مرور كارنامه شكيبايى مىتوان ادعا كرد كه بازى او تا نزديك به يك دهه تحت تاثير نقشآفرينى درخشانش در فيلمهامون قرار داشت و اجراى او در فيلمها و مجموعههاى تلويزيونى خاطره اين فيلم ماندگار را براى علاقهمندان به سينما زنده مىكرد. شكيبايى در همان سال در فيلم عبور از غبار (پوران درخشنده) نيز به ايفاى نقش پرداخت و بازىاش در نقش معلمىكه درگير بيمارى كليه همسرش مىشود، مورد توجه قرار گرفت. كاراكتر سعيد در فيلم ابليس (احمدرضا درويش، 1369)، چه از لحاظ شيوه پرداخت در فيلمنامه و چه از منظر بررسى بازى شكيبايي، تحت تاثير فيلمهامون بود و تنها نكته پراهميت آن حضور شكيبايى در بيش از نيمىاز فيلم بر بالاى جرثقيلى عظيم روى يكى از ساختمانهاى مرتفع تهران بود كه باز هم نشان داد شكيبايى برخلاف بسيارى از بازيگران از نقشهاى دشوار واهمهاى ندارد و حاضر است جانش را براى بهتر شدن نقش به خطر بيندازد. جستوجو در جزيره (مهدى صباغزاده، 1369)، پرواز را به خاطر بسپار (مرحوم رضا رخشاني، 1371) و بلوف (مرحوم ساموئل خاچيكيان، 1372) از فيلمهايى بودند كه شكيبايى در آن سالها بازى كرد و هيچ كدام نتوانستند اعتبارى قابل توجه براى او داشته باشند. همچنين حضور شكيبايى در نقشهاى مكمل دو فيلم داريوش مهرجويي، بانو (1370) و سارا (1371)، بيشتر از آن كه براى رسيدن به نقطهاى تازه در كارنامه او باشد، حاصل تعامل اين بازيگر بزرگ سينما با يكى از بهترين فيلمسازان تاريخ سينماى ايران بود. بازى هنرمندانه شكيبايى در نقش محمود در فيلم يكبار براى هميشه (سيروس الوند، 1371) توفيقى ديگر براى اين هنرمند توانمند بود. شكيبايى در پاورپذيرى اين فيلم اجتماعى نقش مهمىداشت و به سيروس الوند كمك كرد كه يكى از بهترين آثارش را خلق كند. كيميا (1373) دومين همكارى خسرو شكيبايى با احمدرضا درويش بود كه توانست دومين سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد را براى او به ارمغان بياورد. شكيبايى در اين فيلم توانست از پس دوپارگى نقش اش در دو برهه زمانى از داستان فيلم برآيد و دو بازى كاملا متفاوت را دردو نيمه فيلم از خود نشان دهد. بازى در نقش اسد در فيلم پرى (داريوش مهرجويي، 1373) چهارمين همكارى شكيبايى با مهرجويى به حساب مىآمد. كاراكتر اسد يكى از پيچيده ترين و متفاوت ترين نقشهاى كارنامه شكيبايى بود كه يك بار ديگر توانمندىهاى اين بازيگر كاركشته را به اثبات رساند. درد مشترك (ياسمين ملك نصر، 1373) و عاشقانه (عليرضا داوودنژاد، 1374) كارهاى بعدى شكيبايى بودند كه حضور پر رنگ او در اين دو فيلم توانست بر جذابيت آنها نزد مخاطبان بيفزايد. شكيبايى با آن كه در نيمههاى دهه هفتاد چهره اى شناخته شده به حساب مىآمد، اما در سايه به سايه (على ژكان، 1375) تنها در چند دقيقه ابتدايى فيلم ظاهر شد و ثابت كرد مسائل ظاهرى و سطحى سينما برايش اهميت چندانى ندارد و حاضر است به تجربههاى جديدى دست بزند. هر چند كه سايه به سايه نتوانست انتظارات را برآورده كند. همكارى با كيومرث پوراحمد در ملودرام موزيكال خواهران غريب (1374) موفقيت تازهاى براى شكيبايى بود، به طورى كه بازى او هم از سوى منتقدان مورد استقبال قرار گرفت و هم اين كه فيلم در زمان اكرانش موفق شد عنوان پرفروشترين فيلم سال را از آن خود كند. احمدرضا درويش در فيلم سرزمين خورشيد (1375) براى سومين بار با خسرو شكيبايى همكارى كرد و از او در نقش پزشكى ترسو در بحبوحه سقوط خرمشهر استفاده كرد. با اين حال به دليل ضعف در شخصيت پردازى و تمركز كارگردان بر اجراى صحيح صحنههاى عظيم فيلم، بازى شكيبايى نتوانست تازگى و جذابيتى براى مخاطب داشته باشد. روانى (داريوش فرهنگ، 1376)، زندگى (اصغرهاشمي، 1376) و لژيون (سيد ضياءالدين دري، 1376) از كارهاى بعدى خسرو شكيبايى بودند كه به دليل ضعفهاى آشكار در اجرا و مضمون، شكستى در كارنامه او به حساب مىآمدند. در همان سالها شكيبايى در دو پروژه ديگر با داريوش مهرجويى همكارى داشت. يكى در اپيزود دختر دايى گمشده (1377) از مجموعه آثار قصههاى جزيره بود كه به دليل به وجود آمدن حاشيههايى فرامتنى در دور و بر اين مجموعه فيلمها، اين اپيزود نتوانست آن طور كه شايستهاش بود، مطرح شود و ديگرى ميكس (1378) بود كه بازى اش در نقش كارگردانى كه مىخواهد فيلمش را به جشنواره فيلم فجر برساند توجهها خيلىها را به خود جلب كرد. با اين وجود فيلم به خاطر چند سكانس اش مورد بى مهرى منتقدان و نويسندگان قرار گرفت و در اكران نيز شكست خورد. در سالهاى انتهايى دهه هفتاد و روزهاى ابتداى دهه هشتاد شكيبايى در فيلمهاى دخترى به نام تندر (حميدرضا آشتياني، 1379)، مزاحم (سيروس الوند، 1380)، اثيرى (محمدعلى سجادي، 1381)، صبحانه اى براى دو نفر (مهدى صباغزاده، 1382) و ازدواج صورتى (منوچهر مصيري، 1382) بازى كرد كه حضور او بيشتر براى بالا بردن اعتبار فيلم و تضمين فروش بيشتر در گيشه بود كه البته برخى از آنها در جلب رضايت مخاطبان نيز ناكام بودند. شايد در اين سالها بتوان به كاغذ بى خط (ناصر تقوايي، 1380) و سالاد فصل (فريدون جيراني، 1383) اشاره كرد كه توانستند در حد و اندازههاى نام شكيبايى باشند. بازى روان و جذاب شكيبايى در فيلم تقوايى و در كنار ستارهاى همچون هديه تهرانى موفقيتى ديگرى را براى او رقم زد. به طورى كه نامزدى او را براى كسب سيمرغ بلورين بهترين بازيگر مرد جشنواره فجر به دنبال داشت. اما هنرنمايى متفاوت و تحسين برانگيز شكيبايى در نقش عادل مشرقى در فيلم سالاد فصل نشان داد كه او مىتواند در پرسوناژى متفاوت با كاراكتر شناخته شدههامون هم عرض اندام كند. اجراى خوب شكيبايى از كاراكتر لمپن و دوست داشتنى عادل مشرقى مورد پسند داوران بيست و سومين دوره جشنواره فيلم فجر قرار گرفت و سيمرغ بلورين بهترين بازيگر مكمل مرد را براى او به ارمغان آورد. خسرو شكيبايى در طول چند سال گذشته بسيار پركار بود. عروسك فرنگى (فرهاد صبا، 1383)، ستاره بود (فريدون جيراني، 1384) كه اپيزودى از مجموعه ستارهها به حساب مىآمد، حكم (مسعود كيميايي، 1384)، چه كسى امير را كشت (مهدى كرم پور، 1384)، پيشنهاد پنجاه ميليونى (مهدى صباغزاده، 1384)، رئيس (مسعود كيميايي، 1385)، اتوبوس شب (كيومرث پوراحمد، 1385) و دستهاى خالى (ابوالقاسم طالبي، 1385) فيلمهاى او در سالهاى ميانى دهه جارى بوده اند. در ميان اين آثار بازى او در نقش حد ميثاق در فيلم حكم، اجراى مسلط او از نقش كوتاه دكتر در فيلم رئيس و از همه مهم تر بازى جاندار و مثالزدنى او در نقش آن راننده پير و خسته در اتوبوس شب ثابت كرد كه شكيبايى مىتواند افقهاى جديدى در كارنامه بازيگرىاش به وجود آورد. شكيبايى براى فيلم اتوبوس شب موفق شد در آخرين جشن خانه سينما جايزه بهترين بازيگر مرد سال را از آن خود كند.
خسرو شكيبايى در مجموعههاى تلويزيونى هم درخشش چشمگيرى داشت و با بازى خوب خود توانست خيلى از مخاطبان را پاى جعبه جادويى بنشاند. هنوز هم خيلى از علاقه مندان به خسرو شكيبايى تسلط او را در بيان مونولوگهاى طولانى در مجموعه مدرس (كه در سالهاى ميانى دهه شصت از تلويزيون پخش مىشد) به ياد دارند. يك دهه بعد شكيبايى با نقش آفرينى خاطره انگيزش در مجموعه خانه سبز (مسعود رسام و بيژن بيرنگ) به يكى از محبوب ترين بازيگران در ميان مخاطبان عام تبديل شد و جايگاهش تا مقام يك ستاره بالا رفت. به طورى كه فروش بالاى برخى از فيلمهاى آن سالها كه خسرو شكيبايى در آن بازى مىكرد، مرهون حضور اين هنرپيشه دوست داشتنى بود. مجموعه كاكتوس (محمدرضا هنرمند) يكى ديگر از آثار تلويزيونى شكيبايى بود كه تا همين چند سال پيش به روى آنتن مىرفت و تا حد بسيارى در جذب رضايت مخاطبان موفق عمل كرد و البته در اين بين بازى شكيبايى وزنه سنگينى براى جذابيت اين مجموعه تلويزيونى به حساب مىآمد. شكيبايى در جشنواره فيلم فجر سال گذشته دو فيلم دل شكسته (على روئين تن، 1386) و شب (رسول صدرعاملي، 1386) را داشت كه بازى قابل قبولش در كنار انتظامىو امين حيايى در فيلم شب مورد استقبال نسبى منتقدان و نويسندگان قرار گرفت. طبق شنيدهها قرار است به زودى دو فيلم نسكافه داغ داغ (علىروئين تن) و دايناسور (پرويز شيخ طادي) با بازى شكيبايى در سينماهاى كشور اكران شوند. خسرو شكيبايى چه در نزد اهل فن و چه از ديد عامه مردم چهرهاى محبوب و دوست داشتنى بوده كه نام او تداعىكننده بسيارى از كاراكترها و فيلمهاى ماندگار تاريخ سينما و تلويزيون ايران است. شنيدن خبر درگذشت خسرو شكيبايى نازنين بسيار تلخ و غير قابل هضم است، اما بدون شك بازىهاى تحسينبرانگيز او هيچ گاه از ياد و خاطره دوستداران اين هنرمند بزرگ و علاقهمندان به سينماى ايران پاك نخواهد شد. خسرو شكيبايى در سينماى اين مملكت براى هميشه جاودان است.
جمعه 28 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[مشاهده در: www.hayateno.ws]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 417]
-
گوناگون
پربازدیدترینها