تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833616718
گفتگو با ويل اسميت كار سخت و نفسگير
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گفتگو با ويل اسميت كار سخت و نفسگير
جام جم آنلاين: آيا ويل اسميت فرمول جادويي موفقيت را پيدا كرده است؟ وقتي از او در اين رابطه پرسيده ميشود، خندهاي ميكند، شانههايش را بالا مياندازد و ميگويد: «شما اينطور فكر ميكنيد؟» به هر حال، برخي منتقدان و تحليلگران سينمايي او را بزرگترين ستاره جوان و فعال معاصر سينما ميدانند و اين تحليل آنها خالي از واقعيت نيست.
فيلمهاي او از «بچههاي بد» در سال 1995 گرفته تا «من افسانه هستم» در سال قبل، با موفقيت مالي خيلي خوبي روبهرو شدهاند. روز استقلال، مردان سياهپوش 1و 2، دشمن ملت، غرب وحشي وحشي، هيچ و من روبات او همگي فروشهايي بالاي صدميليون دلار داشتهاند.
اسميت براي هر فيلم خود حداقل 30 ميليون دلار دستمزد ميگيرد و جامعه رنگينپوستان آمريكا از اين كه يك سياهپوست توانسته به چنين موفقيت كلاني در صنعت سينما دست پيدا كند، بسيار خشنود است.
در «هانكوك» كه طي 5 روز اول نمايش 107 ميليون دلار فروش كرد، اسميت نقش ابرقهرماني خسته و افسرده را بازي ميكند كه برخلاف بقيه ابرقهرمانهاي دوستداشتني روي پرده سينما، كسي او را دوست ندارد و كارهاي قهرمانانهاش براي مردم عادي دردسرساز است.
فيلم سرشار از بدلكاري است. همه آنها را خودتان انجام داديد؟
بدلكاريهاي هانكوك ديوانهكننده بود و ما مجبور بوديم همه آنها را انجام دهيم. البته تمام آن صحنههاي سخت و خطرناك را خودم بازي نكردم. بخشي از آنها را بدلكار حرفهاي به عهده گرفت و بخشي هم با كمك پرده آبي و فناوري رايانهاي و ديجيتالي در داخل استوديو ساخته شد. بخشي را هم خودم جلوي دوربين و در فضاي واقعي كار كردم. بايد بگويم خيلي سخت و نفسگير بود.
خيلي جالب است كه ميگويند هر هفته جدول هفتگي فروش فيلمها را پيگيري ميكنيد.
بله. يكي از چيزهايي كه خيلي دوست دارم، صفحه مربوط به جدول هفتگي فروش فيلمهاست كه روزهاي دوشنبه منتشر ميشود. دوست دارم ببينم كدام فيلمها در گيشه نمايش موفق يا ناموفق بودهاند. اين نكته فقط به فيلمها و كارهاي خودم مربوط نميشود. پيگيري اخبار اقتصادي سينما برايم جذاب و لذتبخش است.
بعضيها ميگويند كارنامه سينماييتان شبيه يك جدول مرموز است.
واقعا اين طوري است؟ خودم كه فكر نميكنم. انتخابهاي جديدم چيزي متفاوت از انتخابهاي قبليام نيستند. من به عنوان يك بازيگر اكشن شناخته شدهام و تماشاگران سينما دوست دارند مرا در اينگونه نقشها و فيلمها ببينند.
حالا، هر بار قصه فيلمي كه بازي ميكنم كمي متفاوت از آن كار قبلي است، تا شبيه يك كار تكراري به نظر نرسد. در اين ميان كمدي رومانتيك «هيچ» را داشتم كه فضا و حال و هوايي متفاوت از بقيه كارهايم داشت، موفقيت اين فيلم باعث شد پيشنهادهاي نقشهاي كمديام افزايش يابد. ولي هنوز فيلمنامه خوبي كه قصهاش را درست تعريف كند پيدا نكردهام. براي همين شما مرا در يك كمدي جديد نديدهايد.
ولي اكشنهاي ماجراجويانه شما اين روزها بيشتر لحني فلسفي دارند و فقط يك كار اكشن سرگرمكننده نيستند. منظورم «من افسانه هستم» و همين «هانكوك» است.
خب، هميشه اعتقاد داشتهام كه فيلمها ضمن سرگرم كردن تماشاچي بايد حرفي هم براي گفتن داشته باشند. اين روزها بيشتر به دنبال تعقيب اين نظريه هستم. چند سال قبل هم اكشن دلهرهآور «دشمن دولت» چنين حال و هوايي را داشت.
هر وقت كه فيلمنامه خوبي در اين رابطه به دستم برسد، معطل نميكنم. احساس كليام اين است كه ميتوانم در همه جور فيلم بازي كنم و نقشي نيست كه نتوانم از عهده اجرايش برآيم. مهمترين نكته اين است كه قصه فيلمنامه پيرنگ منطقي و خوبي داشته باشد.
كاراكتر ابرقهرمان هانكوك را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
ميتوان گفت او آخرين قهرمان اكشن و ابرقهرمان سرپاي جامعه خودش است. هنگام بازي در اين نقش اميدوار بودم تماشاگران مرا در اين حال و هواي شخصيتي جديد قبول كنند. برعكس فيلمهاي كميك استريپي ابر قهرمانانه، در هانكوك هيچ كس اين قهرمان خيالي را دوست ندارد و كسي منتظر نيست تا او در مقام ناجي به كمك آدمها بيايد.
او يك كاريكاتور ابر قهرمان است و با كارهايش آبروي هر چه ابرقهرمان را كه بوده، برده است! وقتي ميخواستم فيلم را بازي كنم، خيلي خوب متوجه اين نكته بودم و ميدانستم كه نقشم يك جورهايي ضد قهرمان است و نه قهرمان.
پس چرا بازي در فيلم را قبول كرديد؟
به خاطر تازگي نقش و فيلمنامه. ميدانيد، من الگوهاي مربوط به قصه فيلمهاي پرفروش را مطالعه ميكنم و نسبت به آنها كنجكاو هستم. 9 تا از 10 فيلم پرفروش كل تاريخ سينما كارهايي هستند كه موجوداتي عجيب و غريب داخل آنها وجود دارد و در 7 تاي آنها شما با يك قصه عاشقانه هم روبهرو هستيد.
پس اگر ميخواهي يك فيلم موفق داشته باشي، بايد به دنبال تازگي باشي و حرف جديدي را مطرح كني. با دنبال كردن الگوها، بايد الگوي جديدي خلق كني كه تكراري نباشد.
همين چيزهاست كه شما را به صورت يك مهره كليدي صنعت سينما درآورده است. از سال 2002 به اين طرف، تمام فيلمهاي شما جزو كارهاي پرتماشاچي بوده است.
آدم خوششانسي بودهام كه اين اتفاق افتاده است. برخي تحليلگران در نوشتههاي خود گفتهاند حواسم باشد مغرور نشوم و خودم را گول نزنم. ولي خيلي خوشحال ميشوم وقتي مطالبي ميخوانم كه در آنها گفته شده من فقط يك ستاره سينماي پاپ كورني نيستم و تماشاگران فقط براي سرگرم شدن به ديدن فيلمهايم نميآيند.
«در جستجوي خوشبختي» يك درام سياه 2 ساعته بود كه تماشاگران با حوصله آن را تماشا كردند. اين فيلم اصلا حال و هواي يك كار تجاري، كمدي يا اكشن را نداشت. فيلم درامي اجتماعي درباره مرد سياهپوستي بود كه تلاش داشت كاري پيدا كند و براي فرزندش سرپناهي درست كند.
قصه فيلم نه بينندهاش را گول ميزد و نه او را به يك دنياي خيالي و دروغين ميبرد. ميدانيد كه اين فيلم فقط در آمريكا 163 ميليون دلار فروش كرد. اگر اين رقم را با فروش 138 ميليوني «پسرهاي بد 2» مقايسه كنيد، ميبينيد كه تماشاگران استقبال خيلي خوبي از اين كار سنگين و غيرمتعارف هنري كردهاند. اين چيزها خيلي خوشحالم ميكند و احساس ميكنم دارم كار درست را انجام ميدهم.
و همين فيلم دومين نامزدي اسكار را پس از «علي» برايتان به ارمغان آورد.
راستش را بگويم خيلي خوشحال شدم. آدم احساس ميكند تلاش و كارش ديده شده و كساني هستند كه قدر زحمات بازيگر را ميدانند. هم «در جستجوي خوشبختي» و هم «من افسانه هستم» آن اعتباري را كه حقشان بود دريافت كردند.
در اين فيلمها من كاراكتري متفاوت از كارهاي ديگرم ارائه دادم و جالب است كه هر دو گروه منتقدان و تماشاگران از آنها استقبال خيلي خوبي كردند. اميدم اين بوده و هست كه با بازي در اينگونه نقشها و فيلمها ثابت كنم ميتوانم نقشها و فيلمهاي متنوع و متفاوتي بازي كنم.
ولي حتي يك فيلم خيلي موفق و پرفروش هم ميتواند تاثير منفي روي كار يك ستارهسرشناس بگذارد.
بله، متوجه منظورتان هستم. برخي منتقدان نسبت به صحنههاي مشترك من و آن سگ مهربان در «من افسانه هستم» چيزهايي نوشتند. مرگ آن سگ در قصه فيلم شايد چيز چندان خوشايندي نبود. ولي من مسوول آن نبودم! فيلمنامه فيلم چنين چيزي را ميطلبيد.
فيلمهاي كميك استريپي و ابرقهرمانانه را دوست داريد؟
احساسم اين است كه قصههاي كميك استريپي روي كاغذ قشنگتر و جذابتر هستند. وقتي آنها را توي مجلات و كتابها ميخواني، لذت بيشتري ميبري. شايد يكي از دلايلي كه فيلمهاي آنها را خيلي دوست ندارم، اين است كه جلوههاي ويژه آنها خيلي زياد است.
آدم خيلي راحت متوجه ميشود كه آنها با كمك رايانه ديجيتالي ساخته شدهاند و فضايي واقعگرايانه ندارند. 3 قسمت اول «سوپرمن» در دهه 80 را يادتان هست؟ با آن كه جلوههاي ويژه آنها در مقايسه با فيلمهاي امروزي خيلي كم به نظر ميرسد، ولي حس و حالي واقعي داشتند و از ديدنشان لذت ميبرديد.
هنگام بازي در هانكوك از سازندگانش خواستيد كه جلوههاي ويژه آن معقول باشد؟
البته اين نكته را به ياد داشته باشيد كه هانكوك با فيلمهاي ابرقهرمانانه شوخي ميكند. به همين دليل جلوههاي ويژه آن بايد با اغراق همراه ميبود. مثل فيلمهاي كمدي كه در صحنهها و بازيهاي آنها با اغراق روبهرو هستيم، اينجا هم لحن فيلم كمي شوخي بود.
اقدامات هانكوك ابرقهرمان بايد با اغراق و خرابي زيادي همراه ميشد تا تماشاچي قبول كند كه مردم عادي او را نميخواهند. پس كار جلوههاي ويژه فيلم سخت بود و بايد كارها و اقدامات هانكوك را با اغراق به نمايش ميگذاشت.ولي در كل، سازندگان فيلم متوجه اين نكته بودند كه در كارشان زيادهروي نكنند و باعث سرخوردگي بيننده نشوند.
يك مساله خيلي جالب، حمايت شما از رقيب خود تام كروز در هجوم اخير رسانهاي به اوست.
ما با هم دوست هستيم و وقتي حمله رسانهها به او را ميبينم، آزردهخاطر ميشوم. تام بازيگر و انسان خيلي خوبي است و حقش نيست با وي چنين رفتار شود. آدمهاي خيلي كمي مثل او را ديدهام كه اينقدر انتقادپذير و خونسرد باشند. يادتان هست چند سال پيش يك خبرنگار در انگليس روي فرش قرمز به صورتش آب پاشيد؟ عكسالعمل تام در مقابل اين حركت چه بود؟ او حتي از آن خبرنگار شكايت هم نكرد. فقط گفت شوخي بيمزهاي بود. ولي رسانهها كوچكترين حركت و كارهايش را در بوق ميكنند. يك دليلش هم شهرت و محبوبيتي است كه او دارد.
رسانهها ميدانند هر خبري دربارهاش چاپ كنند، بلافاصله پرخواننده ميشود و از اين وضعيت نهايت استفاده و سوءاستفاده را ميكنند. من و تام روي پرده سينما رقابتي سالم و دوستانه داريم.
آيا ممكن است در فيلمي با يكديگر همبازي شويد؛ مثلا در يكي از «ماموريت غيرممكن»ها؟
احتمال آن هست. ولي هنوز فيلمنامهاي كه قصه خوبي داشته باشد و براي هر دوي ما نقشي قابل توجه در نظر گرفته باشد، پيدا نكردهايم.
پس پيشنهادهايي داشتهايد؟
بله، ولي به نتيجه نرسيده است.
اوضاع و احوال با فرزندانتان چطور است؟
ويلوي 7 ساله و جيدن 9 ساله هر كاري را كه بخواهند انجام ميدهند، به اين شرط كه به نظر والدينشان كارهاي جالب و بانمكي باشد. من و همسر بازيگرم جيدا پينكت مثل ستارهها زندگي نميكنيم. خواب و بيداري در منزل ما ساعت خاص خودش را دارد و خبري از مهمانيهاي شلوغ كه تا دير وقت طول ميكشد نيست. ما يك زندگي طبيعي و عادي داريم كه فقط هنگام فيلمبرداري يك فيلم جديد براي 2 ماه كمي تغيير ميكند.
از كارنامه كاريتان راضي هستيد؟
بله، چرا نبايد باشم. در آن فيلمهايي بازي كردهام كه دوستشان داشتهام و تماشاگران هم آنها را دوست داشتهاند. وقتي «علي» را بازي ميكردم، متوجه شدم محمدعلي كلي يك جمله را هميشه تكرار ميكرد: «من بزرگترين هستم.»
اوايل جمله را ميگفت تا خودش هم آن را باور كند. احساس ميكنم او با بيان اين جمله ميخواست نسبت به درد و رنج و پذيرفته نشدن واكنش نشان دهد. او آنقدر اين جمله را تكرار كرد كه خودش هم آن را باور كرد. اين دقيقا همان كاري است كه من هم ميخواهم انجام دهم.
كاراكتر شما در هانكوك ميخواهد دنيا را نجات دهد. جهان امروزي را چگونه ميبينيد؟
فكر ميكنم كره خاكي ما مثل يك رايانه بزرگ است. كيبورد آن هم در درون تكتك ما آدمهايي است كه روي آن زندگي ميكنيم. بايد طوري زندگي كنيم كه اين رايانه از كار نيفتد.
و به عنوان آخرين سوال، كار جديد چه داريد؟
تا پايان سال «هفت پوند» را روي پرده سينماها خواهم داشت كه يك درام اجتماعي است. اما اين روزها بسيار ذوقزدهام، زيرا قرار است جلوي دوربين فيلم جديد استيون اسپيلبرگ ظاهر شوم. فيلم كه «دادگاه شيكاگو 7» نام دارد براساس يك ماجراي پرونده واقعي ساخته ميشود.
قصه فيلم درباره گروهي در دهه 70 ميلادي است كه به شيكاگو 7 معروف شدند و دادگاه آنها جنجال زيادي در آمريكا به راه انداخت. خط اصلي قصه فيلم درباره مواد مخدر و تاثيرات آن روي مردم و جامعهاي است كه در آن زندگي ميكنيم. خيلي خوشحالم كه با اسپيلبرگ كار ميكنم. او يكي از چهرههاي افسانهاي سينماست و فيلمهايش را خيلي دوست دارم. دلم ميخواهد در يك فيلم علمي تخيلي او بازي كنم يا يكي از بازيگران مجموعه فيلم «اينديانا جونز» او باشم.
موفقيت دنبالهدار
راجر ابرت، منتقد قديمي و كهنهكار سينما در ارتباط با هانكوك مينويسد: «سالها بود كه در انتظار چنين روزهايي بودم و ميخواستم يك فيلم ابرقهرمانانه به نمايش عمومي درآيد كه كارها و اقدامات ابرقهرمانها، عواقب و پيامدهايي در زندگي و دنياي واقعي داشته باشد.
آنها براي اجراي اعمال ابرقهرمانانه خويش ماشينها را خراب ميكنند، پلهها را از بين ميبرند، ايستگاههاي پمپبنزين را ويران ميكنند و خلاصه هيچ چيز سالمي به جاي نميگذارند. تازه، پس از تمام اين كارها هيچ وقت برنميگردند تا آنچه را ويران كردهاند، دوباره از نو بسازند. جان هانكوك قهرمان فيلم هانكوك آدمي با تمام مشخصات بالاست.
اگر كسي از اهالي شهر ميخواست عليه او اقامه دعوي كند، وي بايد ميليونها دلار خسارت پرداخت ميكرد! او براي هر كار خوبي كه انجام ميدهد، مشكلات زيادي براي مردم عادي خلق ميكند. ويل اسميت در تازهترين فيلم خود، كاراكتر جديد و در عين حال جذابي را ارائه ميدهد.
بازي اسميت امتياز اصلي فيلم است و او كاراكتر هانكوك را به شكلي به تصوير ميكشد كه كاملا واقعي و منطقي به نظر ميرسد. هانكوك جنبههاي تازهاي از هنر كمدي اسميت را به نمايش ميگذارد و جاي تعجب نيست اگر گفته شود به زودي توليد قسمت دوم فيلم با بازي او شروع خواهد شد.
ويل اسميت رنگينپوست است ولي به اندازه بازيگران سفيدپوست همچون تام كروز و تام هنكس محبوبيت دارد. به اصليت آفريقاييتبارياش احترام ميگذارد و در كنار كار بازيگري، در فعاليتهاي اجتماعي و مردمي هم مشاركت دارد. از طرفداران حقوق مدني است و براي احياي حقوق رنگينپوستان تلاش زيادي ميكند.
موسيقي را به اندازه بازيگري دوست دارد و در هر دو رشته فعال است. اين روزها ميتوان او را قهرمان جديد اكشن سينما معرفي كرد و اين در حالي است كه هيچ شباهتي به قهرمانان سابق اكشن همچون آرنولد، استالونه يا بروس ويليس ندارد. علاقه زيادي به خانه، ماشين و جواهرات دارد و بخش اعظم درآمدش را صرف خريد آنها ميكند.
بشدت اهل خانواده است و از بازار شايعه و جار و جنجال هاليوودي دور است. خيلي پركار نيست و ترجيح ميدهد هر سال فقط يك فيلم داشته باشد و اين در حالي است كه هر روز با تعداد زيادي پيشنهادهاي سينمايي روبهروست.
ميتوان گفت با بهترين فيلمسازان فعال دنياي سينما همكاري كرده است. عموما در نقش يك مامور پليس ظاهر ميشود. تحليلگران سينمايي عقيده دارند او حداقل تا 10 سال ديگر يكي از بازيگران مطرح و موفق دنياي سينما خواهد بود.
مترجم: كيكاووس زياري
كوتاه شده از: ustoday.com
پنجشنبه 27 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 312]
-
گوناگون
پربازدیدترینها