واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: تلفيق درام و واقعيت
جام جم آنلاين: «بادي كه در علفزار ميپيچد» درام جنگي كن لوچ سال 2006 نخل طلاي جشنواره بينالمللي كن را به عنوان بهترين فيلم گرفت. اين فيلم با پس زمينهاي خانوادگي به يك موضوع حساس سياسي تاريخ معاصر انگلستان ميپردازد. فيلم از وجود بازيگران تئاتري و كمتر شناخته شده سينماي انگلستان بهره گرفته است و نقش اصلي را سيليان مورفي بازي ميكند كه بيشتر به خاطر چند نقش منفي خود شناخته شده است.
خط اصلي قصه در سال 1930 و در ايرلند اتفاق ميافتد. ديمين (سيليان مورفي) و تدي (پادريك دلاني) دو برادر هستند. تدي رهبر يك گروه چريكي است كه براي آزادي و استقلال سرزمين مادرياش مبارزه ميكند.
ديمين فارغالتحصيل رشته پزشكي است كه مدركش را از دانشگاه گرفته است. او در لندن كار خوبي دريك بيمارستان براي خودش پيدا كرده و ميخواهد در همين محل به كارش ادامه دهد. اما كمي قبل از عزيمت به لندن، وي به صورتي اتفاقي شاهد رفتار خشونتآميز و وحشيانه مامورين نظامي انگليسي با اهالي دهكدهاش است.
اين مساله تاثير خيلي زيادي روي ديمين ميگذارد. او تصميم ميگيرد در دهكده بماند، به گروه مقاومت (كه تحت رهبري تدي است) بپيوندد و عليه اشغالگران انگليسي مبارزه كند. دو برادر شانه به شانه هم ميجنگند.
بزودي دو طرف مخاصمه به نوعي مصالحه ميرسند و يك قرارداد صلح بين ارتش آزاديخواه ايرلند و دولت انگليس امضا ميشود. اما عمر اين صلح كوتاه مدت است. زماني كه يكي از گروههاي نهضت مقاومت و مدافع آزادي، قرارداد صلح را امضا ميكند ملت ايرلند به دو دسته تقسيم ميشود و برادر رودرروي برادر ميايستد، در اين حالت ديمين و تدي هم عليه يكديگر موضع ميگيرند. سرنوشت كشور و نهضت مقاومت چه خواهد شد؟
اين اولين بار نيست كه كن لوچ اين هنرمند متعهد و چپگراي سينماي انگليس، به سراغ موضوعي سياسي و حساس ميرود، تمام فيلمهاي او درباره مسائل و مشكلات قشر ضعيف و درگيريهاي مردم عادي با دولتمردان است.
اين فيلم لوچ هم از سوي منتقدين به عنوان قطعهاي هيجانانگيز ارزيابي شده كه براساس وقايع و حوادثي است كه باعث دو تكه شدن جنگ استقلال ايرلند و نيروهاي مبارز شد. اين حادثه حدود 80 سال قبل رخ داد و لقب يك «قيام ضد بريتانيايي» را گرفت.
آنچه كه در فيلم لوچ به نمايش در ميآيد برگرفته از مستندات تاريخي است كه دولت انگليس آنها را تا مدتها در آرشيوهاي محرمانه نگهداري ميكرد. به اين ترتيب فيلم قصهاش را از واقعيتهاي تاريخي گرفته و ميتوان گفت تحريفي در كار نيست.
كن لوچ با آن كه خودش انگليسي است، اما حق را به ارتش كشور خود نداده و سعي كرده با نگاهي بيطرف نبرد و تضاد دوطرف را به تصوير بكشد. نگاه او به نهضت آزادي بخش ايرلند و مردم اين منطقه كاملا غمخوارانه است. جنگ داخلي بين ايرلنديها زماني در ميگيرد كه بخش شمالي كشور همچنان در دست دولت انگليس باقي ميماند.
برخورد بين ديدگاهها و نبرد ايدئولوژيها، بهانه خوبي به دست لوچ ميدهد تا بتواند يك درام عميق انساني و لايههاي زيرين آن را به نمايش بگذارد.
نوع برخورد تماشاگران با فيلم دقيقا به ديدگاه آنها در قبال جنگ انگليس و ايرلند برميگردد. اگر كسي با اين پس زمينه ذهني به تماشاي فيلم بنشيند كه ايرلنديها آدم بد قصه هستند، به صورت طبيعي فيلم را نخواهد پسنديد. تبليغات رسمي انگليسي هميشه ايرلنديها را موجوداتي بدذات و تروريست معرفي كرده است ولي قصه فيلم لوچ خلاف اين را ميگويد، در فيلم او ايرلنديها مردمي نجيب و مهربان هستند كه زيرظلم نيروهاي انگليسيها قرار دارند و ماموران نظامي انگليسي، خشنترين رفتار را با آنها دارند.
به همين دليل، لوچ به كاراكترهاي ايرلندي خود اين حق را ميدهد كه اسلحه به دست بگيرند و براي استقلال و آزاديشان مبارزه كنند. همين لحن و زبان ضداستبدادي لوچ (كه بسياري از منتقدان بينالمللي آن را «ضدانگليسي» هم اعلام كردند) باعث شد تا عدهاي در انگلستان به فيلم اعتراض كنند.
معترضين عقيده داشتند لوچ تاريخ را تعريف كرده و با جانبداري از ايرلنديها به حمايت از «خشونت و ديدگاههاي تروريستي» پرداخته است. گروهي حتي تلاش كردند فيلم در انگلستان نمايش داده نشود و يا حداكثر اكران محدودي داشته باشد.
به لوچ گفته شد فيلمش فقط در 30 سالن سينما به نمايش گذاشته خواهد شد و اين در حالي بود كه در كشوري مثل فرانسه، قرار بود فيلم در سيصد سالن سينما اكران عمومي شود. خوشبختانه اهداي نخل طلاي جشنواره كن به فيلم شرايط را عوض كرد. موفقيت فيلم و بحث و جنجالي كه برانگيخت باعث شد تا سينماهاي نمايش دهنده در انگلستان به 105 سالن سينما برسد.
در حقيقت، اين اولين بار در تاريخ سينماي انگليس و كارنامه كاري كن لوچ بود كه فيلمي از او در اين تعداد زياد سينما اكران عمومي ميشد. گروههاي به اصطلاح حافظ صلح انگليسي لباسهايي سياه به تن دارند و رفتار خشونتآميزشان (به گفته لوچ) دقيقا برگرفته از واقعيتهاي تاريخي است.
با آن كه فيلم بشدت قصهاش محلي است و اختصاص به خود انگليسيها و ايرلنديها دارد، اما منتقدين آن را به واقعيتهاي تاريخي معاصر هم ارتباط ميدهند. آنها ميگويند كن لوچ فقط نميخواسته درگيري انگليس و ايرلند را نشان دهد و در جستجوي چيز وسيعتري بوده است.
منتقدين قصه لوچ را استعارهاي از جنگ عراق و ديگر درگيريهاي منطقهاي در سالهاي اخير ميدانند. به اعتقاد آنها، قصه فيلم تلاش قدرتهاي بزرگ خارجي براي اعزام نيرو به كشورهاي در حال رشد و كشتار و ضرب و شتم اهالي محلي را به چالش ميطلبد.
در پايان قصه فيلم كه ديمين مجاب ميشود بماند و بجنگد، انگار كه فيلم ميخواهد به سمت توازني منطقي بين وضعيت ارتش بريتانيا در اوايل قرن گذشته با وضعيت ديپلماسي سياست خارجي آمريكا در شرايط حاضر، پيش برود. به اعتقاد بسياري از منتقدين سينمايي اين اثر درخشان كن لوچ يكي از بهترين درامهاي سياسي و اجتماعي 50 سال اخير دنياي سينماست.اين فيلم سينمايي امشب ساعت 22 از شبكه يك پخش مي شود.
كيكاووس زياري
پنجشنبه 27 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]