واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: جز علي در كعبه مولودي نيامد در جهان
لافتي الاعلي لاسيف الاذوالفقار
عترت و قرآن و دين را چون بود او پاسدار
جز علي در كعبه مولودي نيامد در جهان
اين نشان از جايگاه اوست نزد كردگار
از براي فاطمه همچون علي خلقت نكرد
همسر و هم كفو و همتايي خدا در روزگار
كيست تا همچون علي باشد دو فرزندش امام
يا كه دارد گوهري مانند زينب شاهوار
بودش اول مرد در آوردن ايمان علي
هم شهيد اول محراب شد در كوي يار
كيست تا شب راكند بيتوته جاي مصطفي
جز علي هنگام هجرت تا كند جان را نثار
داده عصمت را علي از روي حكمت ها خدا
تا بود معيار حق در پيش چشم هوشيار
در غدير خم معين شد علي جاي نبي
در حضور بيشتر جمعيتي از صد هزار
بعد پيغمبر نباشد چون علي هرگز كسي
در درايت در قضاوت در عمل در اقتدار
هست پيغمبر چو خورشيد و علي مانند ماه
گرد خورشيد نبي گردد علي در يك مدار
نقطه پرگار هستي هست در عالم علي
عالمي گردد به دور شمع او پروانه وار
گوهري باشد علي كز طلعتش گردد زمين
همچو ماه چهارده در آسمان ليل و نهار
شهر دانش هست پيغمبر علي هم باب آن
داخل اين شهر از در رفت بايد با وقار
دانش و علم علي چون منشا آن از خداست
هادي نوع بشر باشد به راهي استوار
با سخنهايش علي روشن نموده راه دين
بعد قرآن هست اعجاز كلامش آشكار
هر كلامش پندو حكمت هست و درس زندگي
از علي نهج البلاغه مانده بر ما يادگار
از كرم بخشد علي خاتم به هنگام نماز
پس به اكرامش نباشم من چرا اميدوار
مهربانتر از پدر بودش علي با هر يتيم
از براي مفلس و مسكين كريم و غمگسار
مظهري از فتح و پيروزي علي در راه حق
بود هنگام نبردش در ميان كارزار
هيچ كس را با علي ياراي جنگيدن نبود
روز ميدان جز هر آن كس داشت قصد انتحار
نيست پشت جوشن او را حفاظ و پوششي
چون علي هرگز نكرده پشت بر دشمن فرار
كند از جايش در خيبر علي با لطف حق
تا بماند پرچم اسلام دائم برقرار
ضربتي را زد علي در روز خندق تاكنون
دين اسلام و محمد مانده از آن پايدار
مرده را گر مي كند زنده علي ترديد نيست
برتر از عيسي بود چون در مقام و اعتبار
آن علي كز هيبتش لرزد به تن شير دژم
گوشه گيري كرد بهر حفظ دين اندر حصار
هم علي الگوي اخلاق است و هم سلطان دين
هم بود درياي جود و متقي پرهيزگار
از برايش آيه نازل كرده در قرآن خدا
غير از اين هم از علي ديگر نباشد انتظار
رفتن هر كس به جنت شرط آن حب علي است
در قيامت دشمن او تا ابد سوزد به نار
گر كه مجموع بشر حب علي در سينه داشت
خلقت دوزخ عبث بود و نمي آمد به كار
ما محبان علي هستيم در روز حساب
بارالها از سر جرم و خطامان در گذار
كن چنان كاري خدايا تا كسي در روز حشر
پيش چشمان علي هرگز نگردد شرمسار
ساقي كوثر به جنت شافع روز جزا
هست چون آنجا علي برما نباشد كار زار
اي دريغا نيست نزد ما علي ديگر كنون
ورنه مي شد چون گلستان اين جهان در نوبهار
مرهمي بودش علي بر درد جانكاه بشر
درد هجرانش و ليكن برده صبر و اختيار
گر بيفتد آتش عشق علي در هر دلي
محرم اسرار قدسي گردد و شب زنده دار
خرم آن كس در ره عشق علي گردد شهيد
يا بود در راه اهدافش بحق خدمتگذار
دوست دارم خادم خاص علي باشم زشوق
تا زنم گرد از ضريحش با دو چشمانم كنار
شرح اوصاف علي را نيست ممكن تا نوشت
گر بود درياي جوهر كاتباني بي شمار
آب دريا را چو ممكن نيست كردن در سبو
لاجرم مدح علي گفتم به طور اختصار
چون بزرگي با زبان و قلب و اعمالش بود
پيرو راه علي منصور هست و رستگار
محمد بزرگي
چهارشنبه 26 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]