محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844845932
نويسنده: محمدرضا دهشيري جايگاه قدرت نرم در انقلاب اسلامي ايران (قسمت دوم)
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: محمدرضا دهشيري جايگاه قدرت نرم در انقلاب اسلامي ايران (قسمت دوم)
خبرگزاري فارس: انقلاب اسلامي ايران را ميتوان تجلي تحقق قدرت نرم به معناي توانايي نفوذ در رفتار ديگران بدون تهديد و يا پرداخت هزينه محسوس به شمار آورد. انقلاب اسلامي ايران از رهگذر تبيين انديشه و آرمان عدالتخواهانه خود درصدد برآمد با روشهاي غيرمستقيم به نتيجة دلخواه و مطلوب يعني بيداري اسلامي دست يابد.
4ـ محوريت ثبات منطقهاي: انقلاب اسلامي ايران با ايفاي نقش سازنده در زمينة بازتوليد منافع مشترك منطقهاي، مبارزه با تروريسم، توسعه همكاريهاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي، حمايت از روند ثبات منطقهاي بر اساس امنيت دستهجمعي، تباين الگوي توسعه همهجانبه و درونزا، بيداري اسلامي و احياي تفكر و ارزشهاي ديني، جايگاه محوري در كمربند طلايي ايران ـ سوريه ـ لبنان در منطقه، الهام بخشي در خاورميانه بر اساس الگوي مردمسالاري ديني، تبيين مدل بومي اصلاحات درونزا در نظامهاي خاورميانه، بهرهگيري از قدرت اطلاعاتي و رسانهاي براي تبيين پيام عدالت، صلح و عزت، پيروي از الگوي تعامل مؤثر و سازنده با كشورهاي اسلامي، اتخاذ ديپلماسي فعال و مؤثر در سياست خارجي بر اساس اصول عزت، حكمت و مصلحت، عضويت فعال و اثرگذار در سازمانهاي منطقهاي و فرامنطقهاي در جهت ارتقاي نقش دين در عرصة تصميمسازي، تقويت راهبرد چندجانبهگرايي و نفي سياستهاي يكجانبهگرايانه امريكا در منطقه، تلاش در جهت اعتمادسازي منطقهاي بر اساس گسترش همكاريهاي فرهنگي و رسانهاي بين ملتهاي مسلمان، تقويت تشكلهاي غيردولتي براي همكاري با كشورهاي اسلامي در جهت حفظ اصول و ارزشهاي اسلامي و يا تقويت همكاريهاي نرمافزاري، سرمايهگذاري در ديپلماسي عمومي، بهرهگيري از قدرت نرمافزاري در مديريت افكار عمومي منطقهاي و بينالمللي، اعتبار بخشي به فرآيند اطلاعرساني، خنثيسازي جنگ رواني دشمنان در منطقه، تقويت مؤلفههاي هويت بخش تمدني، انتقال پيام از طريق وسايل ارتباط جمعي سنتي و مدرن، تصويرسازي و هنجارسازي ارزشي، تقويت جايگاه ايدئولوژي در نظام تصميمگيري منطقهاي و جهاني، گسترش همكاريهاي سازنده، مؤثر و چندجانبه منطقهاي و فرامنطقهاي بر اساس «منطقهگرايي نوين» و ارتقاي سطح آگاهي و بيداري ملتهاي منطقه، توانست به اتخاذ تمهيداتي خلاق و سازنده براي تبديل تهديدها به فرصتها و يا خلق فرصتهاي نوين مبادرت ورزد و نشان دهد كه در عصر اطلاعات، توجه به قدرت نرم نه تنها موجب افزايش توانايي براي همكاري ميشود كه موجب افزايش تمايل ديگران به حركت در اين مسير و مآلاً تحقق ثبات منطقهاي ميگردد. در واقع، تعامل مؤثر و سازندة انقلاب اسلامي با ديگر ملتهاي جهان موجب شد وجوه و رويكردهاي مشترك توسعه يابد، توان انقلاب براي مقابله با چالشها فزونتر گردد و جذابيت پيام انقلاب موج جديدي را در ملتهاي بيدار و آگاه منطقه ايجاد نمايد. در اين رهگذر، اهتمام انقلاب اسلامي به يافتن مشتركات بشري دينداران و افزايش آگاهي آنان در زمينة گسترش ارتباطات منطقهاي و اعتلاي ارزشهاي مشترك اخلاقي و تقويت همكاري علمي بين دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي كشورهاي مسلمان، تبيين انديشة «ائتلاف براي صلح» به جاي «اتحاد براي جنگ»، سرعت و عمقبخشي به جريان توليد انديشه اسلامي و تأكيد بر توسعه همراه با عدالت توانست قابليتهاي نرمافزاري فرهنگ غني اسلامي را براي مديريت تحول در عصر جهاني شدن ارتقاء بخشد.
5ـ جهاني كردن مبارزه با صهيونيسم: پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، حمايت از حركتها و نهضتهاي آزاديبخش بويژه در فلسطين از نقش و جايگاه ويژهاي برخوردار شد. انقلاب اسلامي ايران با تبيين اينكه «اسلام راهحل و جهاد وسيله اصلي است» به مبارزات مردم فلسطين و انتفاضة آنان جنبهاي فراملي بخشيد و مبارزه با رژيم صهيونيستي را جهاني كرد. اعلام آخرين جمعة ماه مبارك رمضان به عنوان روز جهاني قدس از سوي امام خميني، شش ماه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، نشان از عمق توجه ايران اسلامي به مسأله فلسطين و اعتقاد به حمايت از مبارزات آنان داشت. انقلاب اسلامي ايران توانست با ارتقاي بيداري و آگاهي جهان اسلام به آرمان فلسطين، مظلوميتهاي مردم مبارز فلسطين را برملا سازد و از فلسطينيان بيپناه در برابر جنايات رژيم صهيونيستي حمايت جهاني به عمل آورد. بدينترتيب، خارج كردن مبارزات ضدصهيونيستي از حصارهاي تنگ قومي، عربي، سرزميني و ملّيگرايانه و بخشيدن جنبهاي اسلامي و ايدئولوژيك به آن، موجب گرديد مبارزات مردم فلسطين ابعاد گستردهتري يابد. از اينرو، انقلاب اسلامي ايران موجب شد تا اسلام مجدداً وارد صحنة مبارزه شده و نهضت فلسطين با محوريت اسلام به مقابله با رژيم اشغالگر صهيونيست تداوم بخشد. در واقع، با پذيرش نمادها و شعارهاي انقلاب اسلامي به عنوان اصول اساسي جهاد از سوي گروههاي اصولگري اسلامي و تأكيد آنان بر شهادت، فداكاري و سلحشوري در راه هدف، انقلاب اسلامي توانست نقش خود را در جهاني كردن مسئله فلسطين و تعميق مبارزات آزاديبخش اسلامي در فلسطين، مبارزه با صهيونيسم را ابعادي جهاني بخشد و نقش خود را در گسترش بعد مبارزاتي جهان اسلام با رژيم صهيونيستي به منصة ظهور رساند.
ج) در سطح تحليل بينالملل
شرايط بروز قدرت نرم طي سالهاي اخير به شكلي باورنكردني تغيير يافته است. انقلاب اطلاعات و جهاني شدن، جهان را دستخوش تغييرات بنيادين ساخته است و موجب شكلگيري جوامع و شبكههاي مجازي شده كه مرزهاي كشورها را در هم نورديده و همكاريهاي فراملّي و عاملان غيرحكومتي را گسترش بخشيده است. قدرت نرم سازمانهاي بينالمللي غيردولتي موجب جلب و جذب شهروندان براي ايجاد ائتلافهاي بينملّتي شده است. توانايي سهمبندي اطلاعات به منبعي مهم در جذب قدرت تبديل شده است. در اين رهگذر، استفاده از كانالهاي چندگانه ارتباطي، برخورداري از سنتها و ايدههاي فرهنگي در جهان چندفرهنگي امروز و اعتباري كه با ارزشها و سياستها با توجه به اهميت گزينهها و انتخابها افزايش مييابد، ميتواند قدرت يك بازيگر را ارتقا بخشد. منابع قدرت نرم توانستهاند از طريق غيرمستقيم به صورت شكلدهي به محيط پيراموني به صورت نرم، آرام و پراكنده، بازيگران را در اجراي سياست ياري دهند. در اين رهگذر، قدرت اطلاعات و بازپروري و پردازش دادهها با توجه به حجم و انبوه و گستردگي اطلاعات از اهميت بسزايي برخوردار است.
با توجه به اهميت شبكهها و رسانهها به عنوان عوامل تسهيلكنندة سياستهاي بازيگران و گسترشدهنده به ديپلماسي عمومي، بازيگران روابط بينالملل اتخاذ رويكرد فعال، مبتكرانه و انتخابگر را در فرآيند جهاني شدن در دستور كار خود قرار دادهاند. در اين ميان، انقلاب اسلامي ايران با تأثيرگذاري بر قاعدهمنديها و جريانهاي بينالمللي، تأكيد بر عدالتگرايي و نفي تبعيض، انسانيتر كردن، منصفانه كردن و عادلانه كردن فضاي جهاني و نيز افشاي ماهيت سلطهطلبانه و غيرانساني و غيراخلاقي گفتمان غالب بر روابط بينالملل، بر ضرورت عرضه كالاهاي عظيم فرهنگي و پيامهاي درخور توجه در تمدن اسلامي تأكيد ورزيده است. انقلاب اسلامي ايران ضمن تأكيد بر لزوم آگاهي از ابزارها و تكنيكهاي تبليغي كارآمد و به روز، بر مخاطبشناسي براي موفقيت در عرصة تبليغات و اهتمام به شناخت تازه از آموزهها و فرهنگهاي ديگر و كسب آمادگيهاي لازم براي رقابت در جهان چند فرهنگي امروز پاي ميفشرد.
واقعيت آن است كه در جهاني كه همه از اطلاعات اشباع هستند آنچه از اهميت برخوردار است اطلاعات نيست بلكه توجه ماست و اين توجه طبيعتاً به سمت اطلاعات معتبرتر جلب ميشود. در اين ميان، در عصر اطلاعات بازيگري ميتواند سردمدار دنياي سياست باشد كه در عرصة اعتمادسازي در دنيا پرچمدار باشد. چرا كه مشروعيت يك پيام بخش مهمي از قدرت نرم آن را تشكيل ميدهد و جذابيت آن به قدرت قطعي آن ميافزايد. در اين ميدان پيروزمند كسي است كه داراي اعتبار است و بتواند با بهرهگيري از قدرت نرم و تصويرسازي و ارائه وجههاي مطلوب و مناسب به انتقال درست پيام با تكيه بر ساختارهاي غيرمادي از جمله اجتماعي، هنجاري و ارزشي و نهادي و عوامل زمينهاي چون دين، فرهنگ، تاريخ و هويت اجتماعي مبادرت ورزد. از اينرو شايسته است وجود نرمافزاري قدرت بينالمللي انقلاب اسلامي از جمله به چالش كشيدن هژموني فرهنگي غرب، گشايش جنبة ثالث در نظام بينالملل و پرچمداري انقلاب فرهنگي جهاني مورد مداقه قرار گيرد:
1ـ به چالش كشيدن هژموني فرهنگي غرب:
انقلاب اسلامي ايران با هدف متحولسازي محيط بينالملل از رهگذر تحول و دگرگوني در افكار و اذهان و فراهم ساختن شرايط ذهني براي تغيير قواعد و هنجارهاي بينالمللي توانست با تفكرات رهاييبخش خود نظام سلطه را زير سؤال برد و پيام سياسي انديشة استكبارستيزي، استقلالطلبي و راهبرد نه شرقي نه غربي را براي جهانيان آشكار سازد. انقلاب اسلامي ايران نه تنها به چالش فكري و سياسي با غرب مبادرت ورزيد كه توانست با اتكاء به قدرت نرمافزاري خود و باز تعريف نسبت نوين از معنويت و سياست، الگوي روش زندگي و مدل جديد اجتماعي جايگزين را نمايان سازد.
انقلاب اسلامي با اعطاي خودباوري به ملتها مبني بر توان آنان براي مقابله با سلطهگري قدرتهاي يكهتاز و شكستن قدرت دروغين آنها و دعوت ملتها به خوداتكايي و پايداري در برابر سلطهجويي غرب، جريان ثالثي را در نظام بينالمللي رقم زد و ضمن مقابله با نفوذ سياسي و فرهنگي آنان توانست مسلمانان را به عزت و افتخار خود آگاه سازد و با تكيه بر فرهنگ مستقل اسلامي، غرب را وادار به عقبنشيني در برابر قدرت اسلام نمايد. انقلاب اسلامي با پيشتازي در عرصه انديشهورزي و سياستپردازي و آگاهيبخشي و اطلاعرساني و ترويج گفتمانها و آموزههاي اسلام، توانست اهميت جغرافياي فرهنگي جهان اسلام را آشكار سازد و اسلام را به عنوان يك شيوة زندگي و تمدن معنوي در عصر حاكميت تمدنهاي مادي شرق و غرب معرفي نمايد. انقلاب اسلامي به عنوان يك انقلاب فكري و فرهنگي، تفكر و انديشة سومي را در جهان مطرح كرد تا از اين رهگذر اعضاي ايدئولوژيهاي مادي ليبراليسم و سوسياليسم را به چالش كشد. انقلاب اسلامي با داعية نظم جهاني اسلامي و با دامنه و برد جهاني توانست خود را به عنوان يك نيروي سوم در معادلات جهاني عرضه كند و جمهوري اسلامي ايران را به عنوان تنها تجربه واقعي مردمسالاري ديني معرفي نمايد.
به منظور مقابله با تأثيرات فرهنگي انقلاب اسلامي، امريكا به مقابله نرمافزاري با اين انقلاب پرداخته است. عمليات نرمافزاري از قبيل بهرهگيري از شبكههاي ماهوارهاي براي جهتدهي به افكار عمومي جامعه بينالملل عليه ايران و سازماندهي ادراك نخبگان سياسي و گروههاي اجتماعي امريكايي در اين چارچوب، در راستاي سوق دادن فضاي اطلاعاتي و اطلاع رساني امريكا در جهت مقابله با نخبگان سياسي ايراني سازماندهي شده است. امريكا با گسترش جدال نرمافزاري و مقابلهگرايي هنجاري با ايران، سازماندهي انگارهسازي تهاجمي و الگوي تعارض بر آمريكا با دامن زدن به اسلام هراسي از رهگذر پيوند دادن بنيادگرايي اسلامي با تروريسم، عليه رهبران سياسي ايران به جنگ نرم مبادرت ورزيده است . مبناي قالبهاي رسانهاي، دامن زدن به اسلام هراسي از رهگذر پيوند دادن بنيادگرايي اسلام با تروريسم، به راهاندازي جنگ نرم عليه رهبران سياسي ايران در راستاي كاهش اعتماد جامعه بينالملل و تخريب چهرة سياسي و الگوي رفتاري نخبگان و مقامات اجرائي ايران مبادرت ورزيده است. حمايت از نيروهاي شورشگر و اعمال «جنگ كم شدت» (Low intensive war) عليه ايران همگي در راستاي تخريب فضاي سياسي و نيز چهرههاي سياسي جمهوري اسلامي ايران سازماندهي شده است. امريكا با بهرهگيري از موج «ديپلماسي عمومي» درصدد است به ايجاد تغيير در حس اعتماد مردم به نظام و دگرگوني در فرآيندهاي باورپذيري جامعه بپردازد. بنابراين موج جديد مبتني بر جلوههايي از الگوهاي رفتاري و خلق واژههاي جديد به منظور بسترسازي براي تحقق انگارهسازي تهاجمي عليه انقلاب اسلامي تدارك ديده شده است چرا كه اين انقلاب توانسته است با ماهيت قدرت نرمافزاري خود شالودة فكري و هنجاري نظام سلطه را خدشهدار سازد.
2ـ گشايش جبهه ثالث در نظام بينالملل:
انقلاب اسلامي ايران بر اساس اصل «نه شرقي نه غربي» توانست علاوه بر شكستن ابهت استكبار جهاني و قطع دخالت بيگانگان در امور داخلي كشورهاي مستضعف، پيام و راه ثالثي را به جهانيان عرضه كند كه بر استقرار و اجراي عدالت، اجراي قوانين و مقررات الهي، تكيه بر آزادي توأم با مسئوليت انسان در برابر خداوند، ايجاد محيط مساعد براي رشد فضائل اخلاقي، مبارزه با كلية مظاهر فساد و تباهي، تأمين حقوق همهجانبه مستضعفان، نفي استعمار و سلطه خارجي در عرصههاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، حمايت از مسلمانان و مظلومان جهان، قوت بخشيدن به قدرت اسلام و مسلمانان، گسترش فرهنگ اسلامي و اعتقادات معنوي در سراسر جهان و تحكيم وحدت امت اسلامي در جهت استقرار عدالت و نفي سلطه قدرتهاي استكباري تأكيد ميكرد.
انقلاب اسلامي با ايستادگي در برابر زورگوئيهاي قدرتهاي شرق و غرب و مقابله با چپاولگران جهاني، حمايت از حركتهاي ظلمستيز و استقلالطلبانه، تكيه بر بيداري ملتها و نجات آنان از دنياي سلطه، تشويق ملتها به پيروي از معنويت و فرهنگ انسانساز اسلام، نشان دادن قدرت و انرژي انقلابي اسلام به عنوان نيروبخشترين و با قدرتترين عامل تحرك و پويايي و زير سؤال بردن هنجارهاي نظام بينالملل، توانست روابط و معادلات سياسي جهان را بر هم زند و موجبات تحقق و بروز نظم جديدي را در مناسبات بينالمللي فراهم نمايد. افزون بر اين، تكيه بر ارزشهاي انساني و اسلامي نظير عفاف، فداكاري، اخلاق، اخلاص و فرهنگ استقلالي به عنوان شالودههاي فكري و سياسي انديشة «نه شرقي، نه غربي» در انقلاب اسلامي، دستاوردي جهاني براي كلية مسلمانان و مستضعفان جهان و تمامي انسانهاي آزاديخواه و استقلالطلب محسوب ميگرديد.
بدينترتيب، انقلاب اسلامي ايران توانست عملاً قدرت و قطب سومي را در جهان ايجاد كند. بروز قطب و قدرت سوم در عرصة جهاني به دليل عدم وابستگي به قطبهاي پذيرفته شدة جهاني ناشي از اعتقادات ديني، ايماني و اسلامي و حمايت و پشتيباني گستردة مستضعفان جهان از آرمانهاي انقلاب بود كه توانست نظم تحميلي مبتني بر سرمايهداري و كمونيسم را بشكند. انقلاب اسلامي با گشايش اين جبهة ثالث توانست در جهت صدور پيام انقلاب در ابعاد سياسي و معنوي تلاش نمايد كه اين مهم ناشي از تقويت وحدت جهان اسلام در عرصة بينالملل، تحكيم هويت تمدن اسلامي با توجه به محصور نبودن در قلمروي جغرافيايي خاص، مخاطب قرار دادن مسلمانان و مستضعفان سراسر جهان و بهرهگيري از جاذبة قدرتمند پيام استقلالطلبانة آن بود. انقلاب اسلامي با توجه به ماهيت نه شرقي نه غربي خود توانست ابعاد صدور پيام جهاني انقلاب را با تكيه بر معنويت، استقلال، عدالت و آزادي گستردهتر سازد و الگويي ثالث را فرا راه تمامي كشورهاي جهان سومي و اسلامي قرار دهد.
از اين رو، انقلاب اسلامي ايران با تكيه بر اهميت قدرت نرمافزاري توانست قواعد و هنجارهاي بينالمللي را زير سؤال ببرد و نگرشي ثالث در ساختار نظام بينالملل را به ارمغان آورد كه بر نفي سلطه و استقلال فكري و فرهنگي ملتهاي مسلمان در روابط بينالملل استوار باشد. انقلاب اسلامي با تغيير معادلات قدرت در سطح جهاني و با اطلاعرساني پيرامون توان اسلام در احياي مناسبات سياسي و اجتماعي، توانست جهان اسلام را از حاشيه به متن بكشاند و با آگاهيبخشي به افكار عمومي جهاني در مورد نظام سلطه، به متحولسازي محيط بينالمللي مبادرت ورزد و از اين رهگذر تعادل قدرت در عرصة بينالملل را به نفع كشورهاي غيرمتعهد و جهان سومي رقم زند.
3ـ پرچمداري انقلاب فرهنگي جهاني:
انقلاب اسلامي ايران با تبيين انديشة تحول بر مبناي معنويت و اسلام و احياي دين در سطح جهان توانست ضمن به چالش كشيدن مكاتب مادي و ضد ارزش ساختن سلطهگري قدرتهاي جهاني به دگرگون سازي معادلات سياسي بينالملل مبادرت ورزد. اين رستاخيز فرهنگي كه بر همگرايي اسلامي و پيريزي قطب جهاني دنياي اسلام تأكيد ميورزيد توانست پرچمداري مبارزه با تهاجم فرهنگي شرق و غرب را به عهده گيرد و با ارائه تصويري جديد از دين به عنوان مجموعهاي از اعتقادات، آمال، اعمال و احساسات حول مفهوم حقيقتنمايي سامان يافته كه با ساختارهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي پيوند و نسبت مداوم دارد به بازسازي تمدن اسلامي همت گمارد و انقلاب اسلامي توانست ضمن اهتمام به صدور پيام انقلاب، از قدرت نرمافزاري انديشه به عنوان بستري براي تعامل پويا و تبادل سازنده استفاده نمايد و بدينترتيب زمينهساز تحقق انقلاب فرهنگي جهاني گردد.
انقلاب اسلامي با ارائه تصويري كارآمد از دين به عنوان پديدهاي معنوي، ملموس و پويا و محتوي عبادات، معاملات و سياسيات و در تعامل با مقولههاي حق، اقتدار و تكليف توانست نقش آموزهها و اعتقادات ديني را به عنوان منبع معرفتي و راهنماي زندگي فردي، اجتماعي و سياسي به منصة ظهور رساند و توان دين را به عنوان پرچم معنوي مبارزه براي رفع استيلاي بيگانگان فراروي بشريت قرار دهد و با شاخصة دينباوري و آرمانخواهي، دين را به عنوان پديدهاي سياسي و عنصري فرهنگي معرفي نمايد.
رشد گفتمان ديني در پي بازخواني تفكر ديني از سوي انقلاب اسلامي بر اساس تلفيق جمهوريت و اسلاميت موجبات بسط و گسترش كمي و كيفي هنجارهاي ديني و ارتقاي روند فكري جوامع مسلمان متناسب با تحولات ابزاري و تكنولوژي مدرن گرديد. انقلاب اسلامي با تأكيد بر لزوم ارتقاي توسعه و كارايي عناصر دروني و بومي جوامع اسلامي و ضرورت سازگاري و انطباق پوياي آنها با تحولات جهاني و متناسب با مقتضيات زمان، توانست ديدگاهي منطقي و آگاهانه نسبت به واقعيات اعتقادي و تحولات اجتماعي ارائه دهد و با تكامل بخشيدن به مبادي فكري بر اساس نگرشهاي عقلاني، بين نسل جديد و سنتهاي گذشته پيوند برقرار سازد.
از ديگر دلايل پرچمداري انقلاب اسلامي در انقلاب فرهنگي جهاني، ترويج روحية استقلالطلبي در ميان مستضعفان بوده است. انقلاب اسلامي با نفي وابستگي به قدرتهاي بزرگ شرق و غرب، تكيه بر اسلامگرايي و معنويت باوري، تأكيد بر ضرورت احقاق حق ملتها در تعيين سرنوشت خود، بر هم زدن هنجارهاي سلطهجويانه بينالملل و خدشهدار كردن معادلات سياسي و امنيتي قدرتهاي بزرگ توانست جايگاه واقعي سياست غيرمتعهد را بر اساس عزت اسلامي و افتخار جهاني بازنماياند و استقلال عمل و نظر خود را در تصميمگيري، سياستگذاري و اجراي سياست بينالملل به منصة ظهور رساند.
مبحث دوم: موانع و راهكارهاي ارتقاي جايگاه و نقش قدرت نرم در روند تكاملي انقلاب اسلامي
انقلاب اسلامي ايران گرچه توانست جايگاه و اهميت قدرت نرم را با توجه به نقش فرهنگ و معنويت تبيين نمايد ليكن بايد از هرگونه افراط و تفريط در اين زمينه خودداري ورزد چرا كه توجه به نقش قدرت نرم بدون توجه به مقتضيات زمينهاي و محيطي آن موجب آرمانگرايي محض ميشود و نيز غفلت از اهميت قدرت نرمافزاري به عنوان ظرفيت و پتانسيل عمدة انقلاب اسلامي موجبات انفعال و وادادگي را فراهم ميآورد. از اينرو شايسته است متناسب با تحرك و رشد و پيشرفت جامعه بشري و با آيندهنگري در خصوص فرصتها و چالشهاي پيش رو به نوآوري و خلاقيت در زمينة سياستهاي فرهنگي اهتمام ورزد. در اين راستا، شايسته است نخست به آسيبشناسي سياستهاي فرهنگي كه ناظر بر ارتقاي نقش و جايگاه قدرت نرم است پرداخته شود و سپس راهكارهاي تقويت و گسترش توان بهرهگيري از قدرت نرم مورد مداقه قرار گيرد:
الف) آسيبشناسي جايگاه و نقش قدرت نرم در انقلاب اسلامي
در زمرة آسيبهاي سياست فرهنگي به عنوان خط مشي نرمافزاري نظام مردمسالار ديني ميتوان به موارد زير به عنوان موانع فراروي تحقق قدرت نرم در فرآيند انقلاب اسلامي اشاره كرد:
1ـ عدم برنامهريزي جامع و همهجانبهنگر به دليل نبود يك ابر سيستم ملّي در برنامهريزي آموزشي و روزمرگي و مقطعي و موقت و شتابان بودن سياستهاي فرهنگي با توجه به عدم هماهنگي سياستهاي فرهنگي با ساير برنامههاي توسعه كشور و نيز عدم تناسب سياستهاي فرهنگي با جامعهشناسي فضاي زندگي، آمايش سرزميني و ژئوكالچر كشور
2ـ عدم تحقق بسترها و زيرساختهاي فرهنگي به دليل عدم هماهنگي ميان كانالهاي جامعهپذيري و فرهنگسازي و توسعه نيافتگي فرهنگي ناشي از تضاد بين نهادهاي فرهنگپذيري شامل خانواده، گروههاي همسال، گروههاي مرجع، رسانهها و مراكز آموزشي و تحصيلي
3ـ سياستهاي تدافعي، سلبي، سليقهاي، سطحي، ظاهرگرا، بيثبات و شتابزده به جاي سياستهاي تعاملي، پويا، ايجابي و سنجيده متناسب با پيشبيني آيندة فرآيندهاي جهاني و منطبق با شناخت وضعيت طبقات و اقشار اجتماعي در داخل كشور
4ـ سياستزدگي فرهنگي يا استيلاي سياست بر فرهنگ به جاي تعامل و همگوني بين چهار حوزة سياست، فرهنگ، اجتماع و اقتصاد بر اساس نگرش پارسونزي
5ـ آميختگي فرهنگ با ملاحظات امنيتي به گونهاي كه با خردهفرهنگهاي قومي و ميكروناسيوناليسم برخورد سختافزاري صورت ميپذيرد بدون اينكه آستانه امنيت، فراتر تلقي شود و همچنين بروز هر ناهنجاري به عنوان مقولهاي ضدامنيتي قلمداد ميشود.
6ـ افراط و تفريط در سياستهاي فرهنگي و برنامهريزيهاي آموزشي به گونهاي كه گاه ميزان دروس فرهنگي و ديني در دانشگاهها افزايش مييابد و گاه به نام علميگرايي به ترويج غربگرايي اهتمام ميگردد؛ گاه ايرانگرايي و اسلامگرايي در تقابل با يكديگر مطرح ميشود، گاه سياستهاي فرهنگي داخلي در اولويت قرار ميگيرد و گاه به ديپلماسي فرهنگي در عرصة بينالمللي اهتمام فزاينده مبذول ميگردد.
7ـ تمركز فعاليتهاي فرهنگي در دست دولت به جاي واگذاري بخش فرهنگي به نهادهاي جامعه مدني به گونهاي كه سياستهاي بوروكراتيك موجب پيچيده و غامض شدن و ناكارآمدي و كندي سياستهاي فرهنگي ميشود.
8ـ دخيل بودن مراكز، نهادها و وزارتخانههاي مختلف در سياستهاي فرهنگي كشور به گونهاي كه گاه بين سياستهاي مؤسسات تأثيرگذار بر سياست نرمافزاري كشور تضاد و ناهمگوني وجود دارد، گاه نوعي بخشينگري بر سياستهاي فرهنگي حاكم ميشود و گاه نهادهاي همعرض كه اختلاط كاركردي دارند بر مأموريتها و سياستهاي فرهنگي نظارت ميكنند.
9ـ نامشخص بودن كار ويژههاي نرمافزاري در سياست فرهنگي به گونهاي كه بين تبليغ به معناي سخن همدلانه و مفاهمهآميز با ارشاد به معناي وعظ و اندرز يكسويه تميز داده نميشود و بطور كلي فقدان تعريف روشن و توافق شدهاي دربارة مفاهيم اصلي و مؤثري چون فرهنگ، سياستگذاري و برنامهريزي فرهنگي، توسعه فرهنگي، مديريت فرهنگي، نظارت فرهنگي و مسئوليت فرهنگي.
10ـ عدم تناسب بين سياستهاي اعلامي و اعمالي به دليل عدم محاسبه ظرفيتها قبل از بيان وعدههاي سياسي فرهنگي، شعارزدگي، فرصتطلبي ايدئولوژيك و اعلام طرحها قبل از تأمين بودجهها و منابع مالي مورد نياز
11ـ حاكميت نگرش كمّي به مقولههاي فرهنگي به گونهاي كه كيفيت فداي كميت، ارائه آمارها و بيلانهاي عملكردي ميشود و بطور كلي فقدان روش مناسب جهت ارزيابي و سنجش مستمر تحولات فرهنگي و اجتماعي و ميزان و محدودة تأثير فعاليّتهاي فرهنگ در جامعه
12ـ حاكميت ديدگاه ليبراليستي در حوزة معرفتشناسي اسلامي با عناويني چون پست مدرنيسم با توجه به سياستهاي نرمافزاري قدرتهاي بزرگ كه با ابزارهاي ماهوارهاي و فناوريهاي ارتباطي در صدد تحميل شيوه زندگي غربي به جوامع در حال توسعه هستند و نيز با توجه به برنامهريزي قدرتهاي فرامنطقهاي براي فروپاشي اجتماعي از رهگذر اندلسيزه كردن فرهنگ ملّي و استحالة هويت ملّي
13ـ ناهماهنگي بين سطوح محلّي، ملّي، منطقهاي و بينالمللي در سياست فرهنگي با توجه به عدم تفكيك سطوح تحليل و نيز نبود برنامهريزي جامع مبتني بر هماهنگي كاركرد نهادهاي دولتي، شبهدولتي و غيردولتي متكفل در امور فرهنگي
14ـ آسيبها و ناهنجاريهاي اجتماعي ناشي از فقر، فساد و تبعيض كه منجر به بيثباتي و ضعف فرهنگي ميگردد.
15ـ انفعال و خودباختگي روشنفكران سكولار و غربزده نسبت به فرهنگ غربي و غفلت آنان از تهاجم فرهنگي از بيرون و درون كشور
16ـ فقدان برنامهريزي در نظام آموزشي كشور در جهت اسلامي شدن محيط دانشگاهها و آموزش و پرورش و احتمال دوري مراكز آموزشي از فرهنگ و ارزشهاي استقلالطلبانة انقلاب اسلامي
17ـ عدم نظارت عمومي و ملّي يا سازماني به صورت واقعبينانه و هماهنگ بر روند اجراي مأموريتهاي فرهنگي توسط سازمانها و نهادهاي ذيربط و عدم تلاش لازم هماهنگساز توسط نهادهايي چون شوراي عالي انقلاب فرهنگي و شوراي فرهنگ عمومي كشور
18ـ فقدان راهبرد مناسب و كارآمد در جهت به كارگيري همة توانائيهاي فكري و فرهنگي كشور و نيز فقدان سياست منسجم فرهنگي براي رشد خلاقيتهاي فردي و مشاركتهاي جمعي و گروهي فرهنگي
19ـ افزايش تبليغات رسانههاي غربي عليه اسلام جهت ايجاد جو اسلام هراسي در جوامع خويش از رهگذر تبليغ مواردي چون پيوند بنيادگرايي اسلامي با تروريسم، عدم سازگاري اسلام با دمكراسي و استفاده ابزاري از دين در كشورهاي اسلامي و بطور كلي القاي برداشتهاي نادرست از برخي مفاهيم ديني
20ـ برداشتهاي غلط و يكسويه از فرهنگ بر مبناي تلقيات شخصي و گروهي و يا سلايق سياسي و يا باورهاي خاص خود و يا اهداف و منافع فردي و گروهي
21ـ فقدان سيستم مناسب ارزيابي و كنترل كيفي عملكردهاي فرهنگي در داخل كشور و نيز ارزيابي فعاليتهاي فرهنگي بينالمللي و تأثيرات فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در كشورهاي مختلف و بطور كلي روشن نبودن مفهوم و محدودة نظارت بر فعاليتهاي فرهنگي به دليل نقص و نارسايي در تشكيلات، طرح و منابع فعاليتهاي فرهنگي
22ـ وجود شكاف بين مديريتهاي فرهنگي و مراكز تحقيقاتي و بطور كلي بيتوجهي به امر مطالعه و پژوهش در امور و فعاليتهاي فرهنگي و نيز روزمرگي و عملزدگي ناشي از فراموش نمودن آموزش و تحقيق در عرصة مديريت فرهنگي
ب) راهكارهاي تقويت و گسترش توان بهرهگيري از قدرت نرم در انقلاب اسلامي
به نظر ميرسد بهترين راه ارتقاي توان بهرهگيري از قدرت نرم در فرآيند انقلاب اسلامي اهتمام به اصلاح مديريت فرهنگي در كشور باشد. اين مديريت بايد داراي ويژگيهايي از قبيل طراحي براي پيشبرد سياستهاي فرهنگي، اجرايي كردن سياستهاي فرهنگي به صورت صريح و روشن، هماهنگي و سازگاري بين سياستهاي فرهنگي در سطوح محلّي، ملّي، منطقهاي و بينالمللي و نيز بين سطوح دولتي، غيردولتي يا شبهدولتي نهادهاي اجتماعي و فرهنگي باشد. افزون بر اين، مديريتهاي فرهنگي بايد از ويژگيهاي مطلوب در حوزة تمايلات و گرايشها، انديشهها و آگاهيها، رفتارها و كاركردها، بينشها و نگرشها برخوردار باشد. در اين زمينه ميتوان به برخي راهكارها براي ارتقاي سياست فرهنگي كشور و توان نرمافزاري انقلاب اسلامي اشاره كرد:
1ـ هماهنگي ميان سياستهاي فرهنگي بخش دولتي و غير دولتي، سازگاري، هماهنگي و همسويي بين سياستهاي فرهنگي در سطوح مختلف محلّي، ملّي و منطقهاي، تطابق سياستهاي اعلامي با سياستهاي اعمالي در عرصة فرهنگي و تطبيق ساختارهاي اجتماعي با اهداف و سياستهاي فرهنگي
2ـ مشخص كردن ضوابط و قوانين حاكم بر سياستهاي فرهنگي، صراحت و روشني در سياستهاي فرهنگي، كارآمدسازي ساختار و تشكيلات فرهنگي، ارتقاي تعامل سازمند ميان كاركنان درون سازماني و برون سازماني دستگاههاي فرهنگي و بطوركلي اصلاح ساختار و كاركرد بخشهاي فرهنگي كشور
3ـ ايجاد انگيزه و تشويق فعاليتهاي فرهنگي در ابعاد اجتماعي، راهبردي، مالي و رسانهاي به منظور زمينهسازي براي بروز ابتكارات، نوآوريها، خلاقيتها و سياستهاي نوين فرهنگي
4ـ برنامهريزي جامع و فرابخشي و طراحي فرهنگي با در نظر گرفتن اصول ارزشي، امكانات و تسهيلات و ابزارهاي موجود و ارادة مردم و نخبگان و نيز تدوين سياستهاي فرهنگي جامع، صريح، روشن و هدفمند بر اساس ملاحظات فرهنگي جامعه داخلي و بينالمللي به دور از استيلاي سياست بر فرهنگ ملّي و بطور كلي نهادينهسازي نگاه راهبردي مسئولان كشور به اولويت برنامههاي فرهنگي
5ـ ايجاد وفاق بين نخبگان فكري، فرهنگي و سياسي به منظور برقراري وحدت و ثبات سياسي و فكري در جامعه و سرمايهگذاري در ايجاد و گسترش مشاركت جمعي بر اساس تقويت ارزشهاي مشترك فرهنگي و نيز توزيع گستردة برخي مفاهيم و واژههاي فرهنگي و مفهومسازي ارزشي
6ـ تقويت آموزش در جهت ترويج و گسترش فرهنگ عمومي كمالجويي، علمطلبي، صداقت و سلامت و ارتقاي آگاهيهاي مديران و كاركنان نهادهاي فرهنگي به منظور تحقق ابر سيستم ملّي فرهنگي و آموزشي در راستاي ترجيح منافع ملّي بر منافع فردي و جناحي، جامعهپذيري ارزشي و تقويت استقلال فرهنگي و فرهنگ استقلالي
7ـ ترجيح كيفيت و اصالت دادن به آن با توجه به ميزان اثربخشي فعاليتهاي فرهنگي و شناخت ابعاد آگاهي بخشي و انديشهورزي در سياستهاي فرهنگي به منظور بسترسازي براي تسهيل و تقويت امور برنامهريزي، نظارت و ارزيابي فعاليتهاي فرهنگي متنوع و تكثر و افزايش تحرك و اجتهاد فرهنگي
8ـ گسترش ميزان تبادل فرهنگي ميان بخشهاي دولتي و غيردولتي در جهت افزايش تحرك فرهنگي ـ اجتماعي و اعتلاي روحية تحقيق و ابتكار و ارتقاي دانش و آگاهي عمومي بر اساس مبادله و مرابطة فرهنگي ميان نهادهاي دولتي و غيردولتي
9ـ هماهنگسازي بين سياستهاي داراي فصل مشترك و روابط متقابل آشكار از جمله ايجاد
10ـ توجه به عوامل بروز دگرگونيها و تغييرات فرهنگي شامل توسعه آموزش، تقويت نقش رسانههاي جمعي، رشد جمعيت و شهرنشيني، آمايش سرزميني، تغييرات ارزش فردي و جمعي، اصلاح نظام بوروكراسي و افزايش سهولت دستيابي به وسايل ارتباطي بينالمللي
11ـ اهتمام به مديريت متنوع، منعطف، پويا، شبكهاي، چند بخشي، ميان رشتهاي، مشاركتگرا، كارآمد، برنامهريز، خلاق و با ثبات رأي.
12ـ محوريت قانون و قانونگرايي در تمامي كنشهاي فرهنگي و رفتارهاي اجتماعي، رعايت حقوق شهروندي و منزلت و كرامت انساني و حيثيت اجتماعي و پرهيز از بروز بحرانها و تنشهاي قومي
13ـ بها دادن به توسعه فرهنگي و تنوعيافتگي با اهتمام به نقش نهادهاي واسط اجتماعي و فرهنگي و نهادينه شدن مشاركت فرهنگي و فرهنگ مشاركتي به عنوان سرمايه اجتماعي
14ـ اتخاذ سياستهاي متعادل و متوازن به گونهاي كه بين هويت اسلامي و هويت ايراني، بين امنيت و آزادي و بين آرمانگرايي و واقعگرايي تلائم برقرار شود و امكان ارائه جامعهاي الگو، الهامبخش، فعال و مؤثر در جهان اسلام فراهم آيد.
15ـ طراحي، برنامهريزي و آيندهنگري فرهنگي بر اساس قواعد وسع و تدرج، تفكيك اصول از فروع، تقدم و اولويت بخشي به عناصر ديني و ارزشي، توجه به ظرفيتها و واقعيتهاي اجتماعي و امكانات و ابزارهاي فرهنگي و ارزشي و بسترسازي براي سرمايهگذاري در بخش فرهنگي به گونهاي كه بخش فرهنگ نه تحت استيلاي سياست كه در پيوند و ارتباط مداوم و مستمر با آن به عنوان حوزهاي مستقل باشد.
16ـ ترويج و تحكيم آموزههاي مكتب اسلام و انديشه حضرت امام در باور و عمل مسئولان و آحاد جامعه، بسيج دستگاههاي تعليم و تربيت كشور و تحرّك جدي و تلاش عميق و هماهنگ آنان در جهت گسترش ارزشهاي و هنجارهاي بومي و تقويت فرهنگ بسيجي شامل فرهنگ ايثار، شجاعت، عزتنفس، تواضع، اخلاص، تسليم و بندگي در برابر خدا، غيرت و حيا، حقمداري و مسئوليتپذيري
17ـ تحرك فعال نهادهاي فكري، آموزشي، تبليغاتي و فرهنگي در جهت ارتقاي قدرت نرمافزاري ايران از رهگذر تصويرسازي مثبت رسانهاي، تحرك سازمانيافتة نرمافزاري، نظريهپردازي و انديشهورزي و تقويت جنبش نرمافزاري در حوزههاي فردي و اجتماعي
18ـ تلاش مسئولان و مديران سياسي و فرهنگي در جهت ارتقاي بنيادهاي فكري و رفتاري و ايجاد و تقويت روحية خودباوري، اعتماد به نفس و استقلالخواهي و سرمايهگذاري اجتماعي در جهت تحكيم و حفظ عصمت، سلامت نفس و عفت عمومي و سالمسازي فضاي عمومي و فرهنگي جامعه در جهت رشد و ترويج فضائل اخلاقي و انساني در جامعه و پرورش روحي و معنوي سرمايههاي انساني در كشور و بطوركلي تقويت فرهنگ شعور و فراجمعي مشترك از طريق تأكيد بر مشتركات فرهنگي بويژه اسطورههاي ادبي، فرهنگي، علمي و سياسي در حوزة تمدني ايران و اسلام
19ـ اتخاذ راهبرد تبييني، پويا، كيفي، شفاف و آگاهيبخش، ايجاد موج فرهنگي با ابداع واژههاي فرهنگي و استفاده از ادبيات و واژگان مناسب، نو و روزآمد، انديشهورزي و مفهومسازي و زايش انديشه بر اساس زمان آگاهي در عرصة شناخت و زمانبندي در عرصة ملل و آفرينندگي و جهتدهندگي فرصت، توجه به افكار عمومي بر اساس تبليغات صحيح و تصويرسازي مناسب
20ـ توجه به ديپلماسي غيردولتي در عرصة فرهنگ، تبليغات، اطلاعات و ارتباطات و بهرهگيري از ديپلماسي عمومي و فرهنگي از طريق تقويت رسانهها و وسايل ارتباطجمعي به منظور تجديدنظر در نحوة بيان مواضع بر اساس اصول تدرج و وسع و سادهزيستي مفاهيم و واژههاي ثقيل براي درك پيامهاي انقلاب اسلامي توسط ديگران و تلاش براي انتقال مفاهيم به صورت زيبا و جذاب در راستاي ارتقاي توان تغيير در ذهنيت ديگر بازيگران و تلاش براي زدودن چهرة افراطيگري از اسلام و خرافهزدايي از دين
نتيجهگيري
با عنايت به آنچه گذشت مشخص گرديد كه انقلاب اسلامي با تكيه بر قدرت نرمافزاري بويژه ارزشهايي چون ايثار، شهادتطلبي، معنويتگرايي، عدالتباوري، حقگرايي و استقلالطلبي توانست ضمن ايجاد تحول فرهنگي در سطح داخلي، به احياي خودباوري ديني و بيداري اسلامي در عرصه منطقهاي و تأثيرگذاري بر مناسبات جهاني بپردازد و اقتدار نرمافزاري خود را در عرصة بينالمللي به منصة ظهور رساند. در واقع، انقلاب اسلامي با حمايت از مسلمانان و مستضعفان جهان و نيز نهضتها و حركتهاي آزاديبخش توانست به احياي مجدد عظمت و شكوه تمدن اسلامي در عرصة بينالملل همت گمارد. انقلاب اسلامي توانست به عنوان انقلابي واقعي، مردمي، مترقي و اصيل و داراي نيروي عظيم معنوي در جهان نوين و با تبيين پيام وحدت و قدرت جهان اسلام چهرة حقيقي قدرت نرمافزاري خود را بر جهانيان نماياند، با پيام معنوي و اخلاقي خود به عنوان انقلابي نيرومند تمامي معادلات جهاني را درهم شكند و با گشودن جبههاي ثالث در نظام بينالملل فارغ از سلطه قدرتهاي استكباري، نظم نوين نرمافزاري را در روابط بينالملل رقم زند.
منابع:
1ـ اسپوزيتو، جان. ال، انقلاب اسلامي ايران و بازتاب جهاني آن، ترجمه محسن مدير شانهچي، مركز بازشناسي اسلام و ايران، 1383
2ـ افتخارزاده، محمودرضا، ايران، آيين و فرهنگ، تهران: انتشارات رسالت قلم، 1377
3ـ ژيرار، اگوستين، توسعه فرهنگي: تجارب و خطمشيها، ترجمة عبدالحميد زرينقلم، پروانه سپرده و علي هاشمي گيلاني، تهران: مركز پژوهشهاي بنيادي، 1372
4ـ سلطاني، قاسم، نقش فرهنگ در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران، رساله ارتقاء مقام به دبير سومي، وزارت امور خارجه، پاييز 1376
5ـ شعاعي، محمدعلي، آشنايي با مفاهيم فرهنگي و روابط فرهنگي، تهران: نشر دفتر مطالعات و تحقيقات فرهنگي بينالملل، 1374
6ـ شنايدر، سوزان سي و بارسو، ژان لوئي، مديريت در پهنة فرهنگها، ترجمه سيدمحمد اعرابي و داود ايزدي، تهران: دفتر پژوهشهاي فرهنگي، 1379
7ـ فردرو، محسن و يعقوبي، رضا، راهبردهاي فرهنگي، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1378
8ـ گلمحمدي، احمد، جهاني شدن فرهنگ و هويت، تهران: نشر ني، 1381
9ـ منتظر قائم، محمدمهدي، «رسانههاي جمعي و هويت»، فصلنامه مطالعات ملي، تهران: تابستان 1379، شمارة 4، فصل 27 ـ 251
10ـ منصوري، جواد، فرهنگ، استقلال و توسعه، تهران: انتشارات وزارت امور خارجه، 1374
11ـ ناي، جوزف، «مزاياي قدرت نرم»، همشهري ديپلماتيك، شمارة 56، 25 تير 1384، صص 11 ـ 10
12ـ وايت، برايان، «ديپلماسي و فرهنگ»، نامه فرهنگ، سال 13، دورة سوم، بهار 1382
..............................................................................................
منبع: فصلنامه حضور ، شماره 57
چهارشنبه 26 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 407]
-
گوناگون
پربازدیدترینها