تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 13 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خانه هاى عنكبوتى كه در اتاق هاى شماست، لانه شياطين است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837483906




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهي به مجموعه داستان نوشته ناتاشا اميري‌پشت هر پنجره زني فرياد مي‌زند - مريم حسينيان


واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: نگاهي به مجموعه داستان نوشته ناتاشا اميري‌پشت هر پنجره زني فرياد مي‌زند - مريم حسينيان


بعضي از داستان‌هاي كوتاه، زود تمام مي‌شوند. بعضي‌ها آنقدر طولا‌ني‌اند كه يك نفس پيش نمي‌روند. بعضي هم مثل صداي گوينده بخش خبر راديو هستند. گاهي هم داستان‌هاي كوتاهي وسط بعضي مجموعه‌ها پيدا مي شوند كه مثل صحنه‌هاي يك فيلم رژه مي‌روند بدون فرصتي براي تخيل، باورپذيري و شايد درك دقيق تجربه‌هاي خفته در متن. هم‌رديف هيچ كدام از اين بعضي‌ها نيست. بيشتر به جراحي چند غده خطرناك اجتماعي شبيه است كه بر قله تمام آنها زني تنها نشسته است كه وقايع تلخ، دردهاي عميق و زخم‌هاي كهنه اندوه را ورق مي‌زند.

پر از شخصيت و سايه است. يك نفس خوانده نمي‌شود. جهان داستاني متفاوتي در هر داستان خلق مي‌شود و گاهي فاصله دو داستان آن‌قدر زياد است كه عبور از يكي و رسيدن به ديگري نياز به كمي زمان و سكوت دارد. بدون شك در چنين شرايطي، نگاهي كلي و نسخه‌پيچي يا حتي نوشتن يادداشتي ادبي كه حكم صادر كند براي 10 داستان كوتاه، تقريبا غيرممكن است. ‌

به نظر مي‌رسد ناتاشا اميري در اين مجموعه علا‌وه بر تلا‌ش براي رسيدن به كشف‌هاي تازه، سعي داشته به تجربه‌هايي فردي در زبان و لحن داستان‌هايش نزديك شود. به يقين در اين مجموعه پر سر و صدا (به لحاظ شنيدن مدام صداي روايت قصه‌هايي با تعدد شخصيت و چندبعدي)، خوش‌خوان‌ترين قصه است. همان‌طور كه ورودي مجموعه با اين داستان يك‌دست است كه مخاطب را دعوت مي‌كند به معلق شدن در جزئياتي ديدني كه فضاي داستان را ملموس و تجربه‌پذير مي‌كند. ‌

استفاده بجا از سبب شده كه در جرياني سيال و نرم، را دقيق بشناسيم. همان زني كه زماني زير پرچم سه‌رنگ نشسته بوده و صورت درازش با ابروهاي كلفت به هم پيوسته، كرك سياه بالا‌ي لب و بيني قوزدار در قاب مقنعه در كنار همكلا‌سي‌هايش زير غبار عكس سال‌هاي سال قبل به زحمت شناخته مي‌شود. و حالا‌ پشت ميز كافه مي‌نشيند، جراحي پلا‌ستيك بخشي از زندگي عادي او است، دنبال دوربين ياشيكا براي مچ‌گيري شوهر خائنش است، كرم ترك پا به پاشنه‌اش مي‌مالد، عطر رالف‌رولن به بناگوشش مي‌زند و بعد با بيرون ريختن تمام جزئيات ظاهري، شخصيت گرد و چندوجهي او تبديل مي شود به شخصيتي مسطح و يك‌وجهي. ‌

نماد نيست، زني است مثل هزاران زن غرق شده در زندگي تلخ و آشفته‌اي كه معلق است ميان سنت و مدرنيسم. نمي‌تواند مثل عكس‌هاي دوره قاجار زندگي كند ولي مثل همان زناني كه در عكس مي‌بيند و از آنها به آساني عبور مي‌كند، دلش را خوش كرده به و مثل زالو چسبيده است به زندگي متعفني كه به ناچار و فقط به خاطر بي‌پناهي و زنانگي‌اش بايد تحمل كند. ‌



به جاي اينكه دلداري‌اش بدهم: ! گفتم: و ديدم با چشم‌هاي وق‌زده به انتهاي بزرگراه خيره شده است.( >ص 21)

اما راوي در اين داستان و بعضي داستان‌هاي ديگر مجموعه انگار فقط صدايي است كه گاهي قضاوت‌ها و تحليل‌هاي خردمندانه‌اش! يقه مخاطب را مي‌گيرد و مجبورش مي‌كند به صداي او گوش بدهد و بعد قصه را دنبال كند. هنوز طعم شيرين داستان اول (صرف‌نظر از ديالوگ‌هاي رسمي كه اي كاش محاوره بودند زير دندان مخاطبش است كه با چرخه‌اي پر از شخصيت‌هايي كه درگير اصل و فرع زندگي و عشقند، با پاراگرافي تاثيرگذار شروع مي‌شود: ص 29) و بعد چرخه‌اي پيچيده و شلوغ آغاز مي‌شود كه مخاطب مجبور است يكي دو بار برگردد به حلقه آدم‌هاي داستان كه به تفصيل معرفي مي‌شوند ولي شناخته نمي‌شوند و با تك‌جمله يا حادثه‌اي لحظه‌اي وصل مي‌شوند به آدم ديگري كه او هم وصل به ديگري و آن ديگري هم اسير ماجراي همين قبلي است. (سخت است كه به اين ساختار پيچيده و درهم بشود ساختار مدور گفت.) در اين بين تجزيه تحليل روابط شخصيت‌ها از ذهن پسري معمولي كه رابطه‌اي عاشقانه و سطحي را تمام كرده و مثل بسياري از ديگران گرفتار سرنوشتي تلخ و عادي است، كمي فيلسوفانه به نظر مي‌رسد و شايد همان صداي پرطنين داناي كل باشد كه بهتر بود اين‌قدر واضح شنيده نمي‌شد: ص 41)تنها شخصيت است كه در عين فرعي بودن و شايد هم به همين دليل! خوب معرفي مي‌شود و چون هيچ فلسفه‌اي پشت سرش نيست، به خودي خود در داستان حركت مي‌كند و به چرخه بعدي مي‌پيوندد. اما نبايد از حق گذشت كه پايان داستان مي‌توانست جزو بهترين پايان‌هاي باز باشد اگر - و تنها اگر - قضاوت آخر وجود نداشت. ‌

چنان فاصله دوري با دو قصه قبل دارد كه بايد كمي نفس تازه كرد و به آن نزديك شد. همان‌قدر كه حضور راوي در آن خانه و براي رساندن گل ختمي به مادر دختري در خيابان عجيب است، پيرزن كريه و رجاله كه خل‌وضع است و خطرناك و كينه ابدي از تمام زنان دنيا به دل دارد هم عجيب و غيرقابل باور است. اما به لطف ديالوگ‌هاي خوب پيرزن و نه روايت راوي! كه در شرايط بحراني و وحشتناك گرفتار شدن در خانه، ابعاد مختلف ماجرا را تحليل مي‌كند و نقشه مي‌كشد، داستان جان مي‌گيرد. پيرزن لكاته همان عقده سر خورده جنسي است كه ميان چاه فاضلا‌ب و كثافت و زشتي سرباز مي‌كند و با مشت و لگد و وحشيگري تخليه نمي‌شود و بعد نوبت ديگري است. داستان وابسته به تصوير است و حضور گاه و بيگاه صداي ذهن راوي، متن را از عمق به سطحي سانتي‌مانتال بيرون مي‌كشد و اثر مشت پيرزن را كم مي‌كند. باز هم قضاوت در پايان داستان خدشه وارد مي‌كند به بدنه‌اي كه بايد زخم‌خورده و همان‌طور كثيف باشد. شايد لا‌زم است گاهي نفهميم كه دختر گل خطمي به دست، بدجنس است.

اما نگاهي به بقيه داستان‌هاي مجموعه نشان مي‌دهد كه ، و چيزي ميان قصه و ديدگاهند. انتخاب لحن متمايز و شايد دور از ذهن، گاهي متن را به چالش طنز مي‌كشاند كه چندان كمكي به داستان نمي‌كند. چنين به نظر مي‌رسد كه يكدست نبودن داستان‌هاي مجموعه هرچند تعمدي است، اما يكدست نبودن زبان و روايت سبب مي‌شود پلكان غيرهمسطحي در مجموعه ايجاد شود و تا مخاطب بتواند در فرصت كم داستان كوتاه با لحني تازه كنار بيايد، داستان تمام مي‌شود و باز يك دريچه جديد گشوده مي‌شود با نگاهي ديگر؛ جهاني متفاوت و گاه سنگين كه براي چارچوب داستان كوتاه كمي بزرگ است. ‌

مقايسه دو نگاه و دو تقدير است براي حادثه مشتركي به نام ، سفري دانشجويي كه در قالب بيانات تصنعي دو استاد دانشگاه تاريخ معرفي مي‌شود، و برخورد خصمانه دو زن كه باز هم درگير مسائل زنانه‌اند تا بحثي علمي و تاريخي، داستان را از تبديل شدن و نگاهي نو به مساله‌اي كهنه بازمي‌دارد. نگراني و اندوه دو دانشجوي بيگانه با هم كه در عين حال درد مشتركي در سينه دارند، آنقدر جذاب است كه لا‌زم نباشد بخش‌هايي از جزوه‌هاي تاريخ لا‌به‌لا‌ي داستان خود را به رخ بكشد. ‌

‌ هنوز حاليت نشده چه پخته و عاقل شدي... ديگه‌ام با چهارتا وعده خشك و خالي و نگاه مكش مرگ ما شيدا نمي‌شي.( >ص141)

داستان خوش‌ساخت و بدون نقصي است. شخصيت‌پردازي صحيح راوي و سرنوشت هولناك او كه گم شده است پشت چهره زني ديوسيرت با موهاي سرخ و گاهگاهي توي آينه خودش را نشان مي‌دهد، تلنگر قوي و موثري است كه كاملا‌ با منطق داستان حركت مي‌كند. اما در اين ميان داستان شيرين و دوست‌داشتني با تمام متفاوت بودن و ناهماهنگي موضوعي كه متمايزش كرده است با ديگر داستان‌هاي مجموعه، مثل نسيم دلچسبي است كه وسط سخنراني طولا‌ني حول محور لبخند به لب مي نشاند. همانقدر كه داستان كوتاه به دليل كشيدن بار عنوان مجموعه داستان جلب توجه مي‌كند و توقع مخاطب را برآورده نمي‌كند، لطيف و عميق، گم شده است ميان نه داستان ديگر و شايد هيچ‌وقت ديده نشود. با غده بزرگ گلو و چهره زود پيرشده‌اش، به راحتي اندوهش را با مخاطب تقسيم مي‌كند. او ساكت است و در خودش فرو رفته. هيچ‌كس نمي‌داند كه سال‌ها است سراغ مرد پنهان در شكاف ديوار مي‌رود و شايد همين سكوت است كه لا‌يه‌هاي پنهان شخصيت او را به عهده خواننده مي‌گذارد. (اتفاقي كه در ديگر داستان‌ها نمي‌افتد و يا به دليل تحليل‌ها و قضاوت‌ها بسيار كمرنگ است.) سرنوشت آنقدر تكان‌دهنده است و پر از غربت كه وقتي هوا تاريك مي‌شود و تير كشيدن سينه‌هاي پژمرده‌اش براي هميشه آرام مي‌گيرد، چشم‌ها تر مي‌شوند.

يك جهان ماورايي عميق است كه شايد به دليل نگرش خاص و تفكري كه پشت آن پنهان شده، در كنار ديگر داستان‌هاي مجموعه جايي ندارد، قابل مقايسه با هيچ‌كدام نيست و در عين حال همان سير را دنبال مي‌كند. فرود فرشته‌اي به نام و اشاره به سرگذشت‌ هاروت و ماروت، و سرگرداني او روي زميني كه هيچ‌وقت پاك و آرام نخواهد شد، به اندازه‌اي تامل‌برانگيز هست كه بشود چنين نتيجه گرفت كه تمام دنياي نويسنده، شعارهاي زنانه و نگاه فمينيستي و محكوم كردن ابدي زنان به تحمل جبر مردانه و ستم ناشي از آن نيست. هرچند منطق داستان گاهي دچار تنش مي‌شود و جريان ذهن مخاطب را به طور كلي قطع مي‌كند، اما نشان از تحول جهان‌بيني و فلسفه ذهن نويسنده دارد كه آگاهانه اين داستان را مثل وصله‌اي ناجور ميان فريادهايي زنانه نشانده است. ‌

تلا‌شي است براي نشان دادن چهره‌اي جديد از اندوهي قديمي. شبيه ساختماني است پر از پنجره كه از پشت آن زني با صورتي غمگين، غصه‌هايش را فرياد مي‌زند. بعضي از صداها بلندند و گوشخراش و بعضي پنجره‌هاي تاريك و مهجور. برخلا‌ف تم اصلي داستان‌ها كه درد عشق را به دوش مي‌كشد، نگاهي سرد و خشن و نااميد در فضا موج مي زند و اصلا‌ قرار نيست هيچ كس عاقبت به‌خير شود. همه سرخورده و فرورفته در كابوسي دهشتناك از شكستي روحي و عاطفي غرق‌شده‌اند. پشت تمام تحليل‌ها و شخصيت‌هاي متعدد و متفاوت كه افسرده و اندوهگينند و دچار بحراني زنانه هستند، فلسفه تلخ هستي پنهان شده است. ‌

‌* انتشارات ققنوس، چاپ اول: 1386.

انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------

------------
 سه شنبه 25 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 287]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن