واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: نقد متون علوم اسلامي/ 40آيتالله سيدمحسن موسوي تبريزي:عرفان واقعي اسلامي تفسير انفسي قرآن است
گروه انديشه: عرفان و كتاب عرفاي اسلامي مستند به قرآن و روايات ائمه اطهار(ع) است؛ در حقيقت عرفان اسلامي و كتابهاي عرفان واقعي اسلامي، تفسير انفسي قرآن هستند.
آيتالله «سيدمحسن موسوي تبريزي»، مدرس حوزه علميه قم، نويسنده كتاب «مقدمه عرفان عملي و طهارت نفس» و مصحح تفسير «المحيط الاعظم» در گفتوگو با سرويس انديشه خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، در مورد تأثيرپذيري عرفان اسلامي از قرآن و روايات، با اشاره به اينكه عرفان عرفاي اسلامي براساس قرآن و روايات است، گفت: كتابهايي كه عرفاي اسلامي نوشتهاند، مستند به قرآن است.
وي افزود: در حقيقت عرفان اسلامي و كتابهاي واقعي عرفان اسلامي تفسير انفسي قرآن هستند، نه چيز ديگري. مانند «فتوحات مكيه» و «فصوصالحكم» محييالدين بن عربي، خصوصا كتاب دوم كه كتاب رسمي حوزههاي عرفان علمي و مستند به قرآن است.
اين نويسنده در پاسخ به اين سؤال كه فرق عرفاي قبل و بعد از ابنعربي را در به كار بردن آيات قرآن چگونه ارزيابي ميكنيد؟، اظهار كرد: كساني كه خيلي قوي و گسترده در عرفان اسلامي، خصوصا در مورد آيات و روايات مطرح شدهاند، بعد از محييالدين بن عربي هستند، چون عرفاي قبل از ابنعربي عرفان اسلامي ضعيفي دارند.
وي در ادامه يادآور شد: عرفاي اسلامي هميشه با قرآن مأنوس بودهاند و در نوشتههاي خود از آيات قرآن استفاده زيادي ميكنند، خصوصا كتابهاي عرفاني درسهاي حوزه كه به صورت علمي است، سراسر پر از آيات و سورههاي مختلف قرآن است. نوشتههاي بن عربي مانند «فتوحات مكيه» و «فصوصالحكم» پر از آيات قرآن است. منظور ما از عرفان اسلامي واقعي و آنچه حقيقتا عرفان اسلامي است، دراويش منحرفي كه فاقد علم و عمل عرفاني هستند و در هر زماني وجود دارند، نيستند.
موسوي تبريزي تصريح كرد: آنچه كه ما آنرا عرفان واقعي اسلامي ميدانيم، عرفاني است كه شأن و وجودش منزه از لهوياتي است كه دراويش بيان ميكنند. آنچه مدنظر ماست، عرفايي مانند ابنعربي، «ملاعبدالرزاق كاشاني» و امثال «سيدحيدر آملي» و در سالهاي نزديك به خودمان، آخوند «ملاحسينقلي همداني» و شاگردانش، حضرت امام خميني(ره) و علامه طباطبايي و ... كه مقام معنوي بالايي دارند، هستند، نه دراويش منحرف. اين عرفاي واقعي اسلامي، كتابهايي كه نوشتهاند مستند به قرآن است.
اين مدرس حوزه تأكيد كرد: بنده در درسها به طلاب سفارش ميكنم كه اگر بخواهيد قرآن، روايات، سخنان ائمه اطهار(ع)، صحيفه سجاديه، نهجالبلاغه و اصول كافي را تا حدي بفهميد و درست درك كنيد، يكي از مقدماتش اين است كه فلسفه اسلامي (مانند حكمت متعاليه ملاصدرا) و عرفان اسلامي را خوب درك كنيد. اين دو ميتواند مقدمه خوبي باشد تا ما معارف قرآن و اهلبيت(ع) را بهتر درك كنيد؛ يعني كساني كه در عرفان اسلامي و فلسفه واقعي اسلامي مانند فلسفه ملاصدرا وارد نشده و تبحر كافي ندارند، در شناخت معارف قرآن و معارف ائمه اطهار(ع) كارشان دشوار است.
مصحح «تفسير المحيط الاعظم» افزود: زماني فقط ميخواهيد فقه اسلامي، معارف كلي اسلامي، روايات و احكام عبادت را به صورت ساده بفهميد، مانند كتاب «وسايلالشيعه» شيخ حر عاملي، پس احتياجي نيست به دنبال اين علوم باشيم. اما اگر بخواهيم صحيفه سجاديه، نهجالبلاغه و قرآن و امثال اينها را تا حدي بفهميم، بايد عرفان اسلامي و حكمت متعاليه ملاصدرا را درك كنيم. اينها خود وسيله رسيدن به معارف قرآن است، نه اينكه جداي از قرآن باشد، زيرا در كتابهاي اين عرفا انبوهي از آيات قرآن بيان شده و در حقيقت اين كتابها به عنوان تفسير قرآن به حساب ميآيند.
نويسنده كتاب «مقدمه عرفان عملي و طهارت نفس» در پاسخ اين سؤال كه آيا عرفا از قرآن براي تبيين مفاهيم عرفاني خود بهره بردهاند يا نظر خود را بر قرآن تحميل و تفسير به رأي كردهاند؟، خاطرنشان كرد: نميشود گفت كه كسي عمدا ميخواهد نظر خود را بر قرآن و اسلام تحميل كند. در بعضي اوقات عارفي پيدا ميشود كه ناخودآگاه ذهنيت عرفاني خود را بر آيات قرآن تحميل كرده باشد كه از اين آيات استفاده چنداني نميشود، اما غالبا اينطور نيست. عرفان اسلامياي كه عرفا نام ميبرند، عرفاني است كه در آن از آيات قرآن و معارف اسلام استفاده ميكنند نه اينكه چيزي داشته باشند و به قرآن تحميل كنند.
دوشنبه 24 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 156]