واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: الزامات توسعه پايدار
توسعه پايدار توسعهاي است كه در آن تامين مستمر نيازها و رضايتمندي افراد همراه با افزايش كيفيت زندگي انسان مدنظر است و در مفهوم عام، توسعه پايدار شامل:
1--- كمك به مردم فقير، زيرا آنان بدون هيچ اراده و اختياري بيش از ديگران به تخريب محيط ميپردازند.
2--- انديشه خود اتكايي توسعه با توجه به بهرهبرداري از منابع طبيعي.
3--- ايده تاثير بخشي هزينه توسعه با استفاده از معيارهاي اقتصادي متفاوت با روش سنتي، كه معتقد است توسعه نبايستي كيفيت محيط را پائين آورده، بدون اينكه بهرهوري را در طول يك دوره طولاني كاهش دهد.
4--- در برگيرنده مسايل مهمي چون كنترل بهداشت، فناوري مناسب، خود اتكايي غذايي، تامين آب سالم و پناهگاه براي همگان باشد.
5--- توسعه پايدار داراي اين ايده است كه ابتكارات انساني را مهم دانسته و نوآوريها و اختراعات بشري را يكي از مهمترين منابع توسعه ميداند.
جامعه پايدار، جامعهاي است كه در آن محدوديتهاي محيطي مدنظر قرار ميگيرد. چنين جامعهاي، جامعه بدون رشد نيست بلكه جامعهاي است كه در آن محدوديتهاي رشد تشخيص داده شده و بدين طريق راههاي جايگزين رشد مورد توجه قرار ميگيرد.
واژه توسعه پايدار بيانگر به كارگيري آموزههاي اكولوژيكي در فرايندهاي اقتصادي است. اصولا توسعه پايدار براي رسيدن به يك سياست مطلوب بايد به گونهاي باشد كه ضمن پذيرش نرخ رشد درآمد سرانه واقعي، از تخريب ذخاير سرمايه ملي يا ذخاير سرمايه طبيعي جلوگيري كند.
در سال 1984 سازمان ملل متحد با 22 عضو مستقل از اعضاي كشورهاي پيشرفته و در حال رشد، جهت تعيين يك استراتژي محيطي طولاني مدت براي جهان، نشستي را تشكيل داد.
در 1987، نشست جهاني محيطزيست و توسعه(WCED) كه كميسيون برانت لند BRUNDTLAND ناميده شد، از سازمان ملل خواست كه از كشورهاي مختلف براي ايجاد همكاري و تلاش مشترك براي دستيابي به هنجارهاي رفتاري در تمام سطوح و منافع همگاني دعوت به عمل ميآورد.
اتحاد (همكاري) جهاني و همكاري دو جانبه و متقابل بين كشورهاي مختلف از نظر توسعه اقتصادي مهمترين هدف گردهمايي بود كه به عنوان مشتركات آتي ما(WCED) ناميده شد.
با وجود آن كه گزارشي از تخريب گسترده محيطي در جلسه ارايه شد، آنها خوشبختانه بر اين باور بودند كه به شرط ايجاد يك تعهد وهماهنگي جهاني، آيندهاي مطمئن براي همگان امكان پذير است.
موضوعات اصلي و شرايط ضروري ولازم براي توسعه پايداراز نظركميسيون جهاني محيط زيست و توسعه،شامل جمعيت وتوسعه، امنيت غذايي و توسعه،تنوع حيات ،گونهها واكوسيستمها، انرژي و صنعت، چالشهايي هستند كه بايد به آنها توجه ويژهاي شود.
به گزارش خبرگزاري موج توسعه پايدار در همه كشورها داراي الزاماتي چند است كه در صورت الگوبرداري و به روز نمايي آنها با توجه به فرهنگ و شرايط اجتماعي در هر كشوري، ميتوان در جهت آيندهاي مطمئن براي توسعه بر روي آن حساب كرد. اين شرايط شامل:
وجود يك نظام سياسي كه با تامين امنيت براي شهروندان، آنها را در تصميمگيريها مشاركت دهد.
وجود يك نظام اقتصادي كه بتواند براي تنشهاي ايجاد شده از ناموزوني توسعه، چاره انديشي كند.
وجود يك نظام توليدي كه ملزم به حمايت از محيطزيست باشد و محيط را اساس توسعه بداند ( تاكيد بر محيط)
وجود يك نظام دانش فني (نوعي از فن) مناسب كه الگوهاي پايداري از تجارت مالي فراهم كند.
وجود يك نظام بينالمللي كه الگوهايي از تجارت و دارايي را ايجاد كند.
وجود يك نظام مديريتي قابل انعطاف كه ظرفيت خود اصلاحي را داشته باشد.
به باور كارشناسان، مفهوم توسعه پايدار بدون توجه به مسايل تاريخي قابل درك نيست. علاوه بر اين اجراي عملي توسعه پايدار و درك فرصتهاي لازم براي آن مستلزم درك تغييرات انديشه و تفكر و تجربه نهفته در مفهوم توسعه ميباشد به ويژه اينكه لازم است بدانيم چه انديشههايي توسعه را شكل ميدهند و چگونه ميتوانيم به بهترين وجه به اين مسئله دسترسي پيدا كنيم و نگرشهايمان را در رابطه با محيط تغيير دهيم.
توسعه پايدار از نظر مفهومي بحث جديدي نيست اما به عنوان چارچوبي نظري، پديده نويني است. اين اصطلاح به وسيله كميسيون جهاني محيط و توسعه در گزارش سال 1987 تحت عنوان آينده مطرح و در سالهاي بعد در گفتمانهاي مربوط به محيط متداول شد و با وجود متداول شدن ،اين اصطلاح در چارچوب تعريف، خشك و مبهم باقي ماند و ابهامات موجود درآن حتي باعث شد تا عدهاي به اين نتيجه برسند كه اصول اين ايده را به دشواري ميتوان يك مفهوم تلقي كرد.
شرط مهم توسعه پايدار؛ فعال بودن يا در حال فعاليت قلمداد شده است بر اساس اين تعاريف ميتوان گفت كه توسعه پايدار يك هدف مجهول نيست بلكه فرايندي براي تحقق يك هدف مشخص است.
به طور كلي در مباحث ارائه شده بوسيله محققان جهات عملي يا اهداف توسعه پايدار مشخص نگرديدهاند. براساس بيانيه كميسيون جهاني محيط و توسعه(WCE) ، توسعه پايدار شش هدف دارد:
1- رواج مجدد رشد
2- تغيير كيفيت رشد
3- پاسخگويي به نيازهاي اساسي يعني نياز به شغل، غذا، انرژي، آب و بهداشت
4- حفظ و افزايش منابع
5- جهت دهي مجدد تكنولوژي و مديريت ريسك
6- تلفيق تصميم گيري اقتصادي و محيطي
انديشمندان توسعه بر اين باورند كه مجموعه توسعه به دو هدف بنيادي قابل تبديل است:
1- ميزان يا نرخ برداشت از منابع تجديد شونده بايد مساوي نرخ احياي مجدد و بازآفريني باشد تا بازده پايدار را تضمين كند
2- نرخ توليد ضايعات نبايد از ظرفيت جذب طبيعي زيست بوم تجاوز كند.
حداقل به دو طريق ميتوان بين مديريت دولتي وتوسعه پايدار پيوند ايجاد كرد.اين حلقه پيوند رامديريت توسعه پايدار ميناميم. در معناي نخست، مديريت توسعه پايدار ميتواند به معناي اداره كردن توسعه پايدار و يافتن استراتژيهايي باشد كه بدان طريق آرمان توسعه پايدار جنبه علمي مييابد.
اين تفسير ضرورت انواع تحقيقات درهمه سطوح دولت راايجاب ميكند واگر قرار باشد ايدهاي، رفتارها و اولويتهاي ما را تغيير دهد، نياز به برنامههايي خواهيم داشت كه بتواند ما را در تبديل آن ايده به واقعيت كمك كنند.
در معني دوم ميتوان مديريت توسعه پايداررا به عنوان حوزهاي فرعي تصوركرد كه بر پايداري توسعه مديريت دولتي و استراتژي مورد نياز براي ايجاد انطباق ميان مديران دولتي و متخصصان مربوطه با تغييرات مزبور است.
مديريت توسعه پايدار از نظر كانون توجه، تعريف و قلمرو تحت پوشش حداقل در9 زمينه با مديريت توسعه تفاوت دارد.
بنابراين ميتوان نتيجه گرفت كه مديريت توسعه پايدار را ميتوان به عنوان يك رشته مديريت دولتي دانست كه ميتواند به مديريت دولتي بينالمللي جهت مثبت بدهد و به عنوان يك محور نوين همچنين خلاءهاي موجود در توسعه كشورهاي در حال توسعه را پر كند.
در اين ميان بايد به نقش بيبديل توسعه پايدار توجهي جدي ترشده و اين نقش را همراه با توسعه پي گرفت زيرا توسعه پايدار، توسعهاي است كه منجر به رشد اقتصادي در كشورخواهد شد و از اين بابت برنامهريزي و سازماندهي بلند مدتي را ميطلبد.
يکشنبه 23 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]