تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 8 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):امّتم همواره در خير و خوبى اند تا وقتى كه يكديگر را دوست بدارند، نماز را برپا دارند،...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818908729




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده: على اكبر ذاكرى اسلام در برخورد با ثروت‌هاى بادآورده (قسمت اول)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: على اكبر ذاكرى اسلام در برخورد با ثروت‌هاى بادآورده (قسمت اول)
خبرگزاري فارس: در اين مقال نگاهى داريم به آيات روايات و سيره بويژه سيره علوى تا راه جلوگيرى از به باد رفتن ثروتهاى عمومى و چگونگى رهايى از چنگ سرمايه دارى بى رحم را بيابيم و چراغ راه قرار دهيم.بيش ترين توجه ما در اين نوشتار به سيره اميرالمؤمنين(ع) در دوران حكومت آن حضرت است.
اساس جامعه اسلامى را عدالت اجتماعى تشكيل مى دهد. مسلمان نبايد نسبت به ستم اقتصادى كه بر مردم وارد مى شود بى تفاوت باشد. در نظام قسط و عدل اسلامى روا نيست شمارى پرخور و خوشگذران باشند و گروهى گرسنه و نيازمند. شمارى از بسيارى ثروت خدا را از ياد ببرند و شمارى از فقر و مسكنت گروهى به زيادى ثروت خود فخر بفروشند و گروهى از فقر دم فرو بندندو ذليلانه زندگى كنند. نامردمانى ثروتهاى عمومى را بربايند و مردمى از حق قانونى خود محروم بمانند. گروهى مرفه و بى درد باشند و بسيارى فقير و دردمند.
عدالت يعنى قرار گرفتن هر چيزى به جاى خود و هزينه شدنِ هر مالى در راه بايسته و شايسته. احسان و نيكى به نزديكان از بيت المال توجه به زراندوزان و امتيازدادن به چاپلوسان عدالت را از مسير خود به در مى برد و راه را براى دنيامداران غارتگر هموار مى سازد و ثروتهاى ملى را به سوى گروهى ويژه سرازير مى كند و شمارى را ثروتمند و بسيارى را فقير مى سازد. انسان آن گاه كه به ثروت رسيد و طعم شيرين زندگى راحت را چشيد ديگر تن به سختى نمى دهد و معيار و تراز و قانونى را در گردآورى مال نمى شناسد و ثروت اندوزى هدف اصلى او مى گردد و فخر فروشى راه و رسم او.
اين ناهنجارى اقتصادى مهر را به كين و آرامش را به شورش و عصيان دگر مى كند و شيرازه زندگى اجتماعى را از هم مى گسلد. ثروت اندوزان براى هر چه بيش تر بهره كشى ازجامعه و انباشتن ثروت به زور و تزوير متوسل مى شوند و مردمانِ تهى دست به ذلت و خوارى تن مى دهند و گاه به شورش دست مى زنند و كم كم جامعه دچار هرج ومرج و نابسامانى مى شود و ازكاروان پيشرفت واپس مى ماند. رمز اين كه حضرت امير(ع) جامه خلافت را بر تن كرد و اداره كشور نابسامان و به كژراهه افتاده را پذيرفت از آن روى بود كه وظيفه آگاهان مى دانست كه در برابر پرخورى ستمگر و گرسنگى مظلوم بى تفاوت نباشند. وجود طبقه تهى دست و نيازمند به نان روزانه و زمين گير و طبقه ثروت مند و فرا دست و همه چيز دار در هر جامعه اى نشان از بيمارى آن جامعه دارد كه بايد على گونه به درمان آن برخاست.
اين ناهنجاري‌ها از باند بازي‌ها و همسوئى ثروت اندوزان با مراكز قدرت سرچشمه مى گيرد. پشت پا زدن به قانون يا بى دقتى در اجراى آن به كار بردن شيوه هاى نادرست اقتصادى و سليقه اى عمل كردن جامعه را در باتلاق فقر فرو مى برد.
آگاهان جامعه اندكه با روشنگرى مى توانند جلوى اين از هم گسيختگى و فاجعه بزرگ ملى را بگيرند و كارگزاران و مسؤولان اجرايى هستند كه مى توانند با دورى گزيدن از مال دوستان آزمند و بيمار و كوتاه كردن دستهاى آنان از هرمهاى قدرت جامعه را از فرو شدن در اين لجن زار عفن بازدارند.
انقلاب اسلامى از جمله براى پياده كردن همين مهم پا به عرصه گذاشت و شكل گرفت و خبرگان قانون اساسى اصل درخشان و شفاف چهل ونهم را به اين مهم ويژه ساختند.

با اجراى همين اصل بنيادى كه بسيارى از اموال غارت شده ملت به خزانه بازگشت و مستضعفين اميدوار شدند و مستكبرين نااميد و ثروت اندوزان آزمند رانده شدند و جامعه ما از لوث وجود آنان پاك شد. ولى كم كم سهل انگاريه بى دقتيه بى دركيها و ناآشنايى دست اندركاران اجرائى و قضايى با عمق فاجعه ثروت اندوزى و سرمايه دارى وكم رنگ شدن پاسدارى از عدالت اجتماعى اين اصل به فراموشى سپرده شد و شمارى از ثروت اندوزان و غارت گران بيت المال دوباره برگشتند1 و يا طبقه جديدى پديد آمدند و طاعون ثروتهاى بادآورده جامعه را در دام خود گرفتار ساخت. برابر گزارشه اين طاعون روز به روز پيشروى مى كند و غارتگران بيت المال از غفلت يا از نبود قانون يا از تفسيرهاى نادرست از قانون طلبكارانه باز مى گردند و اموالى كه بحق از دست آنان گرفته شده مى گيرند.!

فروكش كردن حركتهاى مثبت انقلابى و اصلاحى سكوت در برابر تخلفات و بى تفاوتى نسبت به اجراى قانون اين نابسامانيها را پديد آورده است.
پديده ثروتهاى نامشروع و بادآورده از سوى رهبر معظم انقلاب اسلامى در برهه اى طرح شد كه شمارى بر آن بودند كه اموال مصادره شده خود را بازپس بگيرند و قانون شكنانى در جهت استفاده ناشايست از بيت المال و غارت اموال عمومى تلاش مى كردند. اينان از سرمايه هايى كه در دوران سازندگى توزيع مى شد بيش ترين بهره را بردند و با زد وبندهاى اقتصادى و نبود نظارت دقيق و سوء استفاده از نابسامانيهاى اقتصادى به ثروتهاى بادآورده رسيدند.

با اين كه رهبر انقلاب اسلامى بارها اين نكته مهم را ياآور شده بود كه مهم ترين مسأله نظام كوشش براى رفع فقر و محروميت در جامعه و حمايت از طبقه ضعيف است و اين مهم در اولويت و دررأس امور قرار دارد2; اما متأسفانه روند امور چنين نبود كه به اين هدف مقدس دست يافته شود; از اين روى ايشان در دو سخنرانى به طرح موضوع ثروتهاى بادآورده پرداختند3 و علل و پيامدهاى زيانبار آن را تشريح كردند و از قوه قضائيه خواست كه در راه عدالت اجتماعى و جلوگيرى از ثروتهاى نامشروع تلاش ورزد. پس ازسخنان مقام معظم رهبرى يكى دو تا از روزنامه ه به اين موضوع پرداختند و باندها و جريانهايى را رسوا كردند و نمونه هايى از غارت ثروتهاى عمومى را نشان دادند و مواردى را كه ممكن است موجب انباشت ثروت شود يادآور شدند كه كارى بود مفيد امّا نه كافى از اين روى بايسته مى نماد رسانه و مطبوعات كشور هر يك از زاويه اى به اين مهم بپردازند و زواياى مسأله را روشن كنند و طرحها و پيشنهادهاى خود را براى جلوگيرى از افتادن جامعه به اين دام مهلك و چگونگى رهايى از آن ارائه دهند و دست اندركاران قضايى كشور را كمك كنند و حركت عظيم فرهنگى بيافرىنند و ضدارزشى و ضدانقلابى بودن انباشت ثروت را بنمايانند و به خانواده ها هشدار بدهند كه درها و پنجره ها را بر بادهايى كه ثروتهاى نامشروع را به درون مى اورد و پيوندهاى خانوادگى و اجتماعى را از هم مى گسلد ببندند و هشيارانه رفتار نان آور خانواده را بنگرند و اگر لغزشها و انحرافهايى مى بينند هشدار دهند.
در اين مقال نگاهى داريم به آيات روايات و سيره بويژه سيره علوى تا راه جلوگيرى از به باد رفتن ثروتهاى عمومى و چگونگى رهايى از چنگ سرمايه دارى بى رحم را بيابيم و چراغ راه قرار دهيم.بيش ترين توجه ما در اين نوشتار به سيره اميرالمؤمنين(ع) در دوران حكومت آن حضرت است.

اميرالمؤمنين(ع) در برخورد با ثروت اندوزان دست به دو كار زد.

1 . برابر معيارها و ترازهاى اسلامى كه بيت المال بايد در جهت مصالح عمومى هزينه شود نه منافع شخصى آنچه از بيت المال به غارت رفته بود در آغاز حكومت به بيت المال بازگرداند و تمام اموالى را كه از خليفه پيش بود گردآورد و اعلام فرمود: (ألا إنّ كلّ قطيعة اقطعها عثمان وكل مال اعطاه من مال الله فهو مردود فى بيت المال فانّ الحقّ القديم لايبطله شئ.4

آگاه باشيد هر قطعه زمينى كه عثمان بدون خراج داده و هر مالى كه از مال خدا بخشيده به بيت المال باز مى گردد; زيرا حق قديم و گذشته را چيزى باطل نمى كند.
واللّه لو وجدته قد تُزُوّج به النساء وملك به الاماء; لرددتُه فانّ فى العدل سَعَة ومن ضاق عليه العدل. فالجور عليه أضيق.5
به خدا سوگند. اگر بيابيم كه با مال بيت المال ازدواج شده و كنيزانى خريدارى گرديده آن را بر خواهم گرداند; زيرا در عدالت گشايشى است و كسى كه عدل بر او دشوار باشد ستم دشوارتر است.
اميرالمؤمنين(ع) پس ازاين سخنرانى در دومين روز خلافت خود دستور داد تمام سلاحهايى كه از آن عليه مسلمانان بهره برده اند گردآورند. به جز اموال شخصى عثمان شمشير زره و شتران صدقه را كه عثمان به خود و يا ديگران ويژه ساخته بود و بخششهايى كه از بيت المال داشته بود بازگردانند.6

2 . آيينهاى دقيقى براى جلوگيرى ازانباشت ثروت و توزيع ناعادلانه بيت المال گذراند و همه را در استفاده از اموال عمومى يكسان دانست و با سوء استفاده كنندگان به شدت مبارزه كرد. اين روش على(ع) كه برگرفته از سيره پيامبر بود ناخشنودى اشراف زراندوزان و دنياپرستان را در پى داشت.

در سالهاى آغازين پس از پيروزى انقلاب اسلامى به اين سيره مقدس عمل شد و دستاوردهاى خوبى براى ملت داشت; اما در ادامه عمل به اين سيره كم رنگ شد از اين روى گروهى ديگر يا همان زراندوزان بى درد پيشين با چهره اى ديگر به ثروت اندوزى وغارت اموال عمومى پرداختند كه بايد دلسوختگان انقلاب و آنان كه بر سفره هاى رنگين ننشسته اند و خود را به مال حرام آلوده نساخته اند و از مال مردم پله اى نساخته اند براى ترقى و بالا روى خويش برخيزند و اين درد را درمان كنند.
بنابراين حكومت اسلامى بايد از يك سو ثروتهاى نامشروع را به بيت المال برگرداند و با ثروت اندوزان مبارزه كند و از سوى ديگر به گونه اى برنامه بريزد كه افراد به ثروتهاى نامشروع و بادآورده نرسند و جامعه گرفتار اختلاف طبقاتى نگردد.
در باب ثروتهاى نامشروع پيش از هر چيز بايد به روشنگرى موضوع پرداخت تا روشن شود آنچه بر خلاف شرع و قانون اسلام است چيست؟ از اين روى به شرح چند مفهوم مى پردازيم:

ثروت و غنى

ثروت و سرمايه اى كه از راه حلال به دست آمده باشد از نظر اسلام نه تنها ناپسند نيست بلكه اسلام مسلمانان را براى به دست آوردن چنين ثروتى تشويق نيز مى كند. تلاش در راه برآوردن هزينه زندگى به منزله جهاد در راه خداست. رهبران دينى م مانند: امام على امام حسن امام صادق و امام كاظم(ع) از توان مالى خوبى برخوردار بودند. درباره موسى بن جعفر(ع) نقل شده است كه حضرت سه روز مردم مدينه را در ظرفهاى بزرگ غذا داد.7 نوشته اند: درآمد غله امام على(ع) به چهل هزار دينار مى رسيد كه تمام آن را وقف مى كرد يا صدقه مى داد.

حضرت على(ع) مى فرمايد: (زمانى كه با فاطمه ازدواج كردم فرشى نداشتم; اما امروز زكات مال من به اندازه اى است كه اگر بر بنى هاشم تقسيم شود آنان را كفايت مى كند.)8
اين درآمد على(ع) يك شبه به دست نيامده بود. امام در طول 25 سال زمينهاى موات را آباد كرد و چشمه هايى را جارى ساخت و به كشت پرداخت و بخشى از آن زمينهاى آباد را تبديل به نخلستان كرد. اين عملكرد نشان مى دهد كه انسان معتقد و متعهد هيچ گاه نبايد دست از كار و تلاش بردارد و بايد از امكانات موجود بهترين بهره را ببرد.

ثروتهاى بادآورده

ثروتهاى بادآورده به ثروتهايى گفته مى شود كه بدون تلاش و انجام كار اساسى و توليدى مفيد و تنها در اثر رخدادى و يا با مقدمه چينيهاى پنهانى و با آگاهى از وضعيت بازار و نياز مردم و يا با سوء استفاده از موقعيتهاى اجتماعى و سياسى ويژه فراهم آيد كه بر خلاف قانون كشور و آيينهاى شرع باشد.

به سخن روشن تر ثروتهاى بادآورده ثروتهايى است كه از راه نامشروع و خلاف قانون به دست آمده باشد گرچه به ظاهر با قانون همخوانى داشته باشد.
اصل 49 قانون اساسى بخشى از ثروتهاى نامشروع و بادآورده را برشمرده و از ديگر موارد تعبير به (ساير موارد نامشروع) كرده است.
داستان ثروتهاى بادآورده در طول تاريخ نمونه هاى گوناگونى دارد: معاويه براى مدت اندكى عبدالرحمان بن زياد را به امارت خراسان گمارد آن گاه او را بر كنار كرد. عبدالرحمان گفت: ([در اين مدت] آن قدر مال براى خود جمع كرده ام كه اگر روزى هزار درهم خرج كنم تا صدسال مرا بسنده است.)9

در تاريخ معاصر نيز نمونه هاى زيادى وجود دارد كه وابستگان به رژيم قاجار و پهلوى با دست اندازى به اموال عمومى و بيت المال به ثروتهاى افسانه اى رسيدند.10

پس از پيروزى انقلاب اسلامى ثروت اندوزان با روشهاى گوناگون از نابسامانيها و ناهنجاريهاى اقتصادى و سردرگمى برنامه ريزان و ناتوانى آنان در ارائه برنامه درست بهره بردند و به ثروتهاى انبوه رسيدند.

شمارى در دوران جنگ به ثروتهاى كلان دست يافتند و شمارى در دوران سازندگى درگاه خصوصى سازى و دريافت زمين شهرى گروهى از راه دلالى و تفاوت قيمت در جنس و دلار و… در همه نمونه ها گرچه سود به دست آمده حكايت از وضعيت اقتصادى خاص دارد و بخشى از آن ناشى از تورم و بى سياستى است; اما در بيش تر نمونه ه به گونه اى قانون شكنى وجود دارد.

ثروت اندوزى و تكاثر

گروهى ثروت اندوزى و تكاثر را هم معنى گرفته اند; اما به نظر مى رسد كه ثروت اندوزى و تكاثر در منابع اسلامى دو عنوان مستقل باشند كه هر يك گوشه اى اززواياى منفى ثروت را در بردارند و با ثروتى كه از راه حلال به دست آمده باشد متفاوت است.

ثروت اندوزان كسانى هستند كه به هيچ روى بر آن نيستند حقوق شرعى و قانونى كه به عهده دارند بپردازند.
(كنز) كه در قرآن و روايات از آن بازداشته شده به معناى ثروت اندوزى است. پرخاش ابوذر به عثمان و پيرامونيان وى از آن روى بود كه به ثروت اندوزى و كنز روى آورده بودند و در برابر اسرافها و تبذيرهاى آنان آيه كنز را براى آنان مى خواند كه حق ندارند اموال عمومى را براى خود ذخيره سازند.11 در پاسخ ابوذر كعب الاحبار مى گويد: كسى كه زكات مال خود را بپردازد ديگر حقى بر عهده او نيست.
ابوذر سخن او را ناروا مى داند12 و اين آيه شريفه را تلاوت مى كند: (ليس البرّ ان تولّوا وجوهكم قبل المشرق والمغرب ولكن البرّ من امن باللّه واليوم الاخر والملئكة والكتاب والنبيين وأتى المال على حبّه ذوى القربى واليتامى والمساكين وابن السبيل والسائلين وفى الرِّقاب واقام الصلوة واتى الزكوة والموفون بعهدهم…)13

نيكى آن نيست كه صورتهاى خود را به سوى شرق و غرب قرار دهيد بلكه نيكى از كسى است كه ايمان به خد روز آخرت ملائكه كتاب و پيامبران دارد و مال را با آن كه دوست دارد به نزديكان يتيمان نيازمندان در راه ماندگان سؤال كنندگان و بندگان بدهد و نماز را به پا دارد و زكات دهد و به پيمانهاى خود وفا كند…

يعنى حقوقى كه بر عهده مسلمان است تنها با پرداخت زكات ادا نمى شود. مسلمان در برابر جامعه و ديگران مسؤول است. او حق ندارد سير بخوابد و ديگران در فقر و گرسنگى به سر برند.
امام صادق(ع) در نامه خود به عبداللّه نجاشى كارگزار اهواز او را از كنز و ثروت اندوزى بازداشت و وظيفه او دانست كه به مسلمانان نيازمند و فقير كمك كند و در پيرامون او كسانى در گرسنگى و فقر به سر نبرند.
يا عبدالله اجهد ان لا تكنز ذهباً ولافضّة فتكون من اهل هذه الاية التى قال الله عزوجل: (الذين يكنزون الذهب والفضة ولاينفقونها فى سبيل اللّه.)14 ولاتستصغرن شيئاً من حلو أو فضل طعام تصرفه فى بطون خالية تسكّن بها غضب الله تعالى واعلم انّى سمعت أبي يحدّث عن آبائه عن اميرالمؤمنين(ع) انه سمع النبى رسول اللّه (ص) يقول لاصحابه يوماً: ما آمن بالله واليوم الآخر من بات شبعان وجاره جائع…15

اى عبداللّه! تلاش ورز كه طلا و نقره اى نيندوزى تا از نمونه هاى اين آيه باشى خداوند مى فرمايد: (كسانى كه طلا و نقره اندوخته مى كنند و در راه خدا انفاق نمى كنند [ آنان را به عذاب الهى بشارت ده]…) و كوچك مشمار چيزى از شيرينى و يا اضافه غذائى كه براى شكمهاى گرسنه مصرف مى كنى; زيرا با آن خشم الهى را فرو مى نشانى. بدان من از پدرم شنيدم كه از پدرانش از اميرالمؤمنين(ع) نقل مى كردند. او از رسول خدا(ص) شنيد كه روزى به اصحاب خود فرمود: (ايمان به خدا و روز قيامت ندارد كسى كه شب را سير به پايان برد و همسايه اش گرسنه باشد….)
كسى كه در كنار گرسنه اى سير مى خوابد امكان دارد زكات شرعى خود را هم داده باشد; اما بدون توجه به افراد و جامعه ايمان به خدا و قيامت ندارد. از اين روى امام عسكرى(ع) انفاق را كه از صفات پارسايان است به دادن وام يارى نيازمندان دستگيرى از زمين گير شدگان و ضعيفان و رهايى گرفتاران و… تفسير فرموده است.16

تكاثر نظر به انگيزه ثروت اندوزى دارد كه تفاخر و برترى جويى است. از اين روى در قرآن تكاثر فرزند و مال محكوم شده است. فرزند زياد ناپسنديده نيست; اما آنچه آن را زشت مى نماد تفاخر و برتر دانستن خود از ديگران است به خاطر فرزندان زياد. اين گروه از ثروت اندوزان براى حفظ موقعيت اجتماعى خويش تلاش مى ورزند و انگيزه اصلى اينان تفاخر و در نتيجه چيرگى بر منابع مالى است. اينان با بدست آوردن پايگاه اجتماعى به ثروت دست مى يابند و خود را در سطح انسانهاى مرفه و بى درد قرار مى دهند.

خداوند در سوره (تكاثر) از تفاخر به فرزندان و خويشان كه سنتى جاهلى بوده به بدى ياد مى كند و در سوره (همزه) از پست شمارى فرادستان و دارايان فرودستان و ناداران را سخن مى گويد و آنان را نكوهش مى كند و از رويارويى آنان در طول تاريخ با پيامبران پرده بر مى دارد و استدلال سست آنان را در برابر منطق قوى خداوندى كه به آنان براى كارهاى ناشايستى كه انجام مى دهند وعده عذاب مى دهد بازگو مى كند تا همگان به طرز تفكر اين گروه مترف آشنا شوند: (وقالوا نحن أكثر أموالاً وأولاداً وما نحن بمعذبين.)17

پس از بررسى مفهوم اكنون مى پردازيم به اصل موضوع كه همانا ثروتهاى بادآورده باشد در سه محور:

1 . زمينه ها و راههاى ثروت اندوزى و تكاثر.
2. راههاى جلوگيرى از ثروت اندوزى.
3 . مسؤوليت دولت در مبارزه با ثروتهاى نامشروع.

زمينه ها و راههاى ثروت اندوزى و تكاثر

وجود ثروتهاى بادآورده و نامشروع در جامعه نشانگر اقتصاد ناسالم و كم رنگ شدن عدالت اجتماعى در بعد اقتصادى آن است بى عدالتى هرگونه كه باشد در دراز مدت حكومتها را ضعيف و از هم مى گسلد و اقتدار ملى را متزلزل مى سازد و اجتماع را به هرج و مرج و نابسامانى مى كشاند. كسبهاى نامشروع و ثروتهاى بادآورده تعادل اجتماعى را به هم مى زند: شمارى در رفاه و بى دردى فرو مى روند و گروهى گرفتار فقر و ندارى مى شوند. از اين روى بررسى زمينه ها و راههاى ثروت اندوزى و راههاى جلوگيرى آن كمك مى كند كه اين خطر از جامعه دور شود.

1 . نزديكى به مراكز قدرت: نقش مهمى كه دولت در اقتصاد كشور دارد افرادى را بر آن مى دارد كه تلاش ورزند خود را به مراكز تصميم گيرى كه بيت المال و تخصيص بودجه و دادن امتياز در اختيار آنان است نزديك كنند و با خدعه و نيرنگ به ثروتهاى بادآورده دست يابند.

در حكومت فاسد پهلوى بيش تر افراد وابسته از راه خوش خدمتى به دستگاه ستم به ثروتهاى انبوه رسيدند. در سلسله مقالات (دزدان با چراغ) كه از شهريور 76 به بعد در روزنامه كيهان منتشر شد به خوبى اين مطلب روشن شده است كه چگونه يك كتابفروشى دوره گرد با وابستگى و با استفاده از امتيازهايى كه مراكز قدرت در اختيارگذارده اند در رديف ثروت مندترين افراد اين سرزمين قرار مى گيرد. يا ديگرى با عنوان خبرنگار و مسؤول روزنامه به آلاف و الوف مى رسد. پيوند با مراكز قدرت و تصميم گيرى به خودى خود ناپسند نيست و براى كسى كه در صدد سرمايه گذارى است امرى طبيعى مى نمايد ولى آنچه ناپسند است سودجويى و استفاده هاى ناشايست از اين پيوندها و بستگيهاست.

در تاريخ اسلام نيز سابقه دارد كه افرادى با پيوند به مراكز قدرت به ثروتهاى بادآورده دست يافتند. عثمان خليفه سوم به بستگان و خويشان خود بسيار علاقه مند بود و اموال بيت المال را بدون معيار شرعى در اختيار آنان گذارد و حتى به كسانى كه موقعيت داشتند و به شخص او خدمتى كرده بودند اموال زيادى مى بخشد. به عبدالرحمان بن عوف كه از اعضاى شوراى شش نفره خليفه دوم بود و عمر حق انتخاب را به او داده بود و او عثمان را برگزيد 2.560.000 درهم بخشيد.

عبدالرحمان به چنان ثروتى دست يافت كه پس از مرگ از او هزار شتر سه هزار گوسفند و صد اسب باقى مانده بود. گنجينه اى از طلا داشت كه به صورت شمش درآورده بود و پس از مرگ با تبر تقسيم كردند و به وارثان او دادند و از ثروت باقى مانده عبدالرحمان هر يك از چهار زن وى هشتاد هزار درهم ارث دريافت كردند.18

2 . استفاده ناشايست از اطلاعات اقتصادى: آگاهى قانونها و آيينهاى موجود و در حال تصويب در دوران جنگ و سازندگى و در روزهاى سخت از راههاى رسيدن گروهى به ثروتهاى انبوه بوده است. بسيارند كسانى كه از اين راه به ثروتهاى كلان رسيده اند. اينان با آگاهى از برنامه هاى ريخته شده و تصميمهايى كه هنوز به گونه رسمى اعلام نگرديده بوده در بازار تأثير مى گذاشته و امنيت اجتماعى اقتصادى را متزلزل مى ساخته و به ثروتهاى بادآورده فراوانى دست مى يافته اند. اينان هميشه و در همه حال تلاش مى ورزيده اند كه از راههاى رسمى و غيررسمى از تصميمهاى مهم اقتصادى و مشكلات آن آگاه شوند. با آگاهى از تأخير در اعلام كوپن برنج قند پنير و… و مشكلات ارزى و وضعيت كارخانه ه بازار سياه مى آفريدند و اجناس احتكار شده خود را با قيمتهاى بالايى به فروش مى رساندند يا با آگاهى از ممنوع شدن ورود پاره اى از كالاها در آينده به گردآورى و احتكار اين گونه كالاها مى پرداختند و سپس به بهاى گران عرضه مى داشتند.
روشن است كه استفاده از اين گونه آگاهييها در جهت انباشت ثروت حركتى است ناروا و ناشايست و ثروتى كه از اين راه به دست مى آيد نامشروع خواهد بود.

امام صادق(ع) مصادف غلام خود را با هزار دينار به تجارت فرستاد. وى با كاروانى همراه شد. اين كاروان با كالاهاى گوناگون به سوى مصر حركت كرد. كاروانيان در نزديكى مصر آگاه شدند كالاهايى را كه با خود دارند درمصر كمياب است; از اين روى هم سوگند شدند كه كالاهاى خود را به دو برابر بفروشند. چنين كردند و مال بسيار به دست آوردند. مصادف سود تجارت را كه به اندازه رأس المال بود به امام بازگرداند. براى امام جريان را باز گفت. امام بسيار ناراحت شد و تنها سرمايه خود را برداشت و فرمود: نيازى به اين سود ندارم و افزود: (يامصادف مجادلة السيوف أهون من طلب الحلال.)19

اى مصادف برخورد شمشيرها [جنگ] آسان تر است از به دست آوردن مال حلال.

افراد ثروت اندوز نه تنها تلاش مى ورزند كه با آگاهى از تصميمهاى گرفته شده و نياز مردم استفاده ناشايست كنند بلكه با آگاهى از قانونهاى موجود اموال ديگران را غارت مى كنند اينان هيچ گونه پيوند و دوستى را محترم نمى شمرند بلكه هميشه سود و ثروت نزد آنان اهميت دارد. چه بسيار دوستانى كه به خاطر اعتماد زيان ديده اند. اعتماد زياد به انسانهاى پول پرست و توجه نكردن به دستورهاى اسلام در ثبت قرادادها. آنان را به خيانت مى كشاند پول پرستان بى تعهد و بى رحم گاه به خاطر آشنايى كه به قانون دارند در دادوستدها و قرارداده ناراستى مى كنند و با طرف قرارداد رفتارى خدعه گون دارند و قولنامه و قرارداد را چنان زيركانه تنظيم مى كنند كه به سود خود آنها پايان يابد.

امام صادق(ع) درباره چنين دادوستدى مى فرمايد: (غَبْن المُتْرسِل سُحت)20

سودى كه از راه فريب ديگران به دست آيد حرام است.

در نقلى ديگر به جاى سحت (ربا) آمده; يعنى سود حرامى است كه بهره فرد شده است.21

اختلاسه به طور معمول از همين اعتمادهاى بى مورد سرچشمه مى گيرد. اختلاس گران با اطلاع از قانونها و آيينه چنان دقيق اسناد را تنظيم مى كنند كه بازرسان خبره هم نمى توانند به نيرنگ آنان پى ببرند مگر اين كه فردى و يا افرادى از باند اختلاس گران به انگيزه هايى از چهارچوب باند پا بيرون بگذارد و به افشاگرى بپردازد. اينان چه بسا پس از مدتى كه اطمينان ديگران را به دست آوردند نيازى به تنظيم دقيق سندها احساس نكنند و به سرعت به استفاده ناشايست خويش ادامه دهند.

پس نگه نداشتن حريم قانون و بى توجه بودن به دقايق آن از سوى كسانى كه وظيفه دارند قانون را پاس بدارند و رفتار ديگران را با قانون بسنجند زمينه را براى غارت گران اموال عمومى و تاراج گران هستى ديگران مهيا مى كند و طبقه جديدى را پديد مى آورد كه از راه قانون شكنى به ثروتهاى كلان رسيده اند.

از اين روى رهبرمعظم انقلاب براى جلوگيرى از انباشت ثروت همگان را به رعايت قانون فرا مى خواند: (خاصيت دوران سازندگى در اين است كه پول نقدينگى و انجام هزينه هاى فراوان در كشور افزايش پيدا مى كند و در چنين دورانى اگر قوانين به دقت رعايت نشود نوكيسه گانى در كشور به وجود خواهند آمد كه به هيچ حدى از حدود در استمتاع مادى و بهره گيرى ازامكانات قانع نيستند و بر ثروتهاى بادآورده دست مى يابند كه در نتيجه آن عده اى در استضعاف مالى و ستم اجتماعى قرار مى گيرند و حقوق بسيارى نيز ضايع مى شود.)22

3 . حرامخوارى: در جامعه اى كه اقتصاد بيمار دارد اشرافى گرى راحت طلبى نيرنگ بازى و… رو به رشد است گروهى براى رسيدن به ثروت راه درست يا نادرست روش حلال و حرام نمى فهمند. آنچه براى آنان مطرح است انباشت ثروت است و بس. در چنين شرايطى دادوستدهاى ربوى تقلب دلالى زد و بند و… رواج مى يابد و با گسترش حرامخوارى زمينه فساد و فحشاء نيز فراهم مى شود طغيان و سركشى رخ مى نمايد و جامعه دچار آفت و فساد مى گردد.

از حرامخوارى در روايات تعبير به (سحت) شده و نمونه هاى فراوانى براى آن ياد گرديده است.

الف . از امام باقر(ع) در مورد خيانت (غلول) پرسيدند فرمود: (هر چيزى كه از امام پنهان نگهداشته شود سحت و حرام است. خوردن مال يتيم و مانند آن حرام است و سحت گونه گون است: مزد فاحشه كه بهاى شراب و نبيذ مسكر رب رشوه در قضاوت به منزله كفر به خداست.)23

ب . امام صادق(ع) درباره سحت مى فرمايد: (حرامخوارى گونه هاى بسيار دارد: آنچه از دست كارگزاران ستم مى رسد اجرت قاضيان دستگاه طاغوت مزد فاحشه ه بهاى شراب و نبيذ مسكر.)24

ج . از جمله كسبهاى حرام كار صنعتگران در شب است. امام صادق(ع) مى فرمايد: (الصُنّاع اذا سهروا الليل كلّه فهو سحت.)25

صنعت گران اگر تمام شب را كار كنند درآمد آنها حرام است.

حرام بودن چنين مالى شايد به يكى از جهتهاى زير باشد:

الف . كار در تمام شب از دقت صنعتگر مى كاهد و كالائى كه در شب براى فروش ساخته و پرداخته مى شود استوارى لازم را ندارد.

ب . اگر صنعتگر اجير كسى باشد عادت به خواب او را از انجام درست كار باز مى دارد و بخشى از مزد دريافتنى وى نارواست.

ج . زيان به چشم را در پى دارد.

امام صادق(ع) در اين باره مى فرمايد: (من بات ساهراً فى كسب و لم يعط العين حظّها من النّوم فكسبه ذلك حرام.26
كسى كه شب با بيدار خوابى كار كند و بهره چشم را از خواب ندهد كسب او حرام است.

از مفهوم روايت بر مى آيد كه اگر صنعت گر بهره چشم را از خواب بدهد روزها استراحت و شبها كار كند اشكال ندارد;زيرا ضررى متوجه چشم و بدن او نيست. يا اگر بنا به ضرورتى در شب كار كرد حرام نخواهد بود. از مجموع دو روايت به معناى چهارمى نيزمى رسيم كه اگر كسى اجير باشد كارفرما حق ندارد بيش از اندازه از وى كار بكشد و او را استثمار كند و به او ضرر جانى برساند; زيرا درآمديكه از اين راه به دست مى آورد حرام است.

در قرآن مجيد سحت سه بار در سوره مائده تكرار شده و همه مربوط به يهود است كه در حرام خوارى و گردآورى اموال نامشروع شهرت دارند. آيه نخست از گروهى نام مى برد كه به ظاهر مسلمان شده اند و به پيامبر(ص) ايمان آورده اند; امّا از راههاى حرام به انباشت ثروت مى پردازند: (اكّالون للسحت).27
آيه دوم از ويژگي‌هاى امت يهود سخن مى گويد كه پيشى گرفتن در گناه و ستم و خوردن مال حرام باشد.28

سپس خداوند علماى يهود و نصارا را به خاطر اين كه مردم را از گناه و خوردن مال حرام باز نمى دارند سرزنش مى كند: (لولا ينهاهم الربانيون والاحبار عن قولهم الاثم وأكلهم السُحت لبئس ماكانوا يصنعون.)29
چرا دانشمندان نصارا و يهود آنان را از سخنان گناه آميز و خوردن مال حرام باز نمى دارند؟ چه زشت است عملى كه انجام مى دهند.

حرامخوران براى توجيه كارهاى خويش به حيله هاى شرعى متوسل مى شوند اصحاب سبت به گونه اى و حرامخواران امروزى به گونه اى ديگر. در جامعه اسلامى نيز رباخواران دادوستد ربوى خويش را به مانند دادوستد معمولى و بدون ربا در مى آورند و با حيله هاى به ظاهر شرعى كارهاى ناشايست خود را توجيه مى كنند.

4 . غلول يا خيانت مالى كارگزاران: غلول به معناى خيانت پنهانى در اموال عمومى است. خيانت در اموال عمومى ازراههايى است كه گروهى را به ثروتهاى كلان مى رساند و از آن جا كه اين حركت ناشايست نقش بسيار ويرانگرى در اقتصاد و جامعه دارد و قوام جامعه را از بين مى برد خداوند در قرآن مجيد از آن پرهيز مى دهد:(و من يغلل يأت بما غلّ يوم القيامة)31
هر كسى خيانت كند در غنائم جنگى در قيامت با خيانت همراه خواهدبود.

خيانت در غنائم و برداشت از آن پيش از تقسيم غلول ناميده مى شود. در يكى از جنگها رزمندگان قطيفه اى سرخ را ديده بودند كه پس از فرو نشستن آتش جنگ در بين غنائم گردآورى شده نبود. گروهى پنداشتند پيامبر(ص) آن را برداشته است; از اين روى اين آيه نازل شد و خداوند پيامبر را از اين اتهام مبرى ساخت و مردى از ياران پيامبر گزارش داد: آن قطيفه را شخصى در زير خاك نهان كرده است.32
كاربرد غلول در غنائم از آن جهت بوده كه درآمد بيت المال از راه غنائم بوده و سپسها زكات و مانند آن به منابع بيت المال افزوده شده است. از مجموع رواياتى كه درباره غلول آمده به دست مى آيد كه غلول به معناى خيانت كارگزاران به بيت المال و اموال عمومى است. اكنون به مواردى كه در روايات (خيانت) به كار رفته مى پردازيم:
خيانت در غنائم جنگى: غنائم از اموال عمومى است كه بين جنگجويان تقسيم مى شود. پيش از تقسيم و برداشت خمس هيچ كس حق برداشت از غنائم را ندارد; زيرا خيانت به ديگر مسلمانان است. رسول گرامى اسلام درجنگ حنين كه غنائم بسيارى به دست آمده بود در جمع جنگجويان حاضر شد و اندكى از كُرك كوهان شترش را گرفت و بين دو انگشت خودنهاد و فرمود:(يا ايها الناس واللّه مالى من فيئكم هذه الوبرة إلاّ الخمس والخمس مردود عليكم فادّوا الخياط والمخيط فانّ الغلول عار ونارو شنار على أهله يوم القيامة.)33
اى مردم! به خدا سوگند از اين كرك اندك شم جز يك پنجم از آن من نيست و آن نيز به شما بر مى گردد. پس نخ و سوزن را بدهيد; زيرا خيانت ننگ آتش و رسوايى در قيامت به بار مى آورد.
زمانى كه برداشت از اموال عمومى به مقدار سوزنى بى مقدار بازخواست داشته باشد كسانى كه ميليونها تومان از بيت المال غارت مى كنند چه حالى خواهند داشت و براى روز واپسين چه پاسخى دارند؟
داستان معروف حضور على(ع) در محكمه قضاوت شريح و شكايت از كسى كه زره دزديده بود مربوط به غلول است; زيرا زره از طلحه بود و از بيت المال كه شخصى در ميدان نبرد جمل آن را ربوده بود و على(ع) براى برگرداندن زره به بيت المال به محكمه شكايت كرده بود.34 دستبرد به اموال آن قدرمهم است كه على(ع) خود در دادگاه حاضرمى شود تا مال را از رباينده بگيرد و به بيت المال بازگرداند.
خيانت در اموال عمومى: بيت المال از مردم است و در اختيار رهبر ودولت. بودجه اى كه براى ساختن بنايى جاده اى پلى عمران و آبادانى شهرى سدّى و… ويژه گرديده بايد در همان مورد هزينه شود. اگر غير از اين انجام شود يعنى برخلاف دستور امام جامعه بودجه هزينه شود كار حرام انجام گرفته و به فرموده امام محمد باقر(ع) سحت است:(كل شىء غُلّ من الامام فهو سحت.)35
هرچه از امام پنهان نگاهداشته شود (و برداشت گردد) حرام است.
اين سخن شامل تمام اختلاسها.و دستبردهاى مالى كاركنان دولت مى گردد مميزهاى خلافكار اداره دارائى را نيز در بر مى گيرد آنان كه به خاطر گرفتن رشوه و زد و بند با بازرگانان صاحبان املاك و مستغلات و… گزارش واقعى از ثروت اينان ارائه نمى دهند بلكه درآمد آنان را كم تر از آنچه هست گزارش مى دهند.

هديه به كارگزاران:

در روايات هديه به كارگزاران غلول و خيانت شمرده شده است. دادن پيشكش به كارگزاران و دولتمردان و كارپردازان افزون بر حقوق آنان خيانت به شمار مى رود گرچه عنوان هديه داشته باشد.

يكى از كارگزاران رسول خد آنچه از زكات گردآورده بود نزد پيامبر(ص) آورد و گفت:اين مال از شما و اين مال را به من هديه داده اند!
پيامبر در جمع مؤمنان فرمود: (اگر اين آقا در خانه پدر و مادرش نشست براى او هديه مى آوردند! سوگند به كسى كه جان محمّد(ص) در دست اوست هيچ يك از شما چيزى را نمى پذيرد جز اين كه در قيامت بايد پاسخ گوى آن باشد.)36

يا مى فرمايد:(من استعملناه على عمل فرزقناه رزقاً فما اخذ بعد ذلك فهو غلول.)37

هر كه را بر كارى گمارديم و حقوقى براى او معين ساختيم پس اگر پس از آن چيزى برداشت خيانت است.
بر دولتمردان روا نيست كه افزون بر حقوق قانونى خود از بيت المال چيزى برداشت كنند. و يا از افراد هديه بگيرند; زيرا اين كارها به بيت المال ضرر مى رساند و از اموال عمومى به گونه مستقيم و يا غير مستقيم كاسته مى شود.

پيامبر اكرم(ص) مى فرمايد:
(هدايا الامراء غلول.)38
دادن هديه به فرماندهان خيانت است.
(هدايا العمال غلول.)39
هديه دادن به كارگزاران خيانت است.

و على(ع) مى فرمايد: (وإن أخذ هدية كان غلولاً.)40
اگر [والى] هديه بگيرد خيانت است.

على(ع) از حلوائى كه شبانه اشعث بن قيس برايش هديه مى آورد41 تعبير به زهر مار مى كند و عثمان بن حنيف را به خاطر شركت در مهمانى اشراف مورد سرزنش قرار مى دهد.42 چه بسا بودجه ها و طرحهاى منطقه اى كه با همين مهمانيها جابه جا شده و حقوق مردم از بين رفته است.
ادامه دارد/
 شنبه 22 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 213]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن