واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > ادبیات - به اعتقاد محمدرضا عبدالملکیان، شاعران جوان امروز مستقل هستند و نمیتوان آنها را به یک جریان شعری خاص منتسب کرد. زینب کاظمخواه: محمدرضا عبدالملکیان سالهاست مدیریت دفتر شعر جوان را بر عهده دارد، دفتری که در این سالها شاعران زیادی را به جامعه شعری معرفی کرده است. او که مهندس کشاورزی است، از ابتدای شاعریاش به شیوههای شعری نو روی آورد. با او درمورد ویژگیهای کاری شاعران جوان، آینده شعر و... گفتوگو کردهایم که میخوانید. سالهاست مسئولیت خانه شاعران را بر عهده دارید. در این راه طولانی با چه مشکلاتی مواجه بودهاید؟جدا از مشکلاتی که همیشه بوده و هست که برای هر روند فرهنگی ممکن است به وجود بیاید، نتیجه اتفاقاتی که در عرصه شعر میافتد مثبت و امیدوار کننده بوده است. در همین برهه که آثار شاعران جوان را میبینیم، نظر و باور این هست که شعر امروز وضعیت مناسب و روشنی دارد. ما به عنوان مجموعهای که بیست و چند سال است فعالیت دارد، همواره در کارمان از این فراز و فرودها داشتهایم.به مجموعههایی مثل ما که غیردولتی است هنوز با نگاه مثبت نگاه نمیشود. من اول باید بروم برای مدیر فرهنگی توضیح دهم کاری که ما داریم انجام میدهیم برای شناسایی فرهنگها و استعدادهای کشور است. ضمنا کاری که انجام میدهیم، به سبب ارتباط و شناختی که از جوامع ادبی داریم، کیفیتر و هم کم هزینهتر است، زیرا دستگاهی هستیم که همه امکانات را نداریم و باید همه توانمان را به کار بگیریم تا به نتیجه برسیم. با توجه به این که 22 سال است در دفتر شعر جوان حضور دارید و کتابهای شاعران جوان زیادی را منتشر کردهاید، روند شعر جوان را چطور دیدید؟به رغم مشکلاتی که برای فعالیتهای فرهنگی وجود دارد و از قبل هم وجود داشته، اتفاقی که در شعر میافتد مثبت و امیدوار کننده است. در همین برههای که ما آثار شاعر جوان را میبینیم، نظر و باور این هست که شعر جوان امروز جهت مناسب و روشنی دارد، به سبب زبان، پالایش ویژهای در شعر جوان صورت گرفته است و همان پیام نیما که سعی من این است زبان شعر را به طبیعت نزدیک کند؛ در طیف گستردهای از شاعران دیده میشود.زبان شعر دارد به طبیعت زبان نزدیک و نزدیکتر میشود و همان نزدیکی به طبیعت زبان باعث شده مخاطب شعر نیز بیشتر شود، به نحوی که شعری که تا هفت یا هشت سال قبل حداقل مخاطبان را داشت، امروز در وضعیتی قرار دارد که از 20 کتابی که پارسال دفتر شعر جوان منتشر کرد، ظرف کمتر از یک سال 12 عنوانش به زودی تجدید چاپ میشود و اتفاقا این شاعران از شاعران جوانی هستند که نامشان معروف نیست. جایگاهی که این شاعران جوان به آن رسیدهاند، جایگاه قابل قبولی است که در مدت کمی به آن دست یافتهاند. یکی از نکاتی که در این سالها شاهد آن بودهایم، تخصصی شدن ناشران شعر است، چیزی که در سالهای پیش کمتر شاهد آن بودهایم. آیا این موضوع به دلیل پیشرفت شعر و بیشتر شدن مخاطبان آن است؟تخصصی شدن ناشران شعر بخش دیگری است که از سوی دفتر شعر جوان اتفاق افتاده است. روزگاری ما یا ناشر تخصصی شعر نداشتیم و یک یا دو ناشر در این حوزه داشتیم که فقط کتاب شعر منتشر میکردند، اما امروز حداقل 10 ناشر تخصصی در حوزه شعر داریم که بیانگر تقاضای مخاطب شعر است. از این منظر هم نگاه به شعر امیدوارانه است. نگاه نزدیک به مجموعه مشکلاتی که هست موجب دلتنگی میشود، اما به عنوان یک مدیر فرهنگی آنچه در این سالها دیدهام، درخشندگی شعر امروز و به ویژه شعر جوان است. شما با شعر شاعران جوان سر و کار دارید. مهمترین خصوصیتی که در شعر جوان امروز با آن مواجه بودهاید چه بوده است؟تا یک دهه پیش، بیشتر با جریانهای شعری مواجه بودیم که در آن عدهای از شاعرانی که باورها و دیدگاههای نزدیک به یکدیگر داشتند، زیر عنوان مشخصی تعریف میشدند و بیشتر این طیف از شاعران مد نظر بودند. البته در دل این جریانها ما چهرههایی را هم می دیدیم که به عنوان شاخصهای آن جریان شعری مطرح میشدند، اما امروز ما با جریانهای مستقل شعری مواجه هستیم. خیلی از شاعران شعر جوان امروز را نمیشود به جریان خاصی منتسب کرد. آنها خود یک چهره مستقل هستند و این نوید بخش این معناست که تبلور شعر دارد جدا و بیرون از جریانهای شعری اتفاق میافتد. شما میگویید شاعران جوان امروز مستقل هستند و نمیشود آنها را به جریان شعری خاصی منتست کرد، اما در این میان شاعرانی هستند که دنبالهرو شاعران دیگر هستند؟ این مسئله به خصوص در شاعران جوان بسیار دیده میشود. به نظرتان این طور نیست که شعرهای جوانان شبیه هم شده است؟اینکه وقتی شاعران به هویت مستقل میرسند، تاثیرگذاریشان هم به همان نسبت بیشتر میشود یک واقعیت است. همواره در طول تاریخ ادبیات ما این اتفاق افتاده است، اما نگاهی که از نظر من مثبت است این است که این آدمها خیلی محدود نیستند؛ یعنی آدمهایی در جایجای این کشور هستند که از یک منظر احساس میکنیم شعرهایشان به هم نزدیک است که به سبب نزدیک شدن به آرمان نیما یعنی نزدیک شدن به طبیعت زبان است، اما وقتی دقت میکنیم، شاکله و شخصیت شعری این شاعران ویژگیهای خاص خود را دارد. وقتی متخصصان این شعرها را میخوانند، میفهمند امضای این شاعران پای شعرشان هست یا بیانگر نوع نگاه و شیوه فلان شاعر هست. از این منظر که شما میگویید شاید تنها در نگاه اول درست باشد، که در نگاه اول مشابهتهایشان باهم زیاد باشد، اما هویتهایشان برای مخاطب جدی شعر این طور نیست. یکی از شاخصههای شاعران امروز رو آوردن به زبان ساده است. در دهههای گذشته زبان شعر بسیار فاخر بود و این از ویژگیهای شعر آن دههها بود، به هر حال رو آوردن به زبان ساده در شعر امروز از منظری خوب است و برای مخاطب امروز جذابیت دارد، اما به نظرتان افراط در این سادگی، شعر را از اصلش دور نمیکند و ضرری را متوجه شعر نخواهد کرد؟ما در ادبیات کلاسیکمان یک عنوان داشتیم با نام «سهل الممتنع» که در شعر امروز، «سهل»اش جای «ممتنع» را گرفته، اما همان سهل- یعنی زبان ملموس- شفاف و نزدیک به زبان امروز است، اما در شعر باید لایههای پنهان مثل ایهام و وجوه زیرین وجود داشته باشد تا یک شعر شعر شود. این سادگی زبانی که در شعر امروز ما اتفاق افتاده، اگر پیامد و اثر گذاریاش به گونهای نباشد که آن هویت و شخصیت شعری را سامان دهد، طبیعتا نمیتواند موفق باشد. امیدواریام از این منظر است که شاعر جوان امروز خیلیهایشان شاعران باسوادی هستند. این سواد علاوه بر ادبیات در حوزههای هنرهای دیگر هم دارد اتفاق میافتد. به این علت میتوان تاثیرگذاری هنرهای دیگر مثل سینما، تئاتر و نقاشی را به شکل محسوس در کارهای شاعران برجسته شعر امروز سراغ گرفت. شاعران جوان امروز آگاهتر، مسلطتر و باسوادتر از شاعران همسن و سال خود در دو یا سه دهه پیش هستند. به این علت به آینده شعر امروز فارسی امیدوارم. آن هم به سبب حضور همین استعدادهای جوان شعری که مهمترین هدف نیما را تحقق میبخشند و به آن یا نزدیک میشوند. پیشبینی شما برای شعر در دهه آینده چیست. با این امیدواری که دارید جریان تازهای در شعر دهه آینده خواهیم دید؟رقابت در دنیای هنر امروز، سختتر و فشردهتر است. شعر در گذشته هنر بیرقیبی در فرهنگ فارسیزبانان بود و چند هنر دیگر مثل موسیقی با فاصله زیادی با شعر حرکت میکرد و هنرهای دیگر به یک معنا وجود خارجی نداشتند، اما در دنیای امروز رقابت سرسختی در حوزه هنر اتفاق افتاده، به ویژه در هنرهای صحنهای و تصویری. این هنرها با امکاناتی که برای آنان فراهم شده، میدان را در اختیار گرفتهاند و عرصه را برای شعر تنگو تنگتر کردهاند. بجز این رقبای هنری، رقبای علمی یا تفریحی دیگر هم وارد این صحنه شدهاند، مثل اینترنت و دنیای مجازی، عرصه میدانهای ورزشی و... که به شدت در پی حاکمیت بر فرصتها و فراغتهای مخاطب هستند که آنها را به خود اختصاص دهند. با توجه به این واقعیت، فرصت برای شعر محدود است که در این عرصه فشرده بتواند مخاطب را متوجه خود کند. این تنگ شدن عرصه رقابت برای شعر یک واقعیت است و اگر شعر قرار است در عرصه فرهنگ بماند، چطور در این میدان جایگاه از دست رفتهاش را احیا کند؟ نکته امیدوار کنندهاش این است که شعر تاریخی و ریشهدار است و این تاریخی بودن جای امیدواری دارد که بتواند این درخت تناور را در دنیای امروز هم نگه دارد و امید طراوت بخشی داشته باشد. از نکات امیدوارانه دیگر این است که شعر دارد از هنرهای دیگر به عنوان مکملهایی برای حضور موثرتر خود استفاده میکند؛ از هنرهایی مثل سینما، تجسمی و تئاتر بهره میبرد تا بماند. با توجه به چیزهایی که گفتید آیا به محدودیت زبان فارسی برای جهانی نشدن شعر اعتقاد دارید و فکر میکنید چرا شعر امروز ما به رغم سادگی زبان در دنیا مطرح نشده است؟اصطلاحی است که «محدویت دنیای من محدویت زبان من است». یکی از محدویتهای شعر هم همین زبان شعر است. این واقعیت علیرغم همه تلخیاش وجود دارد که جامعه فارسیزبان دنیا در حوزه ایران و دو یا سه کشور همسایه خلاصه میشود. در رقابت جهانی، زبان انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، روسی و چینی به نحوی سعی در گستردهتر کردن قلمرو و حاکمیت خود را دارند. برای زبانهای کممخاطبتر مثل فارسی این مشکل یک مشکل مهم هست، اما تنها نکته امیدوار کنندهاش پیشینه تاریخی و ریشهدار بودن این فرهنگ و زبان است که هویت ما را تاکنون حفظ کرده است. امیدوارم در آینده هم به همین معنا باشد و از ویژگیهای زبان فارسی همین قوایی است که موجب تحکیم ریشههای فرهنگی ما در طول تاریخ بوده است. میگویند بعد از حاکمیت اسلام و تسلط اعراب، خیلی از کشورهای منطقه به عنوان نمونه مصر علیرغم فرهنگ و تاریخی که داشت و با توجه به اینکه یک کشور عربی نبود، به فاصله یک یا دو قرن بعد از حاکمیت اسلام زبانش را از دست داد و عرب شد، ولی ایران که وضع مشابه با مصر داشت، علیرغم پذیرش اسلام زبانش را حفظ کرد، چون این زبان یک زبان قوامیافته و ریشهدار و پرچمدار فرهنگیاش در آن دوره فردوسی بود. امیدواریم این زبان همچنان در حفظ هویت تاریخی و فرهنگی ما باشد. اگر این زبان باشد شعر هم همچنان خواهد بود. حالا با توجه سرعت تحولات جهانی و با توجه به سرعت اتفاقات، مشخص نیست چه اتفاقی میافتد، اما زبان فارسی همچنان خواهد ایستاد. 57244
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 350]