تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835212002
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: لبيك يا حسين(ع) يعني... «لبيك يا حسين(ع) يعني...»عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در آن ميخوانيد؛ 1- بعد از واقعه عاشورا هنگامي كه حراميان سر مبارك امام حسين(ع) را براي يزيد- لعنت الله عليه- آوردند؛ اين بيت را سر داد كه: لعبت هاشم بالملك فلا خبر جاء ولا وحي نزل: آن مرد هاشمي (پيامبر (ص)) با حكومت بازي كرد و الا نه وحيي در كار بود نه خبري! بي شك از فرد لاابالي و مست لايعقلي كه شهوت خلافت و قدرت در وجود پست او ريشه دوانده بود و به لطف لطايف الحيل پدرش مسند خلافت را غصب كرده بود انتظار نمي رفت كه بتواند جرعه اي از زلال حقيقت و حقانيت را نوشيده باشد. بالطبع آنچه كه او با مشاهده سرمبارك امام(ره) دريافت بر مبناي همان مخيله تنگ و تاريكش بود كه هيچ روزنه اي از نور بدانجا راه نيافته بود و چنين مي پنداشت كه در نبرد و كارزار با نوه پيغمبر(ص) و فرزند علي(ع) فاتح گشته و حسين(ع) را از سر راه برداشته است... 2-«ابراهيم بن طلحه بن عبيدالله» از بني اميه و هواداران حزب اموي است؛ بعد از واقعه عاشورا در مدينه در برخوردي با امام زين العابدين(ع) از روي سرزنش پرسيد: من الغالب؟ يعني پدرت حسين(ع) به كربلا رفت، جنگ كرد و كشته شد، اكنون چه كسي غالب و فاتح و پيروز است؟ حضرت سجاد(ع) حكيمانه در جمله اي جاودانه فرمودند: هنگامي كه وقت نماز فرا رسيد اذان و اقامه بگو، خواهي فهميد چه كسي غالب و پيروز است. اين پاسخ امام علي بن الحسين(ع) اشاره اي است كوتاه اما پرمغز به ترفندها و دسيسه هايي كه حراميان ترور اسلام نبوي را نشانه رفته بودند اما در فرجام كار طعم ناكامي را چشيدند. چرا كه نقل است از «ابن عباس» كه روزي در محفلي حضور داشتيم، ابوسفيان (رئيس بني اميه) از آنجا مي گذشت، در حالي كه نابينا شده بود؛ در آن هنگام صداي اذان بلند شد، زماني كه موذن به جمله « اشهد ان محمد رسول الله» رسيد، ابوسفيان در شرايطي كه فكر مي كرد غير از بني اميه كس ديگري نيست گفت: «ببينيد اين هاشمي (پيامبر(ص)) اسم خود را در كجا قرار داد و چگونه بالا برد.!» 3- گويي اين عارضه مسري است و زراندوزان و جاه طلبان و معاندان و دشمنان خاندان رسالت و امامت بر مشي ظلماني و نفهمي و جهالت تاريخي خود اصرار دارند. چرخه روزگار به دوران متوكل عباسي رسيده است و هر چند از عاشوراي 61 هجري 176 سال سپري شده است اما در برابر نام و خط حسين(ع) آنچنان عرصه را تنگ مي بيند كه در سال 237 هجري دستور مي دهد قبه ضريح امام حسين(ع) را در كربلا و همچنين خانه هاي بسياري كه در اطراف ساخته بودند خراب و با زمين يكسان نمايند و سپس فرمان مي راند كه آب به حرم امام حسين(ع) ببندند... اين گستاخي به طمع براندازي نام حسين(ع) تا جايي ادامه مي يابد كه طبق دستور متوكل بر زمين قبر مطهر امام(ع) شخم زده و زراعت مي كنند تا به كلي اسم و رسم مزار فراموش شود...(مقاتل الطالبين صفحه 395 به نقل از كتاب شيعه در اسلام علامه محمدحسين طباطبايي ص 226 و 227) 4- تأملي بر تاريخ اسلام نشان مي دهد كه در طول هزار و چند صد سال پس از عاشورا هر روز اين جمله كه گفته اند- والحق حكيمانه گفته اند- اسلام «محمدي(ص) الحدوث و حسيني(ع) البقاء» است بهتر درك مي شود. همچنانكه اين كلام نبوي كه: «حسين مني و انا من حسين». به گفته اهل فن حامل پيامي مهم و نويدي ماندني است كه «انا من حسين(ع): من از حسين هستم» يعني بقاي اسلام ناب نبوي(ص) در گرو عاشوراي حسيني(ع) است كه خط بطلاني بر تمام فرهنگ ها و گفتمان هاي جعلي و تحريفي كشاند براي هميشه تاريخ تا خط حق و شاخص حقيقت تابناك بماند. از همين روي، جريان و جماعتي كه مي پنداشتند مي توانند چهره اصيل اسلام ناب را مات نمايند- اگر ممات ممكن نيست- نفهميدند كه حضرت زينب- سلام الله عليها- براي تاريخ و آيندگان در مجلس يزيد ترسيم كرد كه: «فو الله لا تمحو ذكرنا و لاتميت وحينا: اي يزيد به خدا سوگند نمي تواني ياد آل محمد(ص) را از ميان ببري و قرآن و وحي را براندازي». 5- با طليعه انقلاب اسلامي كه پرتويي از عاشوراي حسيني(ع) است بار ديگر حراميان و زياده خواهان و قدرت طلبان تمامي توانمندي و پتانسيل خودشان را به صحنه آوردند تا «گفتمان انقلاب اسلامي» كه ترجماني از اسلام ناب است را به حاشيه رانده و پروژه براندازي يا تضعيف نظام جمهوري اسلامي را عملياتي نمايند. چاره كار را در مسخ اين گفتمان ديدند و جماعتي را كه سينه چاك اسلام آمريكايي بودند به گماردگي گرفتند و اينچنين شد كه تئوريسين اين جريان انحرافي فرهنگ شهادت را خشونت آفرين دانست!!، ديگري بي پروا نوشت كه «تراژدي حسين بن علي(ع) مشابه تراژدي هاي آنتيگونه، تامس مور و جان پروكتور است!! و همين مدعيان اصلاحات در نشريات زنجيره اي خود القاء كردند كه: «اشهد انك قد اقمت الصلوه و آتيت الزكوه و امرت بالمعروف و نهيت عن المنكر» مربوط به گذشته است.!! اينها تنها نمونه هايي از انبوه نوشته ها و گفته هايي بود كه آن جريان و جماعت كه سالوسانه از خط امام(ره) و ارزش ها دم مي زد در راستاي به حاشيه راندن و مسخ گفتمان برگرفته از عاشورا پيگيري مي كرد. 6- سال پيش نيز در ادامه فتنه پس از انتخابات، فتنه گراني كه اين بار آنها اين نقش را به خيال خام خود برعهده گرفته بودند تا خط عاشورا و گفتمان انقلاب اسلامي را كمرنگ نمايند به هتك حرمت عاشورا پرداختند؛ سوت و كف زدند، پرچم ها و بنرهاي يا حسين(ع) را به آتش كشاندند، به سوي نمازگزاران ظهر عاشورا سنگ پرتاب كردند و... اما توده هاي ميليوني مردم عاشورايي و ولايي ايران اسلامي در 9 دي به «هل من ناصر ينصرني» ولي زمان خود پاسخ دادند و لكه ننگ هتك حرمت به عاشورا را پاك كرده و جريان نيمه جان فتنه 88 را در تاريخ نظام آرشيو كردند. 7- و بالاخره بايد گفت علي رغم تمامي تكاپوها و تحركات و كارشكني هاي سلطه گران خارجي و فتنه گران داخلي، امروز نظام جمهوري اسلامي با عقبه «گفتمان انقلاب اسلامي» كه ترجماني از قرائت اسلام اصيل و نبوي(ص) است توانسته الگويي براي همه نهضت ها و جنبش هاي اسلامي و آزاديخواه باشد كه اراده كرده اند يزيديان زمان را به زير بكشند. اين كه استراتژيست ها و سياستمداران زبده و برجسته خارجي از سويي و رسانه هاي غربي از سوي ديگر صريحا اعتراف مي كنند كه در مواجهه با نظام جمهوري اسلامي سردرگم و مستأصل شده اند ناشي از آن است كه آنها هرچند بر قدرت نرم ايران گواهي مي دهند همچنان كه به عنوان نمونه، هافينگتون پست چندي پيش در مقاله اي تاكيد كرد كه قدرت نرم ايران، سدي در برابر آمريكاست اما به عمق اين قدرت نرم و همچنين توان استراتژيك ايران اسلامي پي نبرده اند و نمي فهمند كه اقتدار جمهوري اسلامي برگرفته از عاشورا و در امتداد آن است. براستي آيا اين جمله امام راحل كه «محرم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است» را آمريكايي ها و گمارده هايي كه قصد براندازي اسلاميت نظام را كرده بودند مي فهمند؟ يا اين كه تنها مي خواهند بر مبناي فرمول هاي كسب قدرت مادي و استفاده از اهرم هاي رسانه و حزب و... تمامي قضايا را تحليل كنند! به قول سيدحسن نصرالله دبيركل عاشورايي حزب الله لبنان: «آمريكايي ها نمي دانند لبيك يا حسين يعني چه؟ لبيك يا حسين يعني اين كه در معركه جنگ حاضر باشي اگرچه تنها باشي و حتي اگر مردم تو را رها كرده باشند و تو را متهم كرده باشند و تو را تنها گذاشته باشند... لبيك يا حسين يعني تو و مال و زن و فرزندانت در معركه جنگ باشيد... لبيك يا حسين يعني مادر، فرزندش را به كارزار جنگ و نبرد بفرستد و هنگامي كه فرزندش شهيد شد و سرش بريده شد و به سوي مادرش انداخته شد؛ مادرش آن را به خانه برده، خاك و خون را از آن پاك كرده و به او بگويد: از تو راضي هستم، خداوند روسفيدت نمايد همانطور كه مرا در روز قيامت و نزد خانم فاطمه زهرا روسفيد كردي؛ اين است معناي لبيك يا حسين». البته اين فرمانده عاشورايي تاكيد مي كند كه: «لن نكون حمله الاكفان فقط و انما سنكون حمله الاكفان و السلاح: و اينگونه نيست كه فقط كفن پوش باشيم بلكه ما كفن پوش و سلاح به دست خواهيم بود.» امروز آحاد ملت همچنان كه در مقاطع مختلف و در تمامي بزنگاه هاي حساس ثابت كرده اند با قوت و با قدرت «لبيك يا حسين» را با زبان جان سر مي دهند و قدرت نرم عاشورا در جان آنها شعله كشيده است. جمهوري اسلامي:انتفاضه در موضع قدرت «انتفاضه در موضع قدرت»عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛اين روزها انتفاضه فلسطين وارد بيست و چهارمين سال عمر خود شده است. در آذر ماه سال 1366 مردم فلسطين در اعتراض به ورود نخستوزير وقت رژيم اشغالگر صهيونيستي به مسجدالاقصي، قيام كردند و اين قيام مردمي سرآغاز حركت خودجوش ملت فلسطين براي مبارزه عليه صهيونيستهاي اشغالگر بود كه تا امروز با سير تكاملي خود توانسته گامهاي مهمي در جهت پيشبرد آرمان فلسطين و تضعيف رژيم صهيونيستي بردارد. مبارزات ضد صهيونيستي در فلسطين اشغالي تاكنون سه مرحله متمايز را طي كرده است. اولين مرحله، قيام شيخ عزالدين قسام و ياران و همراهان او عليه اشغالگران انگليسي بود كه بعد از فروپاشي دولت عثماني قسمتهاي وسيعي از سرزمينهاي عربي از جمله فلسطين را تحت سلطه خود در آورده بودند. شيخ عزالدين قسام، كه يك روحاني اهل سوريه و تحصيل كرده الازهر بود و از سوريه به دليل مبارزه عليه فرانسويها كه سوريه و لبنان را در اشغال خود داشتند و او را تحت تعقيب قرار داده بودند به فلسطين هجرت كرده بود، با تكيه بر تعاليم اسلام به مبارزه عليه انگليس برخاست و عدهاي از جوانان مسلمان و جمعي از اهالي فلسطين او را ياري كردند و بعد از مدتي مبارزه مسلحانه توسط انگليسيها محاصره شد و به شهادت رسيد. اين، يك نهضت اسلامي بود كه ميتوان آنرا ريشه و اساس نهضت اسلامي فلسطين ناميد، چرا كه بعد از شهادت شيخ عزالدين قسام آتش اين قيام خاموش نشد و چهار دهه بعد از زير خاكستر سر بر آورد و در قالب انتفاضه در برابر اشغالگران صهيونيست ايستاد. مرحله دوم، مبارزات ملي گراها بود كه بعد از تشكيل رژيم صهيونيستي در فلسطين اشغالي به رهبري چند جوان فلسطيني از جمله ياسر عرفات شكل گرفت و تا سالهاي دهه پنجاه به مدت سه دهه ادامه يافت. اين بخش از مبارزات ضد صهيونيستي كه تحت عنوان "سازمان آزادي بخش فلسطين" شكل گرفت هر چند به مزاحمي جدي براي صهيونيستها تبديل شد، لكن به دليل بي بهره بودن از تفكر ديني و تكيه محض بر ملي گرائي، دچار انحراف شد و سران آن از جمله شخص ياسر عرفات با صهيونيستها سازش كردند و آرمان فلسطين را زير پا گذاشتند. در اين مرحله، رژيم مصر به سركردگي "محمد انورالسادات" كه بعد از جمال عبدالناصر، رئيسجمهور مصر شده بود با امضاء قرارداد ننگين "كمپ ديويد" با رژيم اشغالگر قدس، ضربه محكمي به آرمان فلسطين وارد كرد و زمينه ساز خيانت ياسر عرفات شد. اين سازش، موجب پيدايش تفرقه در جهان عرب در مورد مسأله فلسطين گرديد و مردم فلسطين بشدت احساس تنهائي و خيانت كردند. در آن سالها رژيم پهلوي در ايران نيز با اشاره آمريكا روابط گرم و نزديكي با صهيونيستها و انورالسادات داشت. اين وضعيت با قيام مردم ايران عليه رژيم شاهنشاهي و استعمارگران آمريكائي و انگليسي همزمان شد و انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني به پيروزي رسيد. مواضع روشن و قاطع امام خميني در حمايت از آرمان فلسطين و مبارزه عليه رژيم اشغالگر صهيونيستي، توجه مردم فلسطين را جلب كرد و آنها از تجربه پيروزي يك انقلاب به نام اسلام و با شعار الله اكبر در ايران درس گرفتند و درصدد استفاده از اين تجربه موفق بر آمدند. مرحله سوم نهضت فلسطين اينگونه آغاز شد. مردم فلسطين با تمسك به اسلام و با استفاده از تجربه مردم ايران در انقلاب اسلامي، مبارزات خودجوش خود عليه صهيونيستهاي اشغالگر را با تكيه بر اسلام آغاز كردند. اين مرحله از نهضت فلسطين، كه "انتفاضه" نقطه عطف آنست توانست تشكلهاي قدرتمندي را با استفاده از نيروهاي مردمي پديد آورد و مبارزات ضد صهيونيستي را از ابتدائيترين شكل آن به مراحل تكامل يافته و مؤثري ارتقاء دهد. سازمانهاي مردمي و ذي نفوذي همچون "جهاد اسلامي فلسطين" به رهبري دكتر فتحي شقاقي و "حماس" به رهبري شيخ احمد ياسين از دل انتفاضه جوشيدند و توانستند نهاد ارزشمند "مقاومت" را شكل بدهند. نقش مهم و تأثيرگذار انقلاب اسلامي ايران و حزب الله لبنان، كه حمايت از آرمان فلسطين را در سرلوحه برنامههاي مبارزات برون مرزي خود قرار دادند، در تقويت انتفاضه فلسطين و شكل گيري نهاد "مقاومت" يك واقعيت انكارناپذير است. آنچه توانسته مقاومت را با استواري و پيروزمندانه به پيش ببرد و به نماد پايداري ملت فلسطين تا زوال رژيم صهيونيستي تبديل نمايد، محتواي اسلامي آنست. در سالهاي اخير، اين خاستگاه اسلامي مقاومت بود كه توانست سرنوشت جنگ 33 روزه لبنان و جنگ 22 روزه غزه را به نفع حزب الله و مردم فلسطين رقم بزند و بر افسانه شكست ناپذيري ارتش رژيم صهيونيستي خط بطلان بكشد. اكنون صهيونيستها در ضعيفترين وضعيت 60 سال عمر اشغالگري خود قرار دارند و مردم فلسطين از بيشترين اميد به پيروزي نهائي و پايان دادن به عمر ننگين رژيم اشغالگر برخوردارند. انتفاضه مردم فلسطين در شرايطي وارد بيست و چهارمين سال عمر خود شده است كه مسئولان جهاد فلسطين با قاطعيت تمام اعلام ميكنند هيچ راهي غير از انتفاضه را براي مقابله با اسرائيل غاصب نميپذيرند. اين، يعني ملت فلسطين اكنون در جايگاهي از اعتماد به نفس و قدرت عمل قرار دارد كه به پيشنهادهاي سازش اعتنائي نميكند و اطمينان دارد كه با تكيه بر اسلام و اراده خود ميتواند آرمان فلسطين، كه آزادي قدس و كليه سرزمينهاي اشغالي و زوال رژيم اشغالگر صهيونيستي است، را تحقق بخشد. رسالت:بازخواني يك بيانيه «بازخواني يك بيانيه»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد؛بيانيه مشترك جامعه مدرسين حوزه علميه قم و جامعه روحانيت مبارز در 8 بند منتشر شد. اين بيانيه در پي نشست روساي جامعتين با جمعي از فعالان و چهرههاي برجسته اصولگرا انتشار يافت. حضرات آيات مهدوي كني و محمد يزدي، دبير جامعه روحانيت مبارز تهران و رئيس شوراي عالي جامعه مدرسين حوزه علميه قم اين بيانيه را امضاء كردهاند. تحليل بيانيه و بازخواني بندهاي آن خالي از لطف نيست. 1- نفس نشست جامعتين با حضور فعالان سياسي و چهرههاي برجسته اصولگرايي حكايت از يك تحرك تازه سياسي در كشور با محوريت روحانيت دارد. جامعتين در اين ورود، وحدت و همگرايي اصولگرايان را به عنوان پايه و مايه اصلي وحدت ملي نمايندگي ميكنند. تاكيد بيانيه روي واژه «خواص بصير» نشان دهنده آن است كه اين حركت در اندازه ملي مرزبندي شفاف و مشخص با «خواص غافل» و نيز برخي «خواص فتنهگر» دارد. 2- حمايت قاطع جامعتين از همه اصولگرايان در بيانيه مشترك نشان دهنده آن است كه ورود روحانيت به عرصه سياسي براي صيانت از «اصول» است و از ورود به چالشها و رقابتهاي درون گفتماني اصولگرايان پرهيز دارد. لذا روحانيت در نقش جديد خود در سپهر سياست ايران، يك مفهوم دربرگيري و فراگيري را دارد و همه كساني كه دل در گرو اسلام و انقلاب، امام و رهبري دارند مشمول چتر حمايتي روحانيت ميشوند. 3- بيانيه در آسيب شناسي «فتنه» روي «فتنهانگيزي بين قاطبه مردم، مردم و نخبگان، مردم و حاكميت» از سوي دشمنان تاكيد دارد و پرچم بيدارباش و هشدار را بلند كرده است. بيانيه از همت ويژه جامعتين مبني بر تشكيل كميتهاي براي مقابله با فتنه و نيز سرعت بخشيدن به روند وحدت و همگرايي «اصولگرايان» و «خواص بصير» خبر ميدهد. 4- بيانيه مشترك جامعتين در حقيقت يك فراخوان از فعالان عرصه سياست بر محور اصولي است كه رهبر معظم انقلاب در باب اصولگرايي ترسيم كردهاند. لذا اصولگرايان را هوشمندانه از محور بودن جامعتين پرهيز داده و همگان را براي وحدت وهمگرايي به «خيمه ولايت» ارجاع داده و التزام و اعتقاد عملي به آن را خواستار شده است. بيانيه مشروعيت حركتهاي سياسي را در التزام به ممشاي ولايت فقيه ميداند. 5- بيانيه از تلاشهايي كه تاكنون از سوي اضلاع اصولگرايي براي وحدت و همگرايي صورت گرفته تقدير ميكند و خواهان پيگيري و برداشتن گامهاي نو و موثر در اين قلمروست. تحرك جديد سياسي جامعتين با عنايت به بند دو همين مقاله به منظور ورود به چالشهاي سياسي به عنوان يك ضلع در كنار ديگر اضلاع اصولگرايان نيست بلكه ورود حمايت آميز در تصميمگيري و تصميم سازيهايي است كه مورد اجماع همه اضلاع اصولگرايي قرار ميگيرد. لذا در بند دو بيانيه مشترك تاكيد شده است: «روحانيت نه به عنوان يك حزب يا يك گروه سياسي، بلكه به عنوان يك جريان مستقل اسلامي و ديني متعلق به همه كساني است كه اسلام را با همه وجود پذيرفتهاند.» روحانيت در شرايط كنوني يك نقش ناصحانه، مشفقانه و پدرانه براي خود تعريف كرده است. مواضع حمايت آميز آن مشمول همه اضلاع اصولگرايي است كه به آرمانهاي امام و انقلاب پايبندند. شايددليل عمده اين رويكرد آن باشد كه انقلاب و روحانيت طي سه دهه گذشته موفق شده است رجال سياسي، احزاب و گروههايي مومن به اسلام و مردمي بصير را تربيت كند كه نگراني از نوع رقابت و نتايج رقابتها نداشته باشند. انقلاب پس از پوست اندازي سال88 و افشاي چهره نفاق جديد وارد دهه جديدي از حيات خود شده، در اين دهه تنها گفتمان پيشرفت، خدمت و عدالت بر رقابتها سايه دارد. هر كس خارج از اين گفتمان عمل كند به طور طبيعي از گردونه رقابتها حذف خواهد شد. امروز به همت مقام معظم رهبري حركت قطار انقلاب روي ريل «عقلانيت اسلامي» و «كارآمدي» به سرعت به سوي پيشرفت و عدالت در حركت است. هر كس غفلت كند جا ميماند و هزينه حذف خود را خود بايد پرداخت كند. 6- بدون شك اصولگرايان در ماموريت تازه خود در دهه پيشرفت، خدمت و عدالت نياز به بازخواني و بازتوليد مفهوم اصولگرايي دارند. بيانيه مشترك از اين مهم غفلت نكرده است لذا نويد آن را داده است كه بزودي «باز تعريف جامع از اصولگرايي» را كه محصول كار كميته مشترك جامعتين ميباشد، منتشر كند. انتشار ديدگاه جامعتين پيرامون باز تعريف اصولگرايي افقهاي همگرايي و وحدت را شفافتر ميكند. اين خود گامي براي كاركرد جديد روحانيت و نسبت آن با اصولگرايان و ماموريتهاي تعريف شده براي خدمت بيشتر به مردم است. مردم سالاري:يک بام و دوهواي آلودگي هوا «يک بام و دوهواي آلودگي هوا»عنوان سرمقالهي روزنامهي مردم سالاري به قلم حميدرضا شکوهي است كه در آن مي خوانيد؛در مورد آلودگي هواي تهران و شهرهاي بزرگ به ويژه طي دو هفته اخير مطالب متعددي نوشته شده و اين طور که به نظر مي رسد از فردا با وزش باد يا بارش باران، اين مشکل رفع مي شود. اما طي اين مدت اتفاقاتي رخ داد که مرور آنها تعجب برانگيز است و البته مي تواند مايه عبرت هم باشد;هرچند که تجربه نشان داده ما کمتر از اين مسايل عبرت مي گيريم. 1-تردد خودروها در کل تهران زوج و فرد شد و مسوولا ن با ذوق زدگي از کاهش ترافيک سخن گفتند و حتي برخي اعلا م کردند که مي توان اين طرح را به کل سال تسري داد. غافل از اين که حتي مي توان براي کاهش ترافيک و به تبع آن آلودگي هوا نه فقط زوج و فرد، بلکه طرح ترافيک را هم به کل شهر افزايش داد تا هم ترافيک کاهش يابد و هم شايد آلودگي هوا کم شود. گويا مديريت يعني اين که به جاي توسعه حمل ونقل عمومي در شهرها و تسهيل رفت وآمد مردم بدون خودروي شخصي، مدام محدوديت جديد ايجاد کنيم. در چنين شرايطي، چه کسي مي تواند پاسخگوي دارندگان خودروها باشد که عوارض خودرو را براي يکسال پرداخت مي کنند و آنگاه مجبورند فقط در نيمي از سال به خيابان بيايند؟ آيا عوارض آنها هم نصف مي شود؟ البته اين نوع مديريت ها در حوزه هاي ديگر هم ديده مي شود. اگر زمستان سردي داشته باشيم، به دليل افزايش مصرف، گاز قطع مي شود و اگر زمستان معتدلي داشته باشيم، تابستان سال بعد، با کمبود آب و به تبع آن برق مواجه مي شويم... 2-جالب است که تردد خودروها را زوج و فرد مي کنيم اما بعدا اعلا م مي کنيم که مشکل آلودگي هوا، بنزين خودروها نيست، بلکه بخاري هاي گازسوز است! آقاي رويانيان براي اين موضوع، چه پاسخي دارند؟ آيا با فرافکني مشکلي حل مي شود؟ 3-معلوم نيست از کجا به فکر مسوولا ن افتاد که چند هواپيماي آب پاش به آسمان تهران بفرستند تا با آب پاشي، آلودگي هوا را کاهش دهند! هيچ کس هم پيدا نشد به انتقادها پاسخ دهد که اين آب پاشي ها چه تاثيري در آلودگي هوا داشت و اصلا منشا» اين فکر کجا بود؟ 4- چند روز اول که هوا آلوده شد، دولت تصميم گرفت روزهاي آخر هفته را که خودش هم به تعطيلي متصل مي شد تعطيل اعلام کند اما در روزهايي که بنابر آمار رسمي آلا ينده ها، ميزان آلودگي هوا بيشتر بود، خبري از تعطيلي نشد. البته ما معتقديم که با تعطيلي، مشکلي حل نمي شود اما چطور است که روزهاي آخر هفته متصل به تعطيلي، به دليل آلودگي هوا تعطيل اعلا م شد و در روزهاي ديگر که هوا آلوده تر بود، تعطيل اعلا م نشد؟ از دو حال خارج نيست: يا تعطيلي ها بيهوده است، يا اين که معيارهاي ما براي سنجش آلودگي صحيح نيست. جالب اينجاست که پس از برگزاري چندين مسابقه فوتبال در ليگ برتر در تهران، ناگهان روز جمعه تصميم مي گيرند مسابقه تيم هاي فوتبال استقلا ل تهران و شهرداري تبريز برگزار نشود و بعد در روز شنبه که هوا آلوده تر از جمعه است، بازي را برگزار مي کنند! اين هم، پيامد همان اعلا م تعطيلي توسط دولت است. 5- در ميان تمام راهکارهايي که براي حل مشکل آلودگي هوا وجود دارد، آن چيزي که به نظر مي رسد از کمترين ميزان اهميت برخوردار بود، توسعه سامانه حمل ونقل عمومي است. گويا تعطيل کردن هاي يک روز در ميان و آب پاشي آسمان و زوج و فرد کردن تردد خودروها مهمتر از تجهيز ناوگان حمل ونقل عمومي است. البته همانطور که در ابتدا ذکر کردم، از فردا که ب� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 501]
-
گوناگون
پربازدیدترینها