تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833328396
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامه هاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: «دستاوردهاي راهبردي ژنو 3» «دستاوردهاي راهبردي ژنو 3» عنوان يادداشت روز كيهانه به قلم مهدي محمدي است كه در آن مي خوانيد: كوتاه ترين راه براي فهم دستاوردهاي راهبردي مذاكرات ژنو 3 براي ايران، مقايسه نتيجه مذاكرات با اهدافي است كه هر يك از طرفين پيش از ورود به مذاكرات رسما اعلام كرده بودند. فقط با انجام صحيح و كامل اين مقايسه است كه مي توان فهميد برنده اين نشست كدام طرف بوده است. مذاكرات ژنو 3 در فضايي آغاز شد كه طرف غربي به وضوح انتظار داشت تركيب گزينه هايي كه در ماه هاي گذشته عليه ايران فعال كرده، با تاثيرگذاري بر محاسبات استراتژيك ايران، موضع آن را نرم تر كرده و احتمال كوتاه آمدن آن را افزايش داده باشد. در 9 ماه گذشته آمريكا با جديت تلاش كرده گزينه هاي تحريم (خارج و داخل شوراي امنيت)، تهديد به حمله نظامي، عمليات رسانه اي، ناآرام سازي فضاي داخلي ايران با حمايت از جريان فتنه و عمليات اطلاعاتي بويژه ترور را با يكديگر تركيب كند. تصور آمريكايي ها اين بود كه اين تركيب وقتي در كنار گزينه مذاكره قرار بگيرد ، اثر خود را آشكار خواهد كرد بنابراين 1+5 گمان مي كرد در مذاكرات ژنو 3 كاملا دست بالا را دارد و قادر خواهد بود برخي از درخواست هاي كليدي خود را به ايران تحميل كند. به همين دليل غربي ها اعلام كرده بود كه هدف اساسي آنها در ژنو، وادار كردن ايران به ورود به يك فرايند اعتمادسازي جديد و طولاني مدت درباره نگراني هاي كشورهاي غربي از برنامه هسته اي آن است. در سوي مقابل، احساس ايران اين بود كه از هر زمان ديگري براي مقاومت در مقابل هرگونه درخواست زياده خواهانه 1+5 تواناتر است. ايران در مدتي حدود 1.5 سال توانست با موفقيت بزرگترين پروژه آمريكا عليه خود يعني فتنه 88 را با هزينه اي كنترل شده مديريت كند، تحريم ها در حالي كه غرب تصور مي كرد به سرعت فشار اقتصادي جدي به ايران وارد خواهد كرد، به فرصتي براي شكوفا كردن برخي از مهم ترين بخش هاي اقتصادي ايران (مانند بخش نفت و گاز) تبديل شد، تهديد به حمله نظامي به جاي اينكه ايران را بترساند اختلافات حادآمريكا و اسراييل درباره توانايي هاشان در مقابل ايران را آشكار كرد (به ياد بياوريد كه رابرت گيتس پس از اجلاس امنيتي هاليفاكس در كانادا، درخواست نتانياهو براي تداوم سخن گفتن درباره گزينه نظامي را هم رد كرد)، و نهايتا عمليات اطلاعاتي براي ترور دانشمندان ايراني درست در آستانه مذاكرات آن هم در حالي كه چند هفته قبل انگليسي ها به قصد خود براي انجام چنين پروژه هايي اعتراف كرده بودند، باعث شد ايران بيش از هر زمان ديگري سرسخت باشد و جلسه مذاكره را به مجلس محاكمه طرف هاي مقابل خود تبديل كند. به همين دليل ايران يك روز قبل از شروع مذاكرات به صراحت گفت كه حقوق خود را موضوع مذاكرات نمي داند و تنها با هدف ايجاد زمينه هاي همكاري گفت وگو خواهد كرد. معناي تلويحي اين سخن آن بودكه ايران مذاكرات ژنو را گفت وگوهايي راهبردي براي نشان دادن توانايي و امكانات بي نظير ملي، منطقه اي و فرامنطقه اي خود به 1+5 و تشريح شروط خويش براي ورود به همكاري در مسائل و بحران هاي حل نشده از موضعي برابر مي داند و اساسا معتقد است 1+5 در موقعيتي نيستند كه ايران براي تداوم برنامه هسته اي خود نيازي به مذاكره با آن داشته باشد. آنچه درون مذاكرات رخ داد به هيچ وجه آن چيزي نبود كه غربي ها و شركايشان انديشيده و طراحي كرده بودند. اگر بخواهيم قضيه را خلاصه كنيم مي توان مسئله را اينگونه شرح داد: 1- ايران دور اول مذاكرات ژنو 3 را به محاكمه غربي ها در مورد ترور دانشمندانش اختصاص داد. طرف ايراني در اين دور چيزي غير از تشريح دلايلش در مورد آمريت و مباشرت امريكا، انگليس و اسراييل در اين ترور نگفت و به اشتون و ديگر اعضاي 1+5 هم اجازه نداد وارد موضوع ديگري شوند. اين نوع برخورد در گام اول به سرعت اين پيام را به طرف غربي منتقل كرد كه ايران از موضعي كاملا مستحكم وارد مذاكرات شده و هيچ بناي كوتاه آمدن ندارد. 2- در دور دوم مذاكرات، 2 اتفاق مهم افتاد. نخست اينكه 1+5 به ناچار پذيرفت هرگونه گفت وگو با ايران بايد در يك «چارچوب بسته اي» انجام شود. مقصود از چارچوب بسته اي در اينجا اين است كه ايران كل مسائل روي ميز را يك پكيج واحد مي داند و اجازه تفكيك آنها از يكديگر را نخواهد داد در حالي كه آنچه غرب در پي آن بود دقيقا همين تفكيك بود. آمريكايي ها مدت هاست مايلند- و گفته اند كه مي خواهند- درباره طيفي از مسائل با ايران وارد مذاكره شوند به اين شرط كه اولا موضوع هسته اي مسئله اول باشد و ثانيا مسائل با هم مخلوط نشوند و في المثل در همان حال كه گفت وگوهاي هسته اي در جريان است، مذاكراتي هم درباره افغانستان آغاز شود. ايران به اين دليل مشخص و البته مهم كه اين نوع مذاكره اجزاي قدرت آن را تجزيه مي كند با اين نوع مذاكره مخالفت كرده است. علت اصلي مخالفت ايران با تفكيك مسائل مورد مذاكره از يكديگر و باز شدن مسيرهاي موازي مذاكره اين است كه در اين صورت آمريكا اين امكان را خواهد داشت كه در حالي كه در يك حوزه به ايران فشار مي آورد (مثلا حوزه هسته اي) در يك حوزه ديگر (مثلا حوزه مسائل منطقه اي) از امكانات آن بهره مند شود. اما رويكرد بسته اي در مذاكرات باعث هم افزايي مولفه هاي قدرت ايران مي شود و آمريكا را مجبور مي كند كه رفتار خود را در حوزه هايي كه تا به حال آنها را مجرايي براي اعمال فشار بر ايران مي دانست تعديل كند چرا كه در غير اين صورت در «نقاط مشترك» خبري از همكاري با ايران نخواهد بود. خبرهاي موجود نشان مي دهد اينكه بايد وارد بحث در مورد بسته ها شد نه موضوعات، يكي از اولين نكاتي است كه 1+5 در آغاز دور دوم مذاكرات ژنو 3 پذيرفته است. دوم اينكه ايران در اين دور تاكيد كرده است در مورد موضوع هسته اي فقط به 3 شكل همكاري هاي صلح آميز، خلع سلاح و عدم اشاعه مذاكره مي كند. خبرهاي رسمي منتشر شده از مذاكرت نشان داد 1+5 با اين موضوع هم مخالفت نكرده و اگر چنين باشد مي توان گفت ايران قادر بوده لااقل حقوق هسته اي خود را به عنوان يك موضوع از روي ميز مذاكرات حذف كند. اگر بخواهيم خلاصه كنيم، ايران در دور دوم اولا از موضع متهم پاي ميز ننشست و اين مسئله را روشن كرد كه نگراني هاي جهاني درباره رفتارهاي غرب در حوزه هاي مختلف بسيار جدي تر از ادعاهايي است كه آنها عليه ايران مطرح مي كنند و ثانيا از موضع يك «قدرت آماده همكاري» با 1+5 سخن گفت كه همانقدر كه ظرفيت هايي براي حل مشكلات پيچيده دارد، از امكاناتي قدرتمند براي دفاع از خود و پاسخگويي به هرگونه تهديد نيز برخوردار است. به بيان ديگر، روشن كرد دقيقا همان حوزه هايي كه بالقوه موضوع همكاري است، مي تواند موضوع مخاصماتي سخت و شديد هم باشد. 3- اتفاق كليدي اما در دور سوم مذاكرات رخ داد. براي اينكه اهميت آنچه در اين دور رخ داد روشن شود لازم است اين موضوع را به ياد داشته باشيم كه غربي ها قبل از آغاز مذاكرات مكررا و به صراحت گفته بودند كه از ژنو 3 انتظاري ندارند جز اينكه در آن روي يك زمان و مكان براي مذاكرات بعدي توافق شود. معني ديگر اين سخن آن بود كه غرب پيشاپيش گفته بود حداكثر چيزي كه در اين گفت وگوها در پي آن است يك توافق شكلي در باره دور بعدي گفت وگوهاست و در مورد محتواي مذاكرات آينده يا آنچه اصطلاحا «دستور كار» خوانده مي شود توافقي صورت نخواهد گرفت. خروجي دور سوم مذاكرات دقيقا بر خلاف اين هدف اعلام شده غربي هاست. ما نمي دانيم درون مذاكرات چه گذشته ولي مي توان حدس زد كه تيم ايران دستور كار اعلام شده خود را به طرف غربي قبولانده است. پيش تر گفتيم كه ايران قبل از آغاز مذاكرات و از جمله در بيانيه 14 آذر دكتر جليلي به روشني گفته بود كه جز گفت وگو براي همكاري موضوع ديگري را به عنوان دستور كار نمي پذيرد. آنچه هم كه به عنوان نتيجه نهايي مذاكرات در پايان دور سوم اعلام شد دقيقا همين بود: «گفت وگو براي همكاري حول نقاط مشترك اواخر ژانويه در استانبول». درست است كه كاترين اشتون بلافاصله بعد از مذاكرات سعي كرد از اين توافق - كه مطابق فايل صوتي مذاكرات جمع بندي خود اوست نه طرف ايراني- فرار كند ولي روشن است كه با اين تاكتيك هاي رسانه اي نمي توان آنچه را كه درون اتاق مذاكره رخ داده پوشاند چرا كه هر دو طرف صحنه را مستندسازي كرده اند. اشاره به دو نكته ضروري است؛ اول- گفت وگو براي همكاري بديل و جايگزين گفت وگو براي فشار است و اين يعني همانطور كه اعلام شده براي تداوم گفت وگوها شرط ضروري آن است كه مسير فشار كاملا متوقف شود. دوم- وقتي بنا شد گفت وگو صرفا حول نقاط مشترك باشد ، آن وقت بحث درباره برنامه هسته اي ايران خود به خود از روي ميز حذف خواهد شد چرا كه اين يك نقطه مشترك نيست بلكه صرفا يك مشت ادعاست كه يك طرف عليه طرف ديگر مطرح مي كند و هيچ ارزش و اعتباري بيش از مصارف تبليغاتي ندارد. از اين پس مهم است كه ببينيم غرب قادر به پاي بند ماندن به تعهداتي كه در ژنو سپرده خواهد بود يا نه و در هر حال، اگر مذاكره اي در استانبول شكل بگيرد روشن است كه كار براي 1+5 آسان نخواهد بود. جمهوري اسلامي:«اعتدال در عزاداري» «اعتدال در عزاداري» سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي خوانيد: بسمالله الرحمن الرحيم افراط و تفريط در هر كاري ناپسند و زيانبار است. خلقت انسان و كائنات براساس اعتدال صورت گرفته و به همين جهت، رفتارهاي انسان و رفتاري كه با انسانها ميشود و همچنين رفتارهائي كه انسانها با ساير موجودات ميكنند اگر بر مبناي اعتدال باشد به نتيجه مطلوب منجر ميشود و اگر با افراط و تفريط همراه باشد نه تنها نتيجه بخش نخواهد بود بلكه عوارض منفي هم خواهد داشت. عاشورا، برخورد دينمدارانه با افراطها و تفريطهائي بود كه دين خدا را تهديد ميكردند. واقعه كربلا، همانگونه كه از بيان عرشي پيامبر گرامي اسلام استفاده ميشود، موجب بقاء دين اسلام شد و اين جمله رسول خدا كه فرمود: «حسين مني و انا من حسين» مژده جاودانگي دين خدا و سنت رسولالله به بركت خون شهداي كربلاست. كساني كه به برپائي عزاداري حسيني و زندهنگهداشتن ياد و راه شهداي كربلا كمك كرده و ميكنند ، در عين حال كه در حفظ ميراث كربلا سهمي دارند، نبايد تصور كنند كه در اين جاودانگي نقش دارند. اين جاودانگي، اثر مستقيم و بلاواسطه خون امام حسين عليهالسلام و شهداي كربلاست و همه ما بايد بدانيم كه اعتقادات ما را نيز اين خونها حفظ كردهاند و دلبستگي ما به اهل بيت عصمت و طهارت و آشنائي ما با اسلام ناب محمدي صلواتالله و سلامه عليه مرهون فداكاريهاي شهداي كربلاست بنابراين، تا ابد اين ما هستيم كه بايد خود را مديون امام حسين عليهالسلام و شهدا كربلا بدانيم و براي اداي اين دين هرچه ميتوانيم انجام دهيم. شيعيان، دورانهاي سختي را پشت سر گذاشتهاند كه حتي براي رفتن به كربلا و زيارت قبر امام حسين عليه السلام حاضر ميشدند ماموران خلفاي جور و دشمنان دين خدا، دست آنها را قطع كنند. بسياري از عاشقان امام حسين جان خود را بر سر زيارت آنحضرت گذاشتند و اينهمه فداكاري به اين دليل صورت گرفت كه واقعه كربلا حرارتي در قلبها ايجاد كرد كه تا ابد باقي ميماند و هر روز بيشتر ميشود. اين معجزه را خدا در خون امامحسين و شهداي كربلا قرار داده است و هر روز نيز جاذبه اين خونها بيشتر ميشود و تعداد علاقمندان و عاشقان قهرمانان اين حماسه جاودانه افزايش مييابند. خاصيت فداكاري براي دين خدا همين است و چون امام حسين عليهالسلام و ساير شهداي كربلا زيباترين جلوههاي فداكاري را به نمايش گذاشتند، جاودانه شدند. نگاههاي متفاوت به عزاداري امام حسين و شهداي كربلا هميشه وجود داشت و افراط و تفريطهائي كه امروز ديده و شنيده ميشود چيز تازهاي نيست. عدهاي، عزاداري محدود و در قالب وعظ و خطابه و حذف دستجات سينهزني و سنتهاي رايج را توصيه ميكنند و با هر كاري بيش از اين ميزان محدود مخالفند. عدهاي در مقابل، هر روز هرچه ميتوانند بر حواشي ميافزايند و فرعيات را بقدري گسترش ميدهند كه اصل به فراموشي سپرده ميشود. بدون ترديد، اين هر دو نگاه و روش، با عزاداري مفيد و موثر فاصله دارند. وجود عزاداريهاي سنتي در قالب دستجات سينهزني و سنتهائي كه از قديم رايج بود در تحريك عواطف و احساسات موثرند و قلبها را براي درك و فهم عمق واقعه عاشورا و ابعاد فداكاري شهداي كربلا آماده ميكنند. اين، كاري است كه از وعظ و خطابه به تنهائي برنميآيد و جمع اين هر دو با همديگر است كه ميتواند عزاداري را كامل كند. در طرف مقابل، كساني كه با افراط در پرداختن به حواشي و افزودن فرعيات، اصل را به فراموشي ميسپرند نيز عزاداري را به مسلح پوچي و بيهدفي ميبرند. در اين روش افراطي به تدريج وعظ و خطابه كه مغز عزاداريهاست حذف ميگردد و يا به حاشيه رانده ميشود و افراد بيسواد و بياطلاع از معارف دين، صحنه گردان عزاداريها ميشوند. اين وضعيت كه اكنون متاسفانه در حال گسترش است، عزاداري امام حسين عليهالسلام را از هدف اصلي آن كه آشنائي با راه امام و معارف دين است دور ميكند. درست به همين دليل است كه محصول اين قبيل مجالس و محافل عزاداري، به جاي آنكه آشناشدن جوانان و نوجوانان با معارف دين باشد پيدايش افرادي سطحي و ناآشنا با اصول و مباني ديني است. اين ، يك خطر است كه در درازمدت ميتواند به يك تهديد براي جامعه و براي خود عزاداريها تبديل شود و براي آنكه گرفتار چنين تهديدي نشويم بايد فرهنگ اعتدال بر عزاداريها حاكم شود. اعتدال در عزاداري، راه را براي حفظ عزاداري سنتي، كه تركيبي متوازن از وعظ و خطابه و سينهزني و نوحهخواني و به راه انداختن دستجات است، هموار ميكند و در عين حال كه شور و حال عاشورايي به مردم ميدهد و احساسات و عواطف آنها را متوجه شهداي كربلا ميكند ، آشنا شدن آنها با معارف اهل البيت عليهمالسلام و هدف امام حسين عليهالسلام را نيز تضمين مينمايد. اين، همان چيزي است كه در توصيههاي امام خميني رضوانالله تعالي عليه وجود دارد كه ميفرمود محرم و صفر را زنده نگهداريد و بر اين نكته تاكيد ميكردند كه عزاداري سنتي را حفظ كنيد. واقعيت اينست كه ملت ايران با عزاداري سنتي كه تركيبي از شور و شعور را با خود داشت به رشد بالائي از نظر آشنائي با معارف ديني رسيد كه توانست شايستگي همراهي با امام خميني را براي حضور در انقلاب اسلامي پيدا كند و رژيم ستمشاهي را سرنگون نمايد. مردم ايران در سالهاي دهه 50 به نقطهاي از معرفت ديني رسيدند كه معناي روشن اين جمله امام خميني كه فرمود:«محرم ماه پيروزي خون بر شمشير است» را به درستي دريافتند و مفهوم پيروزي در متن شهادت را درك كردند و راز و رمز پيروزي اين مردم بر قدرتهاي استعماري و دشمنان داخلي و خارجي خود در اين مقطع مهم و سرنوشتساز از تاريخ نيز همين بود. ما به اين معرفت ديني و اين شور و شعور براي ادامه مبارزه با دشمنان اسلام و ايران نيازمنديم. اين نياز فقط در صورتي تامين خواهد شد كه عزاداريها را از افراطها و تفريطها مصون نگهداريم و فرهنگ اعتدال را بر آن حاكم نمائيم. براي رسيدن به اين مقصد عالي بايد فضلا و علما و بزرگان دين عهدهدار تبيين معارف ديني و تشريح اهداف نهضت حسيني شوند تا منابر و مجالس ديني و محافل مذهبي از وجود شخصيتهاي علمي، صاحبنظران ديني و دينشناسان خالي نباشد و از ميداندارشدن افراد ناآشنا با معارف ديني جلوگيري بعمل آيد. اين، كاري است كه در گذشته مرسوم بود و در دوران معاصر نيز بزرگاني همچون شهيد آيتالله مطهري و علامه محمدتقي جعفري انجام ميدادند و اكنون نيز بعضي بزرگان انجام ميدهند ولي نياز جامعه بسيار بيش از اين مقدار است و البته قدر و منزلت نهضت حسيني و فداكاري بزرگي كه شهداي والامقام كربلا از خود نشان دادهاند نيز آنقدر زياد است كه همه بزرگان بايد افتخار كنند كه سهمي در شناساندن اين نهضت به مردم داشته باشند. رسالت:«گامي بلند به سوي همگرايي» «گامي بلند به سوي همگرايي» سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدكاظم انبارلويي است كه در آن مي خوانيد: نشست جمعي از اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم و روحانيت مبارز با برخي از رجال سياسي و مذهبي و نيز رهبران گروههاي اصولگرا موجي ازاميد در ميان اصولگرايان سراسر كشور براي همگرايي بيشتر پديد آورد. اين نشست با نگاه كاربردي به وحدت ملي به طور اعم و وحدت اصولگرايان به طور اخص، در پي هم افزايي اقتدار ملي از طريق كشف ظرفيتهاي اصولگرايي و رويشهاي جديد در سپهر سياست امروز ايران است. روحانيت همواره دغدغه اتحاد و يكپارچگي نيروهاي مومن به انقلاب را داشته و آن را پايه اصلي مانايي انقلاب اسلامي ميداند. روحانيت هيچگاه در ايران به اين اندازه نيرومند، اثرگذار و مراقب دين مردم نبوده است. گسترش حوزههاي علميه در قم- تهران- مشهد- اصفهان و در ديگر مراكز استانها و حتي شهرها و بخشهاي كشور بسيار اميدبخش بوده است. امروز همه فعالان سياسي و احزاب و گروههايي كه در كشور به اسلام التزام عملي دارند ميخواهند دين خود را از سرچشمه اصلي بگيرند لذا نوعي ارتباط بين آنها و روحانيت اجتنابناپذير است. از طرفي نيروهاي اصولگرا معتقدند روحانيت ميتواند همواره به عنوان يك تكيهگاه بزرگ و يك لنگر اساسي براي وحدت و اقتدار ملي باشد. مقام معظم رهبري در سفر به قم ضمن تكريم و تعظيم مراجع ، روحانيت وحوزههاي علميه سراسر كشور از جامعه مدرسين به عنوان يك شاخص بزرگ براي انقلاب و نظام ياد كردند.همت جامعه مدرسين و روحانيت مبارز بهامر وحدت ستودني است. از مدتها پيش جامعتين نشستهاي مشترك در تهران و قم برگزار كردند و دغدغههاي خود را نسبت به «آينده» انقلاب مطرح نموده و «تهديدها» و «فرصتها» را مورد ارزيابي قرار دادند. خوشبختانه اين نشستها دستاوردهاي خوبي داشته و لذا نتيجه آن را در نشست روز پنجشنبه گذشته با خواص با بصيرت اصولگرايان در ميان گذاشتند، شركت حضرات آيات مهدويكني و محمد يزدي دبيران جامعه مدرسين و جامعه روحانيت مبارز در اين نشست نشانه اهميت مباحث و مسائل مطرح شده و اعتناي بزرگان روحانيت به مهمترين مسائل سياسي كشور است. روحانيت هيچگاه نگاه سياسي خود را به تحولات تعطيل نكرده است. نشست روز پنجشنبه تمام تلاشهايي را كه براي وحدت و همگرايي اصولگرايان صورت گرفته مورد تقدير قرار داد و پايه جديدي را ضمن تائيد اقدامات صورت گرفته به وجود آورد. روحانيت به دليل رشد نيروهاي مذهبي و التزام روزافزون آنان به اسلام و ولايت فقيه سعي نموده در ايام انتخابات در ميان اصولگرايان نقش پدري را ايفا كند و همه اضلاع اصولگرايي را مورد چتر حمايتي خود قرار دهد و همين رويكرد باعث شده اضلاع اصولگرايي در نوع مناقشات و اختلافات خود به روحانيت رجوع كنند. اين جايگاه موجب شده روحانيت به عنوان محور همگرايي و وحدت نيروهاي اصولگرا نقش آفريني كند. نشست روز پنجشنبه اين نقش را پررنگتر از هميشه به نمايش گذاشت. ابتكار:«عاشورا و جامعه گرفتار وارونگي ارزش ها» «عاشورا و جامعه گرفتار وارونگي ارزش ها» سرمقاله امروز روزنامه ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن مي خوانيد: وارونگي اختصاص به هوا ندارد. وارونگي هوا اين روزها به يکي از رايج ترين مکالمات روزمره مردم تهران تبديل شده است. پديده اي که باعث افزايش چشمگير آلودگي هوا و باعث سر گيجه و امراض مختلف گرديده است. پديده وارونگي در نظام ارزشها هم باعث انحراف افکار عمومي خواهد شد اگر وارونگي هوا مشکلات زيست محيطي و تنفسي را به همراه دارد و گاهي نيز باعث مرگ افراد خواهد شد اما وارونگي در نظام ارزش ها، موجب مرگ يک ملت و کشته شدن بهترين اولياء خدا خواهد شد. با تامل در عمق لايههاي دروني جامعه زمان واقعه عاشورا، به خوبي نمايان است که بسياري از ارزشهاي نبوي، دچار دگرگوني شده بودند آنچه در زمان پيامبر در جدول ارزشها قرار داشت، در نسلها بعد، لباس ضد ارزش پوشيد و به ته جدول سقوط کرد و آنچه در جدول ضد ارزشها بود به مرور، قبح خود را از دست داد و لباس ارزش به تن کرد. واقعه کربلا حدود نيم قرن پس از رحلت پيامبر اسلام (ص) رخ داد هنوز کساني از نسل اول انقلاب نبوي که شاهد ارزشهاي اوليه بودند در قيد حيات بودند. آنان جايگاه علي و فرزندانش در نگاه پيامبر(ص) را به نيکي ميدانستند، آنها جملات پيامبر مبني بر اينکه حسين بن علي، چراغ هدايت و کشتي نجات و پيشواي نيکي و خجستگي و امام عزت و افتخار است را در خاطر داشتند. بسيار کساني که شمشير به دست گرفتند و عزم کشتن حسين کردند، خود جزو صحابه حضرت رسول (ص) بودند و به طور طبيعي فراموش نکرده بودند که پيامبر رو به علي و فرزندانش کرد و فرمود با کساني که با شما بجنگد ، در جنگم و با کساني که با شما صلح کند ، در صلحم. بسياري از آنان نيز حکومت پنج ساله علي و اصرارش بر اجراي عدالت را ديده بودند و حتي خود شاهد بيعت تاريخي مردم با آن حضرت بودند، بيعتي که حضرت اينچنين توصيف ميکرد: روز بيعت ، مردم بسان يال کفتار به دورم ريخته از هر سو روي به من نهادند، لکن ديري نپائيد که تاب اجراي عدالت را از دست دادند و از فرمان علي سر بر تافتند ، با اين اوصاف سوال اين است که چطور ممکن است در جامعه پيامبر بنيان نهان، در فاصله 50 سال تغييراتي ايجاد خواهد شد که صحابه نسل اول به همراه نسلهاي بعدي بسيج ميشوند و در اردوگاه يزيد لباس رزم بر تن کرده و براي کشتن حسين ابن علي مسابقه گذاشتند پاسخ به اين پرسش، تابع شناخت تغييرات بوجود آمده در جامعه آن روز است. وقتي جامعه به وارونگي فرهنگي و ارزشي مبتلا شود، جدول ارزشها و ضد ارزشها دچار آشفتگي ميشود آنکه در رديف ضد ارزشها قرار دارد به مرور، قبح خود را از دست ميدهد و پيراهن ارزش به تن ميکند. بني اميه در دوران سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 337]
-
گوناگون
پربازدیدترینها