تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 28 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):همّت مؤمن در نماز و روزه و عبادت است و همّت منافق در خوردن و نوشيدن؛ مانند حيوانات. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830797035




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بررسي نسخ و ناسخ و منسوخ در قرآن كريم


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: بررسي نسخ و ناسخ و منسوخ در قرآن كريم
گروه خبرنگاران افتخاري / سيد جعفر فاطمي نوش آبادي : بسياري كسان از اينكه برخي آيات قرآن در رد برخي ديگر از آن آيات مطالبي دارند، دستاويزي براي مغلطه و سفسطه كردن در معارف ديني و اسلامي به دست داده و بعضاً اهانت‌هايي را نيز مرتكب مي‌شوند. در اين نوشتار به بررسي بيان حكمت الهي در علل نسخ در قرآن مي‌پردازيم.
انواع مقدرات

قبل از پرداختن به اين موضوع ما نيازمند دانستن انواع مقدرات هستيم، كه پس از روشن شدن اين مطلب، بداء نيز حل خواهد شد.

خداوند دو نوع مقدرات دارد.

مقدرات ثابت

بعضي از تقديرات خداوند متعال به گونه‌اي است كه جز خودش هيچ كس حتي فرشتگان و پيامبران از آنها مطلع نيستند و در واقع جزء علوم اختصاصي خداوندي است و اين تقديرات حتما اتفاق خواهد افتاد كه بداء نيز جزء همين قسمت است، اما برخي ديگر از تقديرات الهي را خداوند به فرشتگان و پيامبران اطلاع مي‌دهد و اعلام مي‌كند كه انجام اين كار حتمي است و غير قابل تغيير، مانند طوفان نوح كه خداوند حتي به پيامبرش دستور مي‌دهد كه اين طوفان اتفاق خواهد افتاد و نبايد در حق كسي شفاعت و دعايي بكند.

چنانكه امام رضا عليه‌السلام فرمودند: علم خدا دو گونه است يك نوع آن همان است كه به فرشتگان و پيامبرانش اطلاع داده و در اين گونه علوم و تقديرات تغييراتي رخ نمي‌دهد، ... و نوع دوم همان علوم و تقديراتي است كه پوشيده نگه داشته و كسي را بر آن مطلع و آگاه نساخته است. در اينگونه علوم است كه بداء جريان دارد، خداوند آنچه را كه بخواهد مقدم مي‌دارد و آنچه را كه بخواهد به تاخير مي‌اندازد و هر طور كه بخواهد آن را تغيير مي‌دهد و يا تثبيت مي‌كند.

مقدرات غير حتمي و قابل تغيير

بعضي از تقديرات خداوندي نيز وجود دارد كه وجودشان مشروط به چيزي است يعني مقدراتي كه خداوند به وقوع پيوستنشان را تابع شرايط و مصلحتي قرار داده است كه اگر آن شرايط محقق شد، اين مقدرات نيز تحقق خواهد يافت و اگر آن شرايط محقق نشد اين مقدرات نيز تحقيق نمي‌يابد. مثلا شخص سالمي كه بيمار شود و خداوند مقدر فرموده كه اگر به پزشك مراجعه كند او خوب مي‌شود و اگر به پزشك نرود و مثلا دعا كند مي‌ميرد، اگر چنين كسي به پزشك مراجعه كرد صحتش را در مي‌يابد و اگر مراجعه نكرد خواهد مرد. يعني شرط تحقق سلامتي اين بيمار، مراجعه به دكتر بوده كه وي مراجعه نكرده است.

يا در مورد قوم حضرت يونس(ع) خداوند به حضرت يونس وحي كرد كه پس از سه روز قومش هلاك مي‌شوند، زمانيكه حضرت يونس(ع) قومش را ترك گفت و نشانه‌هاي عذاب آشكار شد قوم وي توبه كردند، خداوند با قبول توبه آنها، عذاب را نيز از آنها دور كرد. در اينجا به اصطلاح بداء حاصل شده و علت آن نيز اين است كه خداوند اين قوم را به خاطر بد ديني‌شان و عدم ايمان به خدا و پيروي نكردن از پيامبرش مي‌‌خواست عذاب بكند حال كه اين قوم تصميم به اطاعت از خدا و پيامبر نمودند ديگر جايي براي عذاب نيست و اين تقدير خداوندي است.

پاسخ به يك شبهه

اهل سنت شيعه را به خاطر اعتقاد به بداء محكوم مي‌كنند، چون سينها بداء را فقط به معني پشيماني و تغيير اراده خداوندي مي‌دانند و معناي ديگر از اين را نمي‌گويند. در پاسخ ابتدا بايد گفت كه شيعه نيز همانند اهل سنت منكر بداء به معني پشيماني است چرا كه معتقد است خداوند عالم هست و به همه چيز علم كافي و لازم را دارد. اما اگر بخواهيم با اعتقاد به بداء، با هر گونه تغبيري حتي در مقدرات غيرحتمي، مقابله بكنيم بايد بگوئيم كه اين كار نه تنها برخلاف روايت‌هاي رسيده توسط خود سنيها مي‌باشد، بلكه در اين صورت ما بايد از دعا كردن نيز دست بكشيم چراكه دعا رفع بلا مي‌كند و اين يك نوع تغيير و بداء مي‌باشد. در حاليكه دعا كردن پس از هر نمازي يك سنت است.

آثار عقيده به بداء

اعتقاد داشتن به بداء نه تنها نسبت جهل دادن به خداوند متعال نيست بلكه فوايدي نيز دارد كه در زير به چند مورد بسنده مي‌كنيم:

• اعتقاد به بداء سبب توجه دادن انسان به قدرت خداوند در تمام مراحل خلقت است يعني براي انسان آشكار مي‌شود كه اگر چيزي به وجود مي‌آيد و يا برعكس از بين مي‌رود، و يا تغييري در جهان روي مي‌دهد همگي به سبب قدرت و تقدير خداوندي است.

• و اينكه بداء سبب مي‌شود انسان متوجه خداي خويش باشد، از وي درخواست رفع مشكلات و يا برخورداري از نعمتي را بنمايد چون در سايه اعتقاد به خدا مي‌داند كه خداوند مي‌تواند سرنوشتش را تغيير دهد و به حالتي بهتر از وضع كنوني تبديل نمايد.

با اين مقدمات به بحث نسخ ميپردازيم :

نسخ در لغت

• در لغت نسخ به چند معني استعمال شده است از جمله نوشتن چيزي از روي نوشته ديگر به عنوان مثال ما اگر جزوه درسي دوستمان را از او گرفته و از روي آن براي خودمان بنويسيم در واقع از آن يك نسخه بر ايمان نوشته‌ايم.

• به معناي انتقال و حمل نيز آمده مانند تناسخ المواريث و الدهور كه به معني ثروتها و زمانها تغيير يافته است، مي‌باشد و همچنين به معناي از بين بردن نيز مي‌باشد مانند نسخت الشمس الظلّ كه به معني، خورشيد سايه را از بين برد؛ مي‌باشد كه نسخ اصطلاحي نيز از اين معني گرفته شده است.

نسخ در اصطلاح

سنخ در اصطلاح علوم قرآني عبارت از اينكه حكمي از احكام ثابت ديني در اثر سپري شدن وقت و دوران آن حكم برداشته شود. البته بايد بدانيم كه در نسخ حكمي، ثابت بودن آن حكم يك اصل لازم و حتمي است و فقط حكم ثابت نسخ شود و اگر حكمي با از بين رفتن موضوعش، از بين رود و لازم الاجرا نباشد از موضوع نسخ نيست مانند اينكه واجب بودن روزه ماه رمضان كه پس از سپري شدن ماه رمضان، واجب نمي‌باشد.

مراحل قانونگذاري

يادآوري اين نكته خالي از لطف نيست كه هر حكم و قانوني اسلامي كه قانونگذاري مي‌شود داراي دو مرحله است مرحله اول، ثبوت حكم در واقع است يعني اينكه در اين مرحله از قانونگذاري حكم به صورت كلي، بدون در نظر گرفتن موضوع آن حكم، تصويب مي‌شود. مانند حرام بودن شراب، كه در اينجا قانونگذار كاري ندارد، آيا فعلا شراب وجود دارد يا ندارد بلكه مي‌گويد شراب چه داشته باشيم و چه نداشته باشيم ذاتا و به طور كلي نوشيدنش حرام مي‌باشد. كه اگر چنين حكمي برداشته شود مي‌شود منسوخ.

مرحله دوم قانونگذاري، ثبوت حكم در ظاهر است به اين معني كه اين حكم زماني اجرا مي‌شود كه موضوعش در خارج نيز وجود داشته باشد مانند وجود شراب در دسترس ما كه حرمتي كه در خوردن شراب و معين شده بود با پيدا شدن شراب، جنبه فعليت پيدا مي‌كند كه اين از بين رفتن شراب از دست ما كه حكمش نيز به تبع آن از بين مي‌رود جز نسخ نمي‌باشد مثل تبديل شراب به سركه.

نسخ احكام

با روشن شدن مفهوم نسخ، حالا بحث اينجاست كه آيا نسخ در احكام الهي نيز مي‌تواند اتفاق بيفتد يا نه، چون مي‌دانيم كه نسخ در ميان انسان‌ها يك امر عادي است كه نمونه روشن آن تغيير پي در پي قوانيني است كه انسانها خودشان آنها را تصويب مي‌كنند اما پس از مدتي، با روشن شدن نارسائي آن قانون، قانون ديگري تصويب كرده قانون قبلي را نسخ مي‌كنند كه اينهم به خاطر عدم احاطه انسانها به تمام جنبه‌هاي يك موضوع است؛ اما آيا در احكام الهي كه علم يكي از صفت‌هاي وي است و از همه چيز آگاه است؛ باز نسخ اتفاق مي‌افتد و اگر اتفاق مي‌افتد به چه دليل؟

يهوديان و مسيحيان با نسخ احكام الهي مخالفند و مي‌گويند محال است كه در احكام الهي نسخ اتفاق بيفتد كه اين نظريه غلطي است و دليل ما، وجود نسخهاي زياد در تورات و انجيل مي‌باشد. اما دانشمندان اسلامي با نسخ در احكام الهي موافقند و مي‌گويند نسخ در احكام محال نيست بلكه ممكن است حكمي از احكام الهي كه در مرحله قانون گذاري تصويب شده بود برداشته شده و حكمي ديگر جايگزين آن گردد. و به بيان علتهاي نسخ احكام الهي پرداخته‌اند كه به طور فهرست وار به ترتيب زير است:

دلايل طرفداران نسخ

1) حكمي كه از طرف خداوند تشريع مي‌شود گاهي هدف از تشريع آن قانون، اجراء شدن آن حكم قانون نيسيت بلكه منظور ديگري مانند آزمايش و امتحان افراد و يا اتمام حجت در كار است كه نسخ در اين مورد كوچكترين اشكالي ندارد.

2) گاهي حكمي روي يك مصلحت واقعي، تعيين مي‌شود و پس از مدتي نسخ مي‌شود اما نسخ شدنش نه به دليل، آگاه نبودن خداوند بر نتيجه آن كار بوده بلكه بدين دليل آن حكم تغيير مي‌يابد كه مدت آن هم از اول، يك مدت موقتي بوده است و پس از سپري شدن آن مدت، آن حكم نيز تمام شده. پس نسخ در احكام شرعي به اين معني است كه اين حكم از اول موقتي بوده و تمام شدن آن مدت، بوسيله نسخ اعلام مي‌گردد.

اقسام نسخ

مفسران و دانشمندان اسلامي معتقدند كه نسخ در قرآن به سه نوع قابل تصور مي‌باشد كه به ترتيب زير است:

• نسخ در تلاوت: يعني آياتي از قرآن در قرآن وجود ندارد و خوانده نمي‌شود اما به دستورات و احكام اين آيِات بايد عمل نمود كه اين نوع نسخ در قرآن وجود ندارد چون لازمه چنين نسخي، تائيد تحريف قرآن مي‌باشد كه آن نيز طبق اجماع مسلمين، صورت نگرفته است.

• نسخ در تلاوت و حكم: عده‌اي مي‌گويند آياتي در قرآن وجود دارد كه هم حكم آنها و هم تلاوت آنها نسخ شده، بر اين اساس در قرآن وجود ندارد. كه اين چنين نسخي نيز در قرآن وجود ندارد چون همانطور كه گفتيم لازمه چنيني نسخي، تحريف قرآن است كه آن نيز به اجماع مسلمين صورت نگرفته است.

• نسخ در حكم نه در تلاوت: يعني آيه‌اي از آيات قرآن، حكمش توسط آيه‌اي ديگر يا سنت معصوم يا اجماع مسلمين، نسخ مي‌شود و ديگر به انجام دادن آن حكم آن آيه موظف نباشيم ، كه اين نوع نسنخ در قرآن طبق نظر عده اي صاحبنظر بوقوع پيوسته و منظور در دانمشندان علوم قرآني و مفسران از نسخ آيات الهي ، اين نوع نسخ مي باشد نه آن دو نوع ديگر.

شناخت «ناسخ» و «منسوخ» يكى از نيازمندى هاى تفسير است و مفسّر با شناخت آنها به فوايدى ارزنده دست مى يابد. اين مبحث كه از ديرباز مورد عنايت و توجه مفسران بوده، راهى شگفت را بين افراط و تفريط پيموده و دانشمندان را براى تبيين بهتر آن، به صحنه آورده است.

اين قسمت از نوشتار حاضر را، به دليل تخصصى بودن مباحث ناسخ و منسوخ، به اختصار برگزار كرده و تنها به نكته ها و نتايج مهم و ارائه گزارشى كلى در قالب پرسش و پاسخ بسنده مى كنيم.

معناى نسخ

* چرا بحث ناسخ و منسوخ پيش آمده است؟ آيا نسخ با حكمت خداوند منافات ندارد؟

** نسخ، عبارت است از: «صرف نظر كردن از يك حكم شرعى پيشين كه به حسب ظاهر اقتضاى دوام دارد، به دليل يك حكم شرعى پسين به شرطى كه از لحاظ معنايى ميان اين دو حكم، تنافر، ناسازگارى بيّن و آشكار وجود داشته باشد يا بر نسخ آن اجماع يا نص معتبرى، يافت شود.»

لزوم نسخ: نيازهاى انسان، گاه با تغيير زمان و شرايط محيط دگرگون مى شود و گاه ثابت و برقرار است. با توجه به قانون تكامل انسان و جامعه ـ به ويژه هنگام شروع انقلاب هاى اجتماعى و عقيدتى ـ گاه برنامه اى مفيد و سازنده و گاه ناكارآمد است; بنابراين، لزوم دگرگونى برنامه ها در مقطع هاى مختلف زمانى، روشن به نظر مى رسد.

نسخ، هيچ گونه منافاتى با حكمت خداوند ندارد; زيرا:

1. احكام، تابع مصلحت ها و مفسده ها است. همان طور كه ممكن است ساعت معين، روز معين و هفته معين، در مصلحت فعل تأثير داشته باشد، سال و سال ها نيز ممكن است در مصلحت فعل مؤثر باشد; مثل اين كه مصلحت براى مسلمانان در يك زمان (به علت ضعف نيرو) عفو و گذشت از منافقان و كفار است و در زمان ديگر، مصلحت (به علت داشتن تجهيزات و نيرو) جهاد با آنان مى باشد.

2. درست است كه ظاهر حكم وضع شده به وسيله شارع، دوام و استمرار است، ولى در واقع، خود شارع، محدوديت زمانى آن حكم را مى داند و به دليل مصالحى مثل آماده كردن مردم براى اطاعت و انقياد و تسهيل و تخفيف در عبادات، زمان پايان يافتن حكم را براى مردم ابلاغ نكرده است; بنابراين، نسخ منافاتى با علم و حكمت خداى متعال ندارد; علاوه بر اين كه دقت در آيات منسوخ، وجود قراينى را ثابت مى كند كه حاكى از موقتى بودن حكم است.

3. در وضع احكام به وسيله آيات قرآن، هدف هاى مختلفى دنبال مى شود كه يكى از آنها تشريع حكم است كه با نسخ، حكم از بين مى رود; ولى هدف هاى ديگر، مثل اعجاز آيات، تلاوت آيات و در برخى موارد چون سند تاريخى است ـ در موردى كه شأن نزول خاصى داشته باشد ـ به حال خود باقى مى ماند.

اقسام نسخ

* اقسام نسخ را بيان كنيد.

** نسخ سه قسم است:

1. نسخ در تلاوت: آيه هايى وجود داشته كه اكنون در قرآن نيست و خوانده نمى شود، ولى مسلمانان به حكم آن عمل مى كنند. مانند آيه رجم.

2. نسخ در حكم: آيه هايى در قرآن وجود دارد كه عمل به حكم و مفهوم آنها جايز نيست، ولى از نظر تلاوت در قرآن ضبط شده و مانند ديگر آيات تلاوت مى شوند.

3. نسخ در تلاوت و حكم: آيه هايى وجود داشته كه هم حكم آن نسخ شده و هم تلاوت آن; يعنى نه مسلمانان به حكم آن عمل مى كنند و نه تلاوت آن را در قرآن ضبط كرده اند.

از ديدگاه دانشوران شيعه، قسم اول و سوم نسخ باطل است و واقع نشده است و تنها قسم دوم را پذيرفته اند.[1]

* آيا اين گونه از نسخ كه تلاوت نباشد ولى حكم آن باشد امكان دارد كه واقع شود؟ البته شيعه معتقد است كه واقع نشده; ولى آيا امكان وقوع دارد يا خير؟ چرا؟

** همان گونه كه گفته شد نسخ سه گونه است: نسخ تلاوت بدون حكم، نسخ تلاوت و حكم و نسخ حكم بدون تلاوت.

اين سه گونه همان طور كه امكان ذاتى دارند امكان وقوعى هم دارند; همان ادله و جواب هايى كه قائلان به امكان نسخ در مقابل قائلان به عدم امكان نسخ بيان مى كنند كافى است.

به عقيده شيعه دو قسم اول (نسخ تلاوت بدون حكم و نسخ تلاوت و حكم) در قرآن اتفاق نيفتاده است; چرا كه نمونه هايى كه براى اين نوع نسخ ذكر مى كنند از يك يا دو نمونه بيشتر نيست و اين موارد، اخبار آحادى هستند كه درباره قرآن ـ كه ثبوتش با تواتر و نسخ آن نيز با تواتر بايد باشد ـ كاربردى نداشته از اعتبار ساقطند.[2]

ديگر اين كه مدعيان به وقوع اين دو قسم نسخ نمونه ها را براى بعد از زمان پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل مى كنند، در حالى كه به عقيده محققان علوم قرآنى، پس از وفات پيامبر اكرم نسخى واقع نشده است.[3]

در پايان شايسته ذكر است كه كاربرد مباحث و معانى امكان در حقايق تكوينى و تشريعى با هم ديگر متفاوت است كه نبايد خلط شود.

* آيا احاديث معصومين(عليهم السلام) مى تواند آيه يا حكمى از قرآن را نسخ كند؟ اگر جواب مثبت است، مثال بزنيد.

** خير، گرچه برخى از دانشمندان چنين نسخى را جايز دانسته اند ولى آيه اى كه محتواى آن با دليل اجماع يا سنت قطعى، نسخ شده باشد، وجود ندارد; البته برخى آيه 240 سوره بقره را به روايات، منسوخ مى دانند، ولى آية اللّه خويى و آية اللّه معرفت و بسيارى ديگر آن را نپذيرفته، ادعاى نسخ آن را پاسخ گفته اند.[4]

* آيا آيه شريف (يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِى...) به وسيله آيه (...اتَّقُوا مَا اسْتَطَعْتُمْ...) نسخ گرديده است؟

** در آيه مذكور (آل عمران، آيه 102) نخست به تقوا دعوت شده تا مقدمه اى براى دعوت به سوى وحدت باشد، در حقيقت دعوت به اتحاد بدون استمداد از يك ريشه اخلاقى و عقيدتى بى اثر و يا كم اثر است، به همين دليل در آيه مذكور تلاش شده تا عوامل اختلاف و پراكندگى در پرتو ايمان و تقوا تضعيف شوند، در اين كه منظور از «حق تقوا» چيست؟ در ميان مفسران سخن بسيار است; ولى شكى نيست كه حق تقوا آخرين و عالى ترين درجه پرهيزگارى است، كه پرهيز از هر گونه گناه و عصيان و تعدى و انحراف از حق را شامل مى گردد، و لذا در تفسير الدرالمنثور از پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) و در تفسير عياشى و معانى الاخبار از امام صادق(عليه السلام) نقل شده كه فرمودند: «حق تقوا و پرهيزگارى اين است كه پيوسته اطاعت فرمان او كنى و هيچ گاه معصيت ننموده و همواره به ياد او باشى و او را فراموش نكنى و در برابر نعمت هاى او شكرگذار باشى و كفران نعمت او را ننمايى.»

بديهى است انجام دستور مذكور، همانند همه دستورهاى خداوند متعال به ميزان توانايى و استعداد انسان بستگى دارد. بنابراين، آيه مذكور با آيه 16، سوره تغابن هيچ گونه منافاتى ندارد و گفت و گو درباره تضاد اين دو آيه و نسخ يكى به وسيله ديگرى به كلى بى اساس است; البته آيه دوم (تغابن، 16) در حقيقت بيان قيد و در اصطلاح تخصيص در آيه اول است و آن را مقيد به مقدار توانايى انسان مى كند و از آن جا كه ظاهراً در ميان قدما گاهى كلمه «نسخ» بر «تخصيص» اطلاق مى شده، ممكن است منظور كسانى كه آيه دوم را ناسخ آيه اول دانسته اند همان «تخصيص» باشد.5
 شنبه 22 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 953]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن