واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: مخوف ترين جنايتكار دنياچگونه از اعدام گريخت
محمود رافع / بخش پايانى
آنچه گذشت...
«مانسون» فرزند يك زن ۱۶ ساله بودكه نوامبر ۱۹۳۴ در امريكا به دنياآمد. او پس از پشت سر گذاشتن يك دوره زندگى پرفراز و نشيب راهى پرورشگاه هاى مختلف شد. در نوجوانى هم به دليل ارتكاب سرقت و جرايم مشابه بارها زندانى شد.
اودر جوانى با چند تبهكار ديگر گروهى را
راه اندازى كرد كه با تفكر و عقايد پوچ گرايانه
مرتكب جنايت هاى فجيع شدند.
آنها در نخستين جنايت خود يك مرد سياهپوست راهدف گلوله قرار دادند. بعد هم به تصور اين كه او كشته شده از ترس شناسايى و دستگيرى زندگى مخفيانه اى در پيش گرفته و فجيع ترين جنايت هاى تاريخ امريكا را رقم زدند.
در اواسط ماه اكتبر، يك جنگلبان به نام ريچارد پاول هنگام گشت در كوه هاى «پانامينت» به لودرى برخورد كه پلاك دولتى داشت و به طرز مشكوكى آتش گرفته بود. مرد جنگلبان به جست وجوهايش ادامه داد تا اين كه سه روز بعد به ماشين «تويوتا»يى برخورد كه ۵ تن با قيافه اى شبيه «هيپى »ها در آن نشسته بودند. جنگلبان اگرچه به آنها مظنون شده بود اما بهانه اى براى پرس و جو از آنها نداشت. از اين رو شماره پلاك ماشين را يادداشت كرد. او بعد از بازگشت به مقر جنگلبانى شماره را به مركز فرماندهى ايالت مخابره كرد. با اين استعلام مشخص شد خودروى تويوتا متعلق به خانمى به نام «گيل بيسوليل»، همسر ـ سابق ـ «بابى» است كه به اتهام قتل «گرى هينمان» در زندان لس آنجلس به سر مى برد.
جنگلبان كه به درستى حدس زده بود كه سرنشينان تويوتا خلافكار هستند به جست وجوى آنها پرداخت و ردشان را در مزرعه «باركر» پيدا كرد. با استعلام مشخصات افراد ساكن در مزرعه وى دريافت كه آنها همگى سابقه ارتكاب جرائمى مانند سرقت ماشين و جرائم كوچك را دارند و اكثرشان هم تحت تعقيب هستند.
بنابراين جنگلبان به همراه مأموران اواسط اكتبر به مزرعه «باركر» ريختند و مانسون، را همراه ۲۲ تن ديگر به اتهام هاى مختلف از جمله سرقت و تخريب اموال دولتى بازداشت كردند. در اين ميان، زنى به نام «كتى لوتسينگر» هم در مزرعه حضور داشت كه بازداشت نشد اما مصرانه از آنها خواست او را نيز بازداشت كنند چون مى گفت جانش در خطر است و اگر او را حمايت نكنند كشته مى شود. با اين كه «كتى» در مظان هيچ اتهامى قرار نداشت اما پليس بدش نمى آمد او را نيز بازداشت كند. ممكن بود تحت فشار، اطلاعات بيشترى درباره بابى به پليس بدهد. سرانجام پليس از زبان كتى شنيد كه اتكينز در قتل «هينمان» دخالت داشته است. كتى به پليس گفت او نيز از ديگران شنيده كه «اتكينز» در صحنه قتل «هينمان» حضور داشته است.
با كسب اين شواهد، بازجويى از اتكينز در زندان آغاز شد. او در نخستين اظهاراتش اعتراف كرد در قتل هينمان دست داشته است اما در اظهارات بعدى كه قرار بود ضبط و به دادگاه ارائه گردد منكر اعتراف هاى اوليه شد و هر نوع دخالت يا حضور در قتل را انكار كرد. با اين حال همان اعتراف اول كافى بود تا اتهام قتل نيز در پرونده اش ثبت شود. پس از اين بازجويى ها، اتكينز را به بازداشتگاه زنان در لس آنجلس منتقل كردند تا در آنجا منتظر برگزارى دادگاه و صدور حكم بماند.
* افشاى جنايت ها در زندان
در اوايل ماه نوامبر، اتكينز كه در بازداشتگاه زنان به سر مى برد، با دو تن از همبندانش باب گفت وگو را باز كرد. اين دو همبند كه يكى رونى هاوارد و ديگرى «ويرجينيا گراهام» نام داشتند حرف هاى وى را جدى نمى گرفته و او را ديوانه اى فرض مى كردند كه دائم در حال لاف زدن است. مثلاً گراهام فكر مى كرد كه «اتكينز» احمقى است كه سعى مى كند با لاف و گنده گويى هايش، بر ترس خود از زندان غلبه كند. اتكينز عاشق اين بود كه با تعريف كردن داستان هايش آن دو هم سلولى را مبهوت شجاعت خود نمايد، او در خلال همين حرف ها، به گراهام و هاوارد گفته بود كه از مردى فرمان مى برد كه نقش بزرگى در زندگى او دارد. «اتكينز» گفته بود كه «من و چند تا از دوستان جوانم از نزديكان اين مرد هستيم و هر امرى كه داشته باشد و هر فرمانى كه صادر كند را بى چون و چرا انجام مى دهيم.»
هاوارد و گراهام هيچ گاه حرف هاى اتكينز را جدى نمى گرفتند. تا اين كه يك بار گراهام و هاوارد او را به واسطه حرف هايى كه مى زد دست انداختند. اتكينز هم براى آن كه ادعاى خود را ثابت كند به آنها گفت كه همراه چند تن از دوستانش تحت فرمان «مانسون» در خانه «تيت» مرتكب قتل شده اند. او حتى جزئيات قتل ها و لباس هايى كه بر تن مقتولان بود را نيز به تفصيل و با آب و تاب براى هم سلولى هايش توصيف كرد. اتكينز همچنين براى اثبات شجاعتش گفت: «من خودم آن قدر به شكم آن زن حامله چاقو زدم كه نفسش بند آمد و مرد». او به هم سلولى هايش گفت كه در قتل خانم و آقاى «لابينا» هم دست داشته و به دوستانش در زمان ارتكاب قتل ها كمك كرده است.
هاوارد و گراهام كه حسابى گيج شده بودند، از خود مى پرسيدند: يعنى امكان دارد حرف هاى اين دختر راست باشد و او مرتكب چنين جناياتى شده باشد آن دو سپس در غياب اتكينز با هم مشورت كرده و تصميم گرفتند در برابر حرف هاى او سكوت كنند تا اطلاعات بيشترى به دست آورند.
از سوى ديگر «اتكينز» هنگام يكى از ملاقات هايش با گراهام گفت كه او و دوستانش يك «ليست مرگ» از افراد سرشناس تهيه كرده و قصد دارند طبق آن اليزابت تيلور، ريچارد برتون، تام جونز، فرانك سيناترا و استيو مك كوئين را به شيوه اى مشابه به قتل برسانند.
سرانجام هاوارد با افسران زندان تماس گرفت و اطلاعاتى كه از حرف هاى اتكينز كسب كرده بود را در اختيار پليس گذاشت. پليس خيلى زود دريافت كه ادعاهاى اتكينز بيراه نبوده و او و دوستانش عاملان قتل هاى «تيت» و «لابينا» هستند.
* محاكمه
براى رسيدگى به قتل هاى تيت و لابينا دو دادگاه برگزار شد. در دادگاه اول پرونده «مانسون»، «اتكينز»، «پاتريشيا كرنويكل» و «لسلى ون هوتن» برگزار شد و دادگاه دوم به اتهامات «تكس واتسون» رسيدگى كرد.
مانسون، اتكينز و كرنويكل متهم به ارتكاب و مشاركت در هفت فقره قتل در حوادث معروف به تيت- لابينا بودند و اتهام ون هوتن ارتكاب و مشاركت در دو فقره قتل مربوط به حادثه لابينا بود.
دادگاه اول به درخواست مانسون يك ماه به تعويق افتاد. او در برابر دادگاه خود را بى گناه دانست و ادعا كرد آن چه باعث شده پليس او را متهم به چنين جناياتى بداند «آزادى روحى، ذهنى و جسمى» اوست. بنابراين از دادگاه خواست خيلى سريع وى را تبرئه و از زندان آزاد كند.
دادگاه رسيدگى به اتهامات مانسون، اتكينز، كرنويكل و ون هوتن در ۲۴ ژوئيه ۱۹۷۰ آغاز شد و ۹ ماه (تا ۲۵ ژانويه ۱۹۷۱) طول كشيد. اين دادگاه طولانى ترين دادگاه كاليفرنيا تا آن تاريخ بود. در اين دادگاه «ليندا كاسابين» كه مى بايست در جايگاه متهمين اصلى قرار مى گرفت به دليل همكارى فراوان با پليس و اقامه شهادت در دادگاه مورد عفو مشروط قرار گرفت و از همان ابتدا به عنوان شاهد در دادگاه حضور يافت. او به عنوان شاهد در حالى كه دائم اشك مى ريخت جزئيات جنايات را به صورت تصويرى بيان مى كرد. اما هنوز چهار هفته از شروع دادرسى نگذشته بود كه دادگاه تشخيص داد اين شاهد توان حضور در دادگاه را ندارد و بايد به علت افسردگى شديد تحت درمان قرار گيرد.
در اين دادگاه، متهمين همواره سعى مى كردند با ايجاد سر و صدا و هياهو جريان دادرسى را مختل كنند. به همين دليل تقريباً در تمام جلسات قاضى دستور اخراج آنان از صحن دادگاه را مى داد و همگى مجبور بودند در اتاقك هايى بيرون از دادگاه جريان دادرسى را از بلندگو بشنوند.
بوگليوسى، بازپرس پرونده در طول محاكمات اصرار فراوانى بر نقش كاريزمايى و فرابشرى مانسون در هدايت جانيان داشت. او معتقد بود كه بايد فقط مانسون را محكوم كرد چرا كه او با تأثيرات روانى كه بر ديگران داشته آنها را مطيع فرامين خود كرده بود. پس وى را عامل اصلى تمام قتل ها مى دانست.
از سوى ديگر هيأت منصفه قبل از صدور حكم نهايى ۹ روز وارد شور شده و سرانجام اعلام كردند از نظر آنها مانسون، اتكينز و كرنويكل در مورد هفت فقره قتل عمد و تبانى براى قتل و ون هوتن به دليل ارتكاب دو فقره قتل و تبانى براى قتل گناهكار شناخته شده و هر چهار نفر محكوم به اعدام مى شوند.
از سوى ديگر دادگاه، «واتسون» جنايتكار را نيز به دليل جنون تبرئه و روانه تيمارستان كرد.
سرانجام سال ۱۹۷۲ و قبل از اجراى احكام اعدام جنايتكاران، دادگاه عالى آمريكا اعلام كرد قانون مجازات اعدام در اين كشور لغو شده و تمام مجرمانى كه در زمان اين ابلاغ در انتظار حكم اعدام هستند محكوم به حبس ابد مى شوند. اين گونه بود كه جانى هاى باند مانسون همگى از چوبه دار گريختند.
نكته مهم
گفتنى است از آنجا كه بيان جزئيات و نحوه قتل هاى اين گروه جنايتكار بسيار وحشت انگيز بود، از انتشار اين موارد خوددارى كرديم.
شنبه 22 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 214]