واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: اقتصاد - شب، سكوت، كوير
اقتصاد - شب، سكوت، كوير
سميه كاظمزاده:صنعت برق ايران، دو سال پر فراز و نشيب را از سر گذرانده است. وقتي در روزهاي پاياني سال 84 شركتهاي بستانكار سازنده و پيمانكار، نگران از بحران مالي خود، در انديشه راه چارهاي براي حل اين مسئله بودند، بالاخره اقدامات و تلاشهاي سنديكا به ثمر نشست و بودجه هزار ميليارد توماني تخصيص داده شده به بدهيهاي وزارت نيرو، گره از كار شركتها گشود.
اما مشكل اينجا بود كه زخم كسري بودجه وزارت نيرو و پروژههايي كه سقفي بلندتر از ديوار اعتبارات اين وزارتخانه داشتند، با مسكن اين بودجهها درمان نميشد. تا اواسط سال 85 همانگونهاي آرام پيش رفت كه همگان انتظارش را داشتند، اما به تدريج دوباره همان زخم كهنه و ديرمانده سر باز كرد.
به اين ترتيب رقم هزار ميليارد توماني مطالبات سازندگان و پيمانكاران تا پايان سال 1384 با رشدي قارچگونه در پايان سال 86 از مرز دوهزار ميليارد تومان هم گذشت. رقم بدهيهاي وزارت نيرو آنقدر بزرگ شده بود كه بيم تورم ناشي از تزريق چنين نقدينگي به چرخه اقتصادي، پاي مسوولان كشوري را براي تسويه بدهي ميلياردي اين وزارتخانه سست كرد.
سنديكا از همان ابتدا وقتي دولت چون فاتحي مغرور، جبران بدهيهاي معوق خود را بيرق پيروزياش كرده بود، بارها نسبت به تكرار اين بحران در ابعادي گستردهتر هشدار داد.
كابوس خاموشيها همان زنگ خطري بود كه تابستان 86 توسط سنديكاي صنعت برق ايران به صدا درآمد و از سوي مسوولان وزارت نيرو نشنيده گرفته شد؛ كابوسي كه خيلي زود پيش از آنكه خنكاي بهار 87 جاي خود را به داغي تابستان دهد، تعبير شد.
موج خاموشيها نگرانيهاي بسياري در ميان مردم و مديران ايجاد كرد و در اندك مدتي وزارت نيرو، ناگزير براي پاسخگويي به ميزان مصرفي كه بيشتر از سقف توليد قد كشيده بود، خاموشيهاي نوبتي ـ بخوانيد جيرهبندي برق ـ را آغاز كرد.
جدول خاموشيها اعلام شد، اگرچه در آغازين روز خبري از خاموشي نبود. هر منطقه از پايتخت بايد در انتظار دو نوبت خاموشي دو ساعته، ميماند. مسوولان وزارت نيرو تلاشي همهجانبه را براي جبران اين كمبود آغاز كرده بودند. تيزرهاي تبليغاتي و آگهيهاي بازرگاني در كنار پيامهايي كه در برنامههاي پربيننده براي صرفهجويي در مصرف برق پخش ميشد، آخرين تير تركش وزارت نيرو بود.
واقعيت اين بود كه اين موج خاموشيها، حتي ميتوانست موج سواران قهار را نيز به زير بكشد.
بايد باور كنيم كه مشكل فقط نبود يك فرهنگ صحيح مصرف در ميان مشتركين برق نيست. چطور ميتوانيم انتظار داشته باشيم كه مشتركين برق نگران مصرف كالايي باشند كه به ازاي هر كيلووات ساعت آن تنها 15 تومان پرداخت ميكنند، آن هم بدون آگاهي از اينكه همين ميزان برق نزديك به 80 تومان هزينه براي دولت در پي داشته است. شيريني اين يارانه براي اقتصاد مبتلا به ديابت ما، ثمري جز آنچه كه امروز ميبينيم، ندارد. به همين دليل هم بود كه انسولين پلكاني كردن قيمت برق و جريمه مشتركين پرمصرف هم نتوانست كاري از پيش ببرد.
از طرف ديگر وزارت نيرو هم بودجه كافي را براي اجراي پروژههاي زيرساختي و عظيم صنعت برق، در اختيار ندارد؛ پروژههايي كه عمدتا براي ساخت نيروگاه، افزايش ظرفيت توليد و پاسخگويي به افزايش روزافزون مصرف تعريف شدهاند.
به اين ترتيب در نهايت به دليل كسري بودجه اين كارفرماي به ظاهر متمول، يا پروژهها نيمه تمام باقي ميمانند و يا در خوشبينانهترين حالت، با تاخير به پايان ميرسند. در اين شرايط هم تاوان كسري بودجه وزارت نيرو را شركتهاي پيمانكار و سازندهاي ميدهند كه مجري پروژههاي آن بودهاند.
شاهد اين مدعا تعدد شركتهايي است كه در طول يكي دو سال گذشته در حجم انبوه مطالبات معوق از وزارت نيرو و مجموعههاي وابسته به آن و تراكم بدهيهاي خود به شركتهاي تامين كننده و يا بانكها، گرفتار شده و حتي تا مرز ورشكستگي نيز پيش رفتند. سهم عظيم دولت در بخشهاي مختلف صنعت برق اعم از سياستگذاري، كارفرمايي، پيمانكاري و حتي سازندگي تجهيزات اين صنعت و خصوصيسازي به سبكي كه در حال حاضر در كشور پيش گرفته شده را نيز به فهرست مشكلات موجود در اين صنعت بيفزاييد و در نهايت خشكسالي امسال را نيز چاشني آن كنيد.
به طور قطع زمستان سخت 86 را هيچكس فراموش نكرده است؛ وقتي بسياري از استانهاي كشور به ويژه استانهاي شمالي در بحران قطعي گاز، روزهاي دشواري را پشت سر گذاشتند. اما شايد كمتر كسي به ياد بياورد كه دولت براي جبران اين كمبود گاز، چگونه توليد برق را به ميمنت آب انباشته شده در پشت سدهاـ همان آبي كه قرار بود تابستان امسال برق خانهها را تامين كندـ افزايش داد تا آنها بيش از اين از كمبود گاز صدمه نبينند.
هيچ يك از دولتمردان فكر نميكردند، آسمان ايران سرشار از بركات خداوندي به ناگهان خشك شود و سدهاي خالي شده، در حسرت باران، براي تابستان 87 در كابوس بيآبي بمانند.
فكر ميكنيد در پايان چنين طوماري، چيزي جز خاموشي و سهميهبندي برق خواهد آمد؟
اين بود كه تا همين چند روز پيش هم هموطنانمان در گوشه و كنار ايران بزرگ- كه به زعم بسياري از كارشناسان، صنعت برق ميتواند به دليل موقعيت استراتژيك و اختلاف افق خود در مناطق مختلف، به مركز ديسپاچينگ و قطب صادرات برق منطقه تبديل شود- دغدغه اين را داشتند كه آيا ميتوانند در ساعات پاياني شب بيترس از خاموشيهاي زمانبندي شده، بازيهاي جام ملتهاي اروپا را تماشا كنند؟
راستي فكر ميكنيد، امسال چند ايراني علاقهمند به فوتبال توانستند با برخورداري از نعمت آشكار اما گمنام برق، به صورت مستقيم ببينند كه كدام يك از كشورها جام يورو 2008 را به خانه برد؟
شنبه 22 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 144]