واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم آنلاين: يكي از ويژگيهاي مهم شعر امروز ايران كه به اعتقاد من در يك دوره نسبتا طولاني رخ داده و آرام آرام از ويژگي هم تبديل به آسيب ميشود، حذف موسيقي است.اين حذف موسيقي كه هم در موسيقي خارجي (عروض و قافيه) و هم در موسيقي دروني (كلمات) قابل طرح و بررسي است، حتي دامنهاش در دهه اخير به شعر سنتي و خاصه غزل فارسي نيز كشيده شد. اما اين مقدمه را از آن رو نوشتم كه هفته گذشته مجموعهاي از شعرهاي مرضيه كرمانيان، شاعر جوان اهل يزد در قالب كتاب «ترجمههاي خميده» توسط ايشان به روزنامه جامجم و صفحه شعرجوان ارسال شد. مرضيه كرمانيان از جمله شاعران جوان شهرستاني است كه كمتر شعر و آثارش در رسانهها، مطبوعات و كنگرههاي ادبي مطرح شده است، حتي تا پيش از آنكه كتابش را به روزنامه جامجم ارسال كند، بنده پيش ذهنيت و شناختي از شعرهاي او نداشتم. با مرور مجموعه ترانههاي خميده، مهمترين نكتهاي كه به ذهن مخاطب ميرسد، حضور پررنگ موسيقي در شعرهاي اين مجموعه است؛ آن هم در شعرهايي كه اكثر آن در قالب سپيد است. 6 شعر ابتدايي كه در كتاب درج شده، در قالب كلاسيك است با وزن دوري و مطول كه خود اين وزن باز هم به موسيقي شعر كمك فراواني ميكند اگرچه به لحاظ زباني و فرمي چندان كارهاي قوياي نيستند و شايد بهتر بود كرمانيان به نفع شعرهاي نو و انسجام بخشيدن به نخستين مجموعهاش از خير چاپ كردن چند غزل متوسط ميگذشت. اين سوترين منم غمناك سرما زده در جادهاي كه انتهاي زمين است در آستانه مه و كولاك من خستهام مثل ترانههاي خميده آهنگهاي ساكت و خيسي كه ماندهاند چون ماهيان بركه بي آب مرده ولي نمناك در خاطرات روشن تو من تارم اما در تيرگي آهنگهاي تازه فراوان دارم در تار من طنين گريه ديوار است افسانههاي سبز سپيدار است... اين شعر كه نام كتاب نيز از آن گرفته شده است، تقريبا يك نماد يا نمونه كوچكي از كل مجموعه است و همه دغدغههاي شعري كرمانيان را ميتوان در آن ديد. از زبان كه در عين سادگي و امروزي بودن فخامت و درشتگوييهاي خاص خودش را دارد و همچنين پر رنگ بودن موسيقي كه تنها به قافيههاي دروني مانند غمناك، كولاك، نمناك، ديوار، سپيدار و تار (ساز) محدود نميشود، بلكه با فاصلهگذاري در قافيهها (درست شبيه كاري كه قيصر امين پور انجام ميداد) موسيقي روان و طبيعي در شعر ايجاد كرده است. ضمن اين كه شعر تا حدودي از نظر عروضي نيز ايجاد موسيقي ميكند. به عنوان مثال «مستفعلن» در ابتداي تمام سطرها و ادامه مصراع باعث ميشود تا شعر از نظر بيروني هم موسيقي داشته باشد. ضمن اين كه او در كنار موسيقي، از كاركرد دوگانه كلمات يا به قول قدما جناس نيز بهره ميبرد كافي است تا به تكرار كلمه «تار» در همين مثال بالا دقت كنيد. همان طور كه گفته شد، نخستين اولويت و برجستگي شعرهاي كرمانيان موسيقي است و خودش نيز در يكي از شعرهايش بر اين موضوع تاكيد خاصي دارد: ارادتمند توام موزون! و موج كه بردارد موهايت در باريكهاي از رقص باد هوس ميكنم تا جلگهها همه را بر دلتاي گلويت بپاشم هوس ميكنم در جريان روشن آوازت پارو بزنم بروم تا ساحل ... اما بگويم: تنها ارادتمند توام موزون! در شعرهاي كرمانيان تقريبا همه چيز به نفع موسيقي خلاصه ميشود، به عبارتي حتي دست بردن در نحو و منطق طبيعي زبان نيز بيشتر از سوي كرمانيان به دليل موسيقي است تا هنجارشكني و آشناييزدايي و ... به عنوان مثال در همين نمونه بالا شاعر ميتوانست بگويد: اگر گمنامي مرضيه كرمانيان و پايتختنشين نبودن او اجازه دهد، قطعا آثارش توانمندي مطرح شدن در بسياري از جوايز جدي شعر جوان را دارد تا همه جلگهها را اما ميگويد: تا جلگهها همه را اين تغيير در نحو طبيعي زبان نه به دليل تاكيد روي جلگه است و نه برجسته كردن «همه» تنها و تنها به دليل نوع موسيقي است كه شاعر براي ايجاد آن در طول ساختار شعر تعمد خاص دارد. اما نكته ديگر در شعرهاي كرمانيان، تركيب و دايره گسترده واژگاني اوست كه در اين زمينه هم شعر او را از ديگر شاعران جوان تا حدود زيادي متمايز ميكند. شعر كرمانيان در چند واژه معمولي و دم دستي كه در بسياري از شعرهاي امروز فراوان استفاده ميشود، محدود نميماند و حتي برخي از همين كلمات معمول را سعي ميكند با ريشههاي كهنش درآميزد مانند كلمه سوك به جاي سوگ: بعد از اين نه به سوكي بر آبهاي خشكيده خواهم گريست يا چون خزهاي منزوي ريسه ريسيده بر تلماسهاي گم بام كه در نمونه بالا موسيقي و چينش و انتخاب واژگان تركيب جالبي را ايجاد كرده است: به صدايت ايمان ميآورم وقتي به شكل زمستان است با شاخههاي لخت درختان سيب و دسته منظم زاغان در باغهاي موسم بي گنجشك به صدايت ايمان ميآورم ميايستم و در بحبوحه صدايت حرير برف كرخت و سر مست لميده است مينشيني با مخملي لبالب از بوسهاي سپيد خاموش و مرتعش بر موهايم و ابروهايم و بازوهايم آنگاه با دهاني به وسعت باد لبخند ميزني و در گوشم نجوا ميكني: آه . . . آدم برفي! در پايان بايد گفت مجموعه ترانههاي خميده و شعر مرضيه كرمانيان قطعا بايد با نگاه دقيق و تامل بيشتر خوانده شود و اگر گمناميشاعر و پايتخت نشين نبودن او اجازه دهد، قطعا اين كتاب توانمندي مطرح شدن در بسياري از جوايز جدي ادبيات بويژه جوايز حوزه شعر جوان يا گام اول و ... را دارد؛ البته اگر انتظارمان از شعر را در حد ادا و بازيهاي زباني و فرماليستي تنزل ندهيم؛ چرا كه شعر كرمانيان شعر ادا در آوردن و فرم گرا بودن نيست. كرمانيان همان طور كه گفته شد با زباني ساده اما سالم و با به خدمت گرفتن كلمات نه چندان آشنا و از همه مهمتر با محور قرار دادن موسيقي به عنوان ركن اصلي شعر سعي در ايجاد فضايي متمايز از آنچه اين روزها ميخوانيم و ميشنويم، دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 246]