تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):عالم باشى یا جاهل ، خاموشى را برگزین تا بردبار به شمار آیى . زیرا خاموشى نزد دانا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846112284




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بالاخره مقصر 18 تير چه كسي بود؟


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: بالاخره مقصر 18 تير چه كسي بود؟
با گذشت 9 سال از حادثه تلخ 18 تير كه به ويژه براي نظام جمهوري اسلامي بسيار پرهزينه و براي دشمنان ايران شيرين بود، هرچند ديگر چندان سالگردي براي آن گرفته نمي‌شود، اما همچنان پرسشهاي بدون پاسخي برجا مانده كه بالاخره بايد زماني پاسخ داده شود تا حيثيت نظام به پاي سوء نيت و عملكرد بد عده‌اي نوشته نشود.

مصطفي تاج‌زاده، معاون سياسي وزارت كشور وقت و عليرضا زاكاني، مسوول وقت سازمان بسيج دانشجويي چهره هايي هستند كه هر دو از مخالفان اين پديده هستند و البته با اين حال، تفسيري كاملا متفاوت از خاستگاه و كم و كيف اين رخداد دارند.

در اين باره تاج‌زاده با خود مصاحبه كرده و زاكاني هم در سايت منسوب به خود، مصاحبه كامران نجف زاده با خود در سال 82 را بازنشر كرده است.

«تابناك» بدون قضاوت درباره ديدگاه‌هاي اين دو به انتشار اين گفتگوها مي‌پردازد:

* عليرضا زاكاني، مسوول وقت سازمان بسيج دانشجويي

* آقاي دكتر! ما مي خواهيم وارد بحث 18 تير سال 78 شويم. از اينجا به بعد شما حوادث آن سال را روايت كنيد و اينكه آيا اصلا حوادث آن سال يك كار برنامه ريزي شده بود و يا يك واقعه عادي كه دامنه دار شد؟
- به اعتقاد بنده پاسخ اين سوال هم بله است و هم خير. به عنوان كسي كه در زواياي مختلف اين مسئله درگير بودم برنامه ريزي اوليه وجود داشت و براي اين حرفم دليل هم دارم.

* استدلال شما براي هدفمند بودن آغاز واقعه چيست؟
- اين واقعه حلقه اي از زنجيره فشار از پايين و چانه زني از بالاست و از زاويه ديگر فتح خاكريزي ديگر و اينجا بناست اتفاقي دردناك بنام دوستداران نظام و زمينه اتهامي بزرگ عليه آنها فراهم گردد. لذا اگر دقت كنيم مثلا روزنامه جهان اسلام به تاريخ 5 خرداد 78 در ستون شنيده هايش مطلبي را به نقل از من چاپ كرده بود با اين مضمون كه به زودي دفتر تحكيم راهپيمايي را عليه نظام راه اندازي مي كند. آنها اين اتهام را ازقول من به دفتر تحكيم منتسب كردند. اتهامي كه تعارض با امنيت ملي كشور داشت. بنده روزجمعه مطلب را تكذيب كردم و شنبه تكذيبيه اش درج شد و يك معذرت خواهي از سوي مسوولان آن روزنامه برايم ارسال شد اما مجموعه اي كه متهم اصلي اين صحنه بود هيچ وقت تكذيب نكرد براي خود ما جاي تامل بسيار داشت كه ما تكذيب كرديم ولي تحكيم تكذيب نكرد و اتفاقا همان خبر در 18 تير اتفاق افتاد و تحكيمي ها ميدان دار اوليه قضيه بودند.
* خاستگاههاي 18 تير ماه اگر از منظري آسيب شناسانه بنگريم به چند دسته مي شود تقسيم كرد؟
يك سري احزابي بعنوان قوه عاقله يا مدعي قوه عاقله بودند، توليد فكر مي كردند. مطبوعات توزيع فكر را برعهده داشتند دانشجو هم به عنوان عامل اجرايي از نظر آنان بايد براي اين عناصردرخط مقدم عمل مي كرد. بهانه 18 تير ماه در حقيقت بسته شدن يك عامل توزيع كننده آن تفكر خاص بود... بله ، در كوي دانشگاه حلقه توزيع كننده مورد توجه قرار گرفت. بنابر شكايت وزارت اطلاعات روزنامه سلام توقيف شد .بالطبع احزاب ساكت ننشستند و اين توقع بود كه بخش هايي از عوامل خودشان را به صحنه بياورند و اين امكان را براي خودشان مهيا كردند.
* به نظر شما همان احزاب ابعاد و دانه هاي حادثه را در نظر گرفته بودند يا مي توانستند پيش بيني كنند كه چه خواهد شد؟!
- ابعادش را درنظر نگرفته بودند. روز پانزدهم سلام تيتر اول خودش را زد و اعلام كرد كه اصلاح قانون مطبوعات طرحي است كه سعيد امامي آن را پيشنهاد كرده است بعد وزارت اطلاعات شكايت كرد و در واقع روزنامه سلام به واسطه حكم معلق از سال 72 توقيف شد. البته معلوم شد كه اصل خبر روزنامه سلام و انتصاب قانون فوق به سعيد امامي دروغ بوده است.
همان موقع مطبوعات وقت، مطلبي را بيان كردند كه يك اتفاق قريب الوقوع در پيش است. روزنامه نشاط چهارشنبه و پنجشنبه وقوع اين اتفاق را خبر داد و نوشت: (كساني كه اين حكم را دادند انتظار عواقب آن را هم داشته باشند.) نكته ديگري هم هست و آن اينكه همانجا اين روزنامه اعلام كرد امثال حجت الاسلام والمسلمين مجيد انصاري حاضر نشده اند مطلب سعيد امامي را درمجلس قرائت كنند اما آقاي موسوي خوئيني ها با اين كار ريسك بزرگي كرده و در حالي بود كه مطبوعاتي مثل صبح امروز نيز در اين زمينه جنگ رواني را دنبال مي كردند ، صبح امروز نوشت: هزينه هاي اين حركت ، هزينه هاي سنگيني خواهد بود يا در جاي ديگري اين روزنامه روز هفدهم نوشت كه نبايد انتظار داشت كه قواعد دموكراسي با شرايط فعلي رعايت گردد.

* حالا اگر شما بخواهيد از بعضي افراد بعنوان عاملين آغاز غائله نام ببريد مشخصاً دست روي چه كسي مي گذاريد؟!
- اول يكسري اعلاميه هايي جهت شروع كار در كوي پخش شد و عامل نصب و پخش آنها هم معلومه و متاسفانه ايشان الان در دبيرخانه كميسيون ماده 10 احزاب به عنوان كارشناس مشغول است. او يكي از عوامل ظاهري شروع كننده 18 تير است و از عوامل فعال اعتراضي بود. محيط كوي دانشگاه شرايط خاصي دارد و در 18 تير ماه ، در حقيقت دانشجويان ايام محصول گيري از دوره تحصيل را مي گذراندند از آنجايي كه من مدتي با خانواده ام در شهرستان زندگي مي كرديم واين با دوره دانشجويي ما هم زمان شد. من ماهها در اين خوابگاه زندگي كرده ام وشرايط آن را درك مي كنم.
وقتي اين آقا آنجا شروع كرد به نصب اعلاميه در ابتدا به كارش اعتراض شد اما ايشان توجهي نكرد و بعد از ساعت 5/10 شروع كردند به يار گيري و بعد از يكساعت و نيم تلاش صد نفر را جمع كردند تا از كوي بيرون بيايند و آمدند اما نيروي انتظامي با مراجعه اي كه به اين افراد داشت با صحبت آنها را به داخل كوي برگرداند ، همان 30-20 نفري كه معلوم بود سازماندهي شده اند پافشاري داشتند كه از كوي خارج شوند و بعد شرايط رفت به سمتي كه فضاي التهاب مهيا شد و آن اتفاق افتاد. چند نكته جالب اينجاست ، يكي اينكه يكي از اعضاي شوراي مركزي دفتر تحكيم آن شب ساعت 5/12 قطعنامه اي را در جمع معترضين خواند كه در آن آمده بود: ما تلافي تعطيلي سلام را در مجلس ششم خواهيم كرد و همانجا قرار شد بچه ها به داخل برگردند اما آقاي دكتر داود سليماني هم ساعت حدود يك شب آمد. درخواست وي اين بود كه بچه ها به داخل كوي بيايند اما بيان عجيبي داشت. او مي گفت ما با شما موافقيم به داخل برگرديد، ما كه نشستيم مي خوريم واي بحال شما. البته چيز عجيبتر اين بود كه ايشان در قضيه تعطيلي روزنامه توس كه اتفاقا تجمعي شبانه در داخل كوي اتفاق افتاد كه همين آقاي ف- ش هم يكي از فعالين آن بود آقاي سليماني معاونت دانشجويي وقت دانشگاه تهران بجاي آرامش كوي ، اطلاعيه داد و از آنها رسما حمايت كرد. بعد از اين كم كم نيروي انتظامي شروع كرد به هدايت دانشجويان به داخل كوي كه در همين زمان يكي از افراد نيروي انتظامي به دست دانشجويان گرفتار شد كه با پا درمياني آقاي كوهي(مسوول كوي) آزاد شد اما كم كم شرايط به سمتي رفت كه التهاب افزايش يافت و به تخريب ماشين ها و مهد كودك روبروي كوي و آرايشگاه و... رسيد.
اين خروج غير قانوني كه حركت كاملا برنامه ريزي شده كوچكي بود ، توسعه پيدا كرد و جنبه هاي غير قانوني ديگري گرفت و كار را به جايي رساندند كه آن اتفاق افتاد و در ساعت 13/4 صبح نيروي انتظامي وارد كوي دانشگاه شد. آن حركت غير قانوني و خروج غيرقانوني از كوي اين روند غير عقلاني را هم بدنبال داشت و شرايط را برد به سمتي كه تعرض به خوابگاه شروع شد ولي مسببان اصلي صحنه را ترك و فرار كردند و كساني كه در حال آسايش و استراحت بودند و يا از نمازجماعت صبح برگشته بودند ضرب و شتم شدند. همانجا 70-60 نفر از بچه هاي بسيج دانشجويي كه از نماز جماعت صبح برمي گشتند مضروب شدند حتي دستشان شكست. بعد سه نفر از اعضاي نيروي انتظامي كه به دست معترضين افتادند و زمينه جوري مهيا شد كه موج دوم حركت هم شكل بگيرد (30/6صبح) و ما اينجا با تاسف ديديم كه يك حركت گسترده اي صورت گرفت و به غير از نيروهاي نيروي انتظامي بخشي هم بودند كه خودسرانه وارد شدند و دايره آسيب گسترش يافت.در حقيقت بهانه ورود مجدد به كوي همين دستگيري وبه نوعي اسارت اين سه نفر بود. لذا باز يك حركت غيرقانوني ديگر سبب ورود نيروهاي ديگري شد.
روز بعد ساعت 9 صبح كم كم يك تجمع و راهپيمايي از داخل كوي پزشكي وبعد خروج از كوي پزشكي به سمت خيابان كارگر شمالي را شاهد بوديم كه محور اين حركت انجمن اسلامي دانشگاه تهران بود و عناصر شاخص آن هم در ميان معترضين حضور داشتند.

* اما ساعت 11 صبح همانروز يك تخريب مجدد هم در كوي صورت گرفت كه اينجا ديگر عوامل خود سر و انتظامي و نظامي حضور نداشتند ، اين حركت كار چه كساني بود؟!
- اين ديگر مربوط به خود خوابگاهي بود يا دانشجويان يا كساني كه به حمايت از آنها وارد كوي شده بودند ، اين تخريب هاي جديد بخصوص در ساختمان شماره 21و 22 به چشم مي خورد.
* گويا شما روز اول واقعه تهران نبوديد ، وقتي رسيديد چه حالي بهتان دست داد؟!
- غروب روز جمعه از آبادان كه برگشتم يكسره رفتم كوي. ديدم يكسري نقاب بسته اند و خيابان را مسدود كرده اند. رفتم داخل كوي. وضع بسيار بدي بود بغض گلويم را مي فشرد آمدم بيرون ، همين طور چشم مي انداختم بين بچه ها كه شايد يكي را آشنا پيدا كنم و مانع از گسترش اين ماجرا شوم. آنجا وزراي آموزش عالي و بهداشت در مسجد كوي بودند. روساي دانشگاههاي تهران و علوم پزشكي و بهرحال وضع بسيار نامناسبي بود. ديگر فضا ، فضاي عقلاني نبود. كوكتل مولوتوف بود و سنگ وآجر هرچه گيرشان مي آمد پرتاب مي كردند. بايد اين غائله ختم مي شد. رفتم بين جمعيت و نيروي انتظامي ايستادم.همان موقع بود كه شاهد صداي تيراندازي بودم كه بعدا فهميدم شخصي به نام عزت ابراهيم نژاد در آنجا كشته شده است. از بالاي ساختمان كوي كوكتل مولوتوف پرتاب مي كردند. درگيري ها خيلي جدي بود.
* بعد چه كرديد؟!
آمديم دوباره از در غربي كوي وارد شويم ديديم 16-17 نفر آنجا با نقاب ايستاده اند و نمي گذارند كسي وارد شود. مانع شدند صحبت كردم . ارتباطي سريع برقرار شد. اول نمي گذاشتند برويم داخل. بعد كمي صحبت كرديم. كار بجايي رسيد كه خجالت مي كشيدند بگويند برويد داخل. يكي شان حتي گفت كه گلويش درد مي كند معاينه اش كردم برايش دارو تجويز كردم. بالاخره رفتيم داخل.
* آنجا چه خبر بود؟ همان داخل كوي را مي گويم...
البته ما سريعا به ميان معترضين آمديم صحنه هاي عجيبي مي ديدم. آقاي شمس الواعظين بود ، آقاي تاج زاده بود. داشتند با معترضين صحبت مي كردند ، يكي از همانها داد زد كه ما دانشجو نيستيم اما به حمايت از آنها اينجا آمده ايم.
- 5/3-4 صبح بود كه فضا مناسب تر شد. فرداي آن روز انجمن اسلامي در دانشگاه تهران تجمعي گذاشت كه غير قانوني بود. مطالباتي مطرح شد و جالب بود كه آقاي علي افشاري درخواست مي كرد كه شهدا را به ما تحويل دهند تا برايشان مراسم بگيريم. يادم هست مجري برنامه لباس سياه پوشيده بود و براي شهدا زاري مي كرد. همانجا از تريبون استعفاي رئيس وقت دانشگاه تهران و آقاي دكتر معين قرائت شد. آقاي ابوترابي هم آمد صحبت كند كه تعرض كردند و نگذاشتند صحبت ايشان تمام شود.

* شما هم از طرف بسيج دانشچويي موضع خاصي گرفتيد؟
- بله ، موضع ما معلوم بود. هم خروج غيرقانوني از كوي و هم ورود غير عقلاني به كوي دانشگاه را نادرست مي دانستيم.
* خاطرتان هست كه مي گفتند چند نفر كشته شده اند؟ در بعضي از اطلاعيه ها به اصل كشته شدن بدون ذكر تعداد بسنده شده بود ولي بعضي انجمن اسلامي ها پنج كشته را ذكر مي كردند.
- جالب اين بود كه اطلاعيه انجمن اسلامي دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران از بيت رهبري خواسته بود كه دخالت كنند در صورتيكه اصلا كشته اي در كار نبود ، تعداد شهدا را مجمع صنفي دانشكده حقوق 13 نفر اعلام كرده بودند و اسامي را هم نوشته بودند و با پارچه سياه تزئين كرده بودند. در تريبون هاي احساسي كه انجمن اسلامي بر پا مي كرد يكبار مثلا يك از نزديكان يك منافق كه ظاهرا سال 61-60 اعدام شده بود رفت پشت تريبون و خواستار احقاق خون منافقين شد. در ادامه همين تجمع در شنبه ظهر روبروي دانشگاه تهران خانمي را به زور چادر از سرش كشند و از سوي ديگر موتورسواري كه بر اي امتحان دادن مي رفت را به خاطر ظاهر متدينش ، مي اندازند و كتك مي زنند و موتورش را هم آتش مي زنند.
* در ادامه چه اتفاقي افتاد ... شنبه شب مجددا فضا در خيابان كارگر شمالي متشنج بود؟
- هر كسي را كه ظاهر مذهبي داشت ، چه دانشجو بود و چه غير دانشجو دست و پايش را مي شكستند و بعد به مسجد كوي مي بردند و به قول خودشان اسير مي كردند. تا هشت نفر يادم است. حالا اين وسط 200-300 تا موتور سوار هم آمده بودند چهارراه جلال آل احمد كه ما دوباره با استدلال، خواهش و التماس آنها را راهي كرديم رفتند...
* براي شما هم اتفاق خاصي افتاد؟!
- ناگهان ديدم 10-15 نفر ميله هاي آهني در دست دارند از خيابان كارگر مي آيند پائين. سلام كردم. جواب ندادند انگار ظاهرم باب پسند آنها نبود. گفتم من پزشكم و كارت دانشجويي ام را هم نشان دادم ، سردسته آنها به من گفت كاري به دانشجو بودنت ندارم با ما هستي يا با آنها. خلاصه از يك طرف اينها را آرام مي كرديم و از طرفي موتورسوارها را سه ساعت همين طور گذشت. خاطرم هست پيرمردي كه از آنجا مي گذشت گفت: شما امشب فرشته نجاتيد كه نمي گذاريد اين ها با هم درگير شوند. سردسته نقابداران وقتي ديد كه بنده ايستادم و صحبت مي كنم گفت داداشمان را ببريد بالا فهميدم مي خواهند بنده را نيز بزنند و به مسجد كوي ببرند.
* موتوري ها رفتند؟!
- موتوري ها رفتند به جز 5-4 نفرشان رو كردم به سردسته آنهايي كه نقاب داشتند و ميله به دست گفتم بروم اين چند تا موتور را هم رد كنم بعد بيايم خدمت شما. گفت با اين محاسنت جرات داري برگردي؟ گفتم بر مي گردم. موتوري ها را رد كردم و آمدم طرف اينها. كنارشان نشستم كنار تقاطع جلال آل احمد ولي يكي شان با ميله يك متر و نيمي كه داشت ، مرا كه ديد آمد طرفم. اشهدم را خواندم. گفتم زد وسط سرم يكهو نشست كنارم و پرسيد: اينجا كجاست؟! انگار به بنده اعتماد كرده بود ، گفت آقا من كارگرم. ما را از سمت رسالت سوار كردند از ساعت شش غروب تا حالا اينجا هستم ، الان مي خواهم برگردم را ه را بلد نيستم. باهاش صحبت كردم پرسيدم چرا اينجوري مي كني؟ گفتم ميله ات را بيانداز ، انداخت توي جوي ، آدرس دادم و رفت، ساعت 4 صبح بود.

* پس حسابي آب گل آلود و ماهي بود كه...
- بله يكسري آدم احساساتي هم بودند كه بچه هاي بسيج دانشجويي با آنها صحبت مي كردند تا كمي حركت هاي عقلاني انجام بدهند يكبار خاطرم هست روز يكشنبه صبح داخل كوي حتي آقاي عبداله نوري آمد صحبت كند چند بار تا مي آمد بگويد(در يك اتفاق غير منتظره)...او را هو مي كردند ،بعد از دوبار هو شدن آخر مي خواست قهر كند نگذاشتند بعد سريع حرفش را زد و گفت اول ببينيد من چه مي گويم، مي گويم در يك اتفاق غير منتظره دوم خرداد پيروز شد.. و اما اينكه شما مي كوييد از آب گل آلود ماهي مي گرفتند مرا ياد حرف آقاي دروديان از اعضاء دفتر تحكيم انداخت كه در آن وضعيت اعلام كرد كه نيروي انتظامي بايد منفك شود و زير نظر وزارت كشور باشد. آنها دنبال پياده كردن خواسته هاي خودشان بودند.
* حرفي از حضراتي كه براي معترضين سخنراني مي كردند در ذهن شما مانده كه جاي نقل داشته باشد...
- يادم هست عصر يكشنبه آقاي سحابي آمده بود آنجا و مي گفت شما (دانشجويان) بياييد داخل و اين حركتها را بصورت دوره اي انجام دهيد.!
* خود شما هم در اين ميان آسيب ديدديد؟!
- 6 يا هفت بار به بنده تعرض كردند اما در همه موارد با آنها صحبت كردم و به لطف خدا مشكلي پيش نيامد البته بار آخر هم كه از بلندي پريدم و پاي راستم شكست و گچ گرفتم.

* اين همه تجمع غير قانوني برگزار مي شد بسيج دانشجويي خواستار تجمع قانوني نبود؟
- اتفاقا ما درخواست تجمع از وزارت كشور كرديم. ظهر روز دوشنبه زنگ زدند از وزارت كشور و آقاي حق شناس مدير كل سياسي وزارت كشور ضمن تشكر از ما گفت كه اين اولين درخواست تجمع قانوني است كه در اين مدت به ما داده اند و غير از اين همه غير قانوني بوده است. گفت آقاي تاج زاده هم درخواست شما را ديده و خوشحال شده و مي خواهد شما را ببيند و صحبت كند ، نظر وزارت كشور اين است كه شما با تحكيم تجمع مشترك برگزار كنيد ، گفتم ما با دفتر تحكيم وحدت اختلاف نظر داريم آنها مي خواهند محيط ملتهب شود و امتياز بگيرند اما ما مي خواهيم عقلاني حركت كنيم. بعد بحث خودي و غير خودي را كردم كه گفت مرزبندي هاي جديدي را تعريف كن تا آدمهاي بيشتري وارد شوند. گفتم مثلا چه جور مرزبندي؟! گفت خشونت گرا وغير آن و اضافه كرد: آن وقت حتي نهضت آزادي هم مي تواند با شما تجمع مشترك بگذارد. گفتم: تعجب مي كنم مدير كل سياسي وزارت كشور نمي داند اين كساني كه دارند آشوب مي كنند پرورش يافته نهضت آزادي اند. اما آنها مثل افعي در حاشيه نشسته اند.
بعداز ظهر آن روز گفتند در خواست شده بيائيد دبيرخانه شوراي عالي امنيت كشور كه من با آن وضع پايم رفتم و ديديم نمايندگان تحكيم (آقايان افشاري و حجتي و احمدي) و يكي از جامعه اسلامي آنجا بود. آقاي مرداني هم با من بود وارد جلسه شديم ديديم وزراي كشور ،‌ آموزش عالي ، بهداشت و درمان و.... آنجا هستند. درخواستي كه وزير كشور از ما كرد همان درخواست آقاي حق شناس بود كه مي گفت كه بيائيد و تجمع مشترك با دفتر تحكيم برگزار كنيد. گفتيم ما اصلاً نگاهمان با هم فرق دارد گفتند اگر به تفاهم رسيديد نظرتان را به ما اعلام كنيد. حال آقاي علي ربيعي جالب بود كه آنجا مدام به ما مي گفتند كه توصيه مي كنم اين كار را بكنيد. بعد رفتيم با بچه هاي تحكيم صحبت كرديم آنجا ديديم اينها از ابتدايي ترين مسائل و اطلاعات برخوردار نيستند يا خودشان را به ندانستن زده اند. حتي در جلسه اي كه در دبيرخانه شوراي عالي امنيت كشور بود دوبار اعضاي جلسه به اطلاعات نادرست آقاي افشاري اعتراض كردند. همان شب در جلسه آقاي تاج زاده برگشت به من گفت ما به شما مجوز نداديم. گفتم اعلام كنيد غير قانوني است. چون قانون ملاك ماست و در اين صورت ما تجمعمان را برگزار نمي كنيم. همين شد كه فردا صبح ساعت 7 در اخبار سراسري اعلام كردند كه وزارت كشور طي اطلاعيه اي اعلام كرده كه به هيچ تجمعي مجوز نداده است و اين براي ما جالب بود چون تا آن روز هيچ وقت اعلام نكرده بودند ، و قريب 72 ساعت تجمعات و آشوبهاي مختلف بود كه وزارت كشور موضعي نمي گرفت اما به محض اينكه دانشجويان مسلمان مي خواستند مطالبات بحق و انقلابي خود را داشته باشند اين اطلاعيه صادر شد.

* يادمان رفت بپرسيم وقتي داشتند با ميله مي آمدند طرف شما چه حالي پيدا كرديد...
- تنهاي تنها بودم. آيت الكرسي را شروع كردم به خواندن.

* ما در يك جمع بندي خيلي كوتاه مي توانيم بگوييم كه حادثه 18 تير ماه در ابتدا سازماندهي شده بود ولي بعد حتي از دست مجريان آن هم خارج شد...
- بله دقيقاً همين است.

* مصطفي تاج‌زاده، معاون سياسي وزارت كشور وقت

۱. آيا تجمع دانشجويان در اعتراض به توقيف روزنامه سلام اتفاقي، منحصر به فرد و ويژه بود؟

پاسخ اين است كه خير؛ زيرا بارها و بارها دانشجويان كوي دانشگاه تهران در اعتراض به برخي تصميمات دولتي و حكومت تجمع‌هاي خودجوش شكل مي‌دادند. در اين مواقع معمولاً بين ۱۰۰ تا ۴۰۰ نفر از دانشجويان در كوي جمع مي‌شدند و بعضاً با دادن شعارهايي از كوي خارج شده و تا اميرآباد، تقاطع بزرگراه آل‌احمد مي‌رفتند و سپس به كوي برگشته و متفرق مي‌شدند. بعد از توقيف روزنامه سلام به جرم اين­كه چرا طرح سعيد امامي را در مورد مطبوعات افشا كرده بود، اين اجتماع شكل گرفت. بعدها دانشجويي كه نخستين يادداشت را براي دعوت از ديگر دانشجويان به منظور برپايي تجمع نوشته بود (اگر اشتباه نكنم اسم او آقاي شفيعي بود) دستگير شد و نزديك به دو سال در زندان بود. نه در آن دو سال و نه در سال­هاي بعد تا به امروز، هيچ مدركي دال بر اينكه اين اجتماع را يك جريان سازمان‌يافته سياسي شكل داده باشد به دست نيامد و بنابراين قاطعانه مي‌توان گفت اين تجمع، تجمعي بود خودجوش و دانشجويي، مثل هميشه.

۲. آيا نحوه مقابله با آن اجتماع خودجوش دانشجويي طبيعي بود؟

مواجهه با دانشجويان تجمع‌كننده در مرحله اول كاملاً طبيعي بود اما در مرحله بعد غيرطبيعي، سازمان‌يافته و از پيش تصميم گرفته شده بود. در مرحله اول به محض خروج دانشجوها از كوي، چون هميشه نزديك­ترين پاسگاه نيروي انتظامي تعداد محدودي نيرو به محل مي‌فرستد و با زبان لين از دانشجوها مي‌خواهد كه به كوي برگردند و خواسته‌هايشان را از طرق قانوني پيگيري كنند و دانشجويان به همين ترتيب عمل مي‌كنند. تا اينكه از فرماندهي نيروي انتظامي تهران بزرگ با آنها تماس گفته مي‌شود كه شرايط را همان‌طور كه هست حفظ كنند تا فرمانده و نيروهايش به محل برسند. با رسيدن نيروهاي جديد به محل با اينكه اكثريت قريب به اتفاق دانشجوها به درون كوي برگشته بودند و تعداد معدودي دم در كوي ايستاده بودند و مسئولين مربوطه كوي و دانشگاه تهران در آنجا حضور به هم رسانده بودند تا تجمع را به صورت مسالمت‌آميز خاتمه دهند، برخوردهاي خشونت‌آميز، غير مسبوق به سابقه و علني مسئولان نيروي انتظامي با دانشجويان و مسئولان مربوطه موجب تحريك آنان شد و سپس بي هيچ دليل روشني آقاي نظري فرمان حمله نيروهاي انتظامي و در كنار آنها لباس شخصي‌ها به درون كوي را صادر كرد و به همين دليل مي‌گويم كه اين حركت، اقدامي غيرطبيعي و از قبل سازماندهي شده بود و نيروها توجيه شده بودند كه به داخل كوي بروند و همه‌ دانشجوها را مورد ضرب و شتم قرار دهند.

۳. آيا حادثه كوي دانشگاه در حدي هست كه هر سال درمورد آن سخن گفته شود و آيا اين ماجرا لازم است به نقطه عطفي در حركتهاي دانشجويي بدل شود؟

جواب اين است كه بله، ما چنين هجوم غيرانساني و ناموجهي را به دانشجويان كوي از ابتداي تأسيس دانشگاه تهران مشاهده نكرده بوديم. اين حمله چنان تأثربرانگيز بود كه هر كس كه روزهاي اول به كوي وارد شد و آثار ضرب و شتم را ديد به شدت متأثر شد و گريست و باور نمي‌كرد كه در جمهوري اسلامي كسي بتواند به دانشجوها به اين شكل وحشيانه حمله كرده باشد و بعضي از دانشجويان را در حالت خواب و بيداري از طبقه دوم به حياط كوي پرت كنند و موجب مجروح شدن تعداد قابل‌توجهي از دانشجوها شود و روز بعد هم يك جريان پنهان اما شناخته شده، عزت ابراهيم‌نژاد را به قتل برساند و سپس آمران و مباشران آن تبرئه شوند و پس از مدتي مدعي، يعني شاكي و متشاكي جايشان عوض شود. در اين شرايط بزرگداشت اين روز لازم است.

۴. چرا اين حادثه رخ داد؟

در اين زمينه تحليل‌هاي متفاوتي ارائه مي‌شود؛ اما به نظر من اقتدارگراها مي‌خواستند با يك تير دو نشان بزنند. طبق تحليل آنها مطبوعات و دانشگاه دو بال اصلاحات بودند كه بايد به هر قيمتي چيده مي‌شدند تا پرنده اصلاحات زمين‌گير شود و سركوب آن آسان. بنابراين با توقيف غيرموجه روزنامه سلام و با سركوب غيرانساني دانشجوهاي كوي دانشگاه تهران فضايي ايجاد كردند كه انفعال بر دانشگاه حاكم شود تا چنانچه مطبوعات كشور را آن هم به استناد قانون مربوط به اراذل و اوباش و به صورت فله‌اي توقيف كنند كسي را ياراي اعتراض كردن نباشد. كما اينكه آقاي صفارهرندي وزير ارشاد كنوني كه آن زمان معاون آقاي حسين شريعتمداري در روزنامه كيهان بود، پس از توقيف فله‌اي مطبوعات مقاله نوشت كه: «ما روزنامه‌ها را بستيم و هيچ اتفاقي نيافتاد» و نتيجه گرفت كه «اين روزنامه­ها داراي پايگاه مردمي نيستند.» از منظر وزير ارشاد دولت آقاي احمدي‌نژاد، تيراژ مطبوعات و ميزان نفوذ آنان در افكار عمومي بيانگر پايگاه اجتماعي آنان نيست بلكه به راه نيفتادن تظاهرات مردمي بيانگر آن است كه روزنامه فاقد پايگاه مردمي است و مردم با توقيف فله‌اي مطبوعات مخالف نيستند. به نظر من روزنامه سلام و دانشگاه تهران به عنوان سمبل مطبوعات آزاد و دانشگاه مستقل سركوب شدند تا بقيه روزنامه‌ها و دانشگاهها حساب كار خود را بكنند.

۵. آيا فاجعه‌آفرينان به اهداف خود رسيدند؟

به نظر من در بخش­هايي از اهداف خود به ويژه در زمينه منفعل كردن بخش­هاي وسيعي از دانشجويان موفق شدند ولي هرگز نتوانستند افكار عمومي را از توجه به فاجعه و حمايت از آقاي خاتمي باز دارند. جالب آنكه انتخابات مجلس ششم كه حدود هشت ماه بعد از فاجعه برگزار شد، ثابت كرد كه اصلاحات و اصلاح‌طلبان هنوز حرف اول را در افكار عمومي مي‌زدند به همين دليل بعد از انتخابات مجلس، تصميم گرفتند كار را يكسره و همه روزنامه‌هاي اصلاح‌طلب را قلع و قمع كنند. اين تصميم را با پخش فيلم مونتاژ شده آقاي لاريجاني از كنفرانس برلين و فضاسازي بعد از آن آغاز كردند اگرچه حتي بعد از اين كار نيز در مرحله دوم انتخابات مجلس ششم مردم دوباره به اصلاح‌طلبان رأي دادند. در سال بعد نيز آقاي خاتمي را با ۲ ميليون رأي بيشتر به رياست‌جمهوري برگزيدند. اما كاملاً مشخص بود كه فضاي دانشگاه در حال تغيير است و نگاه به خارج به تدريج گسترده­تر مي‌شود به گونه‌اي كه بعضي تشكل‌هاي دانشجويي حمله آمريكا به عراق و اشغال آن كشور و سقوط صدام را بهار بغداد خواندند با اين توجيه كه بعد از اين مردم عراق روي آبادي، آزادي و آرامش و رفاه را خواهند ديد.

۶. آيا مواجهه اقتدارگرايان با فاجعه كوي در سال­هاي بعد، از جمله امسال منطقي بود يا خير؟

اقتدارگرايان چند راه پيش رو داشته‌اند. يكي اينكه اساساً ادعا كنند اين فاجعه را دوم‌خردادي‌ها و اصلاح‌طلبان ايجاد كردند. همان حرفي كه در مورد قتل‌هاي زنجيره‌اي يا ترور آقاي حجاريان و يا اخيراً سخنان آقاي پاليزدار مطرح كردند. اين ادعا جز خنده بر لبان شهروندان و اظهار تأسف آنان نتيجه‌اي نخواهد داشت. دوم آنكه پيشنهاد اصلاح‌طلبان را عملي كنند و گزارش دقيق كميته‌اي را كه شوراي عالي امنيت ملي تشكيل داد و اعضاي آن به تأييد رهبري نظام رسيدند و اتفاقاً به لحاظ عددي اصلاح‌طلبان در آن در اكثريت قرار نداشتند، مبناي مجازات مهاجمان قرار گيرد. اما آنان گزارش را كنار گذاشتند. با وجود اين كه شواهد روشني از وضعيت آمران و مباشران فاجعه در دست بود از جمله نوار مكالمه آقاي نظري با مسئولين كلانتري محل، ادعاهاي وي در جلسه روز جمعه شوراي تأمين استان تهران كه چرا به داخل كوي دانشگاه حمله كردند، دستگيري و اعتراف تعدادي از لباس شخصي‌هايي كه به درون دانشگاه وارد شده و تيراندازي كرده بودند و همين‌طور جريان به قتل رسيدن آقاي عزت ابراهيم‌نژاد و سوالاتي كه در مورد قاتل آن وجود داشت و در حقيقت به دلايل فراواني اقتدارگرايان نه مي‌توانند اصل قضيه را منكر شوند و نه قادرند خطاهاي فرماندهان مستقر در محل را توجيه كنند و نه حتي مي‌توانند يك دليل براي ورود به خوابگاه دانشجويان و شكستن حريم دانشگاه ارائه كنند، پيشنهاد ما اين بود كه قوه‌قضائيه گزارش كميته شوراي عالي امنيت ملي را مبنا قرار دهد و به جرايم متخلفان رسيدگي و آنان را محكوم كند تا اثبات شود تصميم ورود به دانشگاه خودسر و توسط فرماندهان حاضر در محل گرفته شده است نه اينكه نظام جمهوري اسلامي مورد اتهام قرار گيرد؛ اما متأسفانه نه دادگاه بر اين اساس عمل كرد و نه تصميمات درستي توسط اقتدارگراها در سالهاي بعد اتخاذ شد. راه سوم كه عملاً اقتدارگرايان در پيش گرفته‌اند آن است كه سعي كنند اين حادثه را از ذهن و خاطره دانشجوها بزدايند. تلاش مذبوحانه­اي كه از ابتدا محكوم به شكست بود. بر همين اساس امسال نيز همه دانشگاه‌ها و حتي خوابگاه‌ها را تا ۱۵ تير تعطيل و تخليه مي‌كنند تا دانشجويان نتوانند در دانشگاه و به صورت جمعي اين روز را گرامي بدارند. نتيجه آن شده است كه اكنون برخي كشورهاي خارجي درصدد نامگذاري هجدهم تير بر خيابانهاي خود برآمده اند.

۷. سؤال آخر اينكه چرا با همه اينكه حكومت يكدست شده است، اقتدارگراها با مسئولين وقت دولت اصلاحات از جمله بنده حاضر به مناظره درباره كوي دانشگاه نيستند؟

به نظر من علت روشن است. چون علاوه بر سؤالهاي فوق كه پاسخهاي روشن مي‌طلبد، اقتدارگراها نمي‌توانند توضيح دهند كه چرا ۹ سال پس از كشته شدن عزت ابراهيم‌نژاد قاتل وي شناسايي و محاكمه نشده است و چرا ۹ سال پس از آنكه عده‌اي در برخي از نقاط شهر آشوب كردند و مراكزي را سوزاندند، كساني كه اين عمل شنيع را مرتكب شدند شناسايي و محاكمه نشدند. قبلاً هم گفته‌ام علت را بايد در ضرب‌المثل چاقو و دسته آن جست.
 پنجشنبه 20 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 308]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن