واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: «خليج فارس» پاره تن ماست
اين روزها بحث در مورد نام دوباره بر سر زبانها افتاده است. علت آن شايد برگزاري كنفرانسي در شهر دورهام انگليس بوده است كه در آن گروهي از باستان شناسان برجسته جهان به مسائل باستانشناسي تاريخي و قبل از تاريخ در خليج فارس توجه كرده بودند.
بحث در مورد نام خليج فارس، مدتها است كه در محافل انگليسي زبان و عربي جريان دارد و كمتر كسي است كه نداند ريشه تحريفهايي كه در مورد اين نام تاريخي وجود دارد، سياسي و برخاسته از مواضع مغرضانه، نژادپرستانه و خصمانه عليه ايران است.
شايد به خاطر داشته باشيم كه در تاريخ اخير، اول بار در دهه 1960 سرهنگ جمال عبدالناصر، رييس جمهور وقت مصر، از نام مجعولي غير از خليج فارس در مورد اين آبراه مهم و تاريخي اسم برد. وجهه ضد صهيونيستي ناصر، دشمني او با رژيم شاه و نقش وي در كودتا براي سرنگوني حكومت ملك فاروق در مصر در آن سالها آنقدر تاثير گذار بود كه كسي فكر نكرد اين ابداع چندش آور در مورد هويت خليج فارس، سالها بعد ملعبه دست دشمنان آن روز ناصر هم خواهد شد تا از آن عليه ايران استفاده كنند.
به شهادت دائرهالمعارفهاي معتبر جهاني، در متون تاريخي از آبراهي واقع در غرب اسكندريه يعني همان درياي سرخ امروزي به نام خليج عرب نام برده شده است. براي مثال، در دائرهالمعارف كلمبيا وهاچينسون آمده است:
جاي تعجب است كه مصريها حاضر شدند نام تاريخي آن دريا را فراموش كنند و اين نام را به نقطه ديگري از جهان اطلاق نمايند. عدهاي دليل اين رفتار را در انديشه پان-عربيسم ميجويند.
پان عربيسم اول بار در سال 1915 ذهن شريف حسين امير مكه را به خود مشغول كرد. در دهه 1930 قسطنطين زريق، زكي الارسوزي و ميشل عفلق، اين انديشه را در قالب يك ايدئولوژي مليگراي عربي به نام بعث مدون كردند. ميشل عفلق يك مسيحي بود و با طرح تفوق عربيت بر اسلاميت، قصد تضعيف هويت اسلاميملتهاي عرب را داشت.
ناصر هم پان- عربيسم را به عنوان يك انديشه سكولار و مليگراي عربي سرلوحه برنامه عملي خود قرار داد. در منطق سرهنگ عبدالناصر، ميشل عفلق و همفكران آنها هر چيز كه بوي اسلام ميداد الزاما عربي بود. خلاصه اين كه در نظر آنها جهان يا عربي بود و يا غيرعربي.
فكر پان- عربيستي ناصر و عفلق آنقدر پخته و عميق نبود كه نقش مصريها، تونسيها، مراكشيها، هنديها، تركها، كردها و البته ايرانيها را در گرويدن به اسلام و ايفاي نقش پيشقراولي در اشاعه اسلام و تكوين و تكامل فلسفه، حكمت، ادبيات و به طور كلي علوم و فرهنگ اسلاميرا به رسميت بشناسد. اما آيا آنها شايد نميدانستند كه دانشمندان ايراني، كه مسلمان بودند اما عرب نبودند، با الهام از انديشههاي متعالي اسلاميچه سهميدر پيشرفت علم و تمدن بشري داشتهاند؟
صدام حسين نوچه همين انديشه پان- عربيسم عفلقي هم ايرانيان را غيرعرب و غيرمسلمان ميخواند و جنگ هشت ساله خود را به عنوان جنگ عليه مجوسها توجيه ميكرد. در نظر او مسلمان غيرعرب اصالت نداشت. اين نگاه نژادپرستانه در برخي از نوشتههاي مستقل به عنوان نگاهي ملهم از فاشيسم و نازيسم ناميده شده است.
در سايه انديشه پان- عربيستي، از همان سالها و حتي در حيات ناصر تحريفهاي تاريخي زيادي آغاز شد. حكيم عمر خيام نيشابوري در همان سالها عرب خوانده شد. در همان ايام بود كه از شيخ مصلحالدين سعدي شيرازي و مولانا جلالالدين بلخي (رومي) هم به عنوان عرب ياد شد.
در سايه تحولات سياسي و نظاميدهههاي 1960 و 1970 در جهان عرب، انديشمندان غربي هم به فكر مطالعه دوباره تاريخ جهان اسلام و جهان عرب افتادند. در اين بين نويسندگان عرب با نوشتههاي خود تاثير فراواني بر روشنفكران غربي گذاشتند و رفتهرفته اصطلاحات مجعول به استناد ذكر شدن در منابع عربي وارد دائرهالمعارفها و منابع غربي شد.
غفلت دانشمندان، نويسندگان و محققان ايراني در توليد، چاپ و انتشار انبوه آثاري، به زبان عربي و زبانهاي اروپايي، كه هويت تاريخي ايراني خيام، سعدي و مولانا را تصريح كند باعث شد كه كتابخانههاي جهان كم كم از مستندات ايراني خالي و از مستندات پان-عربي انباشته شد. ما به اندازه كافي ننوشتيم و فقط به سر تكان دادن بسنده كرديم.
در اين نيم قرن هر دانشجويي كه در مغرب زمين به سراغ كتابخانهاي رفته و قصد مطالعهاي را در باب ايران داشته است به منابعي برخورد كرده كه نامهاي مجعول را در قالب و لفاف فريبندهاي در اختيار او قرار دادهاند. دانشجويان ديروز كه خود امروز صاحبان قلم و بيان شدهاند و برخي از آنها در مسندهاي بلند مرتبه جهاني هم قرار گرفتهاند گاه ناخواسته از خواندههاي مخدوش ديروزي به عنوان حقايقي كه در ذهنشان نقش بسته استفاده ميكنند. طبعا در اين ميان مغرضان سياسي آگاهانه از نا آگاهي تاريخي اين افراد بهره برده و ميبرند.
مشكل تحريف تاريخي نام خليج فارس مشكل ما ايرانيان است. براي آن افريقايي يا حتي اروپايي چه فرق ميكند آبراهي را به قول اعراب جبل الطارق بخواند يا به قول انگليسيها جبرالطار؟ براي او چه تفاوت دارد كه جزيرهاي را در جنوب اقيانوس اطلس به قول انگليسيها فالك لندز بخواند يا به قول اسپانياييها مالويناس؟ اوحتي مشكلي نخواهد داشت كه مجسمه اسفينكس را ابولهول بخواند. پس در نظر او خليج فارس هرچه باشد باشد.
به نظر ميرسد كه ما امروز وظيفه داريم كه در مورد نام و هويت خليجفارس و هويت بسياري از مفاخرمان دست و دلبازي به خرج دهيم و با تهيه، چاپ و توزيع گسترده آثاري از بروشور، نقشه و كتاب گرفته تا اطلسهاي رنگي بزرگ اين هويتها را براي نسل امروزي در سراسر جهان تعريف كنيم. اگر دير بجنبيم خداي نا خواسته اين تحريف تاريخي رفتهرفته به يك حقيقت تاريخي بدل خواهد شد.
تحريف پيشنهادي سرهنگ عبدالناصر و پان- عربيستهاي ديگر هرگز مورد تاييد سازمان ملل متحد قرار نگرفته است. برخي از كشورهاي غربي عليرغم شيطنتهاي مغرضانه در مكاتبات رسمي و ديپلماتيك خود هنوز از نام خليجفارس استفاده ميكنند. در محافل علمي كه وزن علمي و پژوهشي بالايي دارند هرگز به جز خليج فارس استفاده نشده است. اين همه، پشتوانه خوبي براي تحركات فرهنگي ما است.
چندي پيش اساتيد بخش مطالعات عربي و ايراني دانشگاه اگسيتر در انگلستان گله ميكردند كه به شدت دچار كمبود كتابهاي مرجع و به خصوص نقشههاي ايراني هستند. نسبت كتابها و نقشههاي اهدايي برخي كشورهاي عربي به اين دانشگاه بسيار بيشتر از آن است كه از منبع ايراني خريده باشند. اين عدمتناسب را گاهگاهي در مراكز ايرانشناسي ديگر اروپا هم ميبينيم. ما ميتوانيم با هديه دادن كتب مرجع و معتبر اين موازنه را به نفع تاريخ و فرهنگ ايراني تغيير دهيم و هزينههاي بعدي خود را كاهش دهيم.
ما كتاب، نقشه و مستندات تاريخي كم نداريم. مشكل ما اين است كه انتظار داريم جهانيان خود براي كشف حقيقت پيشقدم شوند و با پرداخت هزينه اين آثار را تهيه كنند و به حقيقت پي ببرند. برخي از اين آثار منحصر به فرد است. بايد نسبت به چاپ گسترده آن اقدام كرد.
اين همان نگاهي است كه در گردشگري هم داريم. در چنين موضوع مهميوظيفه ما پر كردن كتابخانههاي جهان با مستندات تاريخي معتبراست. مسئولان فرهنگي ما كه در خارج از كشور شاغلند با داشتن دغدغه اي به نام اهميت دادن به ميراث و هويت تاريخي ايران بايد در اين زمينه تلاش كنند. نياز پژوهندگان و كتابخانههاي جهان را شناسايي كنند و اين نياز را مرتفع سازند.
مگر هديه دادن مجموعههايي از اين نوع كتب مرجع به كتابخانهها و مراكز پژوهشي جهان چقدر هزينه در بر خواهد داشت؟
پنجشنبه 20 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]