واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: پسر جادويي روزاريو
فوتبال- «يك شعبدهباز خلاق»؛ اين تمام آن چيزي است كه ميشود درباره فوقستاره 21 ساله آرژانتين و بارسلونا گفت.
البته اين هم نميتواند تعريف مناسبي براي ليونل مسي باشد ولي پائولو آنتونيوني نويسنده گاتزتا دلو اسپرت علاقه فراواني نشان ميدهد كه در همه نوشتههايش، ليو را با با همين دو كلمه معرفي كند.
داستان زندگي ليوي كوچك از وقتي آغاز شد كه كارلوس ركساچ، مدير ورزشي وقت بارسلونا بازي او را ديد. پيشنهاد او كه يكي از اعضاي تيم استعداديابي باشگاه بارسلونا در آن زمان هم محسوب ميشد، نقشي كليدي را در رشد اين بازيكن ريزجثه بازي كرد؛ نقشي كه هنوز هم در ذهن ليو پررنگ است.
شروع كار
ليو برخلاف بسياري از بازيكنان آمريكاي لاتين، زندگي آميخته با فقر مطلق را تجربه نكرد. مانند خيلي از بازيكنان برزيل و آرژانتين در حسرت لقمهاي نان هم نميماند. زندگي او تلفيق عجيبي از داشتن و نداشتن بود. چيزي بين اين دو. خانوادهاي متوسط كه ميتوانست فقط از پس احتياجات ابتدايي زندگي برآيد، اما رفاه، نه.
اين وضعيت شايد باعث شد خانواده 6 نفره مسي خيلي راحت پيشنهاد ركساچ و باشگاه بارسلونا را در 13 سالگي پسر وسطيشان بپذيرند. پيشنهاد حقوق 500 پوند در ماه براي بچهاي كه در زمان ورود به بارسلون كمتر از 13 سال داشت.
ليو درباره آن روزها ميگويد: «5 سال براي تيم نونهالان نيوالدبويز بازي كردم. وقتي مربي ريورپلاته مرا ديد و خواست مرا به تيم خودش ببرد، نمايندگان بارسلونا به آرژانتين آمدند. عمويم كه در اسپانيا زندگي ميكرد خبرشان كرده بود.
آنها بازيام را ديدند و پسنديدند. وقتي به پدرم پيشنهاد حقوق 500 پوند در ماه را دادند، پدرم آن را بلافاصله قبول كرد. او هيچ وقت فكرش را هم نميكرد كه براي پسر كوچولوي او چنين مشتري خوبي پيدا بشود. او خودش مربي يك تيم محلي بود و ميدانست چه هنرهايي دارم اما باور نميكرد براي بازيكني كه جثهاش بزرگترين سد راه زندگياش محسوب ميشود، چنين پيشنهادي را ارائه كنند.»
ركساچ و نمايندگان بارسا فاصله بارسلونا تا روزاريو در 320 كيلومتري شمالشرقي بوئنوسآيرس را با اشتياق طي كردند. اين، وظيفه اصلي تيم استعداديابي بارسلونا در 30سال اخير بوده است.
آندوني زوبيزارتا دروازهبان افسانهاي فوتبال اسپانيا معتقد است اگر كار اين تيم در دنيا منحصر به فرد نباشد، يكي از بهترينهاي جهان فوتبال است.
ليو تنها يكي از پديدههايي است كه آنها در هر سال به بارسلونا ميآورند و خرج اقامت آنها را همراه با خانوادهشان ميپذيرند تا از ميان آنها ستارهاي تازه متولد شود. اگرچه اين راه، سود كلاني را به جيب باشگاه سرازير ميكند، اما ليو از اتفاقي كه براي او افتاد كاملا راضي است و آن را يك خوششانسي بزرگ تعبير ميكند.
«وقتي پيشنهاد ارائه شد، پدرم بلافاصله پذيرفت و ما آماده سفر شديم. همه همسايهها براي بدرقه ما آمده بودند. من، دو برادرم، خواهرم و پدر و مادرم به بارسلون رفتيم تا در نيوكمپ تست بدهم. اولش كمي ترسيده بودم چون فقط اسم نيوكمپ را از مربيمان در نيو الدبويز شنيده بودم، اما آرام آرام به آنجا عادت كردم.»
روزهاي حضور در بارسلونا براي بچهاي كه وقتي روي نيمكت ذخيرهها مينشست، حتي پايش هم به زمين نميرسيد، روزهاي سختي بود. مديران تيم بعد از آنكه ديدند او توانايي فوق العادهاي در حمل توپ دارد و وقتي مهارتهاي فردي او را بيهمتا ديدند، راه را براي صعود سريع ليو فراهم كردند. اولين قدم، رسيدگي به جثه اين بچه بود. مدتها پيش (وقتي او 11 ساله بود و خانوادهاش در آرژانتين زندگي ميكردند)
پزشكان متخصص بهصورت جداگانه او را معاينه كرده و تزريق آمپولهاي هورموني كمكي براي رشد را تجويز كرده بودند. او مجبور بود براي 3سال هرشب يك آمپول كمكي هورموني بزند. اين، شايد بزرگترين دليل براي انتقال او به خارج كشور بود.
ريورپلاته كه به استخدام طولاني مدت او علاقه نشان داده بود، وقتي مشكل خانواده مسي را از زبان جورج (پدر خانواده) شنيد، خيلي راحت از پيشنهادش عقب نشيني كرد، اما بارسلونا برخلاف ريور، آنقدر پول داشت كه خرج اين بازيكن را با همه مشكلاتش بپردازد.
ركساچ بعدها گفت: «من يك جواهر واقعي كشف كرده بودم و دليلي نداشت براي اين هزينههاي ابتدايي از ربودن اين جواهر منصرف شوم.» تزريق آمپولهاي هورموني ديگر به پايان رسيده بود. خانوادهاش بعد از 2 سال به روزاريوي آرژانتين برگشته بودند و تنها راه ارتباطي ليو با مادرش، تلفن و گفتوگو با كمك وبكم كامپيوتر بود تا هر دو طرف در هر ارتباط، يك دل سير گريه كنند.
ليو بهدليل آنكه خواهر 5 سالهاش باعث شد خانواده به آرژانتين برگردند تا مدتها او را نميبخشيد، اما بعدها متوجه شد اين كودك، ناخواسته باعث استقلال او در زندگي شده است: «خواهرم در مدت دو سال حضور در اسپانيا حتي يك دوست و همبازي هم پيدا نكرد. با آنكه عمويم در اسپانيا زندكي ميكرد، شرايط براي خانوادهام غيرقابل تحمل شد و آنها برگشتند.
روزها و هفتههاي اول خيلي سخت گذشت، اما آرامآرام به شرايط عادت كردم. آن روزها رفتار خواهرم را با كينه تفسير ميكردم اما حالا ميبينم اين اتفاق به من براي استقلال كمك كرد.» تزريق هورمونهاي كمكي رشد به ليوي كوچك تاثيرش را گذاشت و او ماهي يك سانتيمتر بزرگ شد تا قدش به 168 سانتيمتر رسيد.
اين نهايت كاري بود كه متخصصان ميتوانستند براي او انجام دهند. او تيمهاي جوانان و B بارسا را با سرعت نور پشت سر گذاشت تا در تيم اصلي بهدنبال فرصتي براي خودنمايي باشد. 16 نوامبر سال 2003 تقريبا 1100روز از زماني كه او با خانوادهاش به بارسلون آمده بود، ميگذشت. سفر به پرتغال براي افتتاح ورزشگاه دراگائو (كه آن زمان براي ميزباني از يورو 2004 آماده ميشد) او را با تيم اصلي آشنا كرد.
شركت در آن بازي، عنوان سومين بازيكن جوان تاريخ باشگاه بارسلونا را به ليو داد. اگرچه دو بازيكن جوان پيشين تا سالها نتوانستند در لاليگا بازي كنند، اما مسي براي بازي در ليگ برتر اسپانيا فقط 10 ماه صبر كرد و وقتي در داربي شهر بارسلون مقابل اسپانيول به ميدان رفت (16 اكتبر 2004)، عنوان جوانترين بازيكن اين باشگاه را كه در لاليگا بازي كرده از آن خود كرد.
البته او يك ركورد ديگر را هم به نام خود زد كه ركوردش تا همين سال گذشته دست نخورده باقي مانده بود: جوانترين گلزن بارسا. 16 ميسال 2005 بود كه او با ضربهاي چيپ و ديدني به آلباسته گل زد و عنوان جوانترين گلزن تاريخ باشگاه را مال خود كرد اما اين ركورد وقتي بوژان كركيچ ، بازيكن اسپانيايي و جوان بارسا گل زد، شكسته شد.
يك بازيكن اصيل
ظاهري آراسته با صورتي كه دست هيچ آرايشگري به آن نرسيده است. اين وضعيت، او را در نقطه مقابل ديويد بكام قرار ميدهد. او هيچيك از حاشيههاي بكام را ندارد. حتي او اجازه نداد كه زندگياش با حاشيههاي مخرب فردي آميخته و تهديد شود كه در سراسر زندگياش با او مقايسه شده و ميشود.
ليو درست يك سال و 2 روز بعد از بازي تاريخي آرژانتين و انگليس در مرحله يكچهارم نهايي جام جهاني 1986 به دنيا آمد؛ 24 ژوئن 1987. از زماني كه به عنوان يك بازيكن كليدي در بارسا و تيم ملي آژانتين مطرح شد، مدام در حال مقايسه شدن بود.
به هر حال او وارث سزاوار مردان تكنيكي فوتبال دنيا بهخصوص مارادونا محسوب ميشد و بايد در اين مقام قرار ميگرفت. گل او به ختافه در بازيهاي جام حذفي اسپانيا در سال 2007 كه گل با دست مارادونا به انگليس را به ياد ميآورد و گل ديدني و استثنايي او به اسپانيول در همان سال كه گل اول مارادونا در آن بازي را در خاطرهها زنده ميكرد، قدرت و دامنه اين قياس را بيشتر كرد اما ليو هرگز اجازه نداد حاشيههايي كه زندگي ديگوي بزرگ را به آتش كشيده بودند، به سمت زندگي او بيابند.
خوان سباستين ورون، بازيكن تيم ملي آرژانتين درباره او ميگويد: «اين بچه هيچ حاشيهاي ندارد. انگار او در دنياي فوتباليستها زندگي نميكند. فقط فوتبال را دوست دارد و وقتي هم كه بايد استراحت كند، با پلي استيشن سري به دنياي فوتبال ميزند.»
پسر خجالتي روزاريو با آن خلاقيت عجيب در كار تيمي، تكنيك مثالزدني و سرعت غيرقابل مهارش، حالا بت دوستداشتني نيوكمپ است؛ بازيكني كه بهدليل نقشي كليدياش در قهرماني 3 سال پيش بارسا در ليگ قهرمانان و مهمتر از آن هت تريك رؤيايياش در ال كلاسيكو، جايي ثابت در دل هواداران پرحرارت بارسا دارد.
او درباره آنها ميگويد: «آنها واقعا به فوتبال جان ميدهند. فوتبال بدون آنها هيچ معناي هيجانانگيزي ندارد. نميتوانم فضاي ورزشگاه نيوكمپ را بدون تماشاگر تجسم كنم. حتي فكر اينكه روزي در ورزشگاه خالي از تماشاگر بازي كنم، مرا افسرده ميكند.»
جواهري كه 8 سال پيش ركساچ در روزاريو كشف كرد، حالا يكي از بهترينهاي دنياي فوتبال است و به قول يوهان كرايف، سرمربي سالهاي گذشته بارسا، يكي از بختهاي دائمي توپ طلا خواهد شد اگر بداند كه هميشه بايد بياموزد.»
تاريخ درج: 20 تير 1387 ساعت 12:31 تاريخ تاييد: 20 تير 1387 ساعت 13:26 تاريخ به روز رساني: 20 تير 1387 ساعت 13:06
پنجشنبه 20 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 92]