تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816499834
بازگشت صداي ماندگار به عرصه سينما
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: بازگشت صداي ماندگار به عرصه سينما
وقتي پايش را روي پله اول ساختمان روزنامه اطلاعات گذاشت، نگاهي به عصايش كرد و به جمع كوچك پيرامونش، گفت: «روزگاري خيلي فرز و چابك بوديم». چون ميدانستم روزي آرزوي سفيرشدن را داشته، گفتم: امروز هم آنقدر فرز هستيد كه سفير فرهنگي ايران باشيد و اتفاقاً اصلاً نيازي به شتاب ندارد.»
به چهرهام نگاه كرد و مخصوصاً به لبانم. گوشهايش سنگين شده بود. به عصايش فشار آورد تا به سمت آسانسور گام بردارد. او يعني پدر دوبله ايران نميدانست كه هنوز هم عصاي دست دوبله ايران است.
چندي پيش علي كسمايي، به دعوت انجمن صنفي گويندگان جوان تهران به جامعه دوبله بازگشت و از اين پس جوانان اين انجمن توليدات خود را براي بازبيني به او ارجاع ميدهند. اين اقبال جوانان به پيشكسوت دوبله ايران، بهانهاي شد كه پاي صحبت او بنشينيم و از او و مهرداد رئيسي، مسئول انجمن صنفي گويندگان جوان تهران، دعوت به عمل بياوريم. آنچه در پي ميآيد، گفتههايي است كه ميتواند يادآور دوران طلايي دوبله ايران و چه بسا نويددهنده دوران طلايي ديگري براي صداپيشگي باشد.
جناب كسمايي لطفاً درباره تاريخچه دوبله در ايران توضيحاتي بفرمائيد.
اولين كساني كه دوبله فارسي را شروع كردند، در ايران نبودند.
آقاي دكتر اسماعيل كوشان كه تحصيلاتش در آلمان در زمينه اقتصاد بود و به كار فيلم علاقه داشت، ابتدا در تركيه دوبله را شروع كرد و يك فيلم فرانسوي را به نام «دختر فراري» با همكاري چند نفر ايراني مقيم تركيه دوبله كردند و بعد براي بعضي از شخصيتهايي كه در آن فيلم حرف ميزدند، خانمهاي يوناني و ترك را انتخاب كردند و زبان فارسي را نوشتند و آنها از روي نوشته ميگفتند. به اين ترتيب آنها با همان لهجه خودشان به زبان فارسي حرف ميزدند.
اين فيلم وارد ايران شد و استقبال خوبي از آن به عمل آمد. در مصر هم چنين كاري را آزمودند.
سپس يك ارمني به نام آقاي آقا بابيان، تصميم گرفت كه بعضي از فيلمهاي ايتاليايي را به زبان فارسي در ايتاليا دوبله كند.
اين هم زمان با كارهاي دوبله استاد مرتضي حنانه و زندهياد حسين سرشار بود؟
بله، اين آقاي ارمني، يك عده گوينده زن و مرد را از بين دانشجويان ايراني در ايتاليا، همچون آقايان سرشار و حنانه انتخاب كرد كه در آنجا مشغول تحصيل بودند.
آيا ميتوان باتوجه حضور بزرگان موسيقي در تاريخ دوبله، به اين نتيجه ريسد كه رابطه معناداري بين موسيقي و صداپيشگي وجود دارد؟
به طور كلي لقب «هنر هفتم» براي سينما رواج دارد.
در واقع تمامي هنرها در سينما جمع ميشود. و از اين لحاظ هيچ فيلمي بدون موسيقي نبوده و موسيقيدانان بزرگي اختصاصاً براي فيلم كار كردهاند.
من هم در جواني به موسيقي توجه داشتم و البته اين از تأثير فعاليت موسيقي برادرم بود، چون او نيز تار ميزد؛ ولي من موسيقي را ادامه ندادم.
شما در دارالفنون استاداني چون جلال همايي و ملكالشعراي بهار را درك كردهايد. چه ميزان از آثار ايشان را تصويري ميدانيد و چقدر مخصوصاً از ملكالشعرا تأثير پذيرفتيد؟
من دوره سه ساله دوم دبيرستان را در دارالفنون گذراندم و از محضر جلال همايي، احمد بهمنيار، بديعالزمان فروزانفر و ملكالشعراي بهار استفاده كردم. هر جا كه صحبت از انجمن ادبي و شعر و شاعري بود، خود را به آنجا ميرساندم و خيلي از شاعران را در آنجا به چشم ديدم؛ از جمله شاعراني چون نظاموفا، وحيد دستگردي و بهار. البته سينما در آن زمان در راه تولد بود و شاعران هنوز متوجه آن نشده بودند. شايد بتوان گفت شهريار و بهار در راه تصويرسازي در شعر بيشتر صاحب نام بودند. براساس بسياري از آثار بهار و شهريار ميتوان فيلم ساخت؛ مثلاً بهار ميگويد: «شنيدهام پسري را جنايتي افتاد/ از اتفاق كه شرحش نميتوان دادن» كه شعر بلندي است و شرح حال پسر جواني است كه قرار است اعدام شود. مادر به پسر زنداني خود نويد ميدهد كه تو در آخرين لحظه خلاص ميشوي و ديگران او را شماتت ميكنند كه چرا چنين وعدهاي ميدهي. اين شعر به مسأله مهر مادري خيلي زيركانه ميپردازد.
خوب برگرديم به تلاش دكتر كوشان. او بعد از بازگشت، چگونه به فعاليت خود ادامه داد؟
او بعد از آمدن به ايران، چند فيلم به نامهاي «زنداني امير» و «واريته بهاري» ساخت.
اين فيلمها با وسايل ابتدايي و بودجه خيلي مختصر در شركتي كه با چند دوست ايجاد كرده بود، ساخته شد. معمولاً آنها پلاتويي نداشتند و از محوطه سينما ركس در لالهزار استفاده ميكردند و در آنجا دكور ميبستند.
شما دو فيلم بيبديل در كارنامه دوبله خود داشتيد به نام «بانوي زيباي من» و «اشكها و لبخندها». آيا در آن زمان اين فيلمها رقيبي هم داشتند؟
من از نوجواني علاقهمند به نوشتن مقاله براي روزنامههاي مختلف بودم و براين اساس با دوستان جمع شديم و اتحاديهاي به نام «نويسندگان مطبوعات ايران» ايجاد كرديم. مترجمها و نويسندگان و شاعران در اينجا جمع شدند و هيأترئيسه درست شد و انتخاباتي انجام شد و اولين جشن را در اتحاديه روزنامهنگاران در خيابان منوچهري براي يك همكار برگزار كرديم. در اين جشن مديران روزنامههاي بزرگ حضور داشتند. من در اين جشن به عنوان مديرعامل اتحاديه روزنامهنگاران انتخاب شدم. يكي از بستگان من كه تحصيلاتش در فرانسه بود. در آن زمان روزنامه اطلاعات، نسخهاي فرانسوي داشت به نام «journal du Tehran» و او در آن زمان سردبير اين روزنامه بود.
البته هنوز هم منتشر ميشود.
جالب است بله همينطور كه ميگفتم او استاد زبان فرانسه بود و كتابهاي زيادي از سارتر و ديگران ترجمه كرده بود و دوست دكتر كوشان بود.
دكتر حسن كسمايي من را به دكتر كوشان معرفي كرد.
من قسمتي از داستان يك نويسنده فرانسوي به نام مارسل پانيور، عضو آكادمي فرانسه و فيلمساز را ترجمه كردم. اين داستان را با عنوان «نخستين عشق» چاپ كردم و آقاي دكتر كوشان گفت كه ميخواهيم فيلمي بسازيم به تبعيت سبك مصريها.
يعني چگونه؟
فيلمسازان مصري با صداي خوانندگان مرد و زن آشنا بودند و فيلمسازها با خود فكر كردند كه اگر اين خوانندگــــان را وارد فيــلم كنند، باعث رونق صنعت سينما خواهد شد.
ولي در فيلمهاي دكتر كوشان كه تا آن زمان رونقي نداشت، سعي كرد از اين روند استفاده كند. او از خانم دلكش دعوت كرد و من از روي فيلمنامهاي كه ترجمه كرده بودم، داستاني در فضاي روستا تهيه كردم كه به نام «شرمسار» ساخته شد.
فيلم مورد استقبال قرار گرفت و دكتر كوشان توانست با درآمد اين فيلم استوديويي باز كند و فيلمهاي متعددي بسازد.
به اين ترتيب من وارد فيلم شدم.
در استوديو پارس بعضي از فيلمهاي صامت را صداگذاري كرديم. و اشخاصي نظير ژاله علو، محتشم، سيامك ياسمي و مهين بزرگي در اين راه سعي و تلاش زيادي كردند.
چه شد كه دعوت انجمن گويندگان جوان را قبول كرديد؟
من پس از 50 سال كار، تجربهاي پيدا كردم كه بنا دارم اين تجربه را در اختيار ديگران بگذارم، چون رويه و منش من اين است كه آنچه ميدانم، به ديگران بياموزم. من بارها به اين گفته استادم زندهياد بهمنيار در دبيرستان دارالفنون رجوع كردهام كه ميگفت: «يك اصل در فلسفه است كه هميشه به خاطر داشته باشيد كه هر انساني جهاني جداگانه است.»
بنابراين به گويندههايي كه با من همكاري ميكردند يادآوري ميكردم كه نگران نباشند كه كسي كه وارد عرصه گويندگي ميشود جاي او را بگيرد؛ بلكه بگذاريد ديگران هم بيايند، شايد از بين اين عده كه فرصت پيدا كردهاند، شخصيتهاي خوبي به جامعه معرفي شوند.
براي دوبله تا چه اندازه صدا مهم است؟
صدا اصلاً مطرح نيست. هر انساني صدايي دارد. بنابراين تنها چيزي كه مهم است، آن قدرت و شعور هنري است كه يك گوينده و يا يك خواننده بايد داشته باشد تا بتواند آن صدايي كه براي هر شخصيت لازم است، ايجاد كند، و گرنه تشخيص بر عهده مدير است كه بگويد اين صدا ظريف است يا خشن. يك انتخاب خوب ميتواند براي پرسوناژ فيلم، در گوش بيننده و شنونده، احساسي ايجاد كند كه با چهره و رفتار كاراكتر متناسب باشد.
نحوه تعامل شما با انجمن گويندگان جوان چگونه است؟
من تجربه خودم را در اختيارشان ميگذارم. بارها به آنها گفتهام كه من در اختيار شما هستم براي پيشرفت كردن. كسي نبايد كاري را كه تجربه شده است، دوباره بيازمايد. به نظر من اگر كاري هنري بخواهد ماندگار باشد، بايد با فرصت تهيه شود و نبايد مانند خم رنگرزي توليد شود.
اگرچه امروز دنياي سرعت است، اما در اين دنيا هم يك نقاش ميتواند با دقت نقاشي ماندگاري بكشد. براي اين سرعت همراه با دقت، وقت و فرصت نياز داريم.
جناب كسمايي، از ميان آثار دوبله شده در ايران، با كدام آثار بيشتر مأنوسيد و آنها را ميپسنديد؟
بيشتر كارهاي خودم. آن دو فيلم موزيكال و آثار شكسپير كه نمونه بارز آن، فيلم «هملت» اثر كوزينتسف بود.
نوآوريهاي انجمن صنفي گويندگان
مهرداد رئيسي هم كه به عنوان رئيس انجمن گويندگان جوان در گفتگو شركت داشت، درباره فعاليتها و افق كاري انجمن و نوع تعامل با پيشكسوتان بويژه استاد كسمايي توضيحاتي داد.
آقاي رئيسي، باخبر شديم كه برخي از كشورهاي عربي اقدام به فراخوان دوبلاژ فيلمهاي ايراني براي شبكههاي فارسي خود كردهاند. اين امر را چگونه ارزيابي ميكنيد.
اين كار طبيعي است و حتي شبكه بيبيسي هم در صدد اين اقدام است. آنها قصد دارند از نيروهاي داخلي استفاده كنند، ولي به دلايل زيادي اين كار شكست ميخورد و اگر هم امكانپذير شود، بسيار هزينهبر خواهد بود.
نحوه تعامل شما با استاد چگونه است و چگونه از تجارب ايشان بهره ميبريد؟
ما از تجارب استاد به صورت تئوريك در انجمن استفاده ميكنيم. در ضمن اخيراً نيز تعامل جديدي ايجاد شده است كه آثار را با نظارت كيفي ايشان همراه كردهايم. حتي آخرين كاري كه دوبله شده، پويانمايي «باباهاي شانسي» است كه به سفارش مؤسسه جوانه دوبله شد و خدمت استاد عرضه شد تا اشكالات كار را بگيرند. در واقع استاد كسمايي افتخار دادهاند كه ناظركيفي آثار انجمن گويندگان جوان شدهاند.
گويا با پيشكسوتان اين عرصه رابطه خوبي برقرار كردهايد؟
بله بعد از آقاي چنگيز جليلوند، آقاي مرتضي احمدي هم براي دوبله پويانمايي «هورتن» كه از شبكه 2 پخش شد، با ما همكاري كردند. ما اخيراً هم يك استوديو را در انجمني به نام استاد مرتضي احمدي نامگذاري كرديم.
انجمن قصد ندارد علاوه بر پويانمايي، به سراغ فيلمهايي كلاسيك برود؟
در چند مؤسسه اين كار در حال انجام است كه به خاطر رقابتي كه دارند نميتوانم نام ببرم، ولي آن فيلمهايي كه قبلاً دوبله شده است، من هرگز راضي به دوبله شدن مجدد آنها نيستم.
ميدانيد كه برخي از آثار موزيكال كلاسيك در زمان خودش چنان با اقبال عمومي مواجه شد كه به صورت صوتي هم عرضه شد و به فروش رفت. شما براي بايگاني و عرضه صداهاي ماندگار هم برنامهاي داريد؟
ما به دنبال اين هستيم كه يك دايرهالمعارف دوبله فراهم كنيم. سعي داريم كه يك مولتي مديا در اين زمينه به مردم عرضه كنيم كه شرط آن همكاري ديگر دوستان است. هيچ هنرمندي نبايد مخالف اين باشد كه زحماتش در گذشته به مردم عرضه شود، ولي متأسفانه نميدانم چرا برخي همكاري نميكنند. اصلاً دليل اينكه ما انجمن گويندگان جوان را راه انداختيم، همين است كه به ما ميگفتند: «شما را چه به دوبله كردن؟! مگر دوبله كردن كاري دارد؟» ما به دنبال اين بوديم كه بنا بر اقتضاي روز ضبط را به صورت ديجيتال انجام بدهيم. مصاحبهاي هم در اين زمينه در مجله فيلم داشتيم كه با تيتر «چرتكه و ماشين حساب» چاپ شد و متأسفانه به پيشكسوتان برخورد و سوءتفاهم شد.
شما براي دوبله فيلمهاي موزيكال چقدر آمادگي داريد؟ آيا با ترانهسرايان در تعامل هستيد؟
ما تأكيد داريم كه از همان ابتدا از گويندهاي استفاده كنيم كه در اين فيلمها بتواند به راحتي خوانندگي كند. با ترانهسرايان هم تعامل داريم و اتفاقاً اين از ملاكهاي انتخاب ماست. در واقع يكي از كارهاي نوي ما اين است كه پس از مدتها، ميخواهيم باز هم به سراغ دوبله آثار موزيكال برويم.
به عنوان آخرين سؤال، انجمن گويندگان جوان به چه دلايلي به گفته شما تا 2 سال ديگر حرف اول دوبله را در ايران خواهد زد؟
چون به غير از اين روند دوبله كارهاي موزيكال ما به عنوان نوآوريهاي انجام شده كارهاي ديگري هم كردهايم؛ از جمله: انتشار نشريه تخصصي دوبله، راهاندازي اولين سايت اطلاعرساني دوبله به صورت تخصصي با آدرس www.IRDUb.ir، ثبت جهاني دوبله در ويكيپديا در اينترنت به مناسبت 25 ارديبهشت سالروز دوبله فيلم «دختر فراري» كه با همت دكتر كوشان در تركيه انجام شده بود.
آيا اشاره كرديد كه در روزگاري فيلمهاي عربي را هم در ايران به صورت عربي دوبله ميكرديم؟
بله اين كار را گويا استاد منوچهر اسماعيلي انجام ميدادند و البته ما در انجمن گويندگان جوان با چند گوينده لبناني اين كار را انجام ميدهيم. از لبنانيها به اين دليل استفاده كرديم كه لهجه لبناني سليسترين و شيرينترين لهجه عربي است. البته اين كار در ايران سخت است، چون لهجه عربي در ايران جنوبي است و ما بر اين اساس از گويندگان لبناني كه در حال حاضر در ايران دانشجو هستند، بهره برديم. نوآوري ديگر، اضافه كردن دستيار مدير دوبلاژ به چارت مديريت دوبلاژ است. كساني كه قصد اين دارند كه مدير دوبلاژ بشوند، بايد مدتها دستيار مدير دوبلاژ بشوند.
همچنين دوبله را به عنوان رشته آكادميك و واحدهاي درسي به دانشگاه چابهار پيشنهاد كرديم كه در حال انجام است و تا حد فوقديپلم و در تهران تحت نظر دانشگاه علمي - كاربردي تدريس خواهد شد.
هومن ظريف
پنجشنبه 20 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 122]
-
گوناگون
پربازدیدترینها